[1]. یکی از حربههایی که معمولا رژیم پهلوی علیه روحانیون به کار میگرفت اعزام طلاب جوان به خدمت نظام وظیفه بود. حتی در زمان آیتالله العظمی بروجردی هم هرگاه رژیم از سوی ایشان تحت فشار و اعتراض قرار میگرفت، زمزمه به سربازی بردن محصلین علوم دینی را بر سر زبانها میانداخت.
در پی وقوع حادثه فیضیه و صدور اعلامیه تاریخی امام خمینی دایر بر «شاهدوستی یعنی غارتگری» و نیز پاسخ ایشان و آیتالله گلپایگانی به تلگراف آیتالله حکیم درخصوص مهاجرت علما به نجف و ادامه مبارزه علیه دستگاه حاکمه، فرمان اعزام روحانیون قم به سربازی از سوی رژیم صادر گردید.
در فروردینماه 1342 اداره نظام وظیفه طی بخشنامهای اعلام کرد: «فقط به طلابی کارت معافیت تحصیلی خواهد داد که علاوه بر اشتغال به تحصیل در رشته علوم دینی، دارای دیپلم ششساله متوسطه نیز باشند».
تا قبل از صدور بخشنامه مذکور از طرف اداره نظام وظیفه عمومی، روش موجود راجع به نظام وظیفه طلاب چنین بود که دو نفر از مدرسین مورد اعتماد وزارت فرهنگ، اشتغال به تحصیل طلاب مشمول را گواهی میکردند و وزارت فرهنگ به استناد آن گواهی، طلاب مورد بحث را به عنوان محصل علوم دینی به حوزههای نظام وظیفه معرفی مینمود و حوزهها نیز برای آنان کارت یکساله معافیت تحصیلی صادر میکردند و هرگاه طلاب علوم دینی به درجه اجتهاد میرسیدند، طبق قانون از خدمت سربازی معاف شناخته میشدند.
مندرجات اسناد ساواک حاکی از آن است که «مأمورین شهربانی در تاریخ 24 /1 /42 بدون رسیدگی به سوابق طلاب، تعدادی از آنها را در خیابان و مساجد دستگیر و به نظام وظیفه شهرستان تحویل دادهاند».
در تاریخ 31 /1 /42 ساواک گزارش میدهد: «حوزه نظام وظیفه تاکنون 24 نفر از محصلین علوم دینی حوزه علمیه را که مشمول خدمت وظیفه بودهاند، جهت خدمت به مرکز اعزام نموده است. اثر این موضوع در حوزه این بوده که طلابی که خود را مشمول میدانند یا قم را ترک و به شهرستانها رفتهاند یا اینکه به لباس شخصی درآمدهاند و فقط طلابی در شهر دیده میشوند که مسن و یا از نظر قوانین نظام وظیفه وضع آنها روشن است».
به دنبال جلب طلاب و اعزام آنها به سربازی، کلاسهای درس حوزه علمیه قم بهکلی تعطیل شد و عدهای درصدد برآمدند که جهت ادامه تحصیل به مشهد بروند. روحانیون در همه جا این اقدام دولت را یک عمل خصمانه علیه روحانیت و تضعیف روحانیت شیعه و اسلام قلمداد کردند و در اعلامیهها و نامههای خود به نجف و کربلا نیز این موضوع را مبارزه دستگاه علیه اسلام و روحانیت ابراز داشتند.
همین امر ساواک را بر آن داشت تا جهت فرونشاندن اعتراض و خشم عمومی، پیشنهاد دهد که «به وضع طلاب نیز مانند مشمولین عادی طبق مقررات رسیدگی شود» و این در حالی بود که اعزام طلاب به حوزه نظام وظیفه همچنان در شهرهایی چون اصفهان، رضائیه (ارومیه)، مشهد و سنندج ادامه داشت. سرانجام در روز 14 /7 /42 وزیر کشور تلفنی به فرماندار قم دستور داد که به رئیس حوزه نظام وظیفه ابلاغ کند که مزاحم طلاب مشمول نشوند.
به دنبال توقف اعزام طلاب به سربازی، کلاسهای درس حوزه از روز 20 /7 /42 آغاز گردید، اما در مشهد از روز 18 /9 /42 اداره نظام وظیفه، شروع به احضار مشمولین نمود.
بنا به گزارش ساواک: «بعد از مدتی سیاست ملایمتری نسبت به روحانیون اتخاذ گردید و قرار شد قید "داشتن دیپلم" از طلاب برداشته شود؛ به همین دلیل در اول دیماه 1342 آییننامه تحصیلات طلاب علوم دینی به تصویب شورای عالی فرهنگ رسید که آن هم با مخالفت [آیات] گلپایگانی، مرعشی نجفی و شریعتمداری روبهرو شد و نوعی عمل انتقامی علیه روحانیون تلقی گردید».
در گزارش دیگری، ساواک به این نکته تصریح کرده که «برای کنترل طلاب نباید اظهار داشت که آنها دارای مدرک کلاسیک معینی باشند. قید داشتن دیپلم برای طلاب که در بخشنامه فروردینماه اداره نظام وظیفه گنجانیده شده بود و همچنین شرایطی که در آییننامه و برنامه جدید وزارت فرهنگ رعایت شده با عرف و عادت و روش کار حوزههای علمیه موافق نیست و اجرای آنها موجب نگرانی و بدبینی روحانیون است».
در سال 1345 مجددا موضوع اعزام طلاب به سربازی مطرح شد و در تاریخ 2 /6 /45 کمیسیونی با شرکت وزیر آموزش و پرورش، مشاور نظام وظیفه و نماینده ساواک و سه نفر از اعضای عالیرتبه وزارت آموزش و پرورش تشکیل گردید تا نسبت به اجرای آییننامه سال 1342 مذاکره شود که از این جلسه هم نتیجهای حاصل نشد. در سال 1351 یک بار دیگر تعدادی از طلاب حوزه دستگیر و برای خدمت اعزام شدند، اما سرانجام رژیم نتوانست به یک دستورالعمل کلی و قابل اجرا در خصوص نظام وظیفه طلاب دست یابد و اعزام طلاب دستگیرشده به سربازی، که هر از چند گاهی تکرار میشد، موجب سردرگمی اداره نظام وظیفه شده بود و آنان مانده بودند که در این زمینه چه سیاستی را در پیش بگیرند!