گروههای چپ یکی از گروههای مبارز علیه رژیم پهلوی بودند که از هر فرصتی برای بیان دیدگاههای خود استفاده میکردند. دیوارنوشتهها یکی از مکانهای بروز عقاید این گروهها بود که با بررسی آنها میتوان به شناخت بیشتر ماهیت این گروهها و نیز جامعه پی برد
انقلاب اسلامی، حرکتی گسترده و با ابعاد وسیع بود که در شکلگیری آن طیفها، گروهها، طبقات اجتماعی و دستهبندیهای سیاسی متعددی دخیل بودند. اگرچه رهبری نهضت به صورت ویژه با روحانیان بود، اما در بدنه عمومی انقلاب میتوان گروهها و اهداف و سلایق متفاوت و بعضا متضاد سیاسی بسیاری را مشاهده کرد. به نظر میرسد بعد از گروههای مذهبی و طیفهای مختلف قرارگرفته در این گروه، چپها، تودهایها، کمونیستها و مائوئیستها (که آنها نیز به طیفهای متفاوتی تقسیم میشوند) بیشترین حضور را در پیگیری اهداف و مقاصد انقلابی داشتهاند.
گروههای چپ مؤثر در دو دهه پایانی رژیم پهلوی زیاد بودند، اما مهمترین آنها حزب توده بود که البته فعالیت او نهایتا تا دهه 1340 ادامه داشت و در ادامه چندان محل توجه نبود، بااینحال این حزب را میتوان اصلیترین حزب منتسب به جریان چپ بهشمار آورد؛ علاوه بر آن، فدائیان، مجاهدین، پیکار، حزب رنجبران، گروه اشرف دهقان، سازمان وحدت و سازمانهای بینالمللی چهارم (تروتسکیستی) مانند کارگران سوسیالیستی، راه کارگر و راه فدایی را نیز میتوان اصطلاحا کمونیست نامید.
گفتنی است در این میان برخی گروههای چپ در دهههای گذشته به نوعی با جریانهای اصلی حاکمیت به تعامل رسیده و کمتر به روشهای انقلابی و خصوصا مسلحانه میپرداختند، اما در مقابل آنها، گروههای انقلابی دیگری در دو دهه 1340 و 1350 شکل گرفتند که به نام جنبشهای جدید انقلابی شناخته میشدند؛ منظور از این جنبشها، سازمانهای چریکی بودند که در سال 1348 ظهور کردند و به عنوان گروههای چپ با رژیم مبارزه میکردند.1
در کل وجه ممیزه بیشترین این جنبشها رویکرد اقتصادی آنها به مفهوم انقلاب بود. آنان انقلاب را تعارضی بین طبقات جامعه میدانستند و سعی میکردند با ارائه الگویی یکسان در تمامی جوامع، اصل تعارضات اجتماعی را در مفهوم فاصله طبقاتی بیابند. با توجه به چنین توجیهی، آنان معتقد بودند برای رسیدن به جامعه عدالتمحور، ناگزیر باید بنای هر گونه ثروتاندوزی از سوی طبقات مرفه سلب شود و همه آحاد جامعه به صورت یکسان در منابع جامعه شریک باشند. با توجه به چنین مقدمهای و برای رسیدن به چنین جامعه بیطبقهای، آنها نقطه کلیدی را اقتصاد میدانستند و بر آن بودند که در صورت اصلاح فرایندهای اقتصادی و عمومی کردن اقتصاد، ناگزیر و به طور طبیعی چنین جامعهای محقق خواهد شد.
در این میان گروههای چپ ایرانی اگرچه مبانی اعتقادی خود را از نظریههای مارکسیستی اجراشده در مسکو و پکن میگرفتند، بعضا سعی میکردند آن را با ادبیات و معارف دینی اسلامی درآمیزند و به نوعی آن را بومیسازی نمایند. مهمترین گروههای چپ موجد در جریان انقلاب یکی سازمان چریکهای فدایی خلق بود که رسما مرامی کمونیستی داشت و دیگری سازمان مجاهدین خلق که از عِده و عُده بیشتری برخوردار بود. هر دو این گروهها در سر دادن شعارهای انقلابی خود از تعابیر، موضوعات و مفاهیم اقتصادی به صورت فراگیر بهره میبردند.
