حزب توده با وجود آنکه مبارزه علیه هر گونه استعمار را شعار اساسی خود قرار داده بود و دفاع از استقلال و تمامیت ایران را سرلوحه برنامه خود میدانست، در نهایت به گفته خلیل ملکی گرفتار حقارت و زبونی شد
پایگاه اطلاعرسانیپژوهشکدهتاریخ معاصر؛ با وقوع انقلاب اکتبر در سال 1917م، چرخش بنیادینی در سیاست خارجی اتحاد جماهیر شوروی رخ داد که بر مبنای تعالیم مارکس، انگلس و لنین درباره نقش «حزب» بهعنوان یک اقلیت فعال و پیشاهنگ پرولتاریا صورتبندی شده بود. استالین نیز معتقد بود که زمینه انقلابات محلی را باید از طریق ایجاد هستههای کمونیستی فراهم و آن را از خارج از کشور تقویت کرد. استالین برای توسعه جنبش انقلابی کمونیستی، تأسیس احزاب و حمایت از نهادهای حزبی را در کشورهای مختلف پیشنهاد و به آن عمل کرد. سازمان حزب توده تحت تأثیر این چهارچوب فکری و سیاسی پدیدار شد. در این پژوهش تلاش شده است دامنه فعالیت حزب توده در دهه 1320 بررسی و چرایی گسترش، میزان موفقیت و رابطه حزب با شوروی واکاوی شود.
پیدایی و علت وجودی حزب توده
حزب توده میراثبر «سازمان همت»، «حزب عدالت» و «حزب کمونیست ایران» است که در زمان مشروطه و در نخستین تماس ایرانیان با متفکران جنبش چپ به شکل ابتدایی و اولیه آن در اجتماع کارگران ایرانی مقیم قفقاز و آذربایجان شوروی پدیدار شدند.[1] بهتدریج و با توسعه این سازمانها در تبریز، گیلان، تهران و مشهد، دو نیروی «فشار از بیرون (کمینترن بینالملل) و تحول از درون (سوسیالیستها، ملیگراها، دموکراتها و روشنفکران) به منظور ایجاد یک سری اصلاحات اجتماعی شکل گرفت که یک وجه آن سازمانی و تشکیلاتی بود، و وجه دیگر آن، نظری و فعالیتهای علمی. گروه تقی ارانی، در سال 1313 به دلیل بهرهمندی از توان علمی و نفوذ بین روشنفکران جوان و همچنین به دلیل ارتباط با چهرههای قدیمی کمونیست، مأمور احیای حزب کمونیست و پیگیریهای کمینترن در جذب روشنفکرانی شد که پس از تصویب قانون منع فعالیت اشتراکی رضاخان در 1310ش، تمایل چندانی به فعالیتهای سیاسی گروهی نداشتند. فعالیتهای او به بازداشت 53 نفر از فعالان در این زمینه ــ که به گروه 53 نفر مشهور شدند ــ در تاریخ 23 اردیبهشت 1316 منجر شد.
