شعار استقلال، آزدی، جمهوری اسلامی از چهار رکن تشکیل شده است که هر کدام از آنها بدون وجود دیگری، نمیتوانست به درستی معنای دقیق خواستههای انقلابیون را منعکس نماید
انقلاب اسلامی بر خلاف اغلب انقلابها و جنبشهایی که ماهیتی کاملا دنیوی با مقاصدی اقتصادی و نهایتا اجتماعی داشت، انقلابی با معیارهایی عموما مذهبی بود. اگرچه نمیتوان مدعی شد که مقاصد اقتصادی در شکلگیری و پیشبرد اهداف انقلاب اصلا مؤثر نبوده است، همچنان نمیتوان بر این واقعیت نیز چشم فرو بست که اهداف بنیادین انقلاب که اساس حرکت، بر مبنای آنها شکل گرفته، مفاهیم مذهبی با رویکردهای مبتنی بر مطالبات اجتماعی و سیاسی بوده است.
این مسئله را میتوان در نسبت موضوعی شعارهای انقلاب بهخوبی مشاهده کرد. درحالیکه نسبت شعارهای اقتصادی بسیار ناچیز است، اما در مقابل شعارهایی با مضامین مذهبی و مطالبات عدالت اجتماعی و موضوعات وابسته به آن خارج از شمار بوده است، بااینحال به نظر میرسد بتوان تمامی این شعارها را در یک شعار بنیادین مورد توجه و بررسی قرار داد: استقلال، آزدی، جمهوری اسلامی.
شناخت و تحلیل محتوای این شعار تا حد زیادی میتواند در شناخت درخواستها، مطالبات و آرمانهای رهبران انقلاب و تودههای انقلابی مؤثر واقع شود. این شعار از چهار رکن تشکیل شده است که هر کدام از آنها بدون وجود دیگری، نمیتوانست به درستی معنای دقیق خواستههای انقلابیون را منعکس نماید؛ بنابراین درستی و دقت معنایی این ارکان چهارگانه تنها در صورتی به درستی فهمیده میشود که در کنار سه رکن دیگر مورد تدقیق قرار گیرد.
استقلال
با توجه به اساس شکلگیری و روند تدام رژیم پهلوی، آنچه در نگاه نخست توجه و نقد انقلابیون را بر میانگیخت و بعدها باعث اعتراضات شدید شد، ماهیت وابسته پهلویها به بیگانگان بود. پهلوی نمیتوانست خود را خارج از فرایندهایی که قدرتهای بزرگ برای او در نظر گرفتهاند تعریف نماید و همین نکته مسئلهای بود که حساسیت گروههای مختلف مردمی و قبل از همه آنها رهبران دینی و اجتماعی مردم را بر میانگیخت. آمریکا و اسرائیل دو قدرتی بودند که در گام نخست مردم بر آنها حساس بودند، در مرتبه بعد کشورهایی نظیر شوروی و انگلیس در مظان اتهام قرار داشتند. انقلابیون نه تنها به این دلیل که پهلوی را عامل آمریکا و اسرائیل میدیدند، ناراضی بودند، بلکه معتقد بودند آنها سردمداران استکبار جهانی هستند و در مقابل ستمدیدگان عالم، از منابع مالی و انسانی ایران بهره میبرند.1 در شعارهای انقلابیون این نکته به کرات اشاره شده است:
نفت رو کی برد؟ آمریکا
گاز رو کی برد؟ شوروی
پولش رو کی خورد؟ پهلوی
مرگ بر این سلطنت پهلوی
آمریکا، اسرائیل
ما دشمن تو هستیم
آمریکا، اسرائیل، شوروی
همدست شاه جلاد
همان گونه که از نمونههای بالا پیداست، شعارهایی که در این زمینه تنظیم شدهاند، هم به لحاظ شکل و هم به لحاظ محتوا دارای تفاوتهای زیادی هستند تا آنجا که طیفهای مختلفی را میتوان به عنوان مبدعان آنها مطرح کرد: از جماعتهای دانشجویی و متخصص تا مردمان کوچه و بازار. برخی از این شعارها به مسئله سیاست خارجی پهلوی به عنوان یک مقوله تخصصی مینگرند و برخی دیگر با زبان طنز و شوخی و چه بسا با ورود به محیطهای خصوصیتر بر اساس وابسته رژیم پهلوی حمله میکنند. علاوه بر این، از شعارهایی نیز میتوان یاد کرد که بحث استقلال را تنها در چهارچوب سرزمینی ایرانی بررسی نمیکنند و آن را به تمامی جنبشهای استقلالخواه جهانی تعمیم میدهند؛ مانند نمونههای زیر:
آمریکا توخالی است
ویتنام گواهی است
چین، آمریکا، شوروی دشمنان خلق ما
اریتره، لیبی، فلسطین، متحد خلق ما
بعد از شاه نوبت استعماره
در تعریف امام خمینی و مردمی که انقلاب کردند، استقلال زمانی بهدست خواهد آمد و زمانی به عنوان یک رکن انقلاب مطرح میشود که همراه با ماهیتی انسانی، معنوی و مذهبی باشد و تعاریف دیگر استقلالخواهی در این نگاه مورد توجه نیست
با وجود این، آنچه بیش از پیش از مفهوم استقلال را در بین عناصر کلیدی و پایه انقلاب متمایز میساخت، نگاهی بود که از سمت رهبری قیام به مردم آموزش داده میشد. امام خمینی و دیگر رهبران انقلاب دائم بر این نکته تأکید میکردند که این دیدگاه که همه چیز در غرب است و ایرانی نمیتواند از خودش چیزی داشته باشد، نگاهی منسوخ و غیر کاربردی است. نمونههای فراوانی در گفتار امام وجود دارد که مؤید این نکته است: «ما عقیدهمان این شده است که غیر از غرب دیگر کسی نیست. جایی نیست که بشود [به آن اعتماد کرد] ما باید وابسته باشیم یا به شرق و یا به غرب. آدم خوبهای ما میگفتند به غرب وابسته باشیم؛ برای اینکه این مقدار ادراکشان نبود که نه، ما میتوانیم خودمان بایستیم کار بکنیم. خودمان میتوانیم سرپا بایستیم. ما ترجیح میدهیم به اینکه از این تمدنی که ما را فاسد دارد میکند دست برداریم و برسیم به یک زندگی بسیط انسانی».2
نمونه فوق پیداست که در تعریف امام خمینی و مردمی که انقلاب کردند، استقلال زمانی بهدست خواهد آمد و زمانی به عنوان یک رکن انقلاب مطرح میشود که همراه با ماهیتی انسانی، معنوی و مذهبی باشد و تعاریف دیگر استقلالخواهی در این نگاه مورد توجه نیست.3
آزادی
رکن دیگر این شعار بنیادین مفهوم آزادی است. در باب ماهیت آزادی و چگونگی دستیابی به آنها و حدود و ثغور آزادی دیدگاه متفاوت بسیار زیادی وجود دارد، اما در مفهوم اسلامی و انقلابی، آزادیای محوریت و اولویت دارد که به وسیله بایستههای اسلامی و ایرانی تأیید شود. در چنین معنایی، آزادی به سبک و سیاق مرسوم در دوران پهلوی نه تنها آزادی نبود که چه بسا نشانی از اصالت بردگی انسان داشت. افزون بر این، خفقان سیاسی موجود در دوران پهلوی، بهویژه در دو دهه 1340 و 1350 آنچنان سرسامآور بود که تمامی طبقات اجتماعی را به ستوه آورده بود.4 نمونههایی از شعارهایی که در باب آزادی سر داده شدهاند به قرار زیر است:
آزادی/ آزادی/ این است شعار ملی
آزادی فرهنگ ماست
خاموش ماندن ننگ ماست
آزادی نهایی
جمهوری اسلامی
پیروزی نهایی
اخراج آمریکایی
این منم یا رب به جرم عاشقی جان میدهم
درس آزادی به افراد مسلمان میدهم
درد مرد مبارز چاره شد
چون که زنجیر اسارت پاره شد
الله الله نصر من الله
گر بخواهی زندگی را، پاره کن قید اسارت
نهضت سرخ حسینی را پیروانیم
در چنین مکتبی و در چنان انقلابی، آزادی رهایی از سلطنت استبدادی و حق حاکمیت بر سرنوشت خود بود که با استفاده از نمادها و اسطورهای دینی و ملی، بهویژه نهضت سیدالشهدا(ع)، دنبال میگشت. انقلابیون با استفاده از این شعارها نه تنها یاد شهدای خود را که در راه آزادی کشته شدند، گرامی میداشتند، بلکه به صورت مستمر بر مبانی حرکتی خود پافشاری و تأکید مینمودند.