ساختار نظاممند اندیشههای آنان توانسته بود بخشهایی از بدنه دانشگاهی و جوانان تحصیلکرده را با خود همراه سازد، همین مسئله، اقبال به آنها را در میان بخشهایی از نخبگان توجیه میکرد، اما همچنان هر دوی این گروهها و دیگر گروههای کوچکتر از پشتوانه مردمی چندانی برخوردار نبودند و لذا در شعارها و تظاهرات عمومی که شکل میگرفت اغالب شعاردهندگان بخشی از شعارهای خود را به پاسخگویی به شعارهای معدود جماعت فدائیان یا مجاهدین اختصاص میدادند. این مسئله بعضا با چاشنی طنز و فکاهی نیز همراه میشد.
شایان ذکر است که علاوه بر اصالت مفاهیم اقتصادی در میان شعارهای گروههای چپ، این گروهها در اعلامیهها، شعارها و خصوصا دیوارنوشتههای خود به کرات از مبانی گروهی خود نیز یاد میکردند؛ چه اینکه با توجه به نداشتن پشتوانه و دامنه اجتماعی قدرتمند، آنان سعی میکردند از محیطهای شهری و دیوارها و هر آنچه وسیله خوبی برای بیان عقایدشان بود، بهرهبرداری مطلوب کنند. افزون بر این، با توجه به ماهیت چریکی و تا حدی پارتیزانی این گروهها، دیوارها محل و مکان خوبی بودند برای بیان سریع و ضربتی دیدگاههای گروههایی که هم مطرود رژیم بودند و هم جامعه انقلابی.
نمونههایی از شعارهای انقلابی گروههای چپ
حقوق کارگر، پرداخت گردد؛
درود بر کارگر، نفت ما، مبارز دلیر و سرسخت ما؛
کارگر، برزگر، دستهات پینه بسته/ فدائی، فدائی، زنجیر تو شکسته؛
کارگر، نفت ما، حامی سرسخت ما؛
ما به جای توپ، نان میخواهیم/ نان، مسکن، آزادی
نان، مسکن، آزادی/ حکومت مردمی.
نان، مسکن، آزادی، استقلال؛
نان، مسکن، آزادی، حکومت مردمی؛
نان، مسکن، آزادی؛
نباید کارگر اخراج گردد؛2
در شعارها و تظاهرات عمومی که شکل میگرفت اغلب شعاردهندگان مذهبی بخشی از شعارهای خود را به پاسخگویی به شعارهای معدود جماعت فدائیان یا مجاهدین اختصاص میدادند. این مسئله بعضا با چاشنی طنز و فکاهی نیز همراه میشد
شعارهای گروههای اسلامی در جواب به گروههای چپ
تقابل و تعارض بین اسلام و کمونیست و طرفداران و منتسبان به هر یک از این دو جریان فکری، علاوه بر مبانی نظری در محیط عینی جامعه ایرانی سالهای دهه 1350 بهشدت پر رنگ بود. در واقع جدا از کشمکشهای دانشگاهی و تئوری، زمانی که تعارضات و درگیریهای این دو خط فکری در محیط عمومی ظاهر میگشت، به شکل بیان و ابراز شعارهایی ویژه نمود مییافت؛ برای نمونه، نیروهای اسلامی در مقابل شعار «نان، مسکن، آزادی/ حکومت مردمی» که توسط کمونیستها سر داده میشد،3 شعار «شعار کمونیستی، خور و خواب و ولگردی» را مطرح و به این ترتیب برداشت نهایی از آن شعار را چنین معرفی میکردند. نمونهای از این شعارها به قرار زیر است:
اسلحه کشاورز، زمین پربار اوست/ خمینی بتشکن حامی و یاور اوست؛
ای کارگر و برزگر، اسلام مدافع توست؛
شعار کمونیستی، خور و خواب و ولگردی؛
قرآن، تنها پشتوانه کارگران، کشاورزان، مستضعفان؛
قرآن، حامی کشاورزان و کارگران.4
شعارهای مناسبتی
علاوه بر شعارهایی که به صورت کلی دربردارنده اهداف و آرمانهای گروههای چپ بود، بسیاری از شعارها بودند که به مناسبتی خاص و با هدفی کوتاهمدت بیان میشدند. این دسته از شعارها در برخی موارد کلی نبودند و هم به لحاظ زمانی و هم از حیث مکانی دارای محدودیتهای کلی بودند؛ به گونهای که خاصیت آن را در کوتاهمدت به شکلی مقطعی مؤثر و ضربتی میکرد، اما در درازمدت محلی از اعتنا نبود. بعضی از این شعارها همچنین برای تهییج و تشویق روحیه انقلابی پیروان چپ وضع میشد. چپها به خوبی میدانستند که در لایههای فراگیر جامعه، دارای نقش محوری نیستند؛ به همین دلیل تلاش داشتند تا از اهرمهای فشاری که در اختیار داشتند برای رسیدن به اثرگذاری موردی نهایت استفاده را ببرند.
