نعمتالله نصیری، رئیس ساواک، گزارشهای متعددی از برگزاری مراسم ترحیم آقا مصطفی خمینی و ارسال تلگراف به امام خمینی به شاه داد. شاه پس از بررسی آنها به نصیری گفت: حالا دیگر باید جنگ را علنی کرد با روحانیون؛ بهخصوص آقای خمینی. بروید یک مقاله تهیه کنید
پایگاه اطلاعرسانیپژوهشکده تاریخ معاصر؛ بیتردید تعامل ساختار و کارگزار در هدایت معترضان به سوی انقلاب اسلامی و براندازی رژیم پهلوی دخیل بوده است. به عوامل ساختاری توجه ویژهای شده است، اما بررسی عوامل کارگزارمحور میتواند سببساز باریکاندیشی بررسی فرایند انقلاب اسلامی باشد. در این نوشتار تلاش شده است تأثیر رحلت آقا مصطفی خمینی در برانگیختن جامعه به سوی یک انقلاب تمامعیار با رویکرد اسلامی بررسی شود.
رحلت حاجآقا مصطفی خمینی؛ بیاعتمادی به شاه
در روزگاری که کارتر با شعار حقوق بشر، قدرت را در آمریکا بهدست گرفته بود، محمدرضا پهلوی نیز تلاش میکرد با بازنمایی خود به عنوان شاهی که به حقوق بشر و دموکراسی پایبند است، وضعیت انقلابی ایران را فرکاهد و آرامتر کند؛ به همین دلیل هم بود که در سخنرانیهای خود تأکید میکرد که بیان مشکلات و نارساییها در مطبوعات رواج یافته است. رژیم و در رأس آن، شاه درصدد بودند نشان دهند که حکومت در مسیر جدید دموکراتیزه کردن و به عبارتی توأم کردن دموکراسی با اصلاحات و پیشرفت اقتصادی در حرکت است.1
آیتالله سیدمصطفی خمینی در کتابخانه منزل شخصی خود در نجف
فضای جدید حتی راه را برای تأسیس چندین سازمان که مخالف شاه بودند، هموار کرد و در ماههای منتهی به رحلت آقا مصطفی خمینی به تاریخ 1 آبان 1356 گروه «آزادی کتاب و آزادی اندیشه» پا به عرصه حیات نهاد، اما حادثه مهم رحلت حاجآقا مصطفی نظم آگاهانه و مهندسیشدهای شاه را برهم زد. با رحلت مشکوک آقا مصطفی خمینی شوک سنگینی به همه مبارزان وارد شد و همین شوک بر شتاب ایجاد فضای مناسب برای فراگیرتر شدنِ وضعیت انقلابی افزود؛ چرا که جامعه رحلت ایشان را به ساواک نسبت داد و آن را به حساب پیمانشکنی شاه و رژیم پهلوی گذاشت. از آن رو شاه پیمانشکن بود که با وجود تظاهر به آزادی بیان و تحمل مخالف، در عمل، سازمان امنیتی او به چنین جنایتی دست زده بود. در چنین شرایطی جمعیت زیادی در مراسم تدفین شرکت کردند که خود یک گردهمایی اعتراضی علیه شاه بود. امام خمینی طی نامهای دراینباره نوشت که این مصیبت در برابر مصیبتهایی که مردم در برابر جنایتهای شاه علیه ایران و اسلام متحمل شدهاند، تحملپذیرتر است.2
احسان نراقی به نقل از یکی از کارگزاران ساواک در این زمینه گفته است که آقا سیدمصطفی خمینی در نجف درگذشت و این حادثه وسیلهای شد که در ایران مجامع ترحیم مرتبا تشکیل شود. در این بین یاسر عرفات تلگراف تسلیتی به امام خمینی در نجف مخابره کرد و امام خمینی در پاسخ به او فرمود: «درد و محنت من روزی پایان میگیرد که ملت ایران از شرّ این آدم جابر مثلا فارغ بشود؛ راحت بشود».3 محبوبیت امام خمینی از یک طرف و بیاعتمادی به شاه از طرف دیگر چنان گسترده شد که هیچگاه جامعه ایران نپذیرفت که در نهایت رحلت مشکوک آقا مصطفی خمینی توطئه ساواک نبوده است؛ چراکه اینگونه توطئهها در کارهای ساواک نه کاری محتمل بلکه عادی بود.4
