به بهانه اعدام امیرعباس هویدا؛

چرا دولت ازهاری اقدام به بازداشت هویدا کرد؟

با تشکیل کابینه ارتشبد ازهاری، برخی از سران حکومت پهلوی از جمله امیرعباس هویدا، دستگیر و به اتهام فساد و سوءاستفاده مالی محاکمه شدند. این اتهام در حالی است که بعدها برخی در واکاوی و تحلیل اقدامات و سیاست‌های هویدا، از شکوفایی اقتصادی در دوره سیزده‌ساله نخست‌وزیری او سخن گفته‌اند
چرا دولت ازهاری اقدام به بازداشت هویدا کرد؟
با تشکیل کابینه ارتشبد ازهاری در آبان 1357، برخی از سران حکومت پهلوی از جمله امیرعباس هویدا، نخست‌وزیر پیشین رژیم پهلوی، دستگیر شدند و تحت نظر قرار گرفتند. در پی این سیاست نمایشی که جهت آرام ساختن اوضاع اجرا شد، افرادی که محبوبیت چندانی میان مردم نداشتند یا به فساد و سوءاستفاده مالی متهم بودند، محاکمه شدند. بر این اساس هویدا هم، که در سیزده سال نخست‌وزیری همواره با اتهامات و فسادهای سیاسی و اقتصادی فراوانی از سوی جامعه مواجه بود، دستگیر شد. دستگیری او به نوعی به رسمیت شناختن این فسادها بود. هرچند بعدها برخی در واکاوی و تحلیل اقدامات و سیاست‌های هویدا، از شکوفایی اقتصادی در این دوره سیزده‌ساله و اقدامات خاص او در پیشرفت کشور سخن گفته‌اند، نگارنده بر این باور است که فسادهای سیاسی و اقتصادی کشور در دوره نخست‌وزیری هویدا بیشتر از قبل بود و تنها گروه و طبقه خاصی از دستاوردهای رونق اقتصادی کشور بهره‌مند شدند.
 
هویدا و نخست‌وزیری او
امیرعباس هویدا در سال 1297 در تهران به دنیا آمد و رشد کرد. هویدا دوران نوجوانی و جوانی خود را در خارج از کشور به تحصیل پرداخت و بعد از مدتی اقامت در خارج، به ایران بازگشت و در وزارت امورخارجه و شرکت ملی نفت مشغول فعالیت شد. وی مدتی نیز به عنوان وزیر دارایی در کابینه حسنعلی منصور به خدمت پرداخت و بعد از ترور او، به عنوان نخست‌وزیر معرفی شد. هویدا آشنایی چندانی با محیط ایران و مسائل آن نداشت. او «مانند بسیاری از هم‌مسلکان و همگامان و همکاران و اربابانش ایرانی نبود، مردم ایران را نمی‌شناخت، با توده مردم آشنایی نداشت و همان‌طور که گفته شد، از کودکی در خارج زندگی کرده بود. تحصیلاتش هر چه بود مربوط به خارج بود و البته مقداری از وضع و سوابق ایران را هم از طریق کتب فرانسه دریافت کرده بود».1 تربیت در چنین محیطی باعث شده بود برخی از ویژگی‌های رفتاری و فرهنگی غرب در او نهادینه شود و در دوران نخست‌وزیری وی در اشکال متفاوتی همچون فساد سیاسی و اقتصادی تجلی یابد.
 
فساد سیاسی در دوره هویدا
در دوره هویدا، دربار و نزدیکان محمدرضاشاه بیش از پیش وارد معادلات سیاسی و اقتصادی کشور شدند. هویدا به‌رغم آنکه از نفوذ و محبوبیت خاصی نزد شاه برخوردار بود و از دوستان نزدیک او به‌شمار می‌آمد، فردی کاملا مطیع در برابر شاه و دستورات او بود. هویدا در جایی درباره منفعل بودن خود در برابر اوامر و فرامین محمدرضاشاه گفته بود: «اینجا مانند شرکتی است که شاه رئیس آن می‌باشد و من مدیرعامل آن محسوب می‌شوم».2 تبعیت و فرمانبرداری هویدا از محمدرضاشاه به قدری بود که در دوره نخست‌وزیری او، تسلط سیاسی شاه بر کشور نسبت به سایر دوره‌ها افزایش بیشتری یافت و شاه بر بسیاری از سازمان‌ها و نهادهای حکومتی کشور مسلط شد. همین موضوع به تضعیف بیشتر نهادهای مدنی و سرکوب نخبگان مستقل از دولت و حکومت انجامید. «بدیهی است در چنین وضعیت نامناسب و غیردموکراتیک صحبت کردن از کارکرد کارآمد نخبگان اداری سخنی عبث است. دوران نخست‌وزیری امیرعباس هویدا، به‌رغم افزایش کمی نخبگان دیوانی، به لحاظ کیفی و از بابت نقش آنها بر پویش تصمیم‌گیری، فاجعه‌آمیزترین دوران برای نخبگان سیاسی، به طور عام و نخبگان دیوانی به صورت خاص به حساب می‌آید.»3
 
