رضاشاه شدنِ رضاخان، آهسته اما بیوقفه بود. او ابتدا سردار سپه، سپس وزیر جنگ و بعد رئیسالوزرا شد و سرانجام در سال 1304ش، بر تخت پادشاهی تکیه زد. ارتش در این روند نقش مهمی داشت و رضاخان بدون آن نمیتوانست رضاشاه شود
رضاخان در 3 اسفندماه 1299ش با بخشی از قوای قزاق و با همراهی سیدضیاءالدین طباطبائی وارد تهران شد و دست به کودتا زد. پس از کودتا، با دستخط احمدشاه، سیدضیاءالدین طباطبائی رئیسالوزرا و رضاخان با عنوان جدید سردار سپه وارد کابینه شد و در اردیبهشت 1300، وزارت جنگ را در اختیار گرفت. رضاخان اندک زمانی بعد توانست علاوه بر وزیر جنگ و فرمانده ارتش، در آبان 1302 نخستوزیر هم بشود. در ادامه و در چند سال بعد، موقعیت نظامی و سیاسی رضاخان چنان مستحکم گردید که موفق به کنار زدن شاه قاجار و رسیدن به مقام سلطنت شد. یرواند آبراهامیان مینویسد: «رضاشاه شدنِ رضاخان، آهسته اما بیوقفه بود».1 وقایع بعدی درستی این نظر آبراهامیان را به اثبات میرساند؛ چرا که رضاخان ابتدا سردار سپه، سپس وزیر جنگ، رئیسالوزرا شد و سرانجام در سال 1304ش، بر تخت پادشاهی تکیه زد.2 در یادداشت حاضر تلاش میشود نقش ارتش در به قدرت رسیدن رضاخان و تحکیم جایگاه وی به عنوان شاه جدید مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گیرد.
رضاخان پس از کودتا با کمک قزاقها، موجودیت سیاسی خود را مدیون نظامیان میدانست. بر این اساس تقویت نیروی نظامی و حفظ وفاداری آنها را مقدمترین وظیفه خویش میپنداشت.3 او به خوبی پی برده بود که بدون وجود ارتش قدرتمند، امکان نفوذ در اقصی نقاط کشور را ندارد و نمیتواند به اعمال حاکمیت در سراسر کشور بپردازد. صدور حکم عمومی قشونی نمره یک توسط رضاخان، نقطه عطف بسیار مهمی در تاریخ شکلگیری ارتش مدرن در ایران بود. این حکم که کلیه نیروهای نظامی و انتظامی موجود در کشور را در یکدیگر ادغام میکرد، به نوعی مدیریت متمرکز بر نیروها را توسط دولت پدید آورد و همین مدیریت متمرکز بود که حاکمیت دولت مرکزی را در سراسر کشور تضمین و سایر مراکز قدرت موجود در کشور را یکی پس از دیگری تار و مار کرد. بنابراین اولین اقدام رضاخان در راستای افزایش قدرت خود، ادغام تمام نیروهای نظامی همچون بریگاد مرکزی قزاق و ژاندارمری در سال 1300ش بود.4
سردار سپه به کمک قشون متحدالشکلش توانست با سرکوب خوانین و خلع سلاح ایلات و عشایر، دامنه نفوذ خود را به تمام نقاط کشور بسط دهد. رضاخان که از کودتای 3 اسفند 1299 به بعد نیروهای نظامی تحت امرش را برای قدرتگیری بیشتر در صحنههای مختلف وارد نموده بود، توانست پس از سرکوب جنبش گیلان و خراسان، نیروهایش را بر آن مناطق حکمفرما نماید. این نیروها به هیچ روی از رئیسالوزرا، قوامالسلطنه که جانشین سیدضیاءالدین طباطبائی شده بود، فرمان نمیبردند و فقط مطیع رضاخان بودند؛ چنانکه امیر پنجه، رئیس قزاقهای اعزامی به مشهد، آشکارا به قوامالسلطنه اعلام کرد او فقط مجری دستورات سردار سپه خواهد بود و لاغیر.5 پس از آن با موفقیت رضاخان در مطیع ساختن قشقاییها در فارس، به اطاعت درآوردن بختیاریها در نواحی مرکزی و جنوب غربی ایران و مهار عشایر قبایل در دیگر مناطق کشور، وی طبق نقشه حسابشدهای توانست آرام آرام افسران ارشد قزاقخانه را به بهانه تأمین امنیت عمومی در استانها به پستهای حساس بگمارد و حتی کار به جایی رسید که رضاخان ادارات مالیات غیرمستقیم و خالصجات را ضمیمه وزارت جنگ نمود و دستور داد درآمدهای آن دو اداره مستقیما به حساب وزارت جنگ واریز شود.6
همچنین رضاخان از قوای نظامی برای تحت کنترل در آوردن مجلس استفاده کرد. او که مجلس شورای ملی را به عنوان مانعی جدی در روند قدرتگیری خود میدید، به نفوذ و دخالتهای گسترده در امر انتخابات دست زد. در این راستا برای اولینبار در جریان برگزاری انتخابات مجلس پنجم، رضاخان از کلیه توان سیاسی خود جهت دخالت هوادارنش استفاده کرد. او در پاییز 1302 کمیتهای ویژه در تهران به مسئولیت یکی از فرماندهان ارشد ارتش به نام خدایارخان، که بعدها به وزارت جنگ برگزیده شد، ایجاد نمود و انتخابات تحت نظارت و کنترل او قرار گرفت تا بتواند افراد مورد علاقهاش را راهی مجلس کند.7
اسناد مربوط به انتخابات مجلس پنجم نشان میدهند که حکام نظامی در ایالات با دستور مستقیم سردار سپه در انتخابات مداخله مینمودند و نام افراد مورد نظر وی را به عنوان نامزدی که بیشترین رأی را در حوزه انتخابیه آنها کسب کرده بود معرفی میکردند. بارها تلگرافاتی رد و بدل میشد که درباره این بود که انتخابات چگونه برگزار شود و چه کسانی باید منتخب شوند که با این جمله خاتمه مییافت که «مستدعی است نظریات بندگان حضرت اشرف ــ دامت عظمه ــ را اعلام فرمایید»8 و جوابهایی اینچنین از سوی وزیر جنگ و فرمانده کل قشون داده میشد: لازم است چون انتخابات آتیه باید موافق مصالح و خیر مملکت انجام و از هرگونه دسایس جلوگیری شود، لزوما تذکر میدهم که از حوزه مأموریت شما اشخاص ذیل انتخاب شود:
آقای سیدعبدالرحیم کاشانی و میرزا احمدخان شهیدی... مقتضی است که با اقدامات لازمه، اشخاص مفصله الاسامی از ولایات ذیل انتخاب شوند... اشخاص ذیل در انتخابات آتیه منتخب گردند... حسبالامر بندگان حضرت اشرف، قدغن فرمایید در انتخاب آقای سیدکاظم یزدی مساعدت کامل مرعی دارند که انجام مقصود حتمی باشد... از قرار معلوم طرز جریان انتخابات اصفهان دارد برخلاف انتظار پیش میرود و بالمره در تحت استیلا و نفوذ علما واقع شده است... حسبالامر، در صورتی که محققالعلماء در انتخابات فارس موفقیت حاصل نمینماید، قدغن فرمایید وسایل انتخاب مشارالیه را از قمشة اصفهان فراهم نمایید... چند روز قبل که راجع به انتخابات نایین شرفیاب شدم، بندگان حضرت اشرف فرمودید که به اداره کل ارکان حرب، امر خواهید فرمود که در حق چاکر توصیه صادر فرمایند. حالا برای یادآوری شرفیاب شدهام که حضورا به آقای سرتیپ عبدالرضاخان امر صادر فرمایند... .9
صدور حکم عمومی قشونی نمره یک توسط رضاخان، نقطه عطف بسیار مهمی در تاریخ شکلگیری ارتش مدرن در ایران بود
در پارهای از موارد خودِ رضاخان به فرماندهان نظامی و رؤسای ایلات درباره گزینش افراد مورد نظر دستور میداد و در این راه از تهدید و تمهید استفاده میکرد.10 سردار سپه در تلگراف رمز به رئیس تیپ شمال دستور داد: «به طوریکه به یاور محتشمالدوله، حاکم شاهرود، نیز دستور دادهام، بایستی دکتر حسینقلیخان از شاهرود انتخاب شود؛ بنابراین لازم است جدیت کامل بر انجام مقصود به عمل آورید». بدین ترتیب انتخابات دوره پنجم مجلس شورای ملی در ولایات تحت نظر فرماندهی نظامی یا مأمورین دولت و طبق رأی و نظر سردار سپه و سرلشکر خدایارخان انجام گرفت.
