به مناسبت سالروز ملی شدن صنعت نفت؛

وزن عوامل داخلی و خارجی مخالف جنبش

با شکل‌گیری نهضت ملی شدن نفت در فاصله سال‌های 1329 تا 1332، گروه‌هایی که آن را نافی منافع خود می‌دیدند دست به کار شدند و نهضت را به شکست رساندند. انگلستان، آمریکا، محمدرضا پهلوی، توده‌ای‌ها و... در جبهه مخالف جبهه ملی مردم ایران صف‌آرایی کردند، اما چرا و چگونه آنها یک صف واحد را در برابر این نهضت تشکیل دادند؟
وزن عوامل داخلی و خارجی مخالف جنبش
 
یکی از حوادث مهم تاریخ معاصر ایران که تأثیری دیرپا بر تحولات مختلف داخلی و خارجی کشورمان داشت جنبش ملی شدن صنعت نفت است؛ جنبشی که تا امروز تحلیل و ارزیابی‌های بسیاری درباره آن صورت گرفته است: از علل و عوامل تأثیرگذار بر شکل‌گیری و پدید آمدن آن تا آثار، نتایج و پیامدهای این رویداد مهم تاریخی، اما شاید موضوعی که اهمیت آن بر کسی پوشیده نیست نقش عوامل داخلی و خارجی است که به شکست این نهضت ملی منجر شد. در واقع مبارزات مردم ایران برای ملی شدن صنعت نفت کشور که در فاصله سال‌های 1329 تا 1332ش رخ داد رویدادی اتفاقی، ساده و یک‌شبه نبود، بلکه مانند جنبش‌های دیگر و نهضت‌های انقلابی در زمینه‌مندی و بستر انباشته داخلی و خارجی شکست را به خود دید؛ نهضتی که می‌رفت ایران را از وابستگی یکی دو سده اخیر به قدرت‌های بزرگ به کلی برهاند و کشورمان را در مسیر استقلال و آزادی قرار دهد، اما این هدف در نهایت در آن مقطع زمانی به نتیجه نرسید و مردم کشورمان تا چند دهه بعد و به پیروزی رسیدن انقلاب اسلامی مجبور شدند مسیر مبارزه را ادامه دهند.
 
علل خارجی شکست جنبش
همان‌طور که پیش‌تر گفتیم، هم عوامل داخلی و هم عوامل خارجی در شکست نهضت ملی شدن نقش تأثیرگذار بودند. در مورد عوامل خارجی باید گفت که همانند گذشته نقش قدرت‌های بزرگ در آن به‌وضوح مشهود است؛ به نحوی که باید وزن بسیار بیشتری نسبت به عوامل داخلی برای آن قائل بود. انگلستان و آمریکا بازیگران اصلی این سیاست بودند. دولت انگلستان که بیش از 50 درصد سهام شرکت نفت را در مالکیت خود داشت معتقد بود که توافق با ایران نباید به تضعیف کنترل مؤثر انگلستان بر نفت ایران منجر شود. در واقع برای بریتانیا سلطه بر منابع نفت ایران اصلی بود که چه قبل و چه بعد از آن بر مذاکرات دو طرف سایه افکنده بود. این در حالی بود که برای رهبران ایران و شخص مصدق اصل ملی شدن نفت بیش از آنکه یک مسئله اقتصادی باشد یک موضوع سیاسی بود که با موضوع حاکمیت ملی گره خورده بود.1

درگیری مردم با پلیس در مقابل ساختمان مجلس شورای ملی در ایام نهضت ملی شدن صنعت نفت
درگیری مردم با پلیس در مقابل ساختمان مجلس شورای ملی در ایام نهضت ملی شدن صنعت نفت
شماره آرشیو: 4159-4ع
 