تعیین شرایط ذهنی انقلاب
رحلت مشکوک آقا مصطفی خمینی فرصتی فراهم کرد تا شرایط و ابعاد ذهنی انقلابِ پیشرو مشخص شود. گروههای متعدد سیاسی و از جمله چریکهای فدایی خلق در ماههای قبل از رحلت آقا مصطفی خمینی در حال اعلام بیانیههای متفاوت بودند. در برخی از این بیانیهها آمده بود که باید «جبهه واحد ضد دیکتاتوری» را فعال کنند و میکوشیدند با بهرهگیری از مفاهیم چپ، جامعه را به جریان چپ نزدیک کنند. این اعلامیهها نشان از این داشت که گروههای سیاسی در حال هژمون کردن گفتمان خود بودند، اما شکل و محتوای مراسم ترحیم فرزند امام خمینی نشان داد که اگر قرار باشد انقلابی از راه برسد، معنای واقعی «شرایط ذهنی» آن اسلام خواهد بود.5
مجالس باعظمتی از طرف همه طبقات، روحانیت، اساتید دانشگاه، مهندسان، پزشکان، تجار و حوزه علمیه تشکیل شد. صدها نفر از فضلا، مدرسان و طلاب از حوزه علمیه قم در بزرگداشت آقا مصطفی خمینی شرکت کردند. این مجالس نشانه همبستگی و پیوستگی همه قشرها با روحانیت و حوزه علمیه قم تعبیر شد و به هراس حکومت افزود.6 علما و روحانیان، مجلس ختمی در مسجد جامع بازار برپا کردند که جمعیت زیادی در آن گرد آمد. سخنران جلسه، شیخ حسن طاهری اصفهانی، بعد از سالها که نام بردن از امام ممنوع بود، از ایشان نام برد و مجلس با شور فراوان مردم به پایان رسید.7
مراسم متعدد ترحیم آقا مصطفی به کانون مبارزه علنی علیه رژیم و تجلیل از مقام امام خمینی تبدیل شد. این شرایط ذهنی حاصلِ تأسف و تأثر همگانی و موج و حرکت عمومی عصیانگرانه در برابر رژیم پهلوی بود که باعث شد همه قیدوبندهای چندساله رژیم علیه آزادی را بشکنند و آشکارا مجالس ترحیم را با حضور وسیع مردم و انقلابیون تشکیل دهند.
کارتی که به مناسبت رحلت آیتالله سیدمصطفی خمینی توسط مبارزان طراحی و توزیع شد
افزایش دامنه مبارزه
رحلت آقا مصطفی خمینی به نوعی باعث شد مبارزه جامعه با حکومت پهلوی گستردهتر و فراگیرتر شود. پیش از رحلت ایشان و گستردهتر شدنِ مبارزه، برخی از نیروهای سیاسی به اصلاحات میاندیشیدند و شاه نیز تظاهر به پایبندی به اصلاحات میکرد؛ برای نمونه، رهبران جبهه ملی و اصغر حاج سیدجوادی، از نویسندگان معروف، و نیز پنجاه تن از حقوقدانان سرشناس نامههای سرگشادهای به شاه و نخستوزیر ارسال کردند و در این نامهها از بابت شیوع فساد، سرکوب و اختناق و استبداد وی ابراز نگرانی کردند. مخالفان، آزار ندیدن و تعقیب نشدن امضاکنندگان این نامهها از سوی ساواک را پایان فرخندهای بر دوران سرکوب شدید رژیم قلمداد کردند.8 اما رحلت مشکوک آقا مصطفی خمینی فرصتی فراهم کرد تا مبارزه میان انقلابیون و شاه پیچیدهتر و عمیقتر شود و حتی زمینهساز تصمیمهای غیرعقلانی شاه و برجسته شدنِ شخصیت امام خمینی در این مبارزه شد.
