سیدضیاءالدین طباطبایی و میرزا ابوالحسن‌خان شیرازی؛

سیاستمداران انگلوفیل

سیدضیاءالدین طباطبایی در وقایع مهمی نظیر کودتای 1299، جنگ جهانی اول، مسائل ملی شدن نفت و ... جانبدار سیاست و منافع انگلستان در ایران بود. حتی بازگشت وی از تبعید 22 ساله نیز توسط انگلستان انجام گرفت...
سیاستمداران انگلوفیل
نفوذ کشورهای غربی در ایران زمان قاجار منجر به ایجاد طیفها و لایه‌های سیاسی طرفدار آنها در سطح حاکمیت سیاسی ایران شد. این مسئله تا چند دهه بعد از اضمحلال قاجار و در در زمان پهلوی نیز ادامه داشته است. در این بین، به دلیل سطح و گسترده نفوذ و تأثیرگذاری دو کشور انگلستان و روسیه، به تدریج دو گروه تحت عنوان انگلوفیل (طرفدار و دوستار انگلستان) و روسوفیل (طرفدار و دوستار روسیه) در سپهر سیاسی ایران ایجاد شد. اما در کنار این دو، یک طیف دیگر نیز ــ عمدتا در زمان پهلوی ــ ایجاد شد که طرفدار و دوستار آمریکا بود و با عنوان امریکوفیل شناخته می‌شد. در این مقاله به دنبال بررسی اقدامات دو تن از شناخته‌شده‌ترین انگلوفیلهای تاریخ ایران به نام سید ضیاءالدین طباطبایی و ابوالحسن خان شیرازی معروف به ایلچی هستیم.
 
سید ضیاء الدین طباطبایی
سیدضیاءالدین طباطبایی از جمله مهمترین انگلوفیلهای تاریخ معاصر ایران است و به جزء مرحله اول زندگی سیاسی خود ــ که توأم با روزنامه نگاری حرفه‌ای بود ــ در بقیه عمر خود به عنوان طرفدار سیاست انگلستان در ایران شناخته می‌شد. سیدضیاءالدین طباطبایی در مراحل اولیه عمر سیاسی خود و در زمانی که تنها از طریق روزنامه‌نگاری با عرصه سیاسی مرتبط بود، بیشتر گرایشات مذهبی داشت و به هیچ کشور خارجی وابسته نبود، اما به تدریج رویکرد و نگاه وی تغییر کرد و به طرفداری از انگلستان در سپهر سیاسی ایران پرداخت و توانست به مقامات عالیه سیاسی از قبیل رئیس‌الوزاریی دولت کودتای 1299 نائل شود. پس از این دوران، مدتی را در خارج از ایران گذراند و پس از آن نیز به کشور بازگشت و فعالیتهای شدید سیاسی خود را آغاز کرد، اما هیچ وقت نتوانست قدرت و توان سیاسی سابق خود را بازیابد. وی نهایتا در سال 1348 خورشیدی از دنیا رفت.1
 
برخی اسناد به وضوح نشان می‌دهد که سیدضیاءالدین طباطبایی طرفدار انگلستان بود و عوامل انگلستان در ایران سعی  می‌کردند از نفوذ وی در حوزه‌های مختلف استفاده کنند؛ مثلاً وزیر مختار این کشور طی گزارشی به بولارد ــ همتای خود در ایران ــ می‌گوید: «... SOE  (سازمان عملیات ویژه انگلستان) مایل است تا از خدمات طباطبائی (سیدضیاء) به عنوان یک رهبر و عامل تشکیلاتی استفاده نماید ... همچنین ممکن است که او بتواند فعالیتهای خود را از فلسطین هدایت نماید و نیز ما هم می‌توانیم در صورتی که آلمانیها موفق به اشغال ایران شدند از او به عنوان رهبر جنبش ایران آزاد استفاده کنیم‌.»2
 
سید ضیاءالدین طباطبایی در وقایع مهمی نظیر کودتای 1299، جنگ جهانی اول، مسائل ملی شدن نفت و ... جانبدار سیاست و منافع انگلستان در ایران بود. حتی بازگشت وی از تبعید 22 ساله نیز توسط انگلستان انجام شد. همچنین اسناد و مدارک موجود از قبیل نامه بولارد به آنتونی ایدن ــ وزیر خارجه انگلستان ــ نیز نشان می‌دهد که این کشور مایل بود تا سید ضیاء را دوباره به ایران بازگرداند و به وی کمک کند تا نخست وزیری را به دست آورد. در بخشهایی از این نامه آمده است: «... در صورت سقوط کابینه فعلی ایران‌، ضیاء می‌تواند کاندیدای رضایت‌بخشی برای نخست وزیری ایران باشد ...»3
     
