در فضای جنگ سرد، اهمیت یافتن مقوله جنگ روانی به پیدایش شبکهای منجر شد که وظیفه داشت با مرعوب ساختن مردم از کمونیسم، منافع بلوک غرب را تأمین کند. این شبکه از مطبوعات و سایر رسانههای جمعی برای تحقق هدف خود استفاده میکرد
یکی از زمینههای اصلی نفوذ قدرتهای بزرگ در کشورهای کوچکتر ورود سازمانهای جاسوسی و فعالیت این سازمانها در این کشورهاست. این سازمانها تلاش میکنند در ابعاد مختلف، منافع ملی قدرتهای بزرگ را تأمینکنند. این فعالیتها از جاسوسی تا خبرچینی و انجام عملیات جنگ روانی را شامل میشود. از جمله سازمانهایی که در این زمینه فعالیت میکنند سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا و سرویس جاسوسی بریتانیاست. این سازمانها در یکی، دو قرن گذشته، در کشورهای مختلف از جمله ایران فعالیتهای بسیاری را سازماندهی کردهاند.
در این میان شبکهای با نام بدامن در ایران راهاندازی شد که کار و فعالیتش عملیات جنگ روانی بوده است؛ عملیاتی که بهویژه در فضای جنگ سرد معنا و مفهوم پیدا میکند. در واقع رسالت اصلی این شبکه ایجاد جنگ روانی و ترس از کمونیسم بوده است که بهویژه در مقطع منتهی به کودتای 28 مرداد 1332 سرعت بسیار مضاعفی به خود گرفت. بر این اساس، پژوهش زیر تلاش خواهد نمود شمایی کلی و کوتاه از روند فعالیت این شبکه را در اختیار مخاطبان قرار دهد.
شبکه بدامن در ایران
در فضای جنگ سرد و روابط میان دو ابرقدرت، آمریکا طرحی را در دست اقدام قرار داد که نام آن «بدامن» بود. در این طرح قرار بر این بود به کمونیسمهراسی در کشورهایی که آمریکا در آن صاحب منافع است دامن زده شود. بر این اساس سازمانی بهوجود آمد که وظیفهاش ایجاد جنگ روانی و مرعوب ساختن آحاد مردم از کمونیسم بود. این سازمان مستقیما توسط سازمان سیا اداره میشد و بودجه سالانه آن یکمیلیون دلار بود. شیوه کارش به نحوی بود که در میان قشرهای مختلف جامعه، که از نفوذ و جایگاه برخوردار بودند، رخنه کند و برنامههای خود را بر این اساس عملیاتی سازد.
بدامن در ایران، در دوران حکومت محمدرضا پهلوی و بهویژه در مقطع منتهی به کودتای 28 مرداد 1332 فعال شد. فعالیت این شبکه در میان روزنامهنگاران جایگاه ویژهای یافت. مشهورترین آنها برادران مسعودی و عباس شاهنده بودند. شاپور ریپورتر نیز واسط آنها با سفارت آمریکا محسوب میشد. در همین ارتباط آثار بسیاری در قالب کتاب، مقاله و حتی کاریکاتور به چاپ رسید. یکی از مهمترین این آثار کتاب خاطرات ابوالقاسم لاهوتی است.1
نفوذ این شبکه به قدری بود که در میان افسران ارتش نیز جایگاه ویژهای داشت. آنها حتی با بخش فرهنگی سفارت فرانسه نیز در ارتباط بودند. البته از ذکر این نکته نیز نباید غافل بود که شبکه بدامن یک شبکه صرفا آمریکایی نبود، بلکه سرویس اطلاعاتی و امنیتی بریتانیا نیز در این پروژه همکاری داشت؛ پروژهای که همانگونه که پیش از این گفته شد با مدیریت شاپور ریپورتر در ایران اجرا شد. مضاف بر این، دو شخص که در اسناد سازمان سیا با اسم رمز «نرن» و «سیلی» شناخته میشدند در این طرح همکاری داشتند.2
در عین حال قسمتی از محرمانهترین اسناد شرکت نفت انگلیس در ایران را میتوان گواه دیگری دال بر فعالیت این شبکه گسترده دانست؛ اسنادی که به «اسرار خانه سدان» معروف شد و توسط اسمائیل رائین به رشته تحریر درآمد. بر اساس این اسناد میتوان دریافت چگونه برخی از ایرانیان و بهویژه مقامهای دولتی کشورمان با بیگانگان و استعمارگران همدست شده بودند؛ همچنین میتوان متوجه شد که چگونه انگلیسیها از طریق دادن رشوه و مستمری با نام کمکهای خیریه، کمکهای مطبوعاتی، خریدن مدیران و نویسندگان پارهای از جراید و دادن هدایا به افراد از طبقات مختلف پایگاه استواری در ایران بهوجود آورده بودند.3
