در کودتای 28 مرداد 1332، انگلیس و آمریکا، با طرحی از پیش تنظیمشده به نام عملیات آژاکس، کوشیدند از سرایت رفتار سیاسی ملی کردن منابع و خارج شدن کنترل مواد خام سایر کشورها از دستشان جلوگیری کنند و پس از موفقیتآمیز بودن آن، «سیا» به این فکر افتاد این مدل را در سایر نقاط جهان بهکار گیرد
پایگاه اطلاعرسانیپژوهشکده تاریخ معاصر؛ امپریالیسم آمریکا در عصر جنگ سرد و در منطقه خاورمیانه، رابطه وثیقی را بین خود و دولتهای دستنشانده برقرار کرد؛ بهگونهای که پیوستگیها و ضرورتهای اقتصادی، سیاسی و فرهنگی آن با دولتهای پیرامون، به رابطهای نامتناهی جهت نفوذ و استمرار این وضعیت با هدف به انقیاد درآوردن کشور موردنظر و کسب امتیازات اقتصادی و سیاسی انجامید. امپریالیسم بهمنظور تحکیم و استمرار این رابطه، دولتهای دستنشانده و حکومتهای سلطهپذیری را انتخاب و پشتیبانی میکند تا سلطه غیرمستقیم خود را پنهان کند و از مصائب پیرامون آن برکنار باشد، اما به محض مشاهده دولتهای مردمی و ضدامپریالیستی در درون این کشورها، به منظور حفظ منافع خود به کودتا دست میزند تا ساختار سیاسی به حالت پیشین و اولیه خود بازگردد. در این پژوهش تلاش شده است این موضوع بررسی شود که الگوی کودتای 28 مرداد در ایران در چه کشورهای دیگری تکرار و به کار گرفته شد؟ در ادامه علاوه بر کودتا و چرایی دیرهنگامی افشای اسناد، دو کشور «گواتمالا» و «شیلی» بهعنوان نمونههایی از این مدل، واکاوی شده است.
کودتا و امپریالیسم آمریکا؛ سیاستهای اضطراری دولت مرکز علیه کشورهای دستنشانده
تأمل در سیر تاریخی آمریکا، ماهیت گریزناپذیر پویش امپریالیستی آن را به معنای رفتارهای وابسته و منتج از نیازهای جهان جدید نشان میدهد؛ نیازهایی که روابط قدرتی را تابع منافع اقتصادی واحدهای سیاسی قرار داده است. این روابط با تمرکز بر شریانهای اقتصادی، و تسلط در تقسیم سرزمینها، نهتنها سیادت سیاسی را بر کشور پیرامون تحمیل میکند، بلکه در صورت اضطرار، با انجام اقدامات نظامی، اعم از کودتا یا جنگ، خودسرانه حاکمیت سیاسی را در مسیر تحقق اهداف خود، تغییر میدهد و مدلی از تغییر را بهوجود میآورد؛ همچنان که در کودتای 28 مرداد 1332، انگلیس و آمریکا، با طرحی از پیش تنظیمشده به نام عملیات آژاکس، به این اقدام دست زدند و چنین الگویی را در سایر نقاط جهان، ازجمله در آمریکای جنوبی، برای تسلط بر منابع اقتصادی و دولتهای دستنشانده، تکرار کردند. تکرار این الگوی سیاسی بر یک هدف کانونی قرار داشت: جلوگیری از سرایت رفتار سیاسی ملی کردن منابع و ترس از خارج شدن کنترل مواد خام سایر کشورها از دستشان.1
با کودتای 28 مرداد و عملیات موفقیتآمیز آن، «سیا» به این فکر افتاد این مدل را در سایر نقاط جهان بهکار گیرد و به همین علت گمان میرود که علت افشای دیرهنگام اسناد کودتا به این دلیل بوده باشد. از 1947م به بعد، سازمان «سیا» در کودتاهای بسیاری مانند آنچه در آسیای دور، فیلیپین، کره تا یونان و آفریقا و حیاطخلوت خود آمریکای جنوبی روی داد، دست داشته است و در بیشتر موارد، برپایی نظام سوسیالیستی و کمونیستی را بهانهای موجه برای مشروعیت بخشیدن به مداخله خود در این کشورها دانسته است، اما لایههای پنهان این مداخله، نه فقط مسئلهای سیاسی، بلکه اقتصادی بود.