اما با وجود این شواهد و قرائن، برخی افراد در انگلوفیل بودن سیدضیاء تشکیک کرده‌اند. آنها برای اثبات مدعای خود به سندی که توسط ژرژ آلفرد ژان دوکرو، وابسته نظامی فرانسه در ایران آن زمان نوشته شده است و در حال حاضر در بایگانی وزارت جنگ فرانسه نگهداری می‌شود و در آن بر اقدامات انقلابی سیدضیاء الدین طباطبایی پس از کودتای 1299 شمسی در ایران اشاره دارد، استناد می‌کنند و این گونه نتیجه می‌گیرند که سید ضیاء مهره انگلستان نبوده، بلکه شخصیت باهوشی بوده که از نفوذ انگلستان در ایران استفاده کرده و با کسب کرسی نخست وزیری، به دنبال اجرای اصلاحات اجتماعی و سیاسی در ایران بوده است. آنها به اقداماتی نظیر مقابله با نفوذ اشراف‌زاده‌ها و سیاسیونی که بسیاری از آنها طرفداران انگلستان بودند اشاره می‌کنند و این مسائل را دال بر این می‌دانند که وی نه تنها شخصیتی انگلوفیل نبوده، بلکه حتی در برهه‌هایی نیز سیاستهایی را در پیش گرفته که در تضاد با منافع انگلستان بوده و همین مسئله باعث شده است تا وی را از قدرت کنار زنند و به خارج از کشور تبعید کنند.4 اما واقعیت این است که تحلیلگران و ایران‌شناسان ــ هم در زمان زیست سیاسی سید ضیاء و هم پس از آن ــ همواره از وی به عنوان یکی از معروفترین، پرنفوذترین و تأثیرگذارترین شخصیت های انگلوفیل تاریخ معاصر ایران یاد کرده‌اند. چه بسا بازیهایی که سیدضیاء در مقابله با انگلیس به راه می‌انداخت خود ایده‌ای برای گم کردن رد حضور وی در صف انگلوفیلها بوده باشد.
 
در طول سالیانی که ایلچی وزیر امورخارجه ایران بود، برای تأمین منافع انگلستان از هیچ تلاشی فروگذار نکرد. تجزیه ایران و معاهدات ترکمانچای و گلستان حاصل تلاش او برای تشکیلات فراماسونری و به تبع حکومت انگلستان بود.  هرچند منافع مستقیم این عهدنامه‌ها نصیب رقیب انگلستان یعنی روسیه  گردید، اما انگلستان نیز از قبل این معاهدات به کسب امتیازات عدیده ای در نقاط مختلف ایران نائل شد.  
میرزا ابوالحسن خان شیرازی (ایلچی)
میرزا ابوالحسن‌خان شیرازی معروف به ایلچی، پسر دوم میرزا محمدعلی خان اصفهانی است که در دوران سلطنت نادرشاه به منشی‌گری پادشاه اشتغال داشت و در زمان کریمخان زند سمت سررشته‌‌‌داری قشون را به عهده داشت.5 تبار خانوادگی ایلچی به وی کمک کرد تا بتواند در دوران قاجار رشد و پیشرفت سریعی در سیاست ایران داشته باشد و در دوره‌های مختلف پستها و مناصبی از قبیل صدراعظم آقامحمدخان و فتحعلی شاه قاجار، وزیر امورخارجه و سفیر ایران در انگلستان، فرانسه، عثمانی و... را به‌دست آورد. شاید بتوان گفت که مهمترین و تاثیرگذارترین بخش از زندگی ایلچی مسافرتش به انگلستان به عنوان سفیر ایران بود. نامبرده در سال 1224 قمری برای ماموریت به لندن رفت و نزدیک به یک سال و نیم در آن شهر زیست. ایلچی در این سفر موفق شد تا دوستی انگلستان را جلب نماید و قدمهای موثری در راه بهبود روابط ایران و انگلستان بردارد.6 وی که به شدت تحت تأثیر تمدن و پیشرفت انگلستان قرار گرفته بود، به تدریج به یک انگلوفیل و طرفدار سرسخت سیاست انگلستان در ایران تبدیل گردید. اسم سفرنامه وی ــ که تحت عنوان حیرت نامه نگاشته شده است ــ خود گویای تأثیر مسافرت وی به انگلستان در شکل‌گیری زاویه دید سیاسی و نگاه وی به مسائل بود.7 حتی عده‌ای گفته‌اند که انگلستان ماهیانه مبالغی به ایلچی اعطا می‌کرد و به دنبال این بود تا از نفوذ وی بر شاه جهت پیشبرد اهداف انگلستان استفاده کند.8
 
در طول سالیانی که ایلچی وزیر امورخارجه ایران بود، برای تأمین منافع انگلستان از هیچ تلاشی فروگذار نکرد. تجزیه ایران و معاهدات ترکمانچای و گلستان حاصل تلاش او برای تشکیلات فراماسونری و به تبع حکومت انگلستان بود.9 هرچند منافع مستقیم این عهدنامه‌ها نصیب رقیب انگلستان ــ یعنی روسیه ــ گردید، انگلستان نیز از قبل این معاهدات به برخی از مهمترین اهداف خود از قبیل سهم خواهی متقابل و کسب امتیازات عدیده در نقاط مختلف ایران ــ به خصوص جنوب آن ــ نائل شد. به همین دلیل بود که انگلستان از انعقاد این معاهدات حمایت کرد.
 