دولت انگلستان تا اواخر 1330ش از پذیرفتن اصل ملی شدن صنعت نفت خودداری ورزید. لندن حتی طرحی نظامی را در ابتدا تهیه کرد که شامل اشغال نظامی آبادان می‌شد، اما به دلیل مخالفت آمریکا با آن، از انجامش منصرف شد. امانوئل شنیول، وزیر دفاع انگلستان، به‌شدت از اقدام نظامی علیه ایران حمایت می‌کرد. وی بر این باور بود که اگر نفت ایران ملی شود، اقدام بعدی ممکن است ملی کردن کانال سوئز باشد. همچنین خانم لمبتون، که وزارت خارجه انگلستان نظرات وی را مورد توجه قرار می‌داد، بر این باور بود که مصدق را باید بایکوت کرد و همچنین از طریق دسیسه و توطئه و به کمک عوامل انگلستان در داخل ایران زمینه سرنگونی وی را فراهم کرد.2
 
این رویکرد سبب شد انگلیسی‌ها هیچ وقت به دنبال حل مسئله نفت از طریق مذاکره نباشند و تنها تلاش می‌کردند با ارائه پیشنهادات مشابه گذشته، اصل ملی شدن صنعت نفت را دور بزنند و همچنان استیلای خود را بر نفت ایران حفظ کنند. همین روند سبب شد در نهایت به کمک آمریکا سناریوی یک کودتای نظامی علیه دولت مصدق را کلید بزنند.
 
 محمد مصدق در دیدار با آورل هریمن، وزیر خارجه آمریکا، در تهران (تیر 1330)
محمد مصدق در دیدار با آورل هریمن، وزیر خارجه آمریکا، در تهران (تیر 1330)
 
مقدمات کودتای 28 مرداد 1332ش به دست عوامل انگلستان و شرکت نفت سابق و حامیان آنها در داخل طراحی شد. بااین‌حال، با توجه به اینکه با مشارکت آمریکایی‌ها به اجرا درآمد به کودتای آمریکایی معروف شد. همان‌گونه که پیش از آن گفته شد، از همان ابتدای روی کار آمدن مصدق و به‌ویژه پس از ملی شدن صنعت نفت، سرنگونی دولت مصدق هدف شماره یک دولتمردان انگلستان به‌شمار می‌آمد. به همین سبب شبکه‌های جاسوسی بریتانیا و شرکت نفت ایران و انگلستان، که از گذشته حضور پررنگی در امور سیاسی و اجتماعی کشورمان داشتند، مأمور شدند که با استفاده از شبکه جاسوسی محلی در ایران نسبت به تضعیف و بی‌ثباتی و در نهایت سرنگونی دولت مصدق اقدام کنند. گروه گسترده‌ای از کارشناسان از جمله آن لمبتون، رابرت زیهنر، لارنس لاکهارت و جفری ویلر به‌کار گرفته شدند تا از دانش وسیع خود در مورد جامعه ایران استفاده و با اجرای برنامه‌های مختلف دولت مصدق را ساقط و مسئله نفت را به دلخواه خود حل کنند. آنها موفق شدند عوامل داخلی همچون ارنست پرون، شاپور ریپورتر، شاه و برادران رشیدیان را و همچنین اشخاص نظامی همچون زاهدی که می‌توانستند رهبری مخالفان را بر عهده بگیرند با خود همراه سازند.3
 