ای جنبش آزادگی
برکن اساس بندگی
ای طایر آزادی پر باز کن
کاروان صدایت میزند پرواز کن
همراه با کاروان، ما را یاد کن
با دشمن بیدادگر بیداد کن
تا وا رهیم از قید و بند این مرد ستمزاده
جمهوری اسلامی
نهایتا در شعار مذکور دو رکن اول به گونهای تهیه و تدوین شده بودند که گویی مقدمهای هستند برای ارکان بعدی: جمهوری اسلامی. جمهوری اسلامی نوع و روش رسیدن به استقلال و آزادی و دیگر مبانی انقلاب را بیان میکند. بحث حکومت و حاکمیت است. مبانیای که از سویی ریشه در مقبولیت عامه دارد و در نگرهای دیگر مشروعیت الهی آن را بیان میدارد. هم جمهوریت و هم اسلامیت با هم تجمیع شدهاند: «جمهوری اسلامی، نه یک کلمه بیشتر و نه یک کلمه کمتر».5
جمهوری اسلامی
جمهوری اسلامی
رهبر خمینی
حافظ ملک و جان است
جمهوری اسلامی، آری
حکومت خودکامگان، هرگز
خلق به پا میکند
جمهوری اسلامی
دین خدا را حافظ و حامیام
خواهان جمهوری اسلامیام
مرگ بر خائنین
خائنینی ضد دین
گفتنی است همانطور که مختصرا اشاره شد، جمهوری اسلامی جمع بین دو عامل مردم و اسلام بود؛ هم مقبولیت انسانی را داشت و هم مشروعیت الهی را و این دقیقا نقطهای بود که انقلابیون را با رژیم پهلوی به تعارض وا میداشت؛ چه اینکه در حکومت پهلوی نه نشانی از حق انتخاب و حق پذیرش مردم بود و نه نشانی از تشریع و حکومت الهی. در یک کلام شعارهایی که در این باب مطرح میشد به طور صریح به برقراری حکومتی با ویژگیهای یادشده میپردازد که قائدتا با استبداد سلطنت مطلقه در تعارض بود. این چنین حکومتی از نظر آنان بایستی واجد ویژگیهایی بر پایه قرآن و فقه اسلامی و جمهوریت میبود.6
پی نوشت:
1. فرهنگ شعارهای انقلاب اسلامی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1379، ص 138.
2. صحیفه امام خمینی، سخنرانی در جمع استادان دانشگاه تهران، ج 12، ص 19.
3. بهنام نوازنی، «تبیینی بر "نه شرقی، نه غربی" بررسی شعارهای اصلی مطرحشده در انقلاب اسلامی»، مجله زمانه، سال 4، بهمن و اسفند 1384، ص 65.
4. مرکز اسناد انقلاب اسلامی، همان، ص 140.
5. صحیفه امام، مصاحبه با اوریانا فالاچی درباره مسائل مختلف ایران و جهان، ج 10، ص 101. در این مصاحبه امام خمینی بسیاری از مفاهیم اصولی انقلاب از جمله آزادی را به صورت دقیق توضیح دادهاند. همچنین در خصوص تفسیر این شعار از دیدگاه مقام معظم آیتالله خامنهای رک: بیانات در اجتماع مردم قم، 1379.
http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=3028
6. برای دستیابی به لیست شعارها از منابع زیر استفاده شده است: محمدسعید سبهانی، فرهنگ شعار انقلاب اسلامی، تهران، زیتون سبز، 1387 و محمدحسین پناهی، جامعهشناسی شعارهای انقلاب اسلامی، تهران، دانش و اندیشه معاصر، 1383. https://iichs.ir/vdcb.0b0urhbwgiupr.html