شریان امپریالیسم بر پایه اقتصاد میچرخد
با نخستوزیر شدن مصدق و مطرح شدن ملیشدن صنعت نفت، انگلستان و آمریکا به تدارک یک ستاد تبلیغاتی عظیمی دست زدند که موضوع اصلی آن در ظاهر، کمونیسم و شورویستیزی بود.2 بنابراین، مرحله اول، استفاده از ابزار تبلیغات منفی علیه هیئت حاکمه و بسیج طبقه متوسط بهوسیله حمایت و پشتیبانی مالی از معترضان و اعتصابکنندگان است تا بدینوسیله، با بار مضاعف شکاف اقتصادی و سیاسی، زمینه برای انجام عملیات فراهم شود. این امر بهویژه در یک بررسی تطبیقی بین پیشزمینههای کودتا در ایران سال 1332 و جمهوری سوسیالیستی سالوادور آلنده در 1973 آشکارا مشاهده میشود. پیروزی «اتحاد مردمی» به رهبری آلنده و متعاقب آن ملی شدن معادن مس و 47 شرکت صنعتی، همراه با بیشتر سیستمهای بانکی، هشدارهای لازم را به هیئت حاکمه آمریکا داد. آمریکاییها حتی پیش از پیروزی آلنده در انتخابات، در یک عملیات جاسوسی و اجتماعی به نام «پروژه کاملوت3»، پرسشنامههایی دقیق برای نظرخواهی از مردم در همه سطوح اجتماعی تدوین کردند که پرسش پنهانی نهفته در آن بدین شکل تنظیم شده بود که اگر کمونیسم قدرت را بهدست بگیرد، موقعیت ارتش چه خواهد بود؟4
نمایی از کودتای سیا و پینوشه علیه دولت آلنده
آمریکا برای دستیابی به اهداف سیاسی و اقتصادی خود، سطحی از ابزار و وسایل را که شامل تبلیغات منفی، حمایت مالی و بهکارگیری نیروهای مسلح بود، بر روی کشور هدف به اجرا میگذاشت که تا حدودی وجه اشتراک آن را در سه کودتای ایران، شیلی و گواتمالا مشاهده میکنیم.
دستگاه تبلیغاتی امپریالیسم به کار میافتد الف) کمونیسمهراسی:
کمونیسمهراسی و تبلیغات سوء و خلاف واقع، بهوسیله رادیو، روزنامه، مجله و حتی پوستر و تراکت، از اولین گامهایی است که سازمان مرکزی اطلاعات آمریکا انجام میداد. شبکه «بدامن» در ایران، به مدیریت شاپور ریپورتر و اسدالله علم، یک برنامه تبلیغاتی و سیاسی بود که برای مقابله با شوروی و حزب توده با بودجهای معادل یکمیلیون دلار، طراحی شده بود.5 این برنامه در گواتمالا، با انتشار یکصدهزار نسخه از جزوهای با عنوان «روزشمار کمونیسم در گواتمالا و نیز 27000 نسخه کاریکاتور و پوسترهای ضدکمونیستی، فیلمهای خبری و حتی قرائتنامهای توسط کلیسای کاتولیک گواتمالا علیه "آربنز"، رئیسجمهور وقت» اجرا شد که از مردم میخواست «همگی بر ضد این دشمن خدا و میهن قیام کنند».6 در شیلی نیز، سیا علاوه بر پخش تصاویر جوخههای اعدام کوبا و تانکهای شوروی، در یکی از ایستگاههای رادیویی، برنامهای را به روی آنتن برد که در آن، به دنبال فریاد صدای زنی که میگفت: «کمونیستهای لعنتی فرزندم را کشتند»، گوینده با لحنی پرهیجان میافزود: «کمونیسم تنها خون و درد و رنج با خود میآورد. برای اینکه چنین فاجعهای در شیلی روی ندهد، "فرای" [رقیب آلنده] را انتخاب کنیم».7
رادیو صدای آزادی که توسط سیا راهاندازی شده بود،
تبلیغات گستردهای علیه رئیسجمهور گواتمالا انجام میداد
ب) سیل دلارهای سازمانیافته
وجه اشتراک همه کودتاها، تأمین مالی معترضان توسط سیا و بودجههای اضطراری آمریکا جهت اعتصابکنندگان، احزاب سیاسی و افرادی که دارای نفوذ سیاسی و اجتماعی هستند، بود. در ایران، آمریکاییها ابتدا یکمیلیون دلار به برنامه آژاکس اختصاص دادند و به فراخور زمان، جهت بسیج جماعت خیابانی و رشوهدهی به مقامهای بلندپایه، افسران و ستیزندگان سرنگونی مصدق، بنا به گفته استیفن دوریل، درمجموع حدود ده تا بیستمیلیون دلار هزینه شده بود.8 در گواتمالا، سیا پولهایی میان افسران تقسیم کرد که آنان را از آربنز جدا کند؛ بهطوریکه یکی از فرماندهان مبلغ شصتهزار دلار برای تسلیم سربازانش دریافت کرد.9 در شیلی نیز، سیا سیلی از دلار را روانه این کشور کرد تا اعتصاب کامیونداران، اقتصاد شیلی را فلج کند تا تغییر تعادل قدرت به سمت نارضایتی از وضع موجود کشیده شود.10