هنگامی که آیت‌الله کاشانی از مصدق خواست تا از نیروی مردم برای عقیم ساختن کودتا کمک بگیرد او در این کار غفلت ورزید. او هنگامی که می‌توانست با یک اقدام انقلابی دست کودتاچیان را از کشور کوتاه کند، راه مماشات و سازش را در پیش گرفت  
اولین نشانه‌های این دسیسه‌چینی مداخله همه‌جانبه عوامل محافظه‌کار برای کنار گذاشتن مصدق و روی کار آوردن احمد قوام بود؛ طرحی که با قیام 30 تیر 1331ش به نتیجه نرسید و برنامه‌ریزی برای کودتا قوت گرفت. برای این کار سفارتخانه‌های انگلستان و آمریکا در تهران شروع به بررسی چگونگی طراحی و اجرای کودتا کردند. در یک ارزیابی کلی لندن به این نتیجه رسید که منبع واقعی قدرت در ایران افکار عمومی و توده‌های مردم هستند. سفارت انگلستان در ایران بر این باور بود که قیام 30 تیر 1331ش، که در آن طبقه کوچک حاکم بر کشور برای اولین‌بار خود را برابر توده‌های مردم ناتوان یافت، ممکن است به یک الگو تبدیل شود و در نتیجه در آینده هر حکومتی برای به‌دست گرفتن قدرت نیاز به پشتوانه آحاد مردم داشته باشد. در واقع بریتانیا منبع اصلی قدرت در ایران را همین افرادی می‌دانست که در خیابان علیه توطئه غرب، دست به قیام زده بودند. برآیند کار این بود که برای سقوط دولت مصدق باید حمایت و پشتیبانی توده‌ها را از او گرفت. این سیاست انگلستان هنگامی که جمهوری‌خواهان روی کار آمدند بیش از پیش تقویت شد. لندن واشنگتن را متقاعد و توجیه کرد که نیازی نیست بین مصدق و خطر کمونیستی شدن ایران یکی را انتخاب کند، بلکه با قرار دادن یک حکومت طرفدار غرب به جای مصدق، می‌توان جلوی افتادن ایران به دام کمونیسم را گرفت.4
 
برگزاری مراسم هفتمین شب شهادت شهدای 30 تیر از سوی مجمع مسلمانان مجاهد (مرداد 1331)
برگزاری مراسم هفتمین شب شهادت شهدای 30 تیر از سوی مجمع مسلمانان مجاهد (مرداد 1331)
 
حکومت محافظه‌کار انگلستان که اکنون همراهی آمریکا را با خود می‌دید، نام عملیات براندازی را چکمه گذاشت و آن را در اختیار واشنگتن قرار داد. سازمان سیا با بررسی آن، نام خود، یعنی عنوان عملیات آژاکس، را بر آن نهاد. نهایتا در اواخر سال 1331ش بود که طرح توسط آمریکا و انگلستان تصویب نهایی شد و در تیرماه 1332ش جمعی از رهبران آمریکا از جمله آیزنهاور تصمیم گرفتند عملیات آژاکس به اجرا گذاشته شود. در همین حال، عوامل کودتا در داخل نیز نقش خود را ایفا کردند. در واقع هرچند عامل اصلی کودتای 28 مرداد 1332ش را باید در خارج جست، عوامل داخلی نیز در به شکست کشیدن نهضت ملی شدن صنعت نفت نقش داشتند.5
 
عوامل داخلی شکست جنبش
شاید یکی از دلایل مهمی که سبب شد نهضت ملی شدن نفت شکست بخورد مسامحه و سیاست مماشاتی بود که مصدق در قبال دشمنان اتخاذ کرد. در واقع هنگامی که آیت‌الله کاشانی از مصدق خواست تا از نیروی مردم برای عقیم ساختن کودتا کمک بگیرد او در این کار غفلت ورزید. او هنگامی که می‌توانست با یک اقدام انقلابی دست کودتاچیان را از کشور کوتاه کند، راه مماشات و سازش را در پیش گرفت. همچنین یکی از نقدهای جدی به مصدق عدم قاطعیت وی در برابر شخص شاه و اطرافیانش بود که دسیسه‌چینی می‌کردند. البته آیت‌الله کاشانی مخالف الغای سلطنت بود، اما وی بر این باور بود که باید دست شاه را برای توطئه بست.6
 
محمد مصدق و محمدرضا پهلوی
 
از دیگر عوامل داخلی کودتا شخص شاه و دربار وی بود که به همراه گروهی وابسته و محافظه‌‌کار از سرسخت‌ترین دشمنان مصدق به‌شمار می‌آمدند. شاه از پشتیبانی بخشی از ارتش، گروهی از مالکان ارضی و شخصیت‌های سیاسی برخوردار بود که بسیاری از آنها در واقع عوامل انگلستان به‌شمار می‌آمدند. شاه دو مشکل اصلی داشت که او را از حمایت از نهضت باز می‌داشت: یکی از آنها ترس از دست دادن قدرتش بود که با تثبیت جنبش بیم و نگرانی آن بیش از پیش احساس می‌شد؛ همچنین باید گفت که محمدرضا طرفدار حکومت استبدادی و خودکامه بود و برای ایجاد چنین شیوه حکمرانی از هر فرصتی بهره می‌جست. در نتیجه او در قطب مخالفت مصدق قرار می‌گرفت.7
 