شرکت سابق نفت ایران و انگلیس دستگاه تبلیغات و اداره مطبوعات عریض و طویلی دارد که سالهای بسیار مشغول کار بوده و بودجه و تشکیلات مفصلی دارد و یکی از وظایف آن این است که نظریات شرکت سابق را در دفاع از منافع و حقانیت خود از کانال مطبوعات و سایر رسانههای جمعی به اطلاع جامعه هدف خود برساند. این اداره انتشارات دارای یک شعبه در تهران و یک شعبه در آبادان است
اسمائیل رائین در بخشی از کتاب خود درباره این شبکه بهتفصیل بحث کرده است. او ابتدا به اداره انتشارات و تبلیغات شرکت نفت ایران و انگلیس اشاره کرده و مبدأ و آغازکننده همه حوادث را از این شرکت دانسته است. رائین در کتاب خود به نقل از وزارت امور خارجه وقت گفته است: این شرکت در اوج مبارزات مردم ایران برای ملی شدن صنعت نفت از یک سازمان عریض و طویل خرابکاری و تبلیغاتی تشکیل شده است. در این گزارش همچنین به این موضوع اشاره شده است که شرکت سابق نفت ایران و انگلیس دستگاه تبلیغات و اداره مطبوعات عریض و طویلی دارد که سالهای بسیار مشغول کار بوده و بودجه و تشکیلات مفصلی دارد و یکی از وظایف آن این است که نظریات شرکت سابق را در دفاع از منافع و حقانیت خود از کانال مطبوعات و سایر رسانههای جمعی به اطلاع جامعه هدف خود برساند. این اداره انتشارات دارای یک شعبه در تهران و یک شعبه در آبادان است.4
یکی دیگر از مباحث مورد بحث اسمائیل رائین بنگاهی است که به وسیله آن فیلمهای مربوط به شرکت نفت برای عموم اهالی در تهران روی پرده میرود. مضاف بر این باید گفت که برخی از فیلمها به طور خاص برای اشخاص متنفذ و صاحب نفوذ سیاسی نشان داده میشود. وی همچنین به مطبوعات و امور خیریه اشاره میکند. در واقع با تطمیع روزنامهها و پرداخت مبالغی در ازای بالا بردن شماره تیراژ روزنامهها شرکت توانسته است نظر برخی از روزنامههای داخلی را به خود جلب کند. همچنین در مورد امور خیریه باید گفت مواردی مشاهده شده است؛ برای مثال میتوان به تأسیس آسایشگاه شاهآباد، همراه با وسایلی برای رفاه کارگران، انبارها و طرح زایشگاهی برای خانواده آنها و تأسیس باشگاهی برای ورزش کارمندان شرکت اشاره کرد.5
کودتای 28 مرداد و نقش بیبدیل شبکه بدامن در طرحریزی آن
درحالیکه مذاکرات برای جلوگیری از ملی شدن صنعت نفت به جایی نرسید و ایران از حق خود در این زمینه کوتاه نیامد طرح کودتا علیه دولت قانونی وقت، یعنی دولت محمد مصدق، ریخته شد. اجرای چنین طرحی نیاز به فراهم کردن مقدمات داشت. به عبارت دیگر برای عملیاتی کردن چنین طرحی به ایجاد فضای روانی مناسب نیاز بود؛ فضایی که باید توسط پروژه بدامن به منصه ظهور میرسید. در نتیجه دو کشور انگلستان و آمریکا از طرح بدامن علیه مصدق استفاده کردند. آنها فضا را به سمتی بردند که گویی تداوم دولت مصدق به روی کار آمدن چپیها و در نهایت کمونیسم در ایران یاری میرساند. بر همین اساس بود که مبالغ هنگفتی به نشریات و نویسندگان مطرح پرداخته و تلاش شد رسانهها به شکلی تبلیغ کنند که کاهش قدرت انگلستان در ایران خطر قدرت گرفتن حزب توده و روی کار آمدن کمونیسم را در ایران هموار خواهد کرد تا به این ترتیب علاوه بر مهیا کردن زمینههای کودتا اذهان جامعه بینالملل را مهیای کودتا سازند.6
این در حالی بود که مصدق تمایلات چپی نداشت و هیچ اتحادی میان وی و حزب توده در جهت ملی کردن صنعت نفت و سیاست خودکفایی وجود نداشت؛ بااینحال همانگونه که پیش از این گفته شد، در طرح تبلیغاتی بدامن عوامل داخلی و خارجی او را حامی کمونیسم به تصویر کشیدند. تصویرسازی فضا به این صورت بود که در تهران حزب کمونیست چیزی نزدیک به صدهزار نیرو را داراست و بهزودی ایران را خواهد بلعید و به شوروی این امکان را خواهند داد آنگونه که چکسلواکی را ضمیمه خود کرد ایران را به خود ضمیمه کند و به اشغال درآورد. در آن صورت کمونیسم منطقه خاورمیانه را زیر سلطه خود خواهد برد. پس از فضاسازی رسانهای و تلاش در جهت اقناع و توجیه افکار عمومی، در ادامه اینگونه عنوان شد که نمیتوان با رژیم مصدق کنار آمد و باید هرچه زودتر برنامههایی برای سرنگونی دولت او تهیه شود.7
نقش شبکه بدامن در عملیاتی کردن کودتای 28 مرداد 1332
در مورد عملیاتی کردن کودتای 28 مرداد 1332 باید گفت که شبکه بدامن نقش مهمی در آن داشت. در اجرایی کردن این نقشه نقش برادران بزرگمهر کمتر بررسی شده است. اسفندیار بزرگمهر و برادرش جمشید از سالهای پس از جنگ جهانی دوم برای سیا کار میکردند و در کودتا بسیار فعال بودند. این امر بهویژه در مورد اسفندیار صادق بود؛ به نحوی که در روز پس از کودتا، او معاون نخستوزیر و رئیس اداره کل انتشارات و تبلیغات دولت کودتا شد؛ شغلی که با عقبه او به عنوان روزنامهنگار قرابت داشت.8
در کنار این برادران به دو برادر دیگر نیز باید اشاره کرد که در حوادث منتهی به کودتای 28 مرداد با شبکه بدامن در ارتباط بسیار نزدیک بودند. آنها کسی نیستند جز برادران رشیدیان که در کودتای28 مرداد نقش بسزایی داشتند. منبع اصلی قدرت این برادران اوباش جنوب شهر تهران بودند. در واقع برادران رشیدیان نفوذی انکارناپذیر در میان بهاصطلاح لمپنها داشتند. برادران رشیدیان تنها افرادی نبودند که در این گروههای سیاه نفوذ داشتند، اما بیتردید دامنه نفوذ هیچ گروهی به اندازه آنها نبود. علت این امر نیز آن بود که برخی افراد سرشناس محلات تهران و نیز رؤسای اصناف، دستجات، گروهها و مأموران انتظامی از رشیدیانها حرفشنوی داشتند.
تعداد بسیاری از اراذل و اوباش محلات مختلف تهران با این شبکه ارتباطی تنگاتنگ داشتند. علاوه بر اینها باید از تعدادی از پاسبانان و سربازان وظیفه نیز نام برد که از راه باجگیری و تهدید، به مبالغ هنگفتی دست پیدا کردند. آنها در همین راستا در مواقع ضروری نیز قدرت خود را در کنار باندهای مخوف و بهاصطلاح سیاه برای بحرانی نشان دادن اوضاع سیاسی ایران بهکار میگرفتند و در خدمت گروههای سیاسی قرار میدادند؛ گروههایی که به دنبال انتقام از رقبای خود بودند.
در نهایت باید گفت که همین شبکه بود که در کودتای 28 مرداد اوباش و اراذل را به حرکت درآورد و در نهایت جنبش ملی شدن صنعت نفت را عقیم ساخت.9 بدینترتیب در مجموع، شبکه گستردهای از افراد، سازمانها و اصحاب جراید و رسانه تحت حمایت شبکه بدامن نقش مهمی در کودتای 28 مرداد 1332 ایفا کردند.
محمدرضا پهلوی همراه اسدالله رشیدیان در یک بازدید
شماره آرشیو: 3370-11ع
پی نوشت:
1. حسین آبادیان، «ریپورترها و تحولات تاریخ معاصر ایران»، فصلنامه مطالعات تاریخی، سال اول، ش 2 (بهار 1383)، ص 139.
2. حسین فردوست، ظهور و سقوط پهلوی، جستارهایی از تاریخ معاصر ایران، ج 2، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1382، ص 69.
3. اسمائیل رائین، اسرار خانه سدان، تهران، امیرکبیر، 1358، صص 20-21.
4. همان، ص 22.
5. همان، صص 50-51.
6. مارک گازیوروسکى، «سیاست خارجى ایالات متحده با ایران در دوره مصدق»، ترجمه علیاشرف نظری، مجله نامه تاریخپژوهان، ش 7 (پاییز 1385)، صص 218-241.
7. مالکوم برن و مارک گازیوروسکی، مصدق و کودتا، ترجمه دکتر علی مرشدیزاد، تهران، نشر قصیدهسرا، 1384، ص 148.
8. غلامرضا نجاتی، از کودتا تا انقلاب، تاریخ سیاسی بیستوپنجساله ایران، تهران، رسا، 1378، ص 32 .
9. همان، ص 35. https://iichs.ir/vdcg.n9urak97npr4a.html