در واقع ایلچی با راهنمایی سرگوز اوزلی به لژ فراماسونری پیوست10 و در راستای منافع این لژ و دولت انگلستان در ایران به فعالیت پرداخت. وی دوبار به عنوان سفیر به انگلستان مامور شد. به گفته یکی از ماموران دیپلماتیک انگلستان، ابوالحسن شیرازی تا آخر عمر به عنوان دوست انگلیس و انگلوفیل واقعی شناخته می‌شد. یکی از نمودهای انگلوفیل بودن ایلچی تعدد امتیازات اعطایی توسط وی ــ به عنوان وزیر خارجه ایران ــ به انگلستان بود. مصونیت جزایی اتباع این دولت و معافیت از حقوق گمرکی برخی از این امتیازات بود.11 بنابراین میرزا ابوالحسن خان شیرازی یکی از مهمترین طرفداران و حامیان سیاست انگلستان در ایران زمان قاجار به شمار می‌آید و یکی از دلایل استمرار قدرت وی نیز حمایت بی چون و چرای انگلستان از وی بود.
 
نتیجه گیری
اگر مفاهیم و اصطلاحات سیاسی را بازتابی از صحنه واقعی سیاست در درون کشورها بدانیم، ایران قاجار و پهلوی پر از مفاهیم و اصطلاحات خاص سیاسی است که نشان دهنده مختصات و ویژگیهای سیاسی ایران در آن مقاطع زمانی بوده است. دسته‌ای از این مفاهیم شامل انگلوفیل، روسوفیل، امریکوفیل و آلمانوفیل و ... است که هر کدام نشان دهنده گرایش به سمت یکی از قدرتهای مطرح آن زمان است. در این مقاله دو تن از شخصیتهای مطرح تاریخ ایران، یعنی سیدضیاء الدین طباطبایی و میرزا ابوالحسن خان شیرازی معروف به ایلچی را بررسی کردیم. این دو شخصیت به خاطر گرایشات سیاسی و روابط ویژه‌ای که با نمایندگان دولت انگلستان در ایران داشته اند و حمایتی که انگلستان از آنها می‌کرد به انگلوفیل معروف شده و در شطرنج سیاسی ایران حامی منافع انگلستان بوده‌اند و از طرف دیگر نیز از قدرت و نفوذ این دولت جهت دستیابی به مناصب و پستهای سیاسی استفاده می‌کردند. در واقع روابط و مناسبات این اشخاص با دولت انگلستان یک رابطه متقابل بود؛ یعنی از یک طرف آنها در مناسبات و کش و قوسهای سیاسی ایران از منافع انگلستان حمایت می‌کردند و از طرف دیگر، انگلستان از آنها جهت کسب قدرت و مناصب سیاسی حمایت می‌کرد.

دریاسالار هیوز فرمانده نیروی دریایی آمریکا در خاورمیانه در سفر به ایران هنگام دیدار با سید ضیاء الدین طباطبایی
شماره آرشیو: 1-625-124ط

پی نوشت:
 
1. عباس هاشم زاده محمدیه، «اسناد نویافته از زندگانی سید ضیاء الدین طباطبایی یزدی»، گنجینه اسناد، پاییز و زمستان 1371، ش 7 و 8، صص 130-131.
2. ایرج ذوقی، ایران و قدرت های بزرگ در جنگ جهانی دوم، تهران، پاژنگ، 1367، ص 92.
3. بولارد به ایرن ـ گزارش شماره (42/12/989) 333 ـ مورخ 6 اکتبر 1942، 4/921 F.O به نقل از؛ محمدرضا تبریزی شیرازی‌، زندگانی سیاسی اجتماعی سیدضیاءالدین طباطبائی، تهران، موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، 1379.
4. «سید ضیاء: یک خود فروخته یا یک انقلابی فرصت طلب؟»، مجله گزارش، اردیبهشت 1380، ش 122، صص 49-50.
5. اسماعیل رائین، میرزا ابوالحسن خان ایلچی، تهران، علمی، چاپ اول، 1357، ص 9.
6. ابوالقاسم طاهری، تاریخ روابط بازرگانی و سیاسی انگلیس و ایران، ج 1، تهران، انتشارات انجمن آثار ملی، چاپ اول، 1354، صص 429-430.
7. میرزا ابوالحسن خان ایلچی، حیرت نامه، سفرنامه میرزا ابوالحسن خان ایلچی به لندن، به کوشش حسن مرسلوند، تهران، انتشارات رسا، 1364.
8. اسماعیل رائین، حقوق بگیران انگلیس در ایران، تهران، انتشارات علمی، چاپ نهم، 1373، ص 32.
9. همان، صص 2-44.
9. اسماعیل رائین، فراموشخانه و فراماسونری در ایران، ج 1، تهران، موسسه تحقیقاتی رائین، 1348، ص 31.
10. عبدالرضا هوشنگ مهدوی، تاریخ روابط خارجی ایران، تهران، انتشارات موسسه امیرکبیر، 1386، ص 143. https://iichs.ir/vdcj.yexfuqemosfzu.html
iichs.ir/vdcj.yexfuqemosfzu.html
نام شما
آدرس ايميل شما