رابطه قدرت بین حاکمیت و مراجع تقلید شیعه، علما و روحانیان ایران و عراق، نسبت تنگاتنگی با فضای سیاسی کشور، اوضاع منطقه و شرایط ملتهب دهههای 1340 و 1350 دارد. تغییرات در این برهه را میتوان از سخن آیتالله کاشانی در مراسم ختم آیتالله بروجردی درک کرد
پایگاه اطلاعرسانیپژوهشکده تاریخ معاصر؛ فضای سیاسی کشور پس از سخنرانی تاریخی امام خمینی(ره) درباره کاپیتولاسیون و مصونیت آمریکاییها در 4 آبان 1343ش، وزنه قدرت را به سمت امام تغییر داد و شاه را وادار کرد برای جلوگیری از اشاعه تفکر ضد آمریکایی و اسرائیلی، ایشان را به خارج از کشور تبعید کند. این امر پیامدهای بسیاری چه از جهات سیاسی و اجتماعی و چه از نظر فقه سیاسی و رابطه روحانیت با حاکمیت داشت و مخالفتهای مراجع تقلید، بازار، دانشجویان و گروههای سیاسی را سبب شد. در این نوشتار تنها به یک وجه از این مخالفتها، یعنی مخالفت مراجع تقلید و علما، توجه و پیامدهای آن بررسی شده است.
خاستگاه و علت تبعید امام خمینی
پیام و سخنرانی امام خمینی در 3 آبان 1343، که با مطلع «لن یجعل الله للکافرین علی المومنین سبیلا» (نساء/ 141) و «انا لله و انا الیه راجعون» (بقره/ 156) برای ملت ایران و مردم قم ایراد شد، نشاندهنده عمق موضوع و اهمیت مطلب است، که سرآغاز مبارزه و علت تبعید امام شد. این تبعید بلافاصله اعتراض مردم، بازاریان، دانشجویان و گروههای سیاسی مذهبی و غیرمذهبی را برانگیخت. در بروز و هدایت اعتراضها، مراجع تقلید و فقهای ایران و نجف سهم مهمی داشتند.
مخالفت فقها و روحانیان با تبعید امام
رابطه قدرت بین حاکمیت و مراجع تقلید شیعه، علما و روحانیان ایران و عراق، نسبت تنگاتنگی با فضای سیاسی کشور، اوضاع منطقه و شرایط ملتهب دهههای 1340 و 1350 دارد. در همین برهه، رابطه سیاست و دین به مرحلهای میرسد که برای اولین بار بهطور صریح و شفاف مراجع عظام، بهویژه امام خمینی وارد میدان سیاست و مخالفت با اقدامات شاه میشوند و آیتالله سیدابوالقاسم کاشانی در مجلس ختم آیتالله بروجردی میگوید: «باید حتما کسی پس از بروجردی علم اسلام را در دست بگیرد و به تمام شیعیان تعهد بدهد که وارد سیاست شود. مراجع تقلیدی که به سیاست توجه نداشته باشد ارزش ندارد».1 با ورود امام خمینی به صحنه سیاست، استراتژی سکوت، انزوا و تقیّه از سوی علما رخت بربست و با تبعید او مراجع تقلید مشهد، قم و نجف با آن مخالفت کردند و اعتراض خود را نشان دادند. یکی از این افراد، آیتالله سیدمحسن حکیم بود.
آیتالله سیدمحسن طباطبائی حکیم
مخالفت آیتالله سیدمحسن حکیم
آیتالله حکیم همواره اعتراض خود را نسبت به رفتار و اقدامات حاکمیت و رویدادهای ایران اعلام میکرد؛ برای نمونه او، پس از رویدادهای سال 1342، در دیدار با سفیر ایران در عراق، خواستار عذرخواهی آقایان (منظور دولت) از علما و تجلیل شاه از علما شد. آیتالله حکیم با شنیدن خبر تبعید امام خمینی به ترکیه، ابراز تأسف کرد و کلمه استرجاع، «انا لله و انا الیه راجعون» را مکرر بر زبان جاری نمود. همان شب جلسهای به اتفاق حضرات خویی و سیدمحمد شیرازی در کوفه تشکیل شد و هر سه این علما اعتراض خود را نسبت به این اقدام رژیم ابراز کردند.2 علاوه بر این، در تلگراف مشترکی که منتشر شد، از خداوند متعال خواستار شدند هرچه سریعتر وسایل مراجعت امام به حوزه علمیه قم فراهم و نگرانی عمومی رفع شود.