بعد از شهریور 1320ش، و با ورود قوای متفقین به ایران و سقوط حکومت استبدادی رضاخان، اندیشههای مارکسیستی آشکارا در قدرت سیاسی ایفای نقش کرد. نورالدین کیانوری علت فراگیری حزب توده در این برهه را جبههای میداند که فقط به کمونیستها محدود نبود. او گفته است: «حزب توده ایران در 10 مهرماه 1320ش تأسیس شد و نام "توده" برای آن انتخاب شد تا یک جبهه وسیعی را در بر بگیرد. در این جبهه علاوه بر بخشی از گروه 53 نفر و کمونیستهای قدیمی، عدهای از عناصر ملی که سابقه آزادیخواهی داشتند، مانند سلیمان محسن اسکندری، علی امیرخیزی، پروین گنابادی و عبدالحسین نوشین، حضور داشتند».[2] بدین خاطر، «به دلیل پرهیز از التهاب و ترس از روحانیون، جذب اصلاحطلبان و ترقیخواهان غیر کمونیست، ماهیت حزب را که مارکسیسم ـ لنینیسم بود پنهان کردند و حتی به ستایش رهبران مذهبی در مقام قهرمانان اصلی انقلاب مشروطه پرداختند و اسلام را نیروی عظیمی برای آزادی بشر و پیشگام مساوات سوسیالیستی خواندند».[3]
مرتضی یزدی و نورالدین کیانوری دو تن از سران حزب توده هنگام حضور در دادگاه نظامی در اواسط دهه 1320
شماره آرشیو: 1969-4ع
ماهیت دوگانهحزب توده
میزان موفقیت حزب توده تا حدودی وابسته به ماهیت دوگانه آن در طرح برنامههای اصلاحی و اهداف طراحیشده برای دستیابی به آنها بود. درواقع، حزب توده دارای دو ساحت ظاهری و باطنی بود که خود را در پشت جبهه ضد فاشیستی پنهان میکند، اما عملا برنامههای آن سوسیالیستی و ماهیت کاملا کمونیستی داشت و سران آن تلاش میکردند خود را با برنامههای «برادر بزرگتر»، یعنی اتحاد جماهیر شوروی، هماهنگ و اصول، راهبرد و استراتژیهای دیکتهشده را برای برپایی حکومت پرولتاریایی آماده کنند. این بستر طی کنفرانس حزب در اوایل دهه 1320 با تأثیرگذاری بر جامعه هدف، یعنی کارگران، دهقانان، زنان، تجار و طبقه متوسط مزدبگیر، فراهم شد. این برنامه جدید از فراخوان همه شهروندان برای اتحاد علیه فاشیسم فراتر رفت و علاوه بر پایبندی کامل حزب به قانون اساسی، پیشنهادهای ویژهای برای هرکدام از جامعه موردنظر، آماده کرد.[4] در این برنامه، برای کارگران قانون کار هشتساعته، برای دهقانان، توزیع زمینهای دولتی و سلطنتی، برای زنان، تأمین حقوق سیاسی و دستمزد برابر برای کار برابر، برای تجار و پیشهوران، ایجاد کارگاههایی با یارانه دولتی و حمایت از محصولات داخلی در برابر رقابت خارجی و سرانجام برای طبقه متوسط مزدبگیر، امنیت شغلی، وضع مالیات کمتر و نظارت دولت بر قیمت مواد غذایی پیشنهاد شده بود.[5] ناگفته پیداست که پیشنهادهای حزب توده جهت جلب و تأثیرگذاری بر ذهنیت و عینیت طبقات و جنسیت جامعه هدف بود تا با جذب و عضوگیری به عنوان اعضای حزب، نیرو و قدرت سیاسی لازم را برای نفوذ بر جامعه و امور سیاسی داشته باشد؛ چنانکه بعدها از این قدرت خود در اعتصابات، اعتراضات و سازماندهی کارگران استفاده کرد. این قدرتنمایی تا جایی پیش رفت که حزب توده بر مبنای جهانبینی، ایدئولوژی و وابستگی خود به شوروی، در اعتراض به خودداری دولت از واگذاری امتیاز نفت به اتحاد شوروی، در اوایل آبانماه 1323، گردهمایی وسیعی در 22 شهر برگزار کرد.[6] سیاست نفتی حزب توده، منطبق بر همان منطق پنهان قرار داشت که وابستگی او را به اتحاد جماهیر شوروی نشان میداد.
تظاهرات اعضای حزب توده و سندیکاهای کارگری در میدان توپخانه
شماره آرشیو: 6063-11ع
معنای دموکراسی در فرهنگ لغت تودهایها
درباره اینکه حزب توده سرسپرده و وابسته به شوروی بود، بر اساس اسناد و اعترافات بنیانگذاران حزب، هیچ شکی باقی نمیماند؛ درواقع، این حزب از ابتدا تا پایان حیات خود در دهه 1360ش، وسیله و بازوی شوروی در حیات سیاسی و اجتماعی ایران بود و در مقاطع مختلف تاریخی، بهویژه در دهه 1320، نقش مؤثری در این زمینه برعهده گرفت؛ چنانکه انور خامهای، از رهبران حزب توده و از کمونیستهای قدیمی، درباره مجوز تأسیس حزب گفته است: «به سفارت شوروی مراجعه کردند و سرانجام با وساطت رضا روستا، مشروط به رعایت شرایط خاص و توجه به موازین لازم، اجازه تأسیس حزب از شوروی صادر شد».[7] شایان ذکر است که سیاستهای حزب، حتی زمانی که پای منافع ملی و تمامیت ارضی به میان میآمد، فدای منویات صادرشده از شوروی میشد؛ چنانکه خلیل ملکی به این موضوع اشاره کرده است که این امر مطابق با سوسیالیسم علمی نیست و حزب توده میبایست به جای تکیه بر پشتیبانان خارجی خود، به افکار عمومی ملت توجه میکرد تا گرفتار حقارت و زبونی برآمده از آن نشود؛[8] موضوعی که در مسئله نفت شمال و تضمین حریم امنیتی شوروی بهخوبی مشاهده شد.
رضا روستا، عضو کمیته مرکزی حزب توده، به اتفاق عدهای از هممسلکان خود
این سرسپردگی، در مسئله نفت و تضمین حریم امنیتی شوروی بار دیگر تکرار شد. استراتژی «موازنه مثبت» حزب توده در پی امتیازطلبی شرکتهای نفتی انگلستان و آمریکا در شمال ایران، کار را بهجایی رساند که معتقد بودند ورود شوروی به این عرصه باعث افزایش دموکراسی و آزادی بیشتر خواهد شد. ظاهرا رهبران حزب اقتدارگرایی موجود در اجرای اوامر دفتر سیاسی شوروی را جزء آزادی و دموکراسی میپنداشتند و بر آن مهر تأیید میزدند. احسان طبری دراینباره گفته است: «شوروی فشار آورد که حزب باید با تمام قدرت سازمانی خود وارد میدان شود و به سود نفت و علیه کابینه ساعد عمل کند. رهبری حزب، با فشار افرادی مانند کامبخش، اردشیر، روستا، که بیانکننده اراده شوروی بودند، تصمیم گرفت نمایش بزرگی را علیه ساعد برپا سازد».[9] به همین دلیل طبری مقاله معروف «مسئله نفت» را در حمایت از شوروی در قضیه نفت شمال نوشت و آن را در نشریه «مردم برای روشنفکران» منتشر کرد.[10]
خلیل ملکی از سران حزب توده
شماره آرشیو: 1902-4ع
اوج وابستگی و زیر پا گذاشتن منافع ملی و تمامیت ارضی را در قضیه آذربایجان و کردستان و دستاویز قرار دادن حزب و فشار ایجادشده برای ایجاد یک انقلاب ملی برای پذیرفتن پیشنهاد نفت از طرف شوروی مشاهده میکنیم. حزب با این اقدام حیثیت و اعتبار سازمانی خود را از دست داد و دچار انشعابات عدیدهای در درون خود شد. این کارنامه سیاه با جاسوسی و عامل شوروی بودن همواره از ابتدا تا انتها گریبانگیر حزب و رهبران آن باقی ماند.[11]
نتیجهگیری
جبهه ضد فاشیستی اولیه حزب که مبارزه علیه هر گونه استعمار را شعار اساسی خود قرار داده بود و دفاع از استقلال و تمامیت ایران را سرلوحه برنامه خود میدانست، به طرفداری از نفت شمال، تجزیه ایران و تقسیم ایران به مناطق نفوذ شمال و جنوب پرداخت و بر تأمین هدفهای سیاسی و اقتصادی «برادر بزرگ» صحه گذاشت که نشاندهنده وابستگی، خیانت و ابزاری بودن آن است.
[1]. حمید احمدی حاجیکلایی، جریانشناسی چپ در ایران، تهران، سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ اندیشه اسلامی، 1386، صص 94-95.
[2]. خاطرات نورالدین کیانوری، به کوشش مؤسسه تحقیقاتی و انتشاراتی دیدگاه، تهران، انتشارات اطلاعات، 1372، ص 67.
[3]. محسن مدیرشانهچی، پنجاه سال فراز و فرود حزب توده ایران، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1388، ص 56.
[4]. یرواند آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب: درآمدی بر جامعهشناسی سیاسی ایران معاصر، ترجمه احمد گلمحمدی و محمدابراهیم فتاحی، تهران، نی، 1377، ص 350.