فتنه 1388، یوم‌الله 9 دی و عبرتی که بر پیشانی تاریخ ماند؛

انقلاب خمینی همچنان به پیش می‌تازد

اینک سالروز یوم‌الله 9 دی در شرایطی فرا می‌رسد که دشمن بر بنیاد تجربه‌های پیشین، با جنگی ترکیبی به مصاف جمهوری اسلامی آمده است. بااین‌همه جای این پرسش برجاست که چه چیز فتنه‌ای برنامه‌ریزی‌شده و بزرگ را فرو نشاند و دشمن را به اندیشه رویارویی‌هایی متفاوت با آن فراخواند. این امر با مروری بر رویدادهای سال 1388 میسور می‌شود؛ امری که مقال پی‌آمده در پی آن بوده است
انقلاب خمینی همچنان به پیش می‌تازد

ملخصی از یک کژتابی هفت‌ماهه
برای فهم اهمیت رویدادی که در 9 دی‌ماه 1388 رقم خورد، نیازمند بازخوانی فرصتی هستیم، که با بدفهمی و بدعملی برخی خواص، به تهدید مبدل گشت. انتخابات ریاست‌جمهوری آن سال می‌توانست به یکی از شاخص‌ترین توفیقات نظام اسلامی مبدل شود، که البته دشمنان تاب دیدن آن را نداشتند و به تخریبش برآمدند. دکتر رشید جعفرپور، پژوهشگر مسائل سیاسی، دراین‌باره معتقد است:
«انتخابات در هر نظامی، زمینه حضور و پشتیبانی مردم را نسبت به نظام فراهم می‌‌نماید. انتخابات ریاست‌جمهوری اسلامی ایران در سال 1388، به دلیل اهمیتی که داشت، یکی از نقاط عطف تاریخ انقلاب اسلامی است. به عبارت دیگر این انتخابات به دلیل مشارکت حداکثری ملت، پشتوانه بسیار بالایی برای مردم‌سالاری دینی نظام اسلامی ایران بود، اما بعد از این رویداد به دلیل نفوذ دشمن و نیز همراهی برخی از جریان‌های سیاسی و اجتماعی با خواسته ناحق آنان، تبدیل به چالشی برای نظام اسلامی شد. هرچند نظام اسلامی تلاش کرد که نخبگانی که خود در تحریک مردم به اغتشاشات نقش عمده داشتند را در زیر چتر حمایتی خود نگه دارد و از آنان خواست خط خودشان را از دشمنان جدا نموده و به رأی ملت تمکین کرده و در مسیر خواست بدخواهان حرکت ننمایند، اما فضای غبارآلوده فتنه آن سال به گونه‌­ای بود که خود آنها در آتش آن فتنه گرفتار شدند و علاوه بر خود، جمعی از همسویان خویش را نیز به سوی آن کشاندند و از مسیر اصلی انقلاب منحرف شدند. تأکید رهبر معظم انقلاب اسلامی بر مرزبندی صحیح بین اغتشاشگران و کسانی که مطالبه قانونی داشتند، به دلیل آن بود که بتواند جمعی اگر از روی غفلت در این مسیر قرار گرفته‌اند را در اردوگاه انقلاب اسلامی محفوظ نگه دارد. مهلت چندماهه نظام اسلامی برای تعیین مرز مشخص بین دو جریان اغتشاشگرِ قانون‌‌گریز و جریان مطالبه‌‌گرِ قانونمند، باعث شد که بسیاری از افراد با روشنگری بتوانند راه صحیح را از راه ناصواب تشخیص دهند و در مسیر انقلاب حرکت نمایند، اما در عین حال، عده‌ای با پشتیبانی و حمایت آمریکا و غرب همچنان در مسیر نافرمانی مدنی حرکت کردند و در ذهن خود، متأثر از انقلاب‌های رنگی که توسط جورج سورس ــ نظریه‌‌پرداز انقلاب‌های رنگی ــ در برخی از کشورهای منطقه نتایجی را حاصل کرده بود، سودای جنبش سبز را می‌پروراندند، غافل از اینکه انقلاب اسلامی به دلیل ماهیت مردمی، دینی و رهبری توسط ولی فقیه، به قدری در لایه‌‌های اجتماعی استحکام دارد که با چنین تکانه‌‌های روبناییِ عارضیِ و غیرمردمی به تزلزل در نیاید و راه و آرمان انقلابی خود را با قدرت و استحکام بیشتری ادامه دهد...».
 