هویدا در جایی درباره منفعل بودن خود در برابر اوامر و فرامین محمدرضاشاه گفته بود: «اینجا مانند شرکتی است که شاه رئیس آن می‌باشد و من مدیرعامل آن محسوب می‌شوم»  
بااین‌حال هویدا تلاش نمود در زمینه فرهنگی و مدنی، ارتباط خوبی با نهادهایی چون مطبوعات و نشریات پیدا کند. بر این اساس برخی از روزنامه‌ها به خصوص روزنامه‌های وابسته به حکومت، از حقوق و آزادی نسبی بهره‌مند شدند، اما این وضعیت هم چندان پایدار نبود و در اواخر زعامت او بر کشور، امتیاز بیش از 50 روزنامه لغو و باطل گردید. احزاب هم مانند سایر نهادهای مدنی با تغییر و تحول چندانی مواجه نشدند و حتی نسبت به قبل هم محدودتر شدند. «هویدا انتخابات سه دوره چهارساله مجلس را انجام داد، درحالی‌که ملت ایران احساس نمی‌کرد انتخاباتی وجود دارد و حقی برای مردم در تعیین نماینده می‌باشد. او همان حزب ایران نوین دولتی ساخته رفیق ناکامش را به مدت ده سال تمام، یعنی تا سال ۵۳، دنبال کرد و با عنوان دبیر کل یا رئیس شورای اجرایی حزب، حکومتش را حزبی می‌دانست.»4 هویدا حتی دبیر کل حزب رستاخیز هم شد و به جای انتقاد از سیستم تک‌حزبی، با تمام توان به حمایت از آن پرداخت. گذشته از این، وی با گسترش فرهنگ غربی، رفتار مصرفی مردم را تغییر داد و موجی از تجمل‌گرایی غربی را به‌وجود آورد؛ چنان‌که مراکز فروش مشروبات الکی، قمارخانه‌ها، کاباره‌ها و... به یکی از ویژگی‌های اصلی خیابان‌های شهرهای بزرگ تبدیل شد و سبک پوشش زنان و مردان با مد غربی همگام گشت.
 
هویدا از نظر سیاست خارجی نیز تسلیم آمریکا و سیاست‌های آن کشور بود. او «برنامه‌های عمرانی را برابر خواست کارشناسان خارجی و برای انجام خواسته آنها تنظیم نموده، به میل آنان قرضه داده و کشور را به یک بازار مصرفی غرب درآورد....».5 هویدا راه نفوذ و راهیابی هر چه بیشتر بهائیان به دستگاه حکومت را نیز باز کرد و خود به شبکه‌های وابسته به بیگانگان همچون فراماسونری پیوست. او روابط با اسرائیل را هم گسترش داد و به تأمین نیازهای نفتی این کشور دست زد. [پشت پرده روابط دو هم‌پیمان] هرچند «همیشه در مصاحبه‌های خود منکر ارسال نفت به اسرائیل می‌شد و ادعا می‌کرد که کنسرسیوم به اسرائیل نفت می‌فروشد... اما به‌رغم این موضع‌گیری‌ها طبق تحلیل فرد هالیدی نمی‌توان منکر این واقعیت شد که دولت ایران بزرگ‌ترین فروشنده نفت به اسرائیل بود و این مهم‌ترین رقم واحد از میان همکاری‌های گوناگون دو کشور است».6 گذشته از فسادهای سیاسی، که به طور گسترده‌ای در این دوره دامنگیر کشور شد، در بعد اقتصادی هم نزدیکان شاه مجال و فرصت آسان سوءاستفاده‌های مالی را پیدا کردند.
 
نخست‌وزیری هویدا و فساد اقتصادی
عده‌ای در تحلیل وضعیت اقتصادی کشور در دوران نخست‌وزیری هویدا بر شاخصه‌هایی چون کنترل تورم، گسترش صنایع و کارخانجات، جاده‌ها و فرودگاه‌ها، خطوط ارتباطی تلفن، تلگراف، رادیو، تلویزیون و... اشاره می‌کنند. در این میان داستان تورم تک‌رقمی در دوره هویدا بیش از سایر شاخصه‌ها میان سیاسیون شنیده می‌شود، درحالی‌که واقعیت آن است که تورم کشور بعد از مدتی دو رقمی شد و حتی زمانی که هویدا در سال 1356 نخست‌وزیری را تحویل آموزگار داد، نرخ تورم بالای 20 درصد بود. در سایر بخش‌ها هم مشکلات زیادی وجود داشت، چنان‌که صنایع، بدون نیازسنجی کشور و تدوین برنامه مناسب گسترش می‌یافت. «طبق آمارهای موجود در این سال‌ها 33 درصد واردات صرف واردات ماشین و اتومبیل و کالاهای لوکس، 29 درصد مواد اولیه موردنیاز کارخانه‌ها و 24 درصد تجهیزات نظامی می‌شد. همچنین 12 درصد از واردات نیز شامل واردات مواد غذایی بود. بررسی این آمار نشان می‌دهد که بخش قابل‌توجهی از سرمایه‌هایی که در کشور تولید می‌شده صرف خرید کالاهای خارجی لوکس که مخاطب آنها اقشار خاصی بوده‌اند می‌شده است.»7
 
