میرزا ملکم‌خان ناظم‌الدوله و لژ فراماسونری؛

اصحاب پشت پرده سیاست در دوره قاجار

یکی از موضوعاتی که همواره در عرصه سیاسی مورد بحث بوده دست‌های پشت پرده و بازیگرانی است که نقش پررنگی در سیاست و اقتصاد دارند. در واقع همیشه این سؤال وجود داشته که آیا کسانی که ما به عنوان سیاستمدار می‌شناسیم تصمیم‌گیرنده اصلی هستند یا سپهر سیاسی به وسیله بازیگران دیگری چرخانده می‌شود؟
اصحاب پشت پرده سیاست در دوره قاجار

پایگاه اطلاعرسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ یکی از موضوعاتی که همواره در عرصه سیاسی مورد بحث بوده و از جذابیت خاصی نه تنها در محافل آکادمیک بلکه در میان عموم مردم برخوردار بوده و با حرارات خاصی دنبال شده دست‌های پشت پرده و بازیگرانی است که نقش پررنگی در سیاست و اقتصاد دارند. در واقع همیشه این سؤال وجود داشته که آیا کسانی که ما به عنوان سیاستمدار و یا رهبر سیاسی می‌شناسیم تصمیم‌گیرنده اصلی هستند یا سپهر سیاسی به وسیله بازیگران دیگری چرخانده می‌شود و نقش و تأثیر آنها بسیار بیشتر از رهبرانی است که ما آنها را در تصاویر تلویزیونی مشاهده می‌کنیم.
 
در این میان، یکی از مواردی که به عنوان اصحاب پشت پرده سیاست شناخته می‌شوند لژ فراماسونری است. این لژ که سابقه تاریخی طولانی در دنیای غرب دارد و در اصل و ریشه به محافل سیاسی معماران و بنایان در گذشته بر می‌گردد، همواره محل بحث اصحاب سیاسی تا به امروز است؛ به نحوی که امروزه نیز برخی بر این باورند که سیاست جهانی توسط یک لژ یا محفل سیاسی خاص اداره می‌شود. در ایران معاصر نیز این لژ محل بحث بوده و در تاریخ دوره قاجار و حتی پهلوی از آن در موارد بسیار صحبت شده است؛ به خصوص که شکل‌گیری چنین محافلی در ایران با همراهی قدرت‌های بزرگ جهانی پیوند خورده و همین مسئله سؤالات بسیاری را در ذهن سیاسیون و افکار عمومی برانگیخته است. بر این اساس، تلاش خواهیم کرد تا در سطور زیر به موضوع لژ فراماسونری در ایران پرداخته و بازه زمانی مورد بحث را همچون هر پژوهش دیگری به یک دوره زمانی خاص، یعنی دوره قاجاریه، محدود کنیم.
 
نخستین کسی که انجمنی مانند فراماسونی اروپایی را در ایران تأسیس کرد میرزا ملکم‌خان ناظم‌الدوله بود. هر چند پیش از وی میرزا فتحعلی‌خان آخوندزاده بود که به واسطه آشنایی با روشنفکران روسی و گرجی، به فکر فعالیت سیاسی و اجتماعی افتاده بود، اما در عمل ایجاد چنین نهادی را به میرزا ملکم‌خان نسبت می‌دهند.[1]
 
میرزا ملکم‌خان ناظم‌الدوله
میرزا ملکم‌خان ناظم‌الدوله
شماره آرشیو: 4821-۴ع
 
میرزا ملکم‌خان فرزند میرزا یعقوب، سنگ‌تراش مسیحی، بود که در دوران جوانی عزم فرنگ کرد، در آنجا تحصیلات خود را به پایان رساند و در نهایت در سفارت روسیه به عنوان مترجم مشغول به کار شد. او در یک خانواده مسیحی در جلفای اصفهان به دنیا آمد، در ده‌سالگی به فرانسه و شهر پاریس مهاجرت کرد، در آنجا مشغول به تحصیل شد و در نهایت پس از مراجعت به ایران به عنوان مترجم مشغول به کار شد.[2]
 
میرزا ملکم‌خان در معاهده پاریس، که میان ایران و انگلستان منعقد شد، با فرخ‌خان غفاری همراه هیئتی به فرانسه رفت و در بازگشت از کشور لژ فراماسونری یا فراموشخانه را تأسیس کرد. او این کار را در زمان سلطنت ناصرالدین‌شاه انجام داد. میرزا ملکم‌خان فراموشخانه را در سال 1275ش به سرانجام رساند و نام خود را به عنوان اولین مؤسس لژ فراماسونری در ایران برای همیشه به ثبت رسانید.[3]
 
میرزا ملکم‌خان، که به اروپا رفته و پیشرفت و توسعه جوامع غربی را از نزدیک مشاهده کرده بود، در بازگشت به فکر اندیشه اصلاح افتاد. در واقع او با وقوف به عقب‌ماندگی ایران دوران قاجار و ساختار سیاسی، اجتماعی و فرهنگی کهنه و پوسیده عصر ناصری به فکر تأسیس این انجمن افتاد. او گمان می‌کرد چنین محفلی می‌تواند دریچه‌ای به روی انتقال تمدن غرب باز کند و کشور را به سوی توسعه پیش برد؛ در نتیجه تعدادی از افراد صاحب فکر و نفوذ را با خود همراه کرد و با کسب اجازه از ناصرالدین‌شاه فراموشخانه را تأسیس نمود. او بسیار تلاش کرد تا ناصرالدین‌شاه از ماجرای واقعی چنین محافلی آگاه نشود. در واقع با حیله و تدابیری که وی از دنیای فرنگ آموخته بود تمام تلاش خود را به کار بست تا ناصرالدین‌شاه نتواند از واقعیت چنین محافلی آگاه شود. به همین دلیل مجبور شد حتی برخی از شاهزادگان قاجار را نیز با خود همراه کند. او رجل بسیار سرشناسی از شاهزادگان قاجار از جمله اویس میرزا و جلال‌الدین میرزا را به عضویت انجمن خود درآورد تا بتواند در پوشش حضور چنین افرادی به فعالیت خود ادامه دهد.[4]
  
جلسات و دورهمی به‌اصطلاح فراماسون‌های ایران در خانه شاهزاده جلال‌الدین برگزار می‌شد و اداره‌کنندگان اصلی آن میرزا یعقوب و ملکم‌خان بودند. رهبران فراموشخانه دید بسیار مثبتی به خود اعضا نیز داشتند. به‌زعم آنها، اعضای فراموشخانه بیشتر از بلندپایگانی بودند که به نوعی با عبور از سنّت‌ها آرزو داشتند فراموشخانه را پایگاه تحقق آن خواسته‌ها بپندارند. آنچه در فراموشخانه
مورد بحث قرار می‌گرفت حل مسائل و مشکلات ایران با رویکرد غربی بود. برای برون‌رفت کشور از وضعیت سخت سیاسی و اقتصادی مسائلی همچون آزادی سیاسی و اصلاحات اقتصادی مورد تاکید اعضای انجمن قرار می‌گرفت. در واقع مرام و مسلک فراموشخانه و مشی این محفل غربی، ترویج و تبلیغ اصول آزادی و نقد دین‌داری و حکومت به شیوه قاجار و آشنا کردن روشنفکران کشور با پیشرفت به سبک و شیوه غربی آن بود. مقایسه پیشرفت غرب و عقب‌ماندگی ایران از دیگر مسائلی بود که مورد توجه این دورهمی سیاسی قرار می‌گرفت؛ اینکه چطور شد ایران که در دوران صفویه یک قدرت بین‌المللی بود به‌تدریج رو به ضعف گذاشت و قدرت‌های اروپایی توانستند جهان را فتح کنند.[5]
 
البته فعالیت فکری و فرهنگی میرزا ملکم‌خان تنها به فراموشخانه محدود نماند و او در عرصه‌های دیگر نیز فعالیت می‌کرد؛ برای مثال، میرزا ملکم‌خان ناظم‌الدوله بود که روزنامه «قانون» را منتشر کرد و حتی کوشید در ایران مدرسه برپا و مثل روس‌ها تئاتر برگزار کند. مدتی نیز سفیر ایران در کشورهای انگلستان و ایتالیا بود.[6] باید توجه کرد که چه فراموشخانه و چه دیگر رویه‌هایی که ملکم در پیش گرفت در نهایت امر به این جمله معروف او منتهی می‌شد: غربی شدن ایران از فرق سر تا نوک پا.
 
سالن جلسات یکی از لژ‌های فراماسونری
 
نقش دنیای غرب در تأسیس فراموشخانه
آنچه نمی‌توان از آن به راحتی عبور کرد نقش جهان غرب در تأسیس و ترویج این گونه محافل است. در واقع هرچند شکل‌گیری چنین محافلی در اروپا در سده چهاردهم در پی شیوع و ترویج افکار آزادی‌خواهانه بود، اما تأسیس چنین انجمنی در ایران دوران قاجار نمی‌توانست بدون دخالت کشورهای غربی باشد. آنچه بر هیچ کس پوشیده نیست و تقریبا تمام صاحب‌نظران و کارشناسان بر آن اتفاق نظر دارند نقش دول استعمارگر روس و انگلستان در ایران دوران قاجاریه است. ایران در این دوران به نوعی میان این دو ابرقدرت تقسیم شده بود و عدم موفقیت اصلاحات از بالا توسط عباس‌میرزا نیز مزید بر علت شده بود و نیاز فکری و فرهنگی به اقتباس از دