شعارهایی که به طرفداری از امام خمینی و کلا نظام سیاسی اسلامی سر داده میشد بیشتر از شعارهایی بود که علیه شخص شاه و رژیم پهلوی بیان میشد. در واقع شعار علیه شاه تنها در ماههای نهایی نهضت به صورت عمومی درآمد
نکته اصلی تفاوت انقلاب و شورش در ماهیت نظامی است که به عنوان نظم جایگزین، ارائه میشود. انقلابها همواره در مقابل آنچه نفی میکنند، دارای ایده و نظریه جایگزینی هستند تا در صورت موفقیت، همان نظریه به عنوان اساس و مبنای حاکمیت آینده اعمال شود. به عبارت دیگر انقلاب تنها به نفی سیاستهای پیشین نمیپردازد، بلکه در مقابل هر نگاه سلبی، نکتهای ایجابی نیز دارد. در واقع انقلابها را میتوان بر اساس دستورالعملی که از سوی رهبران آن ارائه میشود، بازشناسی کرد و این دستورالعملها همان اساسنامههای آینده انقلاب را تشکیل میدهند. در مقابل، شورشها و آشوبهای اجتماعی، حتی اگر به اندازه کافی قدرتمند بوده و از حمایت طبقات مختلف جامعه نیز برخوردار باشند، اما به خاطر اینکه دارای تئوریهای مشخص سیاسی برای آینده پس از انقلاب نیستند، نمیتوانند مانایی چندانی داشته باشند و حتی در صورت موفقیت و پیروزی نیز امیدی به آینده آنها نیست.1
به همین صورت انقلاب اسلامی را میتوان به معنای دقیق کلمه برآمده از یک تئوری سیاسی کامل دانست؛ نظمی که منتقد جدی نظم پیشین بود و برای آینده سیاسی خود فرایندهای دقیق حکومتی داشت. فارغ از اینکه این فرایندها تا چه اندازه اثباتپذیر بود یا خیر، نکته مهمی که وجود داشت، مقبولیت آنها نزد بدنه عمومی جامعه بود. جامعه ایرانی، تقریبا با انقلاب همراه بود و نشانه این همراهی را میتوان در اعلام شعارها و دیوارنوشتههایی دانست که توسط جماعت انبوه انقلابی اعلام میشد.
نمود شعارهای انقلابی به گونهای کاملا دوقطبی و دوسویه بنا شده بود؛ به این معنا که اگر شاه بد بود، امام خوب بود؛ اگر بختیار بد بود، بازرگان خوب بود، اگر آمریکا و شوروی و اسرائیل و انگلیس بد بودند، در مقابل فلسطین و دیگر ملل مستضعف عالم و ستمکشان دنیا خوب بودند، اگر ساواک بد بود، مجاهدان و شهیدان و انقلابیون خوب بودند، اگر ارتش و فرماندهانش بد بودند، نیروی هوایی و سربازان فراری خوب بودند. به این ترتیب بر اساس برخی آمارها بیش از 83 درصد شعارها و دستنوشتههای شهر به همین گونه دستهبندیهای خوب و بد اختصاص یافته بود و در این میان همانگونه که شاه مصدر و سمبل تمامی بدیها معرفی میشد، امام خیمنی و نیروهای مذهبی به عنوان الگوهایی از خوبی و پاکی و تقدس یاد میشدند. در این میان بر اساس همان آمارها از میان 1077 دیوارنوشته، تعداد شعارهای له 479 عدد معادل 45 درصد و تعداد شعارهای علیه 421 معادل 40 درصد بوده است.2
در میان شعارهایی که در پیروی و تبعیت سر داده میشد بیشترین سهم مربوط به شخص امام خمینی بود. شعارهای بیشماری را میتوان یافت که در متن آن از واژه «خمینی» یا کلماتی که به نوعی اشاره به ایشان دارد (نظیر آقا یا سید یا امام و دیگر نمونههایی شبیه آن) استفاده شده است:
درود بر خمینی
خمینی بت شکن/ ریشه شاهو بکن
بیا خمینی وطن انقلابست/ نقش مخالفین تو بر آب است/ جان ما فدایت
ما همه سرباز توایم خمینی/ گوش به فرمان توایم خمینی
یکشنبه آقا نیاد/ دوشنبه انقلاب است
صل علی محمد/ رهبر ما خوش آمد
سلام ما، سلام ما به رهبر کبیر ما
سلام بر حسین، درود بر خمینی
سه بت شکن آمدهاند به دنیا/ ابراهیم، محمد، روحالله
افزون بر این شعارهایی نیز بودند که در کنار نام بردن از امام خمینی، بر دیگر شخصیتها یا مفاهیم مذهبی میپرداختند؛ شخصیتهایی نظیر طالقانی، بازرگان و شریعتی از جمله بیشترین بسامد را در این بین داشتند. از میان مفاهیم مذهبی نیز میتوان به حکومت عدل علی، اسلام و حکومت اسلامی، شهید، جهاد، اتحاد و عدالت اشاره کرد که در میان تظاهراتکنندگان از برد نفوذ زیادی برخوردار بود.
گفتنی است سابقا شعارهایی که به طرفداری از امام خمینی و کلا نظام سیاسی اسلامی سر داده میشد بیشتر از شعارهایی بود که علیه شخص شاه و رژیم پهلوی بیان میشد. در واقع شعار علیه شاه تنها در ماههای نهایی نهضت به صورت عمومی درآمد و اگرچه مطالبه مردم بود، به دلایل مختلف امکان سر دادن آن به راحتی میسر نمیشد. این شعار خط قرمز مقامات رژیم بود، درحالیکه شعارهایی که در حمایت از امام بیان میشد از همان سالهای ابتدای دهه 1340 و با شروع حرکت ایشان توسط خیل طرفدارانشان عمومی شده بود.
بر خلاف نظر برخی که معتقدند شعار «زندهباد خمینی» از یک تظاهرات کوچک شهری و در ادامه تشییع جنازه یکی از انقلابیون بهوجود آمده است، ردپای حضور این شعار را میتوان از ابتدای دهه 1340 مشاهده کرد
البته همین نکته در همان موقع نیز مورد توجه رهبران انقلاب واقع شده بود و امام خمینی نیز بر آن تأکید میکردند؛ فرزند امام، حاج سید احمد آقا، در خاطراتش ذکر کرده است: در راهپیماییهای پرشمار تاسوعا و عاشورای سال 1357 که در واقع حکم تیر نهایی بر جان رژیم بود، با توجیه جلوگیری از کشتار مردم توسط عوامل آن، شعار عیله شاه (در روز تاسوعا) پخش نشد، بااینهمه همین مسئله سبب اعتراض بعضی سران انقلاب شد؛ وقتی موضوع به اطلاع امام رسید، ایشان تأکید کردند که حتما در راهپیمایی عاشورا و روزهای دیگر شعار اصلی علیه شاه و سلطنت او همچنین تشکیل حکومت اسلامی باشد. در نتیجه در راهپیمایی عاشورا، «مرگ بر شاه» و «شاه مزدور آمریکایی اخراج باید گردد» و نیز «حکومت اسلامی ایجاد باید گردد» شعار اصلی و عمومی بود.3 گفتنی است بر خلاف نظر برخی که معتقدند شعار «زندهباد خمینی» از یک تظاهرات کوچک شهری و در ادامه تشییع جنازه یکی از انقلابیون به وجود آمده است،4 ردپای حضور این شعار را میتوان از ابتدای دهه 1340 مشاهده کرد و این مسئلهای نبود که در ماههای آخر منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی و در سالهای 1356 و 1357 سر داده شده باشد.