درواقع می‌توان گفت این دوره از نظر فساد نیز ویژگی‌های خاص و شاخصی نسبت به سایر دوره‌ها داشت. گسترش رانت‌های بادآورده که طی آن بسیاری از اطرافیان و نزدیکان شاه از وام‌های کلان با بهره کمتر از تورم بهره‌مند می‌شدند، مشارکت اعضای دربار و نزدیکان محمدرضاشاه در پروژه‌های بزرگ اقتصادی که بدون هیچ‌گونه زحمتی به آنان واگذار می‌شد، تنها بخش کوچکی از این مشکلات است. این مسائل که درواقع می‌توان از آنان تحت عنوان فسادهای اقتصادی کلان نام برد، به قدری گسترش یافت که کنترل و مهار آن از دست هویدا هم خارج شد و از دید بسیاری از خارجیان حاضر در ایران نیز پنهان نماند. در یک نمونه می‌توان از تحلیل سینیا هلمز درباره فساد اقتصادی در دوره هویدا نام برد که به‌خوبی منعکس‌کننده وضعیت آن دوره است. وی دراین‌باره آورده است: «اعضای خاندان سلطنت و بسیاری دیگر دست‌اندرکار معاملات مربوط به پروژه‌هایی بودند که به مبالغ سرسام‌آوری سر می‌زد... با وجود کوشش گاه به گاه شاه و هویدا و دیگران برای کنترل وضع، فساد ابعادی بسیار گسترده پیدا کرد. مبالغ پیمان‌ها به قدری بزرگ بودند که حتی درصد کوچکی رشوه هم پول کلانی محسوب می‌شد».8 فردوست، از دوستان نزدیک شاه هم که از بسیاری از اتفاقات دربار و کشور آگاه بود، از این موضوع غافل نبوده و در تشریح گستردگی فساد در دوره هویدا آورده است: «در دوره نخست‌وزیری هویدا همه می‌چاپیدند و هویدا کاملا نسبت به این وضع بی‌تفاوت بود... در هیچ زمانی به اندازه دوران هویدا فساد گسترده نبود».9
 
سخن نهایی
امیرعباس هویدا سیزده سال در پست‌ نخست‌وزیری، اداره کشور را بر عهده گرفت. این دوران به‌رغم آرامش ظاهری و نسبی سیاسی و اقتصادی، یکی از دوران پرچالش و بحث‌برانگیز سیاسی و اقتصادی است. در این دوره، علاوه بر گسترش فساد در ابعاد مختلف سیاسی و اقتصادی، وابستگی سیاسی به آمریکا در قالب خریدهای تسلیحاتی، استخدام مستشاران نظامی و گرفتن وام‌های اقتصادی افزایش یافت و مسائلی چون جدایی بحرین از ایران نیز مطرح و اجرا شد. گرچه در کنار این عوامل، برخی از طرح‌های اقتصادی همچون احداث کارخانجات یا گسترش صنایع و... نیز اتفاق افتاد، واقعیت این است که بسیاری از این پروژه‌ها بدون برنامه‌ریزی دقیق و توجه به نیازهای واقعی جامعه انجام شد و بعدها عواقب بسیاری را متوجه مردم و کشور ساخت.
 

محاکمه امیرعباس هویدا در دادگاه انقلاب اسلامی
شماره آرشیو: 7-418م

پی نوشت:
1. سیدجلال‌الدین مدنی، تاریخ سیاسی معاصر ایران، ج 1، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چ هفدهم، 1391، ص 151.
2. علیرضا ازغندی، نخبگان سیاسی بین دو انقلاب، تهران، نشر قومس، چ سوم، 1385، ص 114.
3. همان، ص 122.
4. سیدجلال‌الدین مدنی، همان، ص 152.
5. همان، ص 156.
6. علیرضا ازغندی، روابط خارجی ایران 1320-1357، نشر قومس، چ ششم، 1384، ص 413.
7. جان فوران، مقاومت شکننده، ترجمه احمد تدین، تهران، نشر رسا، 1388، ص 507.
8. سینیا هلمز، خاطرات همسر سفیر، ترجمه اسماعیل زند، تهران، نشر البرز، صص 200- 201.
9. حسین فردوست، ظهور و سقوط پهلوی، ج 1، تهران، اطلاعات، 1393، ص 266. https://iichs.ir/vdcg.793rak93npr4a.html
iichs.ir/vdcg.793rak93npr4a.html
نام شما
آدرس ايميل شما