نگاهی به سفر امام به فرانسه؛

چرا امام بعد از عراق به نوفل لوشاتو رفت؟

چه شد که امام خمینی روستای کوچک نوفل لوشاتو را برای اقامت خود برگزید؟ آیا نیروهای انقلابی ایشان را برای رفتن به فرانسه تشویق کردند یا خود ایشان به حضور در این کشور تمایل داشتند یا اینکه فشارهای حکومت وقت در ایران زمینه‌ساز حضور امام در فرانسه شد؟
چرا امام بعد از عراق به نوفل لوشاتو رفت؟
 
پایگاه اطلاع‌رسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ بی‌شک یکی از ارکان پیروزی انقلاب اسلامی ایران رهبری امام خمینی در سال‌های مبارزه علیه رژیم شاهنشاهی بود. در این میان محمدرضا پهلوی و رژیم تحت امرش برای اینکه تلاش‌های امام و نیروهای انقلابی را خنثی کنند اقدامات مختلفی انجام دادند؛ از تهدید، دستگیری و شکنجه تا تبعید و اعدام. در مورد شخص امام، با توجه به حساسیت‌هایی که در جامعه وجود داشت و ممکن بود دستگیری، شکنجه یا اعدام پیامدهای کنترل‌ناپذیری داشته باشد تصمیم بر تبعید گرفته شد، اما این بار تبعید داخلی نبود و ایشان باید به کشور همسایه می‌رفت. در واقع در مورد امام دیگر تبعید داخلی کارساز نبود و به واسطه حمایت آحاد جامعه از ایشان، تبعید در داخل نمی‌توانست چاره مشکل رژیم پهلوی باشد. همین عامل سبب شد رژیم شاهنشاهی به دنبال کشور دیگری برای تبعید ایشان باشد.
 
عراق با توجه به اینکه همسایه ایران بود و به لحاظ بعد مسافت چندان از ایران دور نبود، مکان مناسبی به‌شمار می‌آمد. افزون بر این، وجود حوزه علمیه قم امکان دیگری بود که دست امام را برای انجام فعالیت‌های حوزوی و سیاسی باز می‌گذاشت و امکان برقراری ارتباط با بدنه جامعه و مقلدان را بیش از پیش فراهم می‌کرد. این عوامل سبب می‌شد سیاستی که محمدرضا پهلوی در قبال ایشان در پیش گرفته بود چندان جواب ندهد و به همین دلیل، به دنبال انتخاب گزینه دیگر و کشور مناسب‌تری برای سکونت رهبر انقلاب باشد. این بار قرعه به نام فرانسه و شهر پاریس افتاد. اما چه شد که امام شهر پاریس و روستای کوچک نوفل لوشاتو را برای اقامت خود برگزید؟ آیا نیروهای انقلابی بودند که ایشان را برای رفتن به پاریس تشویق کردند یا خود ایشان به حضور در فرانسه تمایل داشتند یا اینکه فشارهای حکومت وقت در ایران بود که زمینه‌ساز حضور امام در فرانسه شد. در سطور زیر تلاش خواهد شد رویدادهای مربوط به حضور امام خمینی در فرانسه بیان و دلایل انتخاب این کشور اروپای غربی به عنوان پایگاه مبارزه انقلابیون تشریح شود.
 
امام خمینی در حال تدریس خارج فقه، در مسجد شیخ انصاری نجف (دهه 1350)
امام خمینی در حال تدریس خارج فقه،
در مسجد شیخ انصاری نجف (دهه 1350)
 
دست دوستی شاه و صدام، هجرت امام خمینی از عراق
در مورد هجرت امام به پاریس باید ابتدا به این مسئله اشاره کرد که ایشان در فاصله سال‌های 1343 تا 1357ش را در عراق تحت فشار رژیم پهلوی برای دور ماندن از ایران سپری کرد. در این سال‌ها به دلیل اختلافاتی که میان دولت عراق و ایران وجود داشت، امکان فعالیت ایشان همچنان ادامه پیدا کرد و خلل چندانی در مراودات ایشان با توده مردم انقلابی در داخل پدید نیامد. افزون بر این، حوزه علمیه نجف نیز به عنوان پایگاهی مهم در عراق برای شیعیان به ایشان کمک کرد که اهداف مبارزاتی را به پیش برد. علاوه بر همه اینها، حضور امام در همسایگی مرزهای ایران سبب شده بود که امکان انتقال نوارهای صوتی امام و همچنین تکثیر اعلامیه‌های ایشان بیش از پیش میسر باشد.1
 