نمونه موردی شعارهای واقعه 17 شهریور
بر اساس مطالب سندی که توسط یکی از مأموران ساواک تنظیم شده، در راهپیمایی و تظاهرات خونین 17 شهریور، شعارهایی که تظاهراتکنندگان سر میدادند در یک دو قطبی دقیق تنظیم شده بود: هم علیه شاه و وابستگان رژِیم و هم به طرفداری از امام خمینی، حکومت اسلامی و برپایی مفاهیم دینی.
نکتهای که در این سند ذکر شده و تقریبا در میان منابع دیگر از آن صحبتی نشده این است که بر این اساس، گروهی که اغلب آنها را زنان فاحشه و مردان مرتبط با آنها تشکیل میدادند در این تظاهرات در حمایت از شاه و وابستگانش شعار میدادند، به قول مأمور ساواک «شعار این گروه، سوای سایر شعارها بود، مردان [می]گفتند زندهباد شاه و زنها میگفتند شهبانو خواهر ماست»5 همو در ادامه ضمن بیان اینکه بیشتر شعارهای این تظاهرات را به خاطر اهانت به شخص شاه نمیتواند باز گوید، به بخشی از شعارهای دو سویه تظاهرات اشاره کرده است:
حکومت اسلامی خواهان ماست
حزب فقط حزبالله رهبر فقط روحالله
فاجعه سینما رکس آبادان زیر سر شاه ... است
شاه نوکر امپریالیسم آمریکا
همه مبارزه را گستردهتر ادامه میدهیم
برای حفظ قرآن، ارتش به ما بپیوندد
نهضت ما حسینیه، رهبر ما خمینیه
برادر ارتشی چرا برادرکشی
خمینی بتشکن خدا نگهدار تو
زنده و جاوید باد یاد شهیدان ما
خمینی رهبر ماست، ارتش برادر ماست
ما حکومت جلاد پهلوی را نمیخواهیم
ما ملت ایرانیم از پهلوی بیزاریم
ایران کشور ماست خمینی رهبر ماست
ملت ایران به دنبال امام خمینی به راه خود ادامه میدهد
تا پیروزی انقلاب اسلامی مبارزه میکنیم
ما شاه نمیخواهیم
اگر میخواهیم آشتی برقرار باشد حکومت اسلامی تنها معیار آشتی ماست6
تمامی این شعارها به نحو مشهودی بر ماهیت نفی و اثباتی نهضت اشاره میکند؛ از سویی مبانی رژیم پهلوی هدف طرد و رد قرار میگیرد و از سوی دیگر بر مبانی مذهبی و دینی انقلاب و خصوصا نقش پررنگ روحانیت و امام خمینی تأکید میشود. این نکته همان مسئلهای است که انقلاب اسلامی را از حرکتهای دیگر ملل، متفاوت و متمایز میساخت. انقلابیون به تبعیت از رهبران خود به خوبی میدانستند که در صورت سقوط رژیم پهلوی چه چیزی را میخواهند و برای رسیدن به آرمان خود باید از چه مسیری عبور کنند.
پی نوشت:
1. در خصوص تفاوت انقلاب با مفاهیم مشابه نظیر نهضت، جنبش، کودتا و شورش رک: مصطفی ملکوتیان، پدیده انقلاب، تهران، مؤسسه انتشارات دانشگاه تهران، 1391.
2. مهدی محسنیان راد، در حسرت فهم درست، تهران، سیمای شرق، 1394، ص 96.
3. تاریخچه انقلاب اسلامی در کلام امام خمینی (رحمهالله)، قم، تسنیم، ۱۳۸۹، ص 450.
4. علی درازی، تاریخ انقلاب اسلامی در اردبیل، دفتر مطالعات و ادبیات پایداری حوزه هنری استان اردبیل، 1390، ص 522.
5. اسناد مرکز اسناد پژوهشکده تاریخ معاصر، سند ش 0 ـ 49151 ـ 0 ـ 0 پ، صص 5-6.
6. همان، صص 8-10. https://iichs.ir/vdca.6nik49nay5k14.html