مخالفت آیتالله سیدمحمدهادی میلانی
آیتالله میلانی از بزرگترین مراجع حوزه علمیه مشهد بود که در ابتدای شکلگیری نهضت، به حمایت از مردم انقلابی و اعتراض به حاکمیت پهلوی برآمد و هنگام تبعید امام خمینی لب به اعتراض گشود. او نیز مانند امام، نسبت به رژیم صهیونیستی معترض بود و میگفت: «این ننگ را کجا ببریم که مملکت اسلامی ما را دارند پایگاه اسرائیل و صهیونیست میکنند».3 بدینترتیب، هماهنگ با مبارزات امام، وظیفه و رسالت خود را در حمایت از ایشان در هر موقعیت و زمانی اعلام میکرد؛ بهگونهای که «چندین بار پاکروان، رئیس ساواک، را فراخواند و به او هشدار داد که اگر تار مویی از سر امام کم شود، حکمی صادر خواهد کرد که ملت، در مقابل حاکمیت قرار بگیرد». 4
آیتالله میلانی پس از آنکه امام خمینی را به ترکیه تبعید کردند، اعلامیهای صادر کرد و خطاب به امام نوشت: «سلام بر آن آب و هوایی که شما در آنجا هستید».5 او در نامه دیگری به مناسبت تبعید امام فرمود: «اولیای اینگونه امور بدانند ایشان تنها نیستند، بلکه لسان ناطق همه مجامع روحانی و دینی هستند و گفته ایشان کلام حق و حقیقت است».6 اما مهمتر از همه این اقدامات، تشکیل یک حرکت اعتراضی در «مسجد جامع گوهرشاد» در اولین شب بعد از تبعید امام است که به دلیل فشار و تهدید از طرف رئیس شهربانی و ساواک این امر تحقق نیافت و باعث شد او در یک حرکت اعتراضی، به تهران مهاجرت کند. آیتالله میلانی پس از اقامت در منزل یکی از تجار تبریز به نام قدیری و تشکیل محفلی از مراجع عظام، درباره این قضیه رایزنی کردند.
آیتالله میلانی در حال تدریس در مسجد گوهرشاد حرم رضوی(ع)
پاکروان، رئیس ساواک، پس از شنیدن خبر حضور مراجع در تهران به نزد آنها رفت تا ایشان را از حضور در تهران منصرف کند. او به علما اظهار کرد: به خانههایتان برگردید، اما آیتالله میلانی با قاطعیت گفت: «این آقایان در اینجا جمع شدهاند و در اینجا خواهند ماند تا آقای خمینی آزاد شوند».7
مخالفت آیتالله سیدشهابالدین مرعشی نجفی
آیتالله مرعشی، به عنوان فقیه و مرجع تقلید شیعه، از نخستین افرادی بود که از قیام و حرکت امام خمینی حمایت کرد و در نخستین روزهای شکلگیری نهضت، امام را با عنوان «عزتالاسلام و المسلمین» خطاب نمود؛ به این معنا که ایشان به اسلام و مسلمین عزت بخشیدند. این حمایت و روابط حسنه با امام خمینی به دور از چشم ساواک نبود؛ چرا که سازمان امنیت شاه اظهار کرده است: «تنها کسی که از جان و دل برای [آقای] خمینی فعالیت میکند آیتالله نجفی است».8 ایشان در پاسخ به تلگرام آیتالله میلانی درباره تبعید امام لب به شکایت گشود و گفت: «در مملکتی که طبق قانون، مراجع وقت مصونیت دارند، به جهت اعتراض به بعضی از لوایح غیرشرعی به خارج از کشور تبعید میشوند. خندهآور است که در مجلسین عوض اینکه به فکر بیچارگی مردم باشند، زبان به هتاکی یکی از شخصیتهای بزرگ اسلامی و مراجع دینی و عالم روحانیت میگشایند». 9
آیتالله سیدشهابالدین مرعشی نجفی (دهه 1340)
آیتالله مرعشی در تلگرافهای جداگانه دیگر مخالفت خود را با تبعید امام خمینی و حمایت خود را از راه و طریقت ایشان اعلام و اظهار کرد: «تبعید آن جناب از طرف مصادر امور، موجب تأثر عمیق حقیر و جامعه روحانیت و حوزه علمیه و ملت مسلمان گردیده؛ بهطوری که قلم عاجز از شرح آن است».10
مخالفت آیتالله سیدمحمدرضا گلپایگانی
آیتالله گلپایگانی از مراجع تقلید و عالمان شیعه نیز پس از خبر شنیدن تبعید امام خمینی ساکت ننشست و به مدت سه شبانهروز در بیت ایشان تحصن انجام شد و هر روز در جمع محصنین مینشست و گفتوگو میکرد. او برای امام خمینی حرمت بسیاری قائل بود و به کسی اجازه نمیداد علیه ایشان حرفی بزنند. او پس از آنکه به خاطر تبعید امام درسش را تعطیل نموده بود، در بازگشایی آن و در آغاز درس این آیه (حج/ 40) را خواند: «همانها که از خانه و شهر خود به ناحق رانده شدند، جز اینکه میگفتند پروردگار ما، خدای یکتاست».11 او در تلگراف خود به امام خیمنی نگرانی شدید خویش را ابراز کرد و از اینکه ایشان را ستون پنجم خواندهاند و از تنها مرجع صلاحیتدار روحانیت با تعبیرات زننده نام میبرند ابراز تأسف کرد.
آیتالله سیدمحمدرضا گلپایگانی در سالهای پایانی دهه 1340
نتیجهگیری
با ورود امام خمینی به صحنه سیاست و مخالفت با رژیم پهلوی، استراتژی سکوت، انزوا و تقیّه در هم شکسته شد و مراجع تقلید و عالمان فیضیه قم، مشهد و نجف در اعتراض به تبعید امام و مخالفت با آن، علاوه بر حمایت از راه و روش امام، به نقد رژیم اقدام نمودند. این شیوه عمل، تغییر وزنه قدرت به سمت نیروهای حامی امام خمینی، قوت و اقتدار روحیه انقلابی، و وجود و نقش رهبری و ساختارهای متشکل را در این اعتراضها نشان میدهد و گویای دو سر طیف یک پیوستار در اعتراض و تبعید است. درواقع، رهبری انقلاب در یک شخص خاص متجلی میشود و اعتراضات، اعلامیهها و مخالفتها نشاندهنده اهمیت شخص و اولویت موضوع است.
پی نوشت:
1. شورای نویسندگان مرکز بررسی اسناد تاریخی، قیام 15 خرداد به روایت اسناد ساواک، ج 1، تهران، وزارت اطلاعات و مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1378، ص 279.
2. سیدهادی طباطبایی، فقیهان و انقلاب، یک نسل پس از آیتالله العظمی بروجردی، تهران، انتشارات کویر، چ 3، 1396، ص 53.
3. اسناد انقلاب اسلامی، ج 1، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چ 2، 1374، ص 278.
4. خاطراتحجهالاسلام و المسلمین حاجشیخحسینانصاریان، به کوشش حمید کرمیپور، رحیم نیکبخت و محمدرضا دهقانی اسکندری، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1382، ص 99.
5. خاطرات آیتالله محمدعلی گرامی، گردآورنده محمدرضا احمدی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1381، ص 284.
6. حسن شکرزاده، مبارزات امام خمینی(ره) به روایت اسناد (از آغاز نهضت تا تبعید به ترکیه)، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1386، ص 401.
7. خاطرات آیتالله مسعودی خمینی، به کوشش جواد امامی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1381، ص 272-273.
8. آیتالله العظمی سیدشهابالدین مرعشی نجفی به روایت اسناد ساواک، ج 1، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، 1388، ص 494.
9. حسن شکرزاده، همان، ص 405.
10. همان، ص 408.
11. سیدهادی طباطبایی، همان، ص 195.