نمایی از راه‌پیمایی عظیم میثاق با ولایت (9 دی 1388)نمایی از راه‌پیمایی عظیم میثاق با ولایت (9 دی 1388)

وقتی نظرسازی‌ها، یک کاندیدا را متوهم کرد!
بی‌تردید اگر اصرارهای بی‌منطق و سخنان سست اما محرک میرحسین موسوی مبنی بر پیروزی خویش در انتخابات نبود، فتنه هفت‌ماهه نمی‌شد! در این میان اما بد نیست بدانیم که پافشاری‌های نام‌برده، از چه نشئت می‌گرفت و چه دستاویزهایی داشت؟ شاید مروری بر آنچه اسماعیل کوثری، نماینده وقت مجلس شورای اسلامی، از دیدار با میرحسین موسوی بازگفته است، بتواند آینه‌ای از تصورات کاندیدای بازنده انتخابات خرداد 1388 باشد:
«روز چهارشنبه 2 تیر پیش آقای میرحسین موسوی، در جایی نزدیک به خیابان پاستور رفتیم. آقای بروجردی، آقای نقوی حسینی، آقای حجت‌الاسلام ابراهیمی و خانم الهیان پنج نفر بودیم و شروع به صحبت کردیم. بیشتر من وارد بحث می‌شدم؛ چون آقایان رعایت حال خودشان را می‌کردند. گفتم: آقای مهندس، بالاخره دلیل شما چیست؟ الان امنیت مردم در خطر است. موسوی گفت: من شورای نگهبان و وزرات کشور را قبول ندارم! گفتیم: عیب ندارد، در این کشور بعضی‌ها اصلا نظام را هم قبول ندارند، اما دارند زندگی می‌کنند، ولی نمی‌خواهند بیایند نفر دوم کشور بشوند. بعد من به‌صراحت به ایشان گفتم: اصلا چه کسی شما را تأیید کرد؟ به غیر از همین دو مرجع؟ یعنی همین شورای نگهبان و وزارت کشور بودند که شما را تأیید کردند که شما نامزد انتخاباتی شدید، کسانی که نظام را قبول ندارند، به دنبال مسئولیت گرفتن نیستند و دارند زندگی‌شان را می‌کنند، اگر شما قبول نداشتید برای چه خیلی جزئی و ریز دنبال می‌کردی؟ چرا ساعت 10 مصاحبه کردید و گفتید: من برنده انتخابات هستم! اگر قبول نداشتید چرا گفتید؟... بعد که ما موضوع را دنبال کردیم، دیدیم به جای نظرسنجی برای او نظرسازی می‌کرده‌اند و خودش در جریان نبود و به او القا می‌کردند. هیچ موقع یک فرد، به تنهایی نمی‌تواند
همه کارها و موارد را انجام دهد؛ یعنی اگر سست و کمی زودباور باشد و نخواهد مسائل را عمیق دنبال کند و هرکسی به او بگوید که شما باید باشید و شمایید و شما اول می‌شوید، باعث شد که برود و مصاحبه کند، در غیر این صورت مصاحبه نمی‌کرد! حتی تلویزیون هم فیلمش را پخش کرد که ساعت 10:30 شب گفت: من برنده انتخابات هستم؛ یعنی باورش شده بود که برنده شده است! آقای بروجردی به آقای موسوی گفت: شما که به بروجرد آمدید، خانم شما دست شما را بلند کرد و گفت: شما داماد بروجرد هستید، با اینکه دست شما را آنجا بلند کرد، مردم در آنجا به شما رأی ندادند، حالا شما چطور انتظار دارید که رأی بیاورید؟ یعنی از زوایای مختلف با ایشان بحث کردیم، موسوی دید دیگر نمی‌تواند قضیه را جمع کند. من سؤال دوم را پرسیدم: شما در مناظره و صحبت‌هایتان می‌گفتید آقای احمدی‌نژاد خلاف قانون عمل می‌کند، خب شما هم که خلاف قانون عمل کردید! گفت: چرا؟ گفتم: شما مگر مجوز داشتید که در خیابان آزادی رفتید و جمعیتی را آنجا بردید، شما هم خلاف قانون عمل کردید؟ گفت: نه من خلاف نکردم، من رفتم مردم را آرام کنم! گفتم: اگر رفتی آرام کنی، چرا به بسیج حمله کردند؟ اینها تابع شما نیستند که هرچیزی گفتید گوش بدهند، شما نتوانستید آنها را کنترل کنید و به پایگاه حمله کردند و آنجا چند نفر هم کشته و شهید شدند و اگر پایگاه سقوط می‌کرد و دویست اسلحه به دست مردم می‌افتاد، شما چه کاری می‌توانستید انجام دهید؟ قضایا از زوایای مختلف بررسی و بیان شد، که در آخر کشیده شد به آنجا که آقای موسوی گفت: اگر این سیزده‌میلیون و خرده‌ای که به من رأی داده‌اند، بگویند تقلب نشده، من باز هم می‌گویم که تقلب شده است! گفتیم: پس معلوم است که شما منطق ندارید و فقط می‌خواهید حرف خودتان را بزنید! چیزی حدود یک ساعت و 45 دقیقه، ماجرا را از زوایای مختلف گفتیم و بررسی کردیم... به‌هرحال این فتنه تا روز 6 دی‌ماه سال 1388، که روز عاشورا بود، کشیده شد و آن قضایایی که در خیابان انقلاب پیش آمد و اینها ریختند و بیرق‌های امام حسین را آتش زدند و مسائلی که نباید می‌شد، شد. جمعیت آنها هم خیلی نبود، اما جمعیتی بود که عنود بودند و نهایت به اینجا رسید که ما روز 7 دی در مجلس، مجلس را به هم ریختیم و به میدان بهارستان آمدیم و بعد از آن هم روز چهارشنبه 9 دی راه‌پیمایی شد...».
 
