اهمیت فعالیتهای سیاسی دانشجویان ایرانی مقیم اروپا و آمریکا به اندازهای است که افرادی همچون پرویز راجی، آخرین سفیر شاه در بریتانیا، ویلیام سولیوان، سفیر آمریکا در ایران، و حتی شخص شاه، این مخالفتها را از ارکان مهم ائتلاف گروههای مبارز در مسیر انقلاب اسلامی میدانند
پایگاه اطلاعرسانیپژوهشکدهتاریخ معاصر؛ امام خمینی(ره) در قامت رهبر انقلاب اسلامی در دوران پانزدهساله تبعید ارتباط فکری و سازمانی محکمی با گروهها و اقشار مختلف مردم داشتند. در این بین، دانشجویان ایرانی مقیم کشورهای اروپایی و ایالات متحده آمریکا که در سالهای دهه 1330 حول محور ملیگرایی و گفتمان چپ به مبارزه با رژیم شاه میپرداختند به تدریج متوجه ظهور چهره جدید، قدرتمند وسازشناپذیری همچون امام خمینی(ره) شدندکه با تکیه بر گفتمان اسلامگرایی، مبارزه با استبداد پهلوی را پایهریزی کردند. در این نوشتار کوتاه ضمن بررسی پیشنه شکلگیری تشکیلات سیاسی دانشجویان مسلمان در اروپا و آمریکا، به ارتباط آنها با امام خمینی(ره) میپردازیم.
مبارزه دانشجویی در دیار غربت؛ از کنفدارسیون تا انجمن اسلامی
در سالهای دهه 1340ش (1960م) بخش عمدهای از دانشجویان ایرانی که در خارج از ایران تحصیل میکردند تحت تأثیر خاطره تلخ کودتای 28 مرداد 1332 و اختناق حاصل از آن از یکسو و جنبشهای سیاسی و دانشجویی دهه 1360 اروپا از سوی دیگر، خصلتی سیاسی یافته بودند.
در این مقطع، سازمانها و انجمنهای دانشجویی ایرانی در کشورهای غربی با رویکردهای متعدد ایدئولوژیک شکل گرفت. در آخرین روزهای فروردین سال 1339ش نمایندگان سه گروه «فدراسیون دانشجویان ایرانی در آلمان فدرال و برلن غربی»، «انجمن دانشجویان ایرانی در فرانسه» و «فدراسیون انجمنهای دانشجویان ایرانی در انگلستان» در شهر «هایدلبرگ» آلمان گرد آمدند و تصمیم گرفتند که تحت لوای «کنفدراسیون دانشجویان ایرانی در اروپا» ائتلاف کنند.[1] کنفدراسیون نخستین کنگره خود را در دی 1339ش همان سال در لندن برگزار کرد و دو شعبه جدید را نیز در سوئیس و اتریش به عضویت پذیرفت. کنگره دوم یک سال بعد در پاریس تشکیل شد و «سازمان دانشجویان ایرانی در آمریکا» نیز به این ائتلاف پیوست.
این سازمانهای دانشجویی در کنار انجمنهای اسلامی که بعدها شکل گرفت، عمدهترین دستگاه تبلیغاتی مخالف شاه در خارج از کشور محسوب میشدند. برای نمونه کنفدراسیون، سازماندهی تظاهرات ادواری علیه شاه و تسخیر خشونتآمیز سفارتخانههای ایران در کشورهای خارجی از جمله اروپا و آمریکا را بر عهده داشت. همچنین آنها، منبع انسانی عظیمی را در اختیار گروههای مختلفی چون کمونیستها، مائوئیستها، اسلامگراها و ملیون قرار میدادند تا به عضوگیری از میان آنان بپردازند.[2]
اهمیت فعالیتهای سیاسی دانشجویان ایرانی مقیم اروپا و آمریکا به اندازهای است که افرادی همچون پرویز راجی، آخرین سفیر شاه در بریتانیا، ویلیام سولیوان، سفیر آمریکا در ایران، و حتی شخص شاه، این مخالفتها را از ارکان مهم ائتلاف گروههای مبارز در مسیر انقلاب اسلامی میدانند.[3]
بهکار رفتن گاز اشکآور علیه تظاهرکنندگان ایرانی ضد شاه مقابل کاخ سفید
به قدری فضای کاخ را آلوده کرده بود که شاه در کنار تریبون ایراد سخنرانی مجبور به پاک کردن اشک خود با دستمال شده بود
امام خمینی(ره) و رشد گفتمان اسلامی در تشکلهای دانشجویی خارج از کشور
با آغاز دهه 1340ش مواضع انتقادی جنبش دانشجویی نسبت به حکومت پهلوی و شخص شاه شدت یافت و موضعگیریهای آن تندتر شد. از سوی دیگر مخالفت امام خمینی(ره) با لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی موجب شد تا نیروهای مخالف حکومت با رویکرد دینی در قالب حوزه علمیه، هیئتهای مذهبی و انجمنهای اسلامی دانشگاهها جان بگیرند که واقعه 15 خرداد 1342 نمود این تغییر محتوایی و شکلی بود. حتی «کنفدراسیون دانشجویان ایرانی در اروپا»، که بیشتر به جبهه ملی نزدیک بود، در کنگره چهارم خود که در دیماه 1343 رقم خورد، در پیامی با عنوان «انما الحیات عقیده و الجهاد» از امام خمینی(ره) را رهبر روحانی خواند و اعضای این کنفدراسیون را همراه «نهضت روحانیون محترم و بالاخص شخص امام» معرفی کرد.[4]
در همین دوران، رشد فزاینده گرایشهای مارکسیستی موجب کنارهگیری دانشجویان دارای گرایشهای دینی از کنفدراسیون شد. قیام مردمی 15 خرداد به رهبری یک مرجع دینی، کفه ترازو را در کنفدراسیون دانشجویان، به سمت دانشجویان مذهبی سنگین کرد و آنها به مرور بین خود و فعالان غیرمذهبی کنفدراسیون فاصله گذاشتند؛ آن هم در شرایطی که پیش از این کنفدراسیون آشکارا رنگ و بوی نیروهای سیاسی تودهای یا ملیگرا داشت.
صادق طباطبائی، که از فعالان کنفدراسیون در اروپا بود، دراینباره میگوید: «بچهمسلمانها احساس میکردند که کنفدراسیون رنگ و بوی ایدئولوژیک گرفته و در اختیار گروههای مارکسیستی است. عقیده و مصلحت ما ایجاب میکرد که یک روحانی را رهبر و علمدار خویش قرار دهیم. حرکت امام خمینی در آن دوران دو ویژگی داشت: یکی اینکه امام یک مرجع تمامعیار روحانی بود که شرایط دنیای جدید را خوب شناخته بود و دیگر اینکه حرکتش حرکتی سیاسی بود که پایههای دینی و مایههای نوین فقهی داشت».[5]
به این ترتیب این فعالان دانشجویی در سال 1342ش اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان در اروپا را تشکیل دادند. در سال 1348ش مصطفی چمران، صادق قطبزاده، ابراهیم یزدی، محمد توسلی و پرویز امین «انجمنهای اسلامی دانشجویان ایرانی» را تأسیس کردند؛ سپس صادق طباطبائی، ابوالحسن بنیصدر، حسن حبیبی و جمعی دیگر نیز به آنها پیوستند.
در آمریکا، ابراهیم یزدی فعالترین عنصر سازماندهی این انجمن بود. آنها پس از اتحاد با انجمنهای اسلامی دانشجویان در فرانسه، آلمان، اتریش و دیگر کشورهای اروپایی سازمانی به نام «اتحادیه انجمنهای اسلامی در اروپا» ایجاد کردند. اتحادیه انجمنهای اسلامی هر سه ماه یکبار نشریهای به نام «مکتب مبارز» منتشر میکرد. مقالات اساسی این نشریه، نیز بیشتر در زمینه اسلامشناسی، نیروهای اسلامی و راههای هماهنگی آنها، اتحاد اسلامی و ظرفیت اسلام در زمینه تأسیس نظامهای سیاسی، فرهنگی و اجتماعی بود.[6] این گزارههای انقلابی کاملا تحت تأثیر محتوای جلسات تدریس امام در نجف بود که بعدها در قالب نظریه ولایت فقیه مدوّن شد.
انجمنهای اسلامی؛ واسطه بین رهبر و دانشجویان انقلابی خارج از کشور
در این دوران فعالان دانشجویی اروپا و آمریکا رابطه خود با امام را تقویت کرده و به نوعی نقش رابط میان رهبر انقلاب و بدنه دانشجویان را ایفا کردند. در سال 1344ش مصطفی چمران به همراه ابراهیم یزدی و محمد توسلی به دیدار امام خمینی(ره) رفتند و در نامهای ضمن حمایت از مبارزات ضداستبدادی، ورود ایشان را به نجف تبریک گفتند.[7]
انجمنهای اسلامی در آمریکا با تأسیس دفتر انتشارات در شهر «هیوستن» تکزاس، بنیاد فرهنگی مبارزات خود با رژیم پهلوی را اساسیتر کرد. این دفتر به انتشار کتب، نشریات مختلف و بهخصوص کتابهایی میپرداخت که در ایران اجازه انتشار نداشتند و در اروپا، آمریکا وکشورهای عربی پخش میشدند. حتی برخی از متون آنها به زبانهای انگلیسی ترجمه و منتشر میشدند. نشریات انجمن اسلامی آمریکا برای امام در نجف ارسال میشد و اطرافیان امام نیز بیانیهها و سخنرانیهای ایشان را برای انجمنهای اسلامی مقیم آمریکا و کانادا میفرستادند.[8]
امام در نامهها پیامها و دیدارهایش مدام مؤلفههای تعامل و همکاری سیاسی را به اعضای کنفدراسیون که میانه دهه 1340 به بعد گرایشهای چپگرایانه پیدا کرده بودند و بهتدریج شکل گروههای مارکسیستی آشکار به خود میگرفتند تذکر میداد.[9]
صادق طباطبائی در سال 1346ش و پس از کنگره پنجم اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان فارسیزبان، به عنوان مسئول روابط بینالملل این سازمان دانشجویی به نجف رفت تا زمینه برقراری ارتباط انجمنهای اسلامی دانشجویان با امام خمینی(ره) را فراهم کند. وی با اشاره به این سفر میگوید: «پس از این دیدار، با پیامهایی که ما از ایشان برای کنگرههای تشکیلاتی میگرفتیم توانستیم مخالفتهایی که در مقابل انجمنهای اسلامی بود خنثی کنیم. از این به بعد امام به صورت کتبی برای کنگرههای سالانه پیام میفرستادند. یادم هست اولین پیامی که از امام خمینی(ره) در کنگره خوانده شد، منشأ یک خیزش جدید بود؛ بچهها وقتی به شهرهای خودشان بازگشتند، این پیام را تکثیر کردند و به دیگران رساندند. ارتباط با امام عامل ایجاد یک زندگی جدید در بین دانشجویان ایرانی شد؛ دانشجویانی که هیچ چیز نداشتند و فقط به واسطه اعتقادات مذهبی توانسته بودند خودشان را حفظ کنند. در سفر دومی که به عراق رفتم و به خدمت امام رسیدم، همینطور که هزینهها را عنوان میکردم، ایشان گفتند که تهیه چاپخانه چقدر برای شما هزینه دارد. من رقم را گفتم و امام فرمودند من تأمین میکنم؛ بنابراین هزینه چاپخانه را هم امام دادند».[10]