سخنرانیهای امام ادامه داشت و پخش و توزیع این سخنرانیها موج انزجار مردم علیه حکومت پهلوی را شدت بخشید. نعمتالله نصیری، رئیس ساواک، گزارشهای متعددی از برگزاری مراسم ترحیم آقا مصطفی خمینی و ارسال تلگراف به امام خمینی به شاه داد. شاه پس از بررسی آنها به نصیری گفت: «حالا دیگر باید جنگ را علنی کرد با روحانیون؛ بهخصوص آقای خمینی. بروید یک مقاله تهیه کنید».9
در واکنش به طرفداری فزاینده روحانیان از امام خمینی، روزنامه «اطلاعات» در مقالهای، از امام خمینی انتقاد و ایشان را «عامل استعمار بریتانیا» و «هندی» قلمداد کرد. این در حالی بود که ترس مردم از رژیم تا اندازه زیادی ریخته بود. کمتر کسی نگران بازداشت و زندانی شدن بود و اوضاع جدید در تصمیمگیریهای جامعه روحانیت نیز اثر گذاشته بود. به این ترتیب رژیم پهلوی با انتشار مقاله توهینآمیز، با عنوان «ایران و استعمار سرخ و سیاه» مرتکب اشتباهی بزرگ و نابخشودنی از طرف جامعه ایران شد. اعتراضهای گستردهای شکل گرفت که به قیام 19 دی در قم به عنوان یک رویداد مهم و تأثیرگذار در تاریخ انقلاب اسلامی منجر شد. این اعتراضها به نوعی سرآغاز اعتراضهایی بود که در بهمنماه سال ۱۳۵۷ به سرنگونی نظام پهلوی و پایان سلطنت در ایران انجامید.10
فشرده سخن
رحلت آقا مصطفی خمینی در داخل کشور موجی از حزن و اندوه برانگیخت و سه تأثیر عمده بر جامعه انقلابی ایران و درنتیجه سرعت بخشیدن به حرکت انقلاب داشت؛ نخستین تأثیر، تشدید بدبینی نسبت به محمدرضا پهلوی بود. شاه در تلاش بود با شعارهای حقوق بشری، خود را حامی حقوق بشر و آزادی جامعه بازنمایی کند، اما رحلت مشکوک آقا مصطفی خمینی باعث تحکیم بدبینی جامعه به شخص شاه و سیاستهای وی شد. تأثیر دوم نمایان شدنِ گرایش اسلامی در انقلاب بود. نیروهای سیاسی از جمله جریان چپ در تلاش بودند جامعه را با خود همراه کنند، اما اعتراضهای گسترده به رحلت آقا مصطفی خمینی با رنگ و بوی مذهبی، نشان داد که جامعه برداشتی اسلامی از انقلاب دارد. سومین تأثیر، افزایش دامنه مبارزه و عمیقتر شدن آن میانِ شاه و انقلابیون بود. تجمعاتِ مربوط به مجالس ترحیم آقا مصطفی خمینی از جمله تجمعات وسیعی بود که محبوبیت و اعتبارِ امام خمینی در بین انقلابیون را نشان میداد. شاه در چنین فضایی با انتشار مقاله توهینآمیز نسبت به امام، مبارزه را علنیتر کرد که خود به فضای ذهنی و زمینههای عینی لازم برای روزهایی چون 19 دی قم و اعتراضهای گستردهتر کمک کرد. تمامی این موارد نشان میدهد که همانگونه که امام خمینی میاندیشید، رحلت فرزند ایشان روشناییبخش مسیر انقلاب اسلامی شد.