بااین‌حال، سیاست دولت ایران و عراق در نهایت تغییر پیدا کرد و به واسطه توافقاتی که میان شاه ایران و صدام حسین، رئیس‌جمهور وقت عراق، شد، امام مجبور شدند از عراق هجرت کنند. درواقع توافق سال 1975م میان تهران و بغداد سبب شد دو طرف اختلافات خود را تا حدودی کنار گذارند و در نهایت در دیدار وزرای امور خارجه ایران و عراق، در نیویورک، دو طرف توافق کردند که امام خمینی عراق را ترک و به کشور دیگری نقل مکان کند. البته ابتدا دولت عراق تلاش کرد با مذاکره و رایزنی، امام را از فعالیت‌های سیاسی خود بازدارد، اما ایشان با قاطعیت با این مسئله مخالفت کردند و فرمودند نمی‌توانند در مقابل ظلم و ستم رژیم شاهنشاهی سکوت پیشه کنند.2
 
شروط امام خمینی برای هجرت به پاریس
پس از قطعی شدن موضوع خروج امام از عراق، این موضوع مطرح شد که کدام کشور برای حضور امام بهتر است. ابتدا گزینه سوریه مطرح شد، اما این کشور که مناسبات آن با عراق دچار فراز و نشیب‌های گوناگون بود و میان دو کشور خصومت و تیرگی وجود داشت، نتوانست پذیرای امام باشد و در نهایت این سناریو نیز به سرانجامی نرسید. در واقع قرار بود که ابتدا امام به کویت رود و بعد از مهیا شدن حضور امام در سوریه، ایشان به این کشور حوزه شامات نقل مکان نماید که این امر در نهایت با مخالفت دولت عراق میسر نشد.3
 
در این میان، حضور ابراهیم یزدی در عراق، که از تگزاس به نجف سفر کرده و در میانه راه نیز از چندین کشور گذشته بود، نقطه دگرگونی این ماجرا به‌شمار می‌آید. در واقع با منتفی شدن حضور امام خمینی در سوریه، ابراهیم یزدی برای اولین بار بحث حضور امام در پاریس را مطرح کرد؛ تصمیمی که در نهایت امام خمینی با شروطی آن را پذیرفت. ایشان برای اقامت در پاریس سه شرط را مطرح کردند: «می‌آیم پاریس ولی نمی‌دانم وضع غذای آنجا از نظر شرعی چطور باشد...، در پاریس، آقایان
طرفدار ما، با هم اختلاف دارند، اما مرا وارد اختلافات خودشان نکنند؛ دیگر اینکه در پاریس به منزل هیچ‌کس وارد نمی‌شوم».4
 
در این میان شاه و دستگاه سلطنت نیز چندان مخالفتی با حضور امام در پاریس نداشتند و بر این باور بودند که با فاصله گرفتن ایشان از ایران و دور شدن از مرکز فعالیت‌های سیاسی علیه رژیم، خطر ایشان برای نظام سلطنت کمتر خواهد شد؛ موضوعی که گری سیک، مشاور امنیت ملی دولت کارتر، نیز به آن اشاره می‌کند: شاه و دستگاه امنیتی تحت امرش از ورود امام خمینی به پاریس احساس نگرانی چندانی به خود راه نمی‌دادند و حتی تلاشی برای ممانعت از این امر انجام نداده بودند. درواقع دستگاه سلطنت بر این باور بود که آیت‌الله خمینی بر اثر دور شدن از مرزهای ایران و همچنین منتفی شدن ارتباط مستقیم و رو در رو با زائران مذهبی، امکان چندانی برای تأثیرگذاری بر تحولات ایران نخواهد داشت و نمی‌تواند همچون گذشته ارتباط محکمی با نیروهای انقلابی ایران ایجاد کند.5 
 
اشتباه فاجعه‌‌آمیز دولتمردان ایران
برخلاف انتظاری که رژیم پهلوی داشت، از روزی که امام در پاریس و حومه آن سکنی گزیدند بر شدت و حدت فعالیت‌های انقلابی، چه در ایران و چه خارج از ایران، افزوده شد. در واقع حلقه ایرانیان مقیم پاریس اینک در انتظار امام بودند تا بتواند فعالیت‌های سیاسی خود را ادامه دهد. بدین‌ترتیب امام خمینی همراه فرزند خود سیداحمد و چند تن از یاران از جمله فردوسی‌پور و املایی در روز 11 مهرماه سال 1357ش، عراق را به مقصد پاریس ترک کردند. ایشان پس از حضور در پاریس در ویلایی متعلق به دکتر عسگری، که از دوستان دکتر سامی و در روستای نوفل لوشاتو بود، اقامت گزیدند. یاران امام نیز مسافرخانه‌ای در نزدیکی ایشان اجاره کردند و به‌تدریج بسیاری از نیروهای سیاسی در این مسافرخانه ساکن شدند و آنجا را به پایگاهی برای فعالیت‌های انقلابی تبدیل کردند.6
 