خاکوبو آربنز در میان مخالفین دولت اوبیکو (گواتمالا ـ ۱۹۴۴)
ج) نیروی مسلح؛ بازوی کودتا
بیشک بدون داشتن نیروی مسلح و ژنرالهای جویای قدرت در عرصه سیاسی، کار به انجام نمیرسد. بار دیگر وجه اشتراک در هر سه مورد، وجود شبکهای از نظامیان مرتبط با سیا و افسران تابع ژنرالهای موجود بود. در ایران، شبکه نظامی هوادار بریتانیا، به رهبری اخوی و ارفع، افراد موردنظر خود را ترفیع و دیگران را از دور خارج کردند. آمریکا نیز، ویلبر را مسئول بخش جنگ روانی، و کرمیت روزولت را به ریاست عملیات انتخاب کرد و درنهایت، ارتباط با فضلالله زاهدی، که خود را نامزد کودتای احتمالی میدانست، و شبکه افسران، توزیع اسلحه، ارسال ستون زرهی به تهران و تصرف ایستگاه رادیویی توسط یک یگان ارتش و پخش اعلامیه به کار مصدق پایان داد. در گواتمالا نیز، حمایت لجستیکی و هوابردی «سیا» و شرکت «یونایتد فروت»، از «کاستیو آرماس» که از هندوراس به سمت «گواتمالاسیتی»، در حال پیشروی بود، با تصرف ایستگاه رادیویی، به کار آربنز پایان داد؛ همچنانکه ژنرالهای خائن شیلیایی، با قتل همقطاران خود که مخالف کودتا بودند، با حمایت «سیا»، تطمیع شدند و پس از نبردی ششساعته، آلنده را در کاخ ریاستجمهوری به قتل رساندند. بنابراین، کودتاهای سهگانه یادشده، بار دیگر آمریکا را بر استثمار ذخایر عظیم طبیعی، مستولی ساخت.
نتیجهگیری
آمریکا و سازمان سیا، با هدف حفظ منافع اقتصادی خود در خاورمیانه، آمریکای لاتین و آسیای دور، و هر نقطهای از جهان، مدلی از تغییر رژیم را در پیش گرفت که با اولین نمونه خود، یعنی کودتای 28 مرداد 1332، شروع شد و بهعنوان الگویی که میتوان از آن در سایر نقاط جهان استفاده کرد بهرهبرداری کرد. در این مدل، برنامههایی از قبیل تبلیغات منفی، پشتیبانی مالی از معترضان، و تطمیع قوای مسلح، برای براندازی و حفظ و دستیابی به ذخایر عظیم اقتصادی، بهکار گرفته میشد.
پی نوشت:
1. یرواند آبراهامیان، کودتا: 28 مرداد، سازمان سیا و ریشههای روابط ایران و آمریکا در عصر مدرن، ترجمه محمدابراهیم فتاحی، چ سوم، تهران، نی، 1392، ص 29.
2. آلن گرن با همکاری ژاک وارن، چهرههای سیا، ترجمه ا. ن. ایروانی و ف. حامد، تهران، ابوریحان، 1360، ص 112.
3. Project Camelot؛ کد رمز ضدشورش که توسط ارتش آمریکا در سال 1964 با نام کامل «روشهای پیشبینی و اثرگذار تغییر اجتماعی و پتانسیل جنگ داخلی»، در کشورهای آمریکای لاتین، انجام شد.
4. گابریل گارسیا مارکز، مرگ سالوادور آلنده، ترجمه یارتا یاران، مشهد، کتاب پار، 1363، ص 22.
5. ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج 2، تهران، اطلاعات، 1370، ص 180.
6. ویلیام بلوم، سرکوب امید: دخالتهای نظامی آمریکا و سازمان سیا از جنگ جهانی دوم تا کنون، ترجمه عبدالرضا هوشنگ مهدوی، تهران، البرز، 1376، ص 128.
7. همان، ص 344.
8. سهراب یزدانی، کودتاهای ایران، تهران، ماهی، 1396، صص 357-358.
9. ویلیام بلوم، همان، ص 132.
10. گابریل گارسیا مارکز، همان، صص 33-34. https://iichs.ir/vdcaw0nu.49n6615kk4.html