تصاویری از عاشورای حرمت‌شکنی!
عبدالحسین روح‌الامینی (که فرزندش را نیز در فرآیند اغتشاشات 1388 از دست داد)، در زمره شاهدانی است که از وقایع اطراف دانشگاه تهران در روز عاشورای آن سال، روایتی دقیق و خواندنی به‌دست داده است. او بر این باور است که نفس حضور دسته عزاداری حسینی(ع) در خیابان، موجب جمع شدن این حرکت حرمت‌شکنانه شد:
«انبوه جمعیت برای عزاداری سید و سالار شهیدان، در مسجد دانشگاه تهران جمع شده بودند و علاوه بر حیاط مسجد و شبستان، انبوه جمعیت فضای داخل دانشگاه را نیز، بسیار فشرده کرده بود. در انتهای عزاداری که همراه با مداحی آقای حاج سعید حدادیان بود، ناگهان برنامه کوتاه شد و بلندگوی مسجد به عزاداران اعلام کرد که برای ادامه مراسم هم‌زمان با نماز ظهر عاشورا، به خارج از دانشگاه می‌رویم. برخی احتمال می‌دادند که افرادی برای ادامه اغتشاشات در خیابان‌ها حضور پیدا کنند، اما هیچ‌کس تصور نمی‌کرد که عاشورا و باورهای عمیق و معنوی مردم عزادار ایران، که در کشور و اقوام مختلف مورداحترام بوده است، این‌گونه مورد تعرض قرار گیرد. البته در آن روز مردم در فضاهای بسته و هیئات مشغول عزاداری بودند و عده‌ای از این غفلت برای تعرضات خود در روز عاشورا استفاده کردند؛ لذا عزاداری دانشگاه تهران به خیابان‌های اطراف منتقل شد. عزاداران از خیابان طالقانی وارد شدند و در تقاطع خیابان وصال دودسته شدند. جالب اینجا بود که این دسته عزاداری، وسایل مرسوم عزاداری را در اختیار نداشت و تنها عزاداران مشغول سینه‌زنی بودند. از طرف آقای حدادیان تأکید شده بود، که هیچ‌کس حق درگیری را در صورت تعرض احتمالی فتنه گران ندارد. من به یاد دارم که در زمان خروج دسته عزاداری از دانشگاه، عده‌ای از فتنه‌گران در کوچه‌های اطراف مستقر بودند و شعارهایی نیز برای تحریک عزاداران می‌دادند، که البته کسی به آنها محل نمی‌گذاشت! فقط فضای عزاداری و سینه‌زنی حاکم بود. نکته جالب اینجاست که این دسته عزاداری، مانند حرارتی که برف‌های اطراف خود را ذوب کند، سبب شد تا جمعیت فتنه‌گران محو شوند و بعد از نیم ساعت، هیچ‌کدام از آنها در خیابان‌ها و کوچه‌ها حاضر نبودند! البته در ابتدا برخی از آنها تلاش کردند تا با ایجاد بحث عزاداران را تحریک کنند، ولی عزاداران با همبستگی خاصی وارد جروبحث و درگیری با هیچ‌کس نشدند. به نظرم می‌رسد این حرکت عزاداران، تعبیر و مصداق آیه شریفه: جاء الحق و زهق الباطل بود. در کنار این حضور، دسته عزاداری سبب قوت قلب نیروهای مدافع نظم و امنیت شد، که در درگیری با فتنه‌گران در مناطقی مانند چهارراه کالج دچار مشکلاتی شده بودند و همراهی عزاداران حسینی سبب شد تا این نیروها با روحیه بالاتری وارد عمل شوند. حتی با وجود اینکه فتنه‌گران کاملا پراکنده شده بودند، اما با مداحی و سینه‌زنی آقای حدادیان، عده‌ای از عزاداران در چهارراه فلسطین، همچنان تا ساعتی ایستاده بودند و مشغول عزاداری بودند. عملا حضور انبوه عزاداران، برای متفرق کردن فتنه‌گران کافی بود. اگر پیش‌ازاین اطلاع‌رسانی شده بود و مردم به‌صورت سنتی عزاداری خود را در خیابان‌ها انجام می‌دادند، شاید اصلا آن اتفاقات شکل نمی‌گرفت...».
 