حجتالاسلام سیدمحمود دعایی نیز با اشاره به اینکه در دوران اقامت امام در نجف، انجمنهای اسلامی دانشجویان اروپا و آمریکا بیشترین ارتباط را با ایشان داشتند میافزاید: «امام هم به آنها اعتماد داشت و به مناسبتهایی برایشان پیام میفرستاد؛ حتی اجازه دریافت وجوهات به آنها داده بود. آقای دکتر ابراهیم یزدی از امام اجازه اخذ وجوهات داشت. از اروپا دکتر سیدصادق طباطبائی با امام مرتبط بود... به توصیه ایشان آقای قطبزاده هم میآمد. البته آقای قطبزاده یکسری حرکتهایی داشت که امام او را نصیحت کردند. بنیصدر [هم] آمد و اصرار داشت امام نوشتههایش را بخواند و اعلام نظر بکند».[11]
تجمع اعتراضي اعضاي انجمن اسلامي فيليپين ضد حكومت پهلوي (سال 1357)
فرجام سخن
با هجرت امام خمینی(ره) از نجف به پاریس در مهرماه سال 1357ش، جمع زیادی از دانشجویان فعال در انجمنهای اسلامی دانشجویان در اروپا و آمریکا به ایشان پیوستند. در آن روزهای حساس و سرنوشتساز نقش این دانشجویان حاضر در نوفل لوشاتو در برقرای ارتباط بین انقلابیون ایران و رسانههای خارجی انکارناپذير بود. به این ترتیب، ثمره بیش از یک دهه رهبری امام خمینی(ره) و ارتباط ایشان با جریانهای دانشجویی اسلامی به ثمر نشست. با پیروزی انقلاب اسلامی، نیز بسیاری از همین دانشجویان مبارز در دانشگاههای اروپا و آمریکا در سطوح مختلف مدیریت سیاسی و اقتصادی در نظام نوپای جمهوری اسلامی مشغول به کار شدند. هرچند برخی از آنها از جمله ابوالحسن بنیصدر و صادق قطبزاده رویکرد سیاسی و سرنوشت متفاوتی پیدا کردند، اما چهرههایی همچون شهید مصطفی چمران نیز تا آخرین لحظه حیات خود به امام خمینی و آرمان جمهوری اسلامی ایران وفادار ماندند.
پينوشتها:
[1] . حمید شوکت، کنفدراسیون جهانی محصلین و دانشجویان ایرانی از آغاز تا انشعاب، تهران، عطایی، 1378، صص 86-90.
[2] . محسن میلانی، شکلگیری انقلاب اسلامی از سلطنت پهلوی تا جمهوری اسلامی، ترجمه مجتبی عطارزاده، تهران، گام نو، 1383، ص 128.
[3] . افشین متین، «جنبش دانشجویی ایران در خارج از کشور، کنفدراسیون دانشجویان ایرانی/ اتحادیه ملی»، فصلنامه گفتگو، ش 5 (تابستان 1373)، ص 60.
[5] . صادق طباطبائی، «جنبش دانشجویی خارج از کشور پس از خرداد 1342»، فصلنامه متین، سال دوم، ش 5 (زمستان 1379)، ص 370.
[6] . غلامرضا نجاتی، تاریخ سیاسی بیستوپنجساله ایران، ج 1، تهران، رسا، 1379، ص 477.
[7] . محمدرضا علم، «بررسی تعامل و مولفههای جنبشهای دانشجویی خارج از کشور بین سالهای 1342 تا 1357 در روابط با امام خمینی(ره)»، فصلنامه تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی، سال ششم، ش 21 (زمستان 1394)، ص 105.
[8] . غلامرضا نجاتی، خاطرات بازرگان (شصت سال خدمت و مقاومت)، ج 2، تهران، رسا، 1377، ص 183.