رادیو برلین، که خبرهای مربوط به جنگ و پیشروی قوای آلمان را پخش میکرد، با صدای گوینده معروف بهرام شاهرخ، که بعد از پایان جنگ به ایران آمد و به مقامات مهمی هم رسید، جاذبه زیادی داشت و خبرهای رادیو برلین دهان به دهان بین مردم پخش میشد. برنامه فارسی رادیو بیبیسی در واقع برای مقابله با برنامه فارسی رادیو برلین و تبلیغات آلمانیها در ایران، که در آن زمان نفوذ و محبوبیت زیادی در ایران داشتند، بهوجود آمد
پایگاه اطلاعرسانیپژوهشکده تاریخ معاصر؛ صرفنظر از اینکه رسانهها باید در خدمت آگاهسازی مخاطبان و اطلاعرسانی باشند، در طول تاریخ در درگیریهای ملی و بینالمللی ایفای نقش کردهاند. کشیده شدنِ جنگ جهانی دوم به ایران باعث شد رسانه نیز به آوردگاه سیاست تبدیل شود. نوشتارِ پیش رو به نقش رادیو فارسی بیبیسی تحت نظر حکومت انگلیس در جنگ جهانی دوم و حوزه ایران اختصاص یافته است. بدین نسبت نقش رسانه بیبیسی فارسی به عنوان ابزار تسهیلکننده حمله متفقین به ایران به بحث گذاشته خواهد شد.
بیبیسی؛ مقابله با رادیو برلین
یکی از دلایل انگلیس برای توسعه خدمات بیبیسی و پخش رادیو فارسی، نزدیکی رضاشاه به آلمان بود. رضاشاه با کودتایی تحت حمایت دولت انگلیس به قدرت رسید؛ بااینحال اعلام بیطرفی ایران در نزد انگلیس به معنای همکاری با آلمان ترجمه شد. انگلیس احساس کرد که بسیاری از ایرانیها به بخش فارسی رادیو برلین، که در سال 1317 توسط دولت رایش سوم تأسیس شده بود، گوش میدهند و تبلیغات جنگی انگلیس چندان مؤثر نیست.1 بنابراین بخشی از سیاست خبرگزاری بیبیسی و انگلیس به مقابله با بخش فارسی رادیو برلین و نزدیکی رضاشاه به آلمان مربوط شد.
برنامه بیبیسی فارسی زمانی راهاندازی شد که قبل از آن رادیو برلین هم برنامهای به زبان فارسی پخش میکرد. رادیو برلین، که خبرهای مربوط به جنگ و پیشروی قوای آلمان را پخش میکرد، با صدای گوینده معروف بهرام شاهرخ، که بعد از پایان جنگ به ایران آمد و به مقامات مهمی هم رسید، جاذبه زیادی داشت و خبرهای رادیو برلین دهان به دهان بین مردم پخش میشد. برنامه فارسی رادیو بیبیسی در واقع برای مقابله با برنامه فارسی رادیو برلین و تبلیغات آلمانیها در ایران، که در آن زمان نفوذ و محبوبیت زیادی در ایران داشتند، بهوجود آمد. از اوایل سال 1320 با پیوستن مجتبی مینوی و مسعود فرزاد به برنامههای فارسی بیبیسی، این رادیو اعتبار و وجهه بیشتری پیدا کرد و با حمله آلمان به روسیه در 1 تیر 1320 و اتحاد روسیه و انگلیس در برابر دشمن مشترک، بیبیسی نقش تازهای بر عهده گرفت.2
مجتبی مینوی
شماره آرشیو: 3231-5ع
مشروطیت؛ ابزار بیبیسی
بنگاه خبرپراکنی بریتانیا، بیبیسی، در جنگ جهانی دوم حملات گستردهای به رضاشاه انجام داد. این حملات شامل مطالبی بود که از قبل توسط وزارت امور خارجه انگلیس علیه رضاشاه تهیه شده بود و به زبان فارسی از آن رادیو پخش میشد. مطالب و گفتارهای رادیو بیبیسی ابتدا درباره حکومت دموکراسی و قانون اساسی بود؛ مطالبی که با هدف همراه ساختن افکار عمومی با اقدام انگلیس در حمله به ایران و غلبه بر رضاشاه بیان میشد. بیبیسی دستور داشت ضمن تحریک مردم ایران، اقدامات دیکتاتورمآبانه رضاشاه را بازگو کند و آن را در معرض افکار عمومی در ایران قرار دهد. هدف از پخش این برنامهها تضعیف و تزلزل بیش از پیش موقعیت رضاشاه بود. در 21 شهریور، بیبیسی در برنامه اخبار خود به این مسئله اشاره کرد که «افکار عمومی در ایران اشغال کشورشان را توسط نیروهای نظامی متفقین وسیلهای برای تغییرات اساسی و دستیابی به قانون اساسی تلقی میکنند». در روز 22 شهریور حملات بیبیسی به رضاشاه شدت گرفت. بیبیسی همزمان با انتقاد از رابطه نزدیک رضاشاه با آلمان، فشار تبلیغاتی خود را بر فساد مالی وی و خرید غیرقانونی و تصرف املاک و اراضی مزروعی مردم شمال ایران متمرکز کرده بود.3