وقتی نمایندگان کفن‌پوش شدند و از مجلس بیرون
رفتند...

حرمت‌شکنی گسترده فتنه‌گران در روز عاشورای حسینی(ع)، احساسات بسا افراد ــ در هر مسندی که بودند ــ را جریحه‌دار نمود. نمایندگان وقت مجلس شورای اسلامی، در عداد اولین گروه‌هایی بودند که اعتراض خویش را به این حرکت علنی ساختند و این، بستر را برای حرکت عظیم 9 دی‌ماه فراهم ساخت. زنده‌یاد علی‌اصغر زائری، از وکلای وقت مجلس، خاطرات خویش از این رویداد را به ترتیب پی‌آمده به تاریخ سپرده است:
«روز بعد از عاشورا وقتی به مجلس آمدم، به نمایندگان انقلابی گفتم که آماده باشید که باید یک عکس‌العملی در مجلس نشان دهیم. به دوستان گفتم: باید کفن بپوشیم و بیرون برویم. بعضی از دوستان گفتند: نه این کار درست نیست. خاطرم هست بعضی‌ها مانند آقای فدایی گفتند: برویم سر مزار شهدا. من گفتم: باید فراتر از اینها عکس‌العمل نشان دهیم. خودم رفتم به رفقای بیرون مجلس گفتم که کفن تهیه کنند. کفن‌ها را آماده کردند و درب مجلس آوردند. آقای کوثری هم با بچه‌های بسیج هماهنگ کرد و آنها هم سیستم صوت آوردند و اطراف مجلس مستقر کردند. صبح اول وقت، آقایان زاکانی و فدایی رفتند و با آقای لاریجانی صحبت کردند و ماجرا را گفتند، آقای لاریجانی گفتند: نه بگذارید آخر جلسه به مزار شهدا می‌رویم. ما هم گفتیم: قبول نداریم. طبق هماهنگی‌هایی که انجام داده بودیم، آقای هدایت‌خواه تذکری را قرائت کرد و من هم بعد از تذکر ایشان، به عنوان اولین نفر شعار الله‌اکبر را سر دادم و بعد از من هم سایر نماینده‌ها نیز ادامه دادند. الله‌اکبرگویان از صحن مجلس خارج شدیم و به سمت درب خروجی مجلس حرکت کردیم. آقای لاریجانی هم که وضع را این‌گونه دید، همراه با نماینده‌ها شد. کفن‌هایی را که سفارش داده بودم در خروجی مجلس قرار داده بودند. کفن‌پوش‌ها آن‌قدر زیاد بودند که کفن کم آمد و به من هم نرسید! خیابان‌های اطراف مجلس را با راه‌پیمایی دور زدیم و به داخل مجلس آمدیم و بر سر مزار شهدا توقف کردیم. با توجه عدم هماهنگی با صداوسیما و سایر رسانه‌ها، تصاویر محدودی از این راه‌پیمایی نمایندگان در رسانه‌ها پخش شد. همین پوشش محدود رسانه‌ها باعث شد در شهرها یک حرکت انقلابی عظیمی رخ بدهد. مردم در شهرها وقتی دیدند که مجلس کفن‌پوش شده است، به خیابان‌ها آمدند. آن‌طور که خاطرم هست اولین شهری که تظاهرات کرد، شهر رشت در 8 دی‌ماه بود و بعد هم 9 دی این حرکت خودجوش به اوج خود رسید. این حرکت‌ها ادامه پیدا کرد و ما در 1396 و 1398 آنها را با چهره دیگری دیدیم. آن افرادی که سال 1388 آموزش دیدند، ده سال بزرگ‌تر شدند و خیلی‌ها محافظه‌کار شدند. این دفعه در قشر ضعیف جامعه جوانان بیکار و اراذل و اوباش سرمایه‌گذاری کردند، ولیکن در پشت صحنه همان افراد صحنه‌گردان قبلی حضور داشتند...».
 