 امام خمینی در یک گفت‌وشنود مطبوعاتی در چادر انقلاب، در نوفل لوشاتو
امام خمینی در یک گفت‌وشنود مطبوعاتی در چادر انقلاب، در نوفل لوشاتو
 
در ابتدا دولت فرانسه نیز تلاش‌های برای محدود کردن فعالیت‌های سیاسی امام خمینی انجام داد و به ایشان متذکر شد که اجازه فعالیت سیاسی در فرانسه را ندارد و حتی از سخنرانی ایشان، که به دعوت انجمنی دانشجویی در پاریس برگزار می‌شد، جلوگیری کرد، اما به‌تدریج این محدودیت‌ها از میان برداشته شد و ایشان توانستند فعالیت‌های خود را همچون گذشته ادامه دهند. در این میان، صادق قطب‌زاده به واسطه روابط نزدیکی که با سردبیر روزنامه «فیگارو» داشت، ترتیب گفت‌وگوی این روزنامه مشهور فرانسه را با امام داد. از این به بعد بود که گفت‌وگوهای خبری، انتشار اعلامیه‌ها، سخنرانی‌های انقلابی و دیدارهای سیاسی به فعالیت هر روزه امام بدل شد؛ همچنین هر روز صبح برخی چهره‌های سیاسی‌ بولتن خبری و گزیده اخبار روزنامه‌ها و جراید سیاسی را در اختیار امام می‌گذاشتند و با ایشان دراین‌باره بحث و تبادل نظر می‌کردند. به تعبیری، فعالیت امام در فرانسه نه تنها کمتر نشد، بلکه با توجه به فعالیت‌های روزافزون انقلابی در ایران بیش از گذشته نیز شد.7
 
در واقع محاسبات شاه و سیستم امنیتی رژیم پهلوی از تبعید امام به فرانسه اشتباه از آب درآمد و به تعبیر گری سیک «یکی از اشتباهات بزرگ و در نهایت فاجعه‌‌آمیز دولتمردان ایران بود: گویی که شاه ایران در محاسبات خود ناآگاه از ابزارها و امکانات جهان مدرن بود؛ ابزارهایی به مانند تلفن، تلگراف و امکاناتی همچون پرواز چندساعته از تهران به پاریس و بالعکس. مقامات ایران فراموش کرده بودند که تنها به وسیله یک خط تلفن می‌توان از دورترین کشورها با تهران تماس برقرار کرد. همچنان که آیت‌الله خمینی هر زمان که اراده می‌کرد، می‌توانست با تلفن از شهرک کوچک نوفل لوشاتو با دستیاران خود در ایران صحبت کند».8
 
اجتماع خبرنگاران و علاقه‌مندان در برابر ساختمان محل سکونت امام خمینی در نوفل لوشاتو
اجتماع خبرنگاران و علاقه‌مندان در برابر ساختمان محل سکونت امام خمینی در نوفل لوشاتو
 
در مجموع آنچه از طرح مطالب بالا می‌توان نتیجه گرفت این است که حضور امام خمینی در پاریس به نوعی تبعید اراده‌گرایانه انقلابیون بود: خواسته‌ای که رژیم پهلوی مخالفت چندانی با آن نکرد. درواقع ازآنجاکه فرانسه فاصله بسیاری با ایران داشت و به‌زعم شاه امکان ارتباط امام با فعالان سیاسی در داخل ایران کمتر می‌شد مخالفت چندانی با این خواست نیروهای انقلابی نشد. اما این محاسبات در نهایت اشتباه از آب درآمد و نه تنها از ارتباط امام با گروه‌های سیاسی نکاست، بلکه بر فعالیت مخالفان رژیم نیز افزود و در نهایت به سرنگونی محمدرضا پهلوی منجر شد.

پی نوشت:
 
1. اکبر فلاحی، سال‌های تبعید امام خمینی، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1385، ص 337.
2. سیدمحمود دعایی، مجله حوزه، ش 45 (مرداد و شهریور 1370)، صص 78-79.
3. http://www.imam-khomeini.ir/fa/n3166/
4. ابراهیم یزدی، آخرین تلاش‌ها در آخرین روزها، تهران، انتشارات قلم، 1379، ص 70.   
5. گری سیک، همه چیز فرو می‌ریزد، ترجمه علی بختیاری‌زاده، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1384، ص 104.
6. ابراهیم یزدی، همان، ص 84.
7. رضا خجسته رحیمی، «انقلاب از پاریس به تهران رسید»، شهروند، ش 3 (1386)، ص 80.
8. گری سیک، همان، ص 104.
https://iichs.ir/vdcb8sb5.rhb8fpiuur.html
iichs.ir/vdcb8sb5.rhb8fpiuur.html
نام شما
آدرس ايميل شما