به بیان دیگر آنان میکوشیدند تا به صورت نفر به نفر به یارگیری و القای آرمانهای خود اقدام نمایند و در این مسیر بیگمان یکی از بهترین عوامل استفاده از شعارهایی بود که در ظاهر با مفاهیم و آرمانهای اسلامی در یک راستا بود یا لااقل عرفی از معارف اسلامی را خدشهدار نمیساخت. در چنین رویکردی، جامعه توده مسلمانان، تفاوتی بین عدالتخواهی کمونیست و اسلام قائل نمیشد و چه بسا جذب ایدهها و نظریههای چپ میشد بدون اینکه بداند در نهایت آرمانها تعارضات ساختاری با بنمایههای اسلامی وجود دارد؛ تبیین این تفاوتها، تعارضها و تقابلهای پنهان به عهده نخبگان بود که کمتر در قالب شعار و دستنوشته و بیشتر در قالب بیانیهها، اعلامیهها و خصوصا کتابها و رسالهها ظهور و بروز مییافت. به هر روی بخشی از شعارهای چپ که از سوی گروههای مختلف وابسته به آن ثبت شده و برای بیان اهداف کوتاهمدت یا برنامههای عملیاتی تنظیم میشد در ادامه ذکر میشود:
افسران و درجهداران و سربازان لشکر 81 زرهی کرمان با چریکهای فدایی خلق اعلام همبستگی کردند؛ درود بر آنها؛
الله اکبر اسلحه ماست؛ درود بر مجاهدین خلق؛
این مرکز ضد خلقی [کلانتری حافظ] توسط چریکهای فدایی سقوط کرد؛
با خون خود سراسر ایران را سیاهکل میکنیم؛
به حزب کمونیست ایران بپیوندید؛
19 بهمن روز چریکهای فدایی خلق؛
بهنام فرهمند، چریک فدایی خلق؛
پرتوان باد بازوان مجاهدین راستین خلق؛
پیروز باد نهضت کمونیستی ایران به رهبری سازمان چریکهای فدایی خلق ایران؛
پیش به سوی ایجاد سندیکای کارگری ـ تودهای.
چنانکه از محتوا و شکل شعارهای بالا پیداست این دسته شعارها بیشتر به صورت دیوارنوشته بود و برای بیان در تظاهرات گسترده تهیه نشده بود. در مقابل، هنگامی که چنین شعارهایی نقش میبست انقلابیون مسلمان در مقابل آنها به نگارش شعارهایی با مفاهیم اسلامی بر دیوارها میپرداختند؛ مانند این شعار: «این مبارزات، پشتوانهاش نه کمونیسم و نه امپریالیسم، بلکه خون شهیدان است» و یا این شعار: «تنها دلیل اینکه مسلمانان با جناح چپ همکاری نمیکنند و آن را طرد میکنند این است که لکه ننگی چون حزب توده ایران از بین نرفته است»؛ همچنین: «درود بر چریکهای مسلمان و فدایی امام خمینی» که در جهت نفی شعارهای سازمان چریکهای فدایی خلق ابراز میشد.5
جریان چپ با وجود سر دادن شعارهای طبقاتی، با هدف همراه کردن قشرهای محروم جامعه با خود، همچنان از پشتوانه مردمی چندانی برخوردار نبود
پی نوشت:
1. هوشنگ امیر احمدی و منوچهر پروین، ایران پس از انقلاب، ترجمه علی مرشدزاد، مرکز بازشناسی اسلام و ایران، تهران، انتشارات باز، ص 40.
2. رک: محمدحسین پناهی، جامعهشناسی شعارهای انقلاب اسلامی، تهران، دانش و اندیشه معاصر، 1383، ص 168؛ محمدسعید سبهانی، فرهنگ شعار انقلاب اسلامی، تهران، زیتون سبز، 1387، ص 44؛ عبدالامیر فولادزاده، شاهنشاهی پهلوی در ایران، بیجا، کانون نشر اندیشههای اسلامی، 1369، ص 308.
3. حسین پایدار و بیژن پروان، انقلاب اسلامی در بجنورد، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1384، ص 568.
4. رک: پناهی، همان، صص 83، 91، 137 و 146.
5. برای آشنایی با شعارها و دیوارنوشتههای این قسمت رک: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، فرهنگ شعارهای انقلاب اسلامی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1379، صص 479-485.