حقیقت خیزش بی‌نظیر 9 دی
در این بخش، نگارنده ترجیح می‌دهد که حقیقت و محتوای واقعی حماسه 9 دی را سلسله‌جنبان انقلاب اسلامی به تفسیر بنشیند؛ چه اینکه در راه‌پیمایی عظیم آن روز، هر چه بر زبان مردم بود، سخن از او بود و پایبندی به مرام او:
«مردم در 9 دی احساس وظیفه دینی کردند و دنبال این وظیفه، عمل صالحِ خودشان را انجام دادند. عمل صالح این بود که توی خیابان بیایند، نشان بدهند، بگویند مردم ایران این‌اند. با این حرکت مردم، آن حجم عظیم تبلیغات دشمن که می‌خواست فتنه‌گران را مردم ایران معرفی کند و این‌جور نشان بدهد که مردم ایران از انقلابشان، از نظامشان برگشتند، به‌کلی نقش بر آب شد؛ یعنی مردم نشان دادند که این، مردم ایران است. تحلیلگران خارجی وقتی نگاه کردند، گفتند از بعد از رحلت امام بزرگوار، یا شاید بعضی گفتند از بعد از حرکات اول انقلاب، هیچ اجتماعی با این بزرگی، با این تپش، با این شور و هیجان وجود نداشته، که مردم وارد میدان شدند. این، حقیقت 9 دی است...».
 
نمایی از راه‌پیمایی عظیم میثاق با ولایت (9 دی 1388)نمایی از راه‌پیمایی عظیم میثاق با ولایت (9 دی 1388)

نسخه یک حماسه برای امروزِ ما
هر رویداد تاریخی، تنها زمانی پویایی و طراوت خویش را حفظ خواهد کرد که برای پس از خویش پیامی داشته باشد. حماسه تاریخی 9 دی نیز، از این قاعده مستثنا نیست؛ لذا باید درس و عبرت‌های آن را کشف کرد و به تبیین آن پرداخت. آیت‌الله عباس کعبی، عضو مجلس خبرگان رهبری، ابراز اقتدار مردم و نظام برای مواجهه با فتنه‌ها را پیام این حرکت تاریخی قلمداد می‌کند:
«اگر مانند ۹ دی به صحنه بیاییم و پشت سر رهبری باشیم و بر تقویت تولید، اقتصاد مقاومتی و وحدت و انسجام در داخل کشور تأکید کنیم، قطعا مشکلات اقتصادی حل می‌شود. در سال 13۸۸، شش قطعنامه علیه ایران توسط کنگره تصویب شد. برای همین باید فتنه ۸۸ و حماسه ۹ دی، پیش روی ما قرار گیرد. در ۹ دی 13۸۸، مردم در حمایت از انقلاب و مرزبندی با هتاکان به عاشورای حسینی(ع) وارد صحنه شدند، به همین جهت در حال حاضر پیام ۹ دی، حل مشکلات اقتصادی با تکیه بر رهنمودهای رهبری است. پس از حماسه ۹ دی، غربی‌ها و آمریکایی‌ها احساس کردند ما قوی‌تر شدیم؛ چرا که پی بردند قدرت ایران مردمی است؛ به همین جهت به مذاکره روی آوردند و باز می‌خواهند برنامه‌هایشان را از طریق مذاکره پیش ببرند، اما کارنامه برجام رو به روی‌ما قرار دارد و آنها خود را به‌خوبی نشان داده‌اند. حماسه ۹ دی در تقویم سیاسی ایران ثبت شده است و فراموش نخواهد شد؛ چرا که دستاوردهای زیادی برای داخل و خارج از کشور به همراه داشت، که قطعا تقویت اقتصاد کشور می‌تواند از مهم‌ترین آنان باشد...».
https://iichs.ir/vdceee8w.jh8ezi9bbj.html
iichs.ir/vdceee8w.jh8ezi9bbj.html
نام شما
آدرس ايميل شما