همچنین رضاخان خوب میدانست که وفاداری ارتش به این بستگی دارد که سربازان و افسران، حقوق خود را منظما دریافت کنند. رضاخان برای دستیابی به اهداف نظامی خود، بودجه کلانی را نیز به ارتش اختصاص داد که «در آغاز بودجه آن از محل مالیاتها و درآمد خالصجات تأمین میشد و به طور متوسط حدود ثلت کل بودجه کشور را تشکیل میداد».11 بنابراین رضاخان توانست در کابینههای مختلف بیشترین بودجه را به نیروی نظامی تحت فرمان خویش اختصاص دهد و بهرغم اینکه بودجه سالانه کشور با کسری شدید روبهرو بود، رضاخان با هر وسیلهای نزدیک به نیمی از بودجه دولت را به هزینههای وزارت جنگ، که تحت امرش بود، اختصاص میداد.
به طور کلی رضاخان که تا پیش از کودتای 3 اسفند 1299 فردی گمنام و بدون پیشینه سیاسی بود، از طریق همین نیروی نظامی وارد کارزار سیاست شد و در یک فرایند کوتاهمدت به قدرت مطلقه تبدیل گشت. در این میان ارتش و قوای نظامی عامل بسیار مهم و تعیینکنندهای در کسب، حفظ و گسترش قدرت رضاخان قلمداد میشدند. وی با ایجاد و تقویت ارتش نوین، قدرت خود را مستحکم ساخت و توانست تک تک رقبای خود را از میدان به در کرده و جای پای خود را در مسند قدرت محکم کند.
رئیسالوزرای منتظر در میان عدهای از نظامیان
پی نوشت:
1. یرواند آبراهامیان، تاریخایرانمدرن، ترجمه محم ابراهیم فتاحی، تهران، نشر نی، 1389، ص 148.
2. احمدشاه قاجار در سال 1302، سردار سپه را به ریاستالوزرایی منصوب کرد. در سال 1303، مجلس شورای ملی «ریاست عالیه کل قوای دفاعیه و تأمینة (امنیة) مملکتی» را با اختیارات تام به سردار سپه داد. در 9 آبان 1304 مجلس شورای ملی انقراض سلطنت قاجاریه را اعلام و حکومت موقتی را در حدود قانون اسلامی و قوانین موضوعة مملکتی به شخص رضاخان واگذار کرد. پس از آن، مجلس مؤسسان در روز 21 آذر 1304، سلطنت مشروطة ایران را به شخص رضاخان تفویض کرد.
3. محمدرضا خلیلیخو، توسعه و نوسازی ایران در دوره رضاشاه، تهران، جهاد دانشگاهی، 1373، ص 145.
4. سعیده لطفیان، ارتش و انقلاب اسلامی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1380، ص 40.
5. غلامحسین میرزا صالح، جنبش کلنل محمدتقیخان پسیان بنا بر گزارشهای کنسولگری انگلیس در مشهد، تهران، روایت، 1370، صص 182 و 189.
6. یرواند آبراهامیان، تاریخ ایران مدرن، ترجمه محمدابراهیم فتاحی، تهران، نشر نی، 1389، ص 149.
7. علیرضا ملایی توانی، مجلس شورای ملی و تحکیم دیکتاتوری رضاشاه، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1381، ص 99.
8. انتخابات مجلس پنجم به روایت اسناد، ج 1، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، 1384، ص 5.
9. همان، صص 6، 7، 11، 36، 42، 46 و 59.
10. فرهاد رستمی، پهلویها (خاندان پهلوی به روایت اسناد)، ج 1، تهران، موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، 1378، ص 156.
11. حسین بشیریه، جامعهشناسی سیاسی، تهران، نشر نی، 1385، ص 70. https://iichs.ir/vdcg.t9yrak9unpr4a.html