بعدها فاش شد که لمبتون، وابسته مطبوعاتی سفارت انگلیس در تهران، در تهیه گفتارها و تفسیرهایی که از برنامه فارسی بیبیسی لندن، چه قبل از حمله مشترک انگلیس و روس به ایران و چه بعد از شهریور 1320، پخش میشد نقش اساسی داشته است. تقریبا تمامی مطالبی که در شهریور 1320 علیه شخص رضاشاه از برنامه فارسی بیبیسی پخش شد لمبتون تهیه و به لندن مخابره کرده بود
جاسوسان؛ جمعآوری داده برای بیبیسی
بیبیسی در انعکاس یادداشتهای مشترک انگلیس و شوروی به ایران در مردادماه 1320 و بزرگنمایی خطر فعالیت جاسوسان آلمانی در ایران، که بهانه اصلی حمله به ایران بود، وظیفه مهم و حساسی برعهده داشت. برخی از کارشناسان بخش شرقی وزارت امور خارجه در اسناد کاملا رسمی نیز اشاره کردهاند که مطالبی علیه رضاشاه از قبل توسط وزارت امور خارجه انگلیس تهیه شده بود.4 بعدها فاش شد که لمبتون، وابسته مطبوعاتی سفارت انگلیس در تهران، در تهیه گفتارها و تفسیرهایی که از برنامه فارسی بیبیسی لندن، چه قبل از حمله مشترک انگلیس و روس به ایران و چه بعد از شهریور 1320، پخش میشد جایگاه محوری داشته است. تقریبا تمامی مطالبی که علیه شخص رضاشاه در شهریور 1320 از برنامه فارسی بیبیسی پخش شد لمبتون تهیه و به لندن مخابره کرده بود.5
آن لمبتون
بیبیسی؛ ابزار تطهیر انگلیس
ریدر بولارد، وزیرمختار انگلیس در ایران، در خاطرات خود به نکته جالبی از چرایی حملات بیبیسی به سلطنت رضاشاه اشاره میکند. به عقیده بولارد، در نظر ایرانیان، ادامه سلطنت رضاشاه بعد از حمله متفقین به ایران، به نوعی اثباتکننده اعتقاد عمومی راجع به حمایت انگلیسیها از او بود؛ چراکه همه شواهد نشان میداد که انگلیسیها رضاشاه را به تخت سلطنت نشانده و او را حفظ کرده بودند تا منافعشان را حفظ کند. بولارد با صراحت میگوید که انگلیس توانست با آغاز حملات خود به رضاشاه به وسیله رادیو بیبیسی، با این باور جامعه ایران مقابله کند. در نظر بولارد، بیبیسی با طرح و پاسخگویی به برخی از سؤالات عمدتا درباره دموکراسی ذهن مردم را «نسبت به حقایق» روشن کرد. به باور بولارد، برنامههای این رادیو علیه رضاشاه رضایت خاطر فراوانی در بین ایرانیان بهوجود آورد.6
محمدرضا پهلوی به اتفاق ریدرز ویلیام بولارد، وزیرمختار انگلستان،
و ژنرال ویول، فرمانده انگلیسی قشون متفقین در ایران
شماره آرشیو: 976-11ع
اما بولارد سخت در اشتباه بود و برنامههای رادیو بیبیسی فارسی نتوانست تغییری در باور جامعه ایران ایجاد کند. سر آنتونی پارسونز، آخرین سفیر انگلیس در ایران، در لابهلای خاطرات خود بعد از سالها اعتراف میکند که مشکلِ بدبینی ایرانیان به انگلیس و دستنشاندگی رضاشاه و سپس برکناری آن با کمک رادیو بیبیسی فارسی همچنان در خاکِ جامعه ایران ریشه دارد و مشکلی لاینحل به نظر میرسد. پارسونز صداقت بیشتری نسبت به بولارد به خرج میدهد و میپذیرد که بخش فارسی رادیو بیبیسی در اوایل جنگ جهانی دوم و با هدف ضمنی تضعیف موقعیت رضاشاه و برکناری وی از سلطنت تأسیس شد و حتی پس از گذشت چهل سال قانع کردن ایرانیها درباره اینکه بیبیسی یا رادیو لندن زبان دولت انگلیس نیست، ناممکن به نظر میرسد.7
ناکامی رضاشاه؛ دست یافتن به هدف
رضاشاه با تردید به سرویس فارسی بیبیسی مینگریست. بیبیسی گزارشهای شبانهای از ظلم و ستمهای وی پخش میکرد و همین امر باعث شد خود رضاشاه نیز به رادیو بیبیسی گوش دهد تا از تصمیم انگلیسیها در مورد آینده خودش آگاه شود. رضاشاه به جواد عامری، کفیل وزارت امور خارجه، گفت: «بیبیسی میگوید من بهزودی خواهم رفت». او حتی از رادیو بیبیسی شنید که انگلیسیها تأکید دارند که او با حمایت آنها به قدرت رسیده است، اما اکنون بیش از حد متکبر و دیکتاتور شده است.8
در چنین شرایطی، رضاشاه گهگاه به مذاکراتی ــ نهچندان جدی ــ با نخستوزیرش میپرداخت و مسئله امکان کنارهگیری از سلطنت را با او مطرح میکرد. فروغی نیز تأکید میکرد تا زمانی که رضاشاه بر تخت سلطنت نشسته است، محال است بتوان به اجرای اصلاحات مورد نظر اقدام کرد. او در آخرین روزهای قدرت خود، از وزیرمختار انگلیس خواست دولت انگلیس گفتارهای بیبیسی را قطع کند، ولی بولارد و دولت انگلیس به درخواست وی ترتیب اثر ندادند.9
در 24 شهریور بود که تبلیغات به نتیجه مطلوب و دلخواه دولت انگلیس رسید و مردم عکسالعمل نشان دادند. در مجلس شورای ملی، عدهای از نمایندگان، یعنی همانهایی که خود رضاشاه آنها را به نمایندگی برگزیده بود و در تمام دوره نمایندگی خود، جز تأیید سیاست و اقدامات رضاشاه راه دیگری نپیموده بودند، با تصویب طرحی خواستار تحولات سیاسی شدند. رضاشاه، که وفاداری مردم را نسبت به خود ازدسترفته میدید و از سوی دیگر خبر یافت که سربازان ارتش سرخ از قزوین به سوی پایتخت در حرکتاند و نیروهای انگلیسی بهزودی وارد تهران میشوند، استعفانامه خود را امضا کرد و به نفع فرزند ارشدش محمدرضا پهلوی از سلطنت کناره گرفت.10
فشرده سخن
راهاندازی بخش فارسی رادیو بیبیسی با هدایت انگلیس در زمانِ جنگ جهانی دوم از مسئولیت مهمی حکایت میکند که بنا بود این رسانه در پیش بردن سیاستهای انگلیس برعهده گیرد؛ ازاینرو در همان ابتدای تأسیس، جاسوسانی برای جمعآوری خبر به خدمت گرفته شدند تا برای تحقق مأموریت سیاسی این رادیو فعالیت کنند. انگلیس در رادیو بیبیسی فارسی همزمان دو سیاست را نسبت به رضاشاه دنبال میکرد: یکی تبلیغ این موضوع که اگرچه انگلیس در ابتدا به رضاشاه برای بهدست گرفتن قدرت کمک کرده است، اما اکنون او از مسیر عادی خارج و به دیکتاتوری کامل تبدیل شده است؛ دوم مخابره روزانه تمامی نقاط ضعف رضاشاه همچون پایبند نبودن به قانون، با هدف تسخیر افکار عمومی و حمله به ایران. رضاشاه، که از همیشه تنهاتر شده بود، نتوانست فراتر از شنونده رادیو بیبیسی فارسی به عنوان بازوی جنگ نرم انگلیس، اقدامی انجام دهد.
پی نوشت:
1. Annabelle Sreberny & Massoumeh Torfeh, »The bbc persian service 1941–1979«, Historical Journal of Film, Radio and Television, V 28) 27 Jul 2010(, p 517.
2. محمود طلوعی، «در آیینه زمان»، مجله بخارا، ش 80 (فروردین و اردیبهشت 1390)، ص 636.
3. ایرج ذوقی، ایران و قدرتهای بزرگ در جنگ جهانی دوم: پژوهشی درباره امپریالیسم، تهران، پاژنگ، 1368، صص 108-109.
4. همان، ص 108.
5. محمود طلوعی، همان، ص 637.
6. سر ریدر بولارد، شترها باید بروند، ترجمه حسین ابوترابیان، تهران، نشر نو، چ دوم، 1363، صص 55-56.
7. سر آنتونی پارسونز، غرور و سقوط، ترجمه منوچهر راستین، تهران، انتشارات هفته، چ دوم، 1362، ص 117.
8. Annabelle Sreberny & Massoumeh Torfeh, same, p 521.
9. سر ریدر بولارد، همان، ص 56.
10. ایرج ذوقی، همان، ص 110. https://iichs.ir/vdcjmve8.uqeyvzsffu.html