پایگاه اطلاعرسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ رضاخان فردی بود که مراحل و مدارج خدمت را در لشکر قزاق و تحت فرماندهی نظامیان روس پیموده و از آموزشهای نوین در مدارس نظامی و غیر نظامی بیبهره بود. او نمونه یک نظامی سرسخت، منضبط و خودرأی بود که کشور را به مثابه یک پادگان، مدیران آن را فرماندهان تحت امر و شهروندانش را نفرات خود میدانست. با توجه به شرایط سخت سالهای منتهی به کودتای 1299 جای تعجب نداشت که ارتش به عنوان نماد ملت و ملیگرایی نگریسته میشد. دولت نیز تبلیغات گستردهای به راه انداخته بود تا این نهاد را برای موجودیت کشور حیاتی معرفی کند، اما مسئله این بود که بهمرور برای ارتش و نظامیان وظایفی تعریف شد که با فرهنگ و سنن ایرانی مطابقت نداشت. سخنرانی شاه در سال 1931م/ 1310ش به دانشآموزان مقیم خارج از کشور کاملا نمایانگر دید او نسبت به ارتشی است که میخواهد مردم آن را به عنوان الگو بشناسند:
«به باور من فرد زمانی که در ارتش است میتواند خدمت کاملی به کشورش ارائه دهد. خدمت در ارتش وظیفه مهم و اساسی هر فرد وطنپرستی است بهویژه در قامت یک دانشآموز. خدمت سربازی روح و ذهن فرد را برای کارهای آتی آماده میکند. برای همین دانشآموزانی که در دورههای راهنمایی هستند و حتی آنهایی که دورههای بالاتر را میگذرانند باید برای مدتی در ارتش خدمت کنند، حتی اگر برای یک دوره کوتاهمدت باشد. این دوره آنها را به ارائه خدمات رضایتبخشتر قادر خواهد کرد و آنها را برای خدمت به کشور و تأمین منافع کشور توانا میسازد. با گذراندن این دورهها شما و ولیعهد در نظر من برابر خواهید بود».1
این اظهارات بدین معناست که یک فرد از طریق خدمت نظامی میتواند یک ایرانی کامل شود. این در حالی است که نظامیگری شاخصها و وظایف متفاوتی نسبت به یک غیرنظامی و شهروند عادی دارد. بعدها ذیل این اظهارات عملا رویهای آغاز میشود که در این نوشتار از آن به «تعمیم نظامیگری بر جامعه» و «ساخت جامعه سربازخانهای» تعبیر خواهیم کرد. برای تحقق جامعه سربازخانهای مورد نظر رضاخان یکی از ابزارها لباس نظامی بود که تلاش میشد به کل جامعه تعمیم داده شود. کاری که در درجه اول با یکدست کردن لباس نظامیان و بعدها با نظام وظیفه و تعریف کارکرد ویژه برای لباس آنها آغاز شد.
اهمیت لباس نظامی در جامعه سربازخانهای رضاخان به لباس نظامی به عنوان ابزار مشروعیت خود و دولت پهلوی مینگریست. او از کودکی لباس نظام به تن کرد و زمانی که با تحولات کودتا 1299 به وزارت جنگ و پادشاهی رسید (1304) همواره لباس نظامی را بخشی از هویت خود میدانست. او حتی در روز تاجگذاری و سپس در تمامی دوران سلطنت، در همه موقعیتهای رسمی، با لباس نظامی ظاهر میشد و حتی منشی شبهسرباز داشت.2 در مراسم تاجگذاری او، برای اکثریت مقامات لباس رسمی نظامی سفارش داده شد و حتی ولیعهد ششساله نیز لباس نظامی بر تن داشت. او بعدها لباس نظامی را به لباسی مدرن برای رجال درباری بدل کرد.3
کارکرد لباس سربازان نظام وظیفه با اجرای قانون نظام وظیفه اجباری (1304) و اجبار سربازان به پوشیدن لباس یکدست، تعمیم لباس نظامیان به جامعه کلید خورد. ورای همه اهدافی که برای اجرای قانون نظام وظیفه اجباری در نظر گرفته شده بود با خدمت سربازی، لباس نظامی در ابعاد گستردهای برای تأثیرگذاری بر پوشش سنتی بهکار گرفته شد. لباسهای جدید بهخصوص در مناطق دوردست و محروم نمادی زیباییشناختی از لباس مدرن و بیسابقه بودند و دولت سعی داشت از لباس نظامیان به عنوان مظهر توسعه و پیشرفت کشور بهره برد. دراینباره میتوان ادعا کرد سربازان و لباس آنها وسیله انتقال برخی از مظاهر دولت به دورترین نقاط کشور بودند.4
علما و لباس نظامی در سال 1309 رضاشاه امتیاز قبلی خود به علما را لغو کرد و دستور داد همه طلاب حوزه علمیه پس از تکمیل تحصیلات به ارتش بپیوندند و لباس نظام بپوشند.5 استدلال دولت این بود که هیچ شخصی نمیتواند در حوزه خدمات ملی استثنا باشد. ولیعهد نیز در سال 1939م/ 1317ش ضمن یک سخنرانی تأکید کرد حرفه نظامی از هر کار دیگری در جامعه مهمتر و پراهمیتتر است و همه ایرانیان باید به خدمت سربازی بروند و این بالاترین وظیفهای است که هر فرد میتواند برای کشور خود انجام دهد.6
سال 1927 قانونی تصویب شد که آمادگی جسمانی را به عنوان بخش مهمی از برنامه درسی دانشگاهی کشور برای زنان و مردان اجباری کرد. تقریبا در همین مقطع بود که یک نسخه ایرانی از پسران پیشاهنگ و بعدا دختران پیشاهنگ با هدف رفتار بافضیلت و تناسب اندام راهاندازی شد. از رهبران این پیشآهنگها خواسته شده بود تربیتهای خود را مطابق آرمانهای ملیگرایانه تعریف کنند. در آن مقطع پیشاهنگی به عنوان روشی مؤثر برای ارتقای آمادگی جسمی و روحی افراد و تبدیل آنها به یک شهروند درجه یک و قدرتمند مانند جوامع صنعتی ارزیابی میشد
زنان و نظام وظیفه
در دوره پهلوی اول نه تنها دریافت صلاحیت شهروندی برای مردان با انجام خدمت نظام وظیفه گره خورد، بلکه فراتر از آن مقدمات تعمیم نظامیگری به عنوان اقدامی مردانه در جامعه سنتی و مذهبی ایران به زنان ایران نیز آغاز شد؛ برای نمونه با آغاز جنگ بینالملل دوم، زمزمه حضور زنان در ارتش در جامعه مطرح شد. با تئوریپردازیهایی که میشد این باور تبلیغ میشد که زنان ایرانی به دلیل انجام ندادن خدمت سربازی از حق شهروندی کامل خود محروم شدهاند.
لباس شبهنظامی مدارس دولت پهلوی اول در باب ضرورت استعمال لباس یکدست شبهنظامی در مدارس بسیار سختگیری میکرد؛ برای همین نه تنها دانشآموزان بلکه معلمان نیز ملزم به پوشیدن لباس یک شکل بودند. با سلطنت رضاشاه مصوباتی وضع شد که بر پایه آنها برای دانشآموزان و نیز معلمان لباس متحدالشکل در نظر گرفته شد. مدل پسرانه لباس دانشآموزان، کت و شلوار و کلاه پهلوی یا در برخی مدارس لباسی شبهنظامی بود؛ یعنی مدلی کوچک از لباس یک نظامی بزرگسال.7 برای دختران نیز پیراهن یا روپوش آستین بلندی که تا میانه ساق پا، از جنس پارچه نخی ساده به رنگ خاکستری که کمربند و یقه سفید داشت و تا زیرگردن تکمه میخورد طراحی شده بود. با این توضیح فرزندان ذکور در ایران اواخر دوره پهلوی اول با ورود به نهادهای نظامی و آموزشی تقریبا از کودکی سرباز بودند.8 هدف از اعمال این رویه نیز همسانسازی اجتماعی، اعمال نظم و انضباط دستوری و خوگرفتن با ضوابط جامعه سربازخانهای بود.