از همان روزهای آغاز کار دولت مصدق، روزنامههای جهان عرب فعالیتی پیگیر را در جهت لغو شناسایی اسرائیل توسط ایران به کار بستند. چشم امید آنها نیز به آیتالله کاشانی، که او را پرچمدار مبارزه با استعمار انگلستان در ایران به شمار میآوردند، دوخته شده بود.
تاریخ خاورمیانه در طول چند سده اخیر تحولات شگرفی را به خود دیده است. به دلایل متفاوت، این منطقه همواره محل مناقشه و درگیری بوده است. خاورمیانه در جنگهای جهانی اول و دوم نقش تعیین کنندهای در مسیر شکلگیری رویدادها ایفا کرد و خود نیز تاثیر بسیار عمیقی از آن پذیرفت. با پایان جنگ جهانی اول و فروپاشی امپراطوری عثمانی نزاع و درگیری در این گوشه از دنیا مسیر جدیدی را آغاز کرد. در حقیقت فروپاشی امپراطوری عثمانی و تشکیل کشورهای ساختگی که مرزهایشان توسط قدرتهای جهانی ترسیم میشد درگیری و جنگ در این منطقه را وارد فاز جدید کرد؛ کشورهایی که غالبا روند دولت ـ ملت را پشت سر نگذرانیده و بعضا با جنگ داخلی میان اقوام و گروههای مختلف نیز روبرو بودند. به این مسائل ساخت دولت جعلی و نژادپرست اسرائیل را باید افزود. در واقع با فروپاشی امپراطوری عثمانی و پدید آمدن خلاء قدرت در این عرصه از گیتی، سران قدرتهای جهانی بر آن شدند تا تاسیس یک دولت یهود را کلید زنند.
آنها حوادث جنگهای جهانی اول و دوم را که خود مسبب آن بودند بهانه قرار دادند و تلاش کردند جهان اسلام تقاص آن را پس دهد. بر این اساس بود که در طی چند دهه کشوری جدید در منطقه خاورمیانه پا به عرصه گذاشت که از طریق غصب سرزمینهای مسلمانان موجودیت یافته بود. جهان اسلام نیز که خود به شقوق و دستههای متعددی تقسیم شده بود، در برابر این نقطه عطف تاریخی مواضع متفاوت و بعضا متناقضی در پیش گرفت. به واقع کشورهایی که با چنین شک بزرگی روبهرو شده بودند هر یک بر اساس منافع و نوع نگاه خود به این موضوع، مواضع متفاوتی اتخاذ کردند. در این میان ایران نیز که دوران پهلوی دوم را از سر میگذرانید با توجه به رویدادهای این عصر و همچنین مسائلی که کشور در این برهه از تاریخ با آن روبهرو بود رویکرد واحدی در این زمینه اتخاذ نکرد. بر این اساس جستار زیر در پی پاسخ به این پرسش است که روند تحولات به چه سمت و سویی سوق یافت که محمد مصدق با وجود به رسمیت شناخته شدن اسرائیل توسط دولت ساعد مراغهای، از این امر امتناع ورزید و رابطه خود را با اسرائیل قطع و کنسولگری ایران را در بیت المقدس تعطیل کرد؟
قطع رابطه دو کشور در دولت محمد مصدق
موضوع شناسایی اسرائیل از سوی ایران، از همان بدو امر مورد اعتراضات مختلفی به خصوص از جانب کشورهای عربی قرار گرفت. دوره نخستوزیری دکتر مصدق در هشتم اردیبهشت ١٣٣٠ آغاز شد. براساس اسناد وزارت امور خارجه ایران، از همان روزهای آغاز کار دولت مصدق، روزنامههای جهان عرب فعالیتی پیگیر را در جهت لغو شناسایی اسرائیل توسط ایران به کار بستند. چشم امید آنها نیز به آیتالله کاشانی، که او را پرچمدار مبارزه با استعمار انگلستان در ایران به شمار میآوردند، دوخته شده بود. در عین حال در همین مقطع، حسین مکی در نطقی در مجلس شورای ملی، به موضوع شناسایی اسرائیل در زمان محمد ساعد بهشدت حمله کرد و انجام این عمل را فقط با دریافت رشوه از سوی نخستوزیر وقت (ساعد) امکانپذیر دانست. او در سخنان بسیار کوتاه خود گفت: جبهه ملی از اول موافق شناسایی دولت جعلی اسرائیل نبوده و نیست.1
طی روزهای پس از آن روزنامههای کشور عراق نیز به این موضوع پرداختند و از روحانیون عراقی خواستند آنها هم به پیروی از علمای مصر، سوریه و لبنان نامهای به آیتالله کاشانی در باب قطع روابط بین ایران و اسرائیل بنویسند. کشورهای عربی به مقامات دولت مصدق اطلاع دادند که در صورت بازپسگیری شناسایی اسرائیل از سوی دولت ایران، آنها نیز در جریان اختلافات ایران و انگلستان بر سر مسئله نفت، از موضع ایران حمایت خواهند کرد. در همین زمان بود که آیتالله کاشانی در مصاحبهای با روزنامه المصری بغداد گفت که فسخ شناسایی اسرائیل توسط ایران حتمی است. در پی این سخنان، باقر کاظمی، وزیر امور خارجه کابینه مصدق، نیز در شانزدهم تیر ۱۳۳۰ در مجلس حاضر شد و تصمیم دولت مبنی بر تعطیلی کنسولگری ایران در بیتالمقدس را به اطلاع نمایندگان رساند. البته دولت در اعلامیه رسمی که در روز بعد انعکاس داد علت این اقدام را کاهش درآمدها بر اثر قطع صادرات نفت و الزام دولت به صرفهجوییهای ارزی عنوان کرد.
حسین مکی در نطقی در مجلس شورای ملی، به موضوع شناسایی اسرائیل در زمان محمد ساعد بهشدت حمله کرد و انجام این عمل را فقط با دریافت رشوه از سوی نخستوزیر وقت (ساعد) امکانپذیر دانست. او در سخنان بسیار کوتاه خود گفت: جبهه ملی از اول موافق شناسایی دولت جعلی اسرائیل نبوده و نیست.
بنابراین کابینه مصدق تنها به فراخوانی کادر سیاسی اقدام کرد و نه فسخ شناسایی دوفاکتوی اسرائیل. اما با وجود این، باقر کاظمی تلاشهایی را در جهت تعطیلی فعالیت آژانس یهود در ایران انجام داد. به هر روی اعراب اقدام ایران را به منزله فسخ شناسایی دفاکتوی اسرائیل تلقی کردند. در همان زمان محسن المومن، خبرنگار روزنامه المصری، مصاحبه مفصلی با آیتالله کاشانی کرد. در بخشی از این مصاحبه، کاشانی در پاسخ به سوالی راجع به خطرناکبودن وجود اسرائیل برای ایران و عالم اسلام، گفت: به نظر من اسرائیل خطر امنیتی برای ایران ندارد ولی نسبت به کشورهای اسلامی ـ عربی خطر زیادی دارد و وجود این دولت پوشالی به منزله زخمهایی است که روی دول اسلامی را زشت کرده و جز با عمل جراحی نمیتوان آثار این زخمها را از صحفه تاریخ خاورمیانه زدود.2
فسخ شناسایی اسرائیل توسط مجلس شورای ملی
در این میان مجلس شورای ملی نیز با مصدق هماهنگ عمل کرد و با اجماعی که میان قوای گوناگون پدید آمد فسخ شناسایی دولت اسرائیل عملی شد. چنین اجماعی میان دو قوه مقننه و اجرایی در فاصله سالهای 1320 تا 1332 که ساختار قدرت در ایران بسیار شکننده و تا حدود زیادی تحت تاثیر نیروهای بین المللی بود، اتفاق نادری به شمار میآمد. به تعبیری این مسئله به وضوح نمایانگر حساسیت ملت ایران راجع به این موضوع مهم جهان اسلام بود؛ مسئلهای که با توجه به باز بودن نسبی فضای سیاسی آن روزگار و فعالیت جامعه مدنی ایران، به آن جامه عمل پوشانیده شد و دولت دموکراتیک و مردمی مصدق به این خواست ملت مسلمان ایران پاسخ گفت.
فسخ شناسایی دولت اسرائیل، یکی از مطالبی است که در فهرست مشروح جلسه ١٦٥ شانزدهمین دوره مجلس شورای ملی عنوان شده است. جلسهای که روز یکشنبه شانزدهم تیرماه ١٣٣٠ ساعت ١٠ صبح به ریاست رضا حکمت شروع شد و همان اوایل جلسه، شوشتری یکی از نمایندگان گفت: «میخواستم تذکر بدهم که دولت اسرائیل که به رسمیت شناختن او را هیچوقت مجلس تصدیق نکرده بود و حالا که این به رسمیت نشناختن از طرف مجلس شوراى ملى تصویب شده است کنسولگری ایران نیز در بیت المقدس تعطیل خواهد شد و این دیدگاه ملت مسلمان ایران و مجلسین ایران است و هیچوقت ما دولت اسرائیل را که اینها بدبختى براى عالم اسلام و دول عربى ارمغان آوردهاند به رسمیت نشناخته و نخواهیم شناخت.»3 بعد از تایید حضار مجلس، کشاورز صدر، دیگر نماینده مجلس، بر حرفهای شوشتری تاکید کرد و گفت: «تمام ملت ایران متشکر و ممنونند از وزارت خارجه که کنسولگرى ایران را در فلسطین منحل کردند؛ زیرا اسرائیل علیه برادران مسلمان ما اقدام میکرد و هیچوقت قلوب مسلمانان ایرانى راضى نمیشد که یک دولت پوشالى که با حقه بازى درست شده است علیه دولت اسلامى اقدام بکند.»4
ساعت چهار بعد از ظهر همان روز (شانزدهم تیر) دستور تلگرافی انحلال کنسولگری، به بیتالمقدس ارسال شد و کارمند کنسولگری به سرعت سرکنسولگری را تعطیل کرد. روز بعد هم موضوع به مراجعان و خبرنگاران جراید و نماینده وزارت خارجه اسرائیل گفته شد. رویتر روز هفدهم تیر ١٣٣٠ از تهران گزارش داد: «سخنگوی وزارت امور خارجه ایران در اسرائیل دستور داده است کنسولگری ایران در آنجا را منحل نمایند. ناظرین سیاسی معتقدند که این اقدام، قدم اولی است که دولت ایران در راه الغای شناسایی دوفاکتو اسرائیل برداشته و بعد از آن در نظر دارد راجع به اختلاف مربوط به نفت به سازمان ملل شکایت نماید.» با این حال باید به این نکته اشاره کرد که اعلامیه رسمی دولت ایران در زمینه انحلال کنسولگری ایران در بیت المقدس، به مشکلات مالی اشاره داشت؛ زیرا وزارت امور خارجه به دلیل کاهش منابع اساسی عایدات ایران همچون نفت و برای صرفه جویی ارزی و اقتصادی، به انحلال پارهای از سفارتخانهها و نمایندگیهای سیاسی ایران در خارج مبادرت ورزید.5
در مجموع دو عامل اصلی سبب شد ایران در این مقطع زمانی از شناسایی دولت اسرائیل سرباز زند و روابط خود را با اسرائیل که در دولت قبل شکل گرفته بود قطع کند. یکی از این عوامل، بعدی بین المللی داشت و دیگری ابعادی داخلی و جامعه شناختی. در حقیقت یکی از این عوامل در نتیجه توافق مصدق با کشورهای عربی به وجود آمده بود که طی آن محمد مصدق بر آن شد تا در پی فسخ شناسایی کشور اسرائیل، از حمایتهای کشورهای عربی در قبال موضوع نفت برخوردار شود. این مسئله همان گونه که اشاره شد، یکی از دغدغههای جهان عرب در آن روزگار نیز بود و افکار عمومی و به ویژه روحانیون این کشورها در این مسیر مجاهدت بسیار کردند. از طرف دیگر بافت مذهبی جنبش ملی شدن صنعت نفت در پیش گرفتن سیاستی غیر از قطع روابط با اسرائیل را ناممکن میساخت. در واقع حضور نیروهای مذهبی به رهبری آیتالله کاشانی و نقش پررنگ این نیرو در رویارویی با انگلستان و کمک در جهت ملی شدن صنعت نفت قطع روابط با اسرائیل را اجتناب ناپذیر میساخت. بر این اساس بود که دولت وقت تصمیم به اتخاذ چنین موضعی گرفت.
دکتر محمد مصدق به اتفاق حسین مکی و سروان ایرج داور پناه
شماره آرشیو: 3333-4ع
پی نوشت:
1. Jonathan Coock, Israel and the Clash of Civilizations, Pluto Press, London, 2008, p 112 . 2. علیرضا ازغندی، تاریخ روابط خارجی ایران، نشر قومس، تهران، 1382، ص 154.
3. http://sharghdaily.ir/Modules/News/PrintVer.aspx?Src=Main&News_Id=67746
4. همان.
5. http://www.ensani.ir/fa/content/11152/default.aspx https://iichs.ir/vdca.0nyk49nme5k14.html