نگاهی به تجربه جمهوری‌خواهی رضاخان

هم‌پالکی‌های جمهوری‌خواهان

رضاخان در دوره‌ای که به تازگی رئیس‌‌الوزرا شده بود تلاش کرد از سویی احمدشاه را از صحنه سیاسی ایران حذف کند و از سوی دیگر خود را به برقراری یک حکومت جمهوری علاقه‌مند نشان دهد، اما ایده جمهوری‌خواهی از کجا به ذهن او خطور کرد؟
هم‌پالکی‌های جمهوری‌خواهان
 
کاربست «تجدد آمرانه» جزء وجوه مشترک میان ایران و ترکیه در دوره پس از جنگ جهانی اول بود؛ تلاش‌هایی که از پایین و از سوی نخبگان در راستای مدرن‌سازی و توسعه به نتیجه خاصی نرسیده بود سبب شد تجدد از بالا در دستور کار این دو کشور قرار گیرد و البته یک تفاوت ظریف میان این دو وجود داشت و آن هم این بود که ایران دوره رضاشاه حتی تجدد آمرانه را نیز از روی نمونه ترک خود کپی‌برداری کرد و این کپی‌برداری صرفا در حد ظواهر باقی نماند و حتی در ساختارسازی نیز از الگوی ترکیه تبعیت شد، به نحوی که «جمهوری‌خواهی عقیم» دوره رضاشاه یک برداشت ابتدایی و بدون توجه به معیارهای بومی از روی مدل آتاتورکی آن بود. دال‌های تاریخی متعددی بیانگر این هستند که رضاشاه پس از گفت‌وگو با ترک‌ها بود که نخستین‌بار ایده جمهوری‌خواهی را در ذهن پروراند و تلاش کرد همان مدل را آمرانه و زورمدارانه از بالا به جامعه ایرانی غالب کند.
 
آغاز یک ایده
جمهوری‌خواهی دال مرکزی در گفتمان کمال آتاتورک بود و دال‌های شناوری همچون سکولاریسم، ملی‌گرایی، مردم‌گرایی، دولت‌ساری و البته انقلابیگری آن را همراهی می‌کردند؛۱ اصولی که از سوی رضاخان نیز اخذ شد، اما وی نتوانست شش اصل کمالیسم را پیاده‌سازی کند و بیشتر روی ملی‌گرایی و دولت‌سالاری مانور داد و مانورش بر جمهوری‌خواهی عمدتا دارای وجهی نمایشی بود.
 
رضاخان در دوره‌ای که به تازگی رئیس‌‌الوزرا شده بود هوشمندانه متأثر از الگوی آتاتورک تلاش کرد از سویی احمدشاه را که به واسطه سفرهای مکررش به اروپا از سوی مردم به «احمد علاف» معروف شده بود، از صحنه سیاسی ایران حذف کند و از سوی دیگر خود را به برقراری یک حکومت جمهوری شبیه آنچه آتاتورک در ترکیه تشکیل داده بود علاقه‌مند نشان داد.۲
 
ارتباط مداوم با سفارت ترکیه
مقارن با سفرهای متعدد احمدشاه قاجار به کشورهای اروپایی زمزمه‌ها و سپس تصدیقاتی مبنی بر برچیده شدن نهاد خلافت در ترکیه و متعاقب آن روی کار آمدن حکومت جمهوری شنیده شد که این مسئله بر رضاخان نیز تأثیر خود را نهاد. تصور اولیه رضاخان که از قضا و براساس مستندات تاریخی در این برهه ارتباط خود را با سفارت ترکیه نیز بیشتر کرده بود این بود که حکومت جمهوری مطابق آنچه در ترکیه در حال رخ دادن است احتمالا از درجه مقبولیت بالاتری در میان مردم نسبت به حکومت پادشاهی برخوردار است و وی نیز می‌تواند مطابق نظر مستوفی به نام جمهوری‌خواهی ابتدا تخت و تاج را تصرف و سپس آن را به صورت مطلق از آن خود کند.۳
 
حمایت روزنامه‌های ترک
مدعای دیگری که می‌تواند الهام‌بخش بودن الگوی جمهوری‌خواهی ترکیه را در ذهن رضاخان به اثبات برساند این است که بلافاصله پس از اینکه نطفه جمهوری‌خواهی در ایران به جنینی نوپا تبدیل می‌شود، جراید ترکیه نیز پای کار حمایت از این مدل می‌آیند و با آب و تاب از جمهوری‌خواهی رضاخانی تعریف و تمجید می‌کنند. کرونین نیز معتقد است دقیقا در همین زمان غوغای جمهوری در ایران بلند می‌شود.۴ روزنامه وقت چاپ اسلامبول نیز دقیقا در همین اثنا عنوان کرده بود که نخست‌وزیر ایران به صرافت افتاده تا دقیقا به شیوه مصطفی کمال آتاتورک، حکومت جمهوری را در ایران برپا کند و خود را به عنوان رئیس‌جمهور ایران معرفی نماید.۵
 
روزنامه‌های داخلی نیز دقیقا به شیوه مرام روزنامه‌های ترک در هنگام روی کار آمدن و کارزار جمهوری‌خواهی آتاتورک دست به فعالیت زدند و روشنفکران و ژورنالیست‌های وابسته به رضاخان در این برهه برای وی و جمهوری‌خواهی‌اش سنگ تمام گذاشتند؛ روزنامه‌نگاران جوان و البته برجسته‌ای همچون زین‌العابدین رهنما به کارزار رضاخان پیوستند و در کنار دموکرات‌های مستقل ایران یا همان گروه تجدد سیدمحمد تدین از جمهوری‌خواهی رضاخانی حمایت کردند. الگوی حمایت ژورنالیستی از جمهوری‌خواهی نیز کپی‌برداری دیگر رضاخان از الگوی ترکیه برای جمهوری مدل ایرانی بود.
 
روزنامه‌های ترکیه در این برهه به دقت تحولات ایران را رصد می‌کردند و این مسئله خود مؤید این است که رضاخان به حرکتی دست زده بود که مصطفی کمال پیش از این، آن را در جامعه ترکیه اجرا کرده بود و اینک رضاخان نیز تلاش داشت از آن برداشتی آزاد یا شاید هم کلمه به کلمه داشته باشد غافل از اینکه زیرساخت‌های ترکیه و ایران با یکدیگر کاملا متفاوت بودند.
 
بلافاصله پس از اینکه نطفه جمهوری‌خواهی در ایران به جنینی نوپا تبدیل می‌شود، جراید ترکیه نیز پای کار حمایت از این مدل می‌آیند و با آب و تاب از جمهوری‌خواهی رضاخانی تعریف و تمجید می‌کنند  
ارجاع مخالفان به الگوی ترکیه
رضاخان صرفا به صورت ایجابی نبود که از الگوی ترکیه در برقراری نظام جمهوری حمایت می‌کرد؛ رفتارشناسی مخالفان وی نیز بیانگر این است که آنها نیز معتقد بودند مهم‌ترین منبع الهام رضاخان در برپایی مدل جمهوری‌خواهی، ترکیه است؛ برای مثال مخالفان کارزار جمهوری‌خواهی در ایران دائم به الگوی جدایی دین و دولت از یکدیگر در ترکیه ارجاع می‌دادند و معتقد بودند جمهوری‌خواهان ایرانی نیز خواهان حذف اسلام از معادلات از طریق تغییر رژیم هستند.۶ مخالفان همچنین به این مسئله ارجاع می‌دادند که مصطفی کمال در نطق خود به طور عموم اشاره به لزوم تجزیه سیاست از مذهب نموده و چنین گفته که باید طرز تعلیمات متحدالشکل گردیده و مؤسسات قضایی از تحت نفوذاتی که تاکنون واقع بوده خارج گردد.۷
 
این علائم بیانگر این بود که اقدامات ضدروحانیت آنکارا بازتاب گسترده‌ای نزد مقامات دینی ایران داشت؛ از نظر روحانیت شیعه عدم مطابقت سیاست‌های روزمره با فقه اسلامی قابل اغماض نبود. روحانیت متوجه شده بود که رواج قانون مدنی در ترکیه نتیجه نهایی رشته حوادث و حرکت‌هایی در آنجا بود که با جدایی سلطنت از خلافت آغاز شده بود.
 
حکم نهایی در ایران این بود: جمهوری‌خواهان قصد دارند اسلام شیعی را از این مملکت ریشه‌کن سازند؛ آنها قصد دارند همان کاری را بکنند که همپالکی‌هایشان در مملکت عثمانی کردند؛ آنها به نام جمهوری، خلافت را ملغا کردند و عمامه را از سر روحانیون برداشتند.۸
 
استفاده از لفظ «همپالکی» در ادبیات سیاسی مخالفان جمهوری‌خواهی در ایران دقیقا بیانگر این است که آنها می‌دانستند این الگو یک الگوی مرتبط با ترکیه و عثمانی است؛ بنابراین دال دائم‌الارجاع در ادبیات سیاسی مخالفان جمهوری‌خواهی رضاخانی نیز «ترکیه» بود.
 
کپی‌برداری ناشیانه
بااین‌حال رضاخان نتوانست الگوی جمهوری‌خواهی را به سبک مراد ترک خود اجرا کند و البته شاید دلیل اصلی آن را باید در خودکامگی خود وی جست؛ برای مثال بسیار زود بر آتاتورک مبرهن گشت که الغای خلافت چندان هم کار ساده‌ و پیش‌ پاافتاده‌ای نیست و اینجا بود که وی دوراندیشی کرد و برای مثال، برای کاهش هزینه‌ها، راهبرد و سیاست‌های تدارکاتی را هماهنگ ساخت و برای جلوگیری از هرگونه مخالفت احتمالی محافل دینی و خلع سلاح ایدئولوژیک آنها، در زمان الغای خلافت کمیته‌ای با وظیفه پشتیبانی از دیدگاهش تشکیل داد.
 
روشنفکران ترک نیز پای کار آمدند و از ایده آتاتورک حمایت کردند. رضاخان نیز دقیقا تلاش کرد به جمهوری‌خواهی خود وجهه نخبگانی بدهد هرچند که این کار را با غوغاسالاری پیش برد. رضاخان، موقعیت‌شناسی و جست‌وجوی دقیق گزینه‌ها را که جزء خصلت‌های بارز آتاتورک بود نداشت و همین مسئله سبب شد الگوی جمهوری‌خواهی وی صرفا در طراز یک کاریکاتور و ماکت از الگوی جمهوری‌خواهی ترکیه باقی بماند. به همه اینها باید یک نکته دیگر را نیز افزود؛ به نظر می‌رسد نوع کنشگری و مخالفت علمای شیعه در ایران و علمای اهل سنت در ترکیه متفاوت بوده و از این لحاظ علمای شیعه بسیار قدرتمندتر ظاهر شدند.
 
فرجام سخن
رضاخان الگوی تجدد آمرانه را در ایران در تمامی ابعاد پیاده‌سازی کرد؛ به این معنا که در مدل خود توجهی به زیرساخت‌ها و صد البته آسیب‌شناسی نخبگان نداشت و از برهه‌ای به بعد خود در جایگاه یک دیکتاتور با ژست مصلح اجتماعی قرار گرفت و تلاش کرد به‌زعم خود یک‌تنه بار تحول‌خواهی در ایران را به دوش بکشد؛ تحولات نرم‌افزاری و سخت‌افزاری وی عمدتا ناظر به یک الگوی مشخص بود: ترکیه. وجه تشابه این بود که آنها نیز پس از تجربه جنگ جهانی اول و عصر تنظیمات به الگوی جمهوری روی آورده بودند؛ بنابراین از نظر رضاخان و نخبگان پیرامونش لزوما این نسخه می‌توانست در ایران نیز اثرگذار باشد غافل از اینکه زیرساخت‌ها متفاوت بود.
 
شواهد تاریخی بیانگر این است که رضاخان در این برهه با سفارت ترکیه نیز حشر و نشر زیادی داشت و جمهوری‌خواهی را مستقیما از ترک‌ها گرفت؛ روش‌های کسب قدرت در مسیر جمهوری‌خواهی نیز دقیقا همان الگوهای از پیش تجربه‌‎شده ترک بود؛ ژورنالیست‌های ایرانی مانند ترک‌ها پای کار آمدند و روشنفکران وابسته به رضاخان نیز مانند الگوی ترکیه در مدح رژیم جمهوری تلاش کردند غافل از اینکه مخالفان به‌ویژه روحانیت، به همان اندازه به الگوی ترکیه ارجاع می‌دهند و ناکارآمدی‌های آن را به رخ می‌کشند.
 
رضاشاه و مصطفی کمال پاشا (آتاتورک) در حاشیه یک میهمانی در حال تماشای یک تابلو
روزنامه وقت چاپ اسلامبول در اثنای جمهوری‌خواهی رضاشاهی عنوان کرده بود که نخست‌وزیر ایران به صرافت افتاده است تا دقیقا به شیوه مصطفی کمال آتاتورک، حکومت جمهوری را در ایران برپا کند و خود را به عنوان رئیس‌جمهور ایران معرفی نماید
دیدار رضاشاه و مصطفی کمال پاشا (آتاتورک) در حاشیه یک میهمانی هنگام سفر به ترکیه
شماره آرشیو: 6449-3ع

پی نوشت:
 
1. تورج اتابکی، تجدد آمرانه؛ جامعه و دولت در عصر رضاشاه، ترجمه مهدی حقیقت‌خواه، تهران، ققنوس، ۱۳۹۶، ص ۶۷.
2. حسین مکی، تاریخ بیست‌ساله ایران، ج 3، تهران، علمی، ۱۳۷۴، ص ۵۹۱.
3. عبدالله مستوفی، شرح زندگی من یا تاریخ اجتماعی دوره قاجاریه، ج ۳، تهران، زوار، ۱۳۸۴، ص ۵۸۴.
4. استفانی کرونین؛ شکل‌گیری ایران نوین؛ دولت و جامعه در دوره رضاشاه، ترجمه مرتضی ثاقبی‌فر، تهران، جامی، ۱۳۸۳، ص ۱۱۱.
5. محمدتقی بهار، تاریخ مختصر احزاب سیاسی ایران، تهران، امیرکبیر، ۱۳۷۱، ص ۳۹.
6. تورج اتابکی، همان، ص ۸۲.
7. روزنامه شفق سرخ، ش ۲۰، اسفند ۱۳۰۲.
8. منصوره تدین‌پور، اسناد روحانیت و مجلس، ج 3، تهران، مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی، ۱۳۷۶، ص ۴۰، سند ۱۲. https://iichs.ir/vdce.o8vbjh8zn9bij.html
iichs.ir/vdce.o8vbjh8zn9bij.html
نام شما
آدرس ايميل شما