از دیگر عوامل داخلی شکست نهضت، حزب توده ایران بود. حزب، که داعیه مبارزه ضداستعماری توده‌های ایران را یدک می‌کشید، از اینکه رهبری جنش را مصدق و آیت‌الله کاشانی و جبهه ملی بر عهده دارند و از اکثریت مردم برخوردار هستند، به‌شدت ناراحت بود و به همین جهت در برابر مصدق به کارشکنی دست می‌زد. حزب برای خدشه وارد کردن به چهره مصدق و رهبران نهضت و ایجاد فاصله میان آنان و مردم از هیچ کوششی دریغ نمی‌ورزید. این حزب در تبلیغات خود رهبران جبهه ملی را عوام‌فریب و محمد مصدق را آخرین ترکش استعمار و عامل امپریالیسم توصیف می‌کرد. در واقع حزب به دلیل وابستگی به اتحاد جماهیر شوروی با تز ملی کردن صنعت نفت در تمام ایران مخالف بود.8  

 محمد مصدق در محکمه نظامی سلطنت‌آباد (1332)
محمد مصدق در محکمه نظامی سلطنت‌آباد (1332)
 
اما عامل آخر را باید در اختلاف میان مصدق و آیت‌الله کاشانی جست. این اختلاف نظر فقط شامل نگرش دینی و سیاسی نمی‌شد و به ورطه عمل و عزل و نصب‌ها نیز کشیده شده بود. آیت‌الله کاشانی از روندی که دولت مصدق در پیش گرفته بود رضایت نداشت و می‌ترسید مصدق با الغای رژیم سلطنت، هرج و مرج را بر کشور حاکم کند. مضاف بر این، آیت‌الله کاشانی با واگذاری امتیازات قانون‌گذاری به دولت مصدق مخالف بود. او در واقع انحلال مجلس را عین خیانت می‌دانست و تقاضای اختیارات فوق‌العاده از مردم در زمانی که مجلس وجود ندارد را عین استبداد تلقی می‌کرد. این شکاف به‌ویژه در روزهای پایانی نهضت مشهود بود.9  

پی نوشت: 
 
1. محمدعلی کاتوزیان، مصدق و مبارزه برای قدرت در ایران، ترجمه فرزانه طاهری، تهران، نشر مرکز، 1378، ص 145.
2. غلامرضا نجاتی، تاریخ سیاسی بیست و پنج ساله ایران، تهران، موسسه خدمات فرهنگی رسا، 1376، ص 40.
3. سی.ام.وودهاوس، شرح عملیات چکمه، ترجمه نظام‌الدین دربندی، تهران، نشر راهنما، ص 38.
4. مصطفی علم، نفت، قدرت، و اصول ملی شدن نفت ایران و پیامدهای آن، ترجمه غلامحسین صالحیار، تهران، انتشارات اطلاعات، 1371، ص 346.
5. جیمز بیل و ویلیام راجر لوییس، مصدق، نفت، ناسیونالیسم ایرانی، ترجمه عبدالرضا هوشنگ مهدوی و کاوه بیات، 1386، ص 416.
6. مجتبی مقصودی، تاریخ تحولات سیاسی و اجتماعی ایران، تهران، انتشارات روزنه، 1380، ص 140.
7. مصطفی علم، همان، ص 163.
8. جامی، گذشته چراغ راه آینده است، تهران، انتشارات نیلوفر، 1371، ص 562.
9. شاهرخ اخوی، نقش روحانیت در صحنه سیاسی ایران 1654-1949، مصدق نفت ناسیونالیسم ایرانی، ص 154. https://iichs.ir/vdcgw39q.ak9y74prra.html
iichs.ir/vdcgw39q.ak9y74prra.html
نام شما
آدرس ايميل شما