نگاهی به تشابهات محمدرضاشاه و انورسادات

یک روح در دو بدن

نگاهی به شخصیت و نوع کنشگری سیاسی محمدرضا پهلوی و انورسادات رئیس جمهور سابق مصر نشان می‌دهد این دو رهبر دارای ویژگیهای مشابهی هستند. مطلب حاضر تلاش می‌کند تا با واکاوی این مسئله، دلایل نزدیکی آنها به یکدیگر را مورد بررسی قرار دهد.
یک روح در دو بدن
 
                                     نگاهی به شخصیت و نوع کنشگری سیاسی محمدرضا پهلوی و  انورسادات رئیس جمهور سابق مصر نشان می‌دهد این دو رهبر دارای ویژگیهای مشابهی هستند. مطلب حاضر تلاش می‌کند تا با واکاوی این مسئله، دلایل نزدیکی آنها به یکدیگر را مورد بررسی قرار دهد.
مولفه‌‌ها و اصول مشترک زمینه‌ای برای نزدیکی بین کشور‌ها و حتی سردمداران آنها است. روابط ایران و مصر در دوره محمدرضا پهلوی و انور سادات خارج از این چارچوب نبود. در زمینه نزدیکی این دو دیکتاتور هم عوامل داخلی و هم بین المللی اثرگذار بود. مطلب حاضر در پی آن است تا به بررسی تشابهات این دو دیکتاتور بپردازد. در انتهای متن نیز تلاش خواهیم کرد تا چرایی نزدیکی انورسادات به محمدرضا پهلوی را مورد بررسی قرار دهیم.
 
تشابهات
حکومتهای دیکتاتوری از نظر داخلی و بین المللی از مشروعیت لازم برخوردار نیستند. آنها نمی‌توانند روابط خوب و پایداری را در عرصه بین المللی با همه کشور‌ها داشته باشند. در عرصه داخلی نیز فقدان مشروعیت برای دیکتاتورها کاملا محسوس است. از این رو دیکتاتوریها سعی دارند نخست با همدیگر تعامل برقرار کنند تا از انزوای داخلی و بین المللی نجات یابند. این نخستین ویژگی مشترک شاه پهلوی و انور سادات بود. ویژگی دوم این دو دیکتاتور این بود که برای مشروع جلوه دادن خود به قدرتهای بزرگ دنیا، به ویژه ایالات متحده نزدیک شدند. 1
 
وجه تشابه دوم را باید در روی کار آمدن آنها جست. این وجه تشابه در این بود که هر دو با سرکوب و ارعاب در داخل توانسته بودند حکومت خود را پایدار کنند. اگر در داخل ایران کودتای 28 مرداد 1332 نماد این شورش بر علیه دموکراسی و حفظ دیکتاتوری بود، انورسادات نیز با سرکوب گروههای مخالف داخلی حکومت خود را تحکیم کرد. وی  دستور دستگیری اعضای حزب کمونیست مصر، ناصریستهای ملی‌گرای عرب، فمینیستها، اسلام‌گراها و همچنین گروه‌هایی از دانشجویان فعال سیاسی را صادر کرد2. این رویه مورد حمایت غرب بود.
 
سومین تشابه این دو دیکتاتور را باید در تظاهر آنها به عنوان افرادی صلح طلب در جهان دانست.  محمدرضا پهلوی در این ارتباط به تاریخ 2500 ساله و صلح دوستی شاهان هخامنشی اشاره می‌کرد و ژست حامیان دموکراسی را در ارتباط با غرب می‌گرفت. انتقادهای غرب به ویژه از زمان مطرح شدن تز حقوق بشر سبب شد، شاه پهلوی به طور ملموس‌تری این داعیه صلح طلبی خود را برجسته کند.3 همین ژست را ما در انور سادات می‌بینیم. امضای پیمان کمپ دیوید توسط وی با اسرائیل زمینه‌ای شد تا جایزه صلح نوبل در 1978 به او تعلق گیرد. 
 
خطاب "برادر" از سوی شاه ایران به وی حاکی از نزدیکی روابط دو طرف بود. این تشابهات و گرمی روابط به حدی بود که دیکتاتور طرد شده ایران برای رهایی از آوارگی به دامان سادات پناه برد و واپسین روزهای عمر خود را در مصر سپری کرد. در حمایت از او بود که محمد انور سادات مخالفت خود با انقلاب اسلامی را صریحا بیان کرد.
 
تشابه دیگر این دو دیکتاتور در این بود که با اقدامات آنها در ارتباط با نزدیکی به اسرائیل یک شکاف بین کشورهای عربی و دو کشور مصر و ایران حاصل شد. این تشابه منازعه اعراب با اسرائیل را به سود اسرائیل جهت داد؛ چرا که رژیم صهیونیستی در منطقه دو کشور مهم ایران و مصر را با خود همسو کرده بود.4
 
  روابط با اسرائیل
مساله مهم دیگر در ارتباط با محمدرضا پهلوی و انور سادات گرایش به سوی اسرائیل بود. مصر چهار بار به طور رسمی با اسرائیل وارد جنگ شد. ورود انور سادات به عرصه قدرت در مصر به عنوان سومین رییس جمهور این کشور به این تنشهای نظامی پایان داد. وی اولین حاکم یک کشور عرب بود که پیمان سازش را با دولت اسرائیل امضاء نمود و این کشور را بی‌چون و چرا به رسمیت شناخت؛ که به دلیل همین رویکرد سازشکارانه وی موفق به دریافت جایزه صلح نوبل توسط بنیاد نوبل در سال 1978گردید.
 
خطاب "برادر" از سوی شاه ایران به وی حاکی از نزدیکی روابط دو طرف داشت. این تشابهات به حدی بود که دیکتاتور طرد شده ایران برای رهایی از آوارگی به دامان سادات پناه برد. در حمایت از او بود که محمد انور سادات مخالفت خود با انقلاب اسلامی را صریحا بیان کرد.
 
 توافقنامه کمپ دیوید که در 17 سپتامبر 1978 با حضور رییس جمهور آمریکا، کارتر، بین مصر و اسرائیل امضا شد، ۳ موضوع عمده را در بر می‌گرفت:
 
-با صلح مصر و اسرائیل، مصر نخستین کشور عربی بود که تل‌آویو را به رسمیت شناخت.
 
-تخلیه صحرای سینا و استرداد آن از سوی اسرائیل به مصر که در طی جنگ شش روزه توسط اسرائیل به تصرف درآمده بود.
 
-آغاز مذاکره جهت خودمختاری کشور فلسطینی، در کرانه باختری رود اردن و نوار غزه که به دنبال این قرارداد دو کشور  اقدام به تبادل سفیر و آغاز عادی سازی روابط دیپلماتیک کردند.5
 
محمد رضا پهلوی نیز از سوی ایران به عنوان کشور اسلامی دیگر، پیش از مصر با رژیم اسرائیل تعاملاتی داشت و این کشور را به رسمیت شناخته بود. در دوران سلطنت محمدرضا شاه پهلوی، روابط ایران و اسرائیل، زاییده منافع مشترک ایران و اسرائیل از جمله رویارویی با قدرت‌طلبی کشورهای عربی منطقه با خط مشی سیاسی پان-عربیستی، همانند جمال عبدالناصر و صدام حسین بود.6 در همین راستا اسرائیل به طور منظم تحرکات سیاسی مصر در میان اعراب منطقه، گزارش پیشرفت‌های عراق در زمینه‌های گوناگون و گزارشهای مرتبط با فعالیت زیرزمینی کمونیستها در ایران را در اختیار دولت شاهنشاهی ایران قرار می‌داد. رهبران اسرائیل، برای رهایی از وضعیت خطرناکی که در آن قرار داشتند، از همان آغاز در مسیر دکترین «محورهای پیرامون» [میثاق حاشیه‌ای]‌ که دیوید بن‌گورین اولین نخست‌وزیر اسرائیل طراح آن بود، گام برداشتند. بر اساس این دکترین، اسرائیل باید روابط خود را با کشورهای پیرامونش، به ویژه ترکیه و ایران، توسعه دهد.7 از جمله دلایل مهم برای اسرائیل در بسط روابط با محمد رضا پهلوی از این قرار است:
 
-حمایت ایران از اسرائیل در مقابل اعراب بر اساس دکترین محورهای پیرامون.
-نیاز اسرائیل به نفت ایران به عنوان منبع اصلی تأمین انرژی این کشور.
-درآمدهای حاصل از سرمایه‌گذاری در ایران و فروش تجهیزات نظامی به این کشور.
-استفاده از حمایتها و کمکهای مالی دولت ایران و سرمایه‌داران یهودی در این کشور.8
 
شاه ایران نیز رژیم اسرائیل را وزنه مناسبی در برابر اعراب می‌دانست. در همین حال شوروی از طریق اعراب در حال نفوذ در منطقه بود. حضور مستشاران اسرائیلی در ایران نیز مهم بود. با این حال اگر انور سادات به طور علنی با اسرائیل رابطه داشت، روابط محمدرضا پهلوی با این رژیم در برخی مواقع شکلی پنهان به خود می‌گرفت، زیرا جامعه مذهی ایران رابطه با اسرائیل را تحت هیچ شرایطی تاب نمی‌آورد. همان‌طور که می‌دانیم یکی از مولفه‌های نهضت اسلامی ضد رژیم پهلوی، همسویی شاه ایران با اسرائیل بود. چنان که امام خمینی(ره) در مناسبتهای مختلف مخالفت خود با اسرائیل را اعلام فرمودند.  از جمله در یکی از بیاناتشان بر این مسئله تاکید کردند که:
 
                                     «اسرائیل نمی‌خواهد در این مملکت قرآن باشد؛ اسرائیل نمی‌خواهد در این مملکت علمای دین باشند؛ اسرائیل نمی‌خواهد در این مملکت احکام اسلام باشد؛ اسرائیل به دست عمال سیاه خود مدرسه را کوبید... روابط مابین شاه و اسرائیل چیست که سازمان امنیت می‌گوید از اسرائیل حرف نزنید، از شاه هم حرف نزنید، این دو تا تناسبشان چیست؟9»  
گرایش انورسادات به شاه ایران
مصر و ایران در دوره سادات و محمدرضا پهلوی روابط بسیار گرمی داشتند. سادات پابه پای محمدرضا پهلوی روابط دوستانه و نزدیک خود با آمریکا را شدت بخشیده بود و این موضوع علاوه بر منافع زیاد اقتصادی و سیاسی که برای قاهره به همراه داشت، موجبات رضایت شاه ایران را فراهم کرده بود. این جمله معروف سادات بود: «روسها به شما تنها سلاح می‌دهند، اما آمریکاییها راه حل و نقشه راه.»
 
از سوی دیگر همسویی وی با محمدرضا پهلوی از تنش او با اسرائیل به شدت کاست و سادات توانست یک اتحاد منطقه‌ای با ایران در مقابل مخالفان خود ایجاد کند. در این راستا از جمله به فروش نفت ایران در جهت کمک به سادات می‌توان اشاره کرد. البته ایران در جنگ 1973 کمکهایی در زمینه فروش نفت به مصر نیز کرده بود. پس از مرگ محمدرضا شاه پهلوی، انور سادات با دعوت از مردم مصر برای ادای احترام به شاه، جنازه وی را با تشریفات کامل نظامی و رسمی در مسجد الرفاعی که مهم‌ترین مسجد کشور مصر بود، دفن کرد.
 
جمع بندی
سه مولفه مشترک در بین محمد انور سادات و محمد رضا پهلوی وجود داشت که عبارت بودند از: دیکتاتور بودن، روابط با اسرائیل و تعامل با غرب. همین سه عنصر سبب نزدیکی دو کشور شد. اگر ایران به سبب برتری بر اعراب، به دنبال اتحاد با غرب بود، مصر عصر انور سادات نیز با بهبود روابط با اسرائیل به ویژه پس از پیمان کمپ دیوید، با دیگر کشورهای عرب دچار فاصله شد. اگرچه پیمان کمپ دیوید در چند ماه مانده به وقوع انقلاب اسلامی در ایران، امضا شد، اما می‌توانست اتحاد سادات و محمدرضا پهلوی را بیش از پیش تحکیم بخشد و اسرائیل نیز در نتیجه شکاف بین سران اعراب، حاشیه امن‌تری برای خود ایجاد کند. نابودی دو دیکتاتور، امنیت اسرائیل را متزلزل کرد و روابط ایران با مصر را قطع کرد. در حالی که مصر به تعامل خود با اسرائیل ادامه داد. وقوع انقلاب اسلامی در واقع منازعه اعراب و اسرائیل را دچار دگرگونی عمیقی کرد و ایران عصر پهلوی را تبدیل به دشمن درجه یک این رژیم کرد.

 
 
________________________________

1 - محمود صلاح، ترور یک رئیس جمهور، ترجمه محمد علی طوسی، تهران، انتشارات دادار، 1378، ص 115.
2- رقیه سادات عظیمی، گزیده اسناد و روابط خارجی ایران و مصر، تهران، انتشارات وزارت امور خارجه، 1374، ص 75.
3 - صادق زیبا کلام، مقدمه ای بر انقلاب اسلامی، تهران، انتشارات سمت، ص 119.
4 - http://www.irdiplomacy.ir/fa/page/1947944/
5 - حسنین هیکل محمد، گفتگوهای سری میان اعراب و اسرائیل، عبدالصاحب سعیدی، تهران، همشهری، 1378، ص 94.
6- Benjamin Beit-Hallahmi, The Israeli Connection: Whom Israel Arms and why, 1987, p42
7- علیرضا ازغندی، تاریخ روابط خارجی ایران 1320-1357، تهران، قومس، 1387، ص 211
8- عبدالرضا هوشنگ مهدوی، سیاست خارجی ایران در دوران پهلوی 1357-1300، تهران، البرز، 1380، ص 62.
9- صحیفة نور، چاپ اول، ج اول، صص 54 و 57. https://iichs.ir/vdcebo8pijh8p.9bj.html
iichs.ir/vdcebo8pijh8p.9bj.html
نام شما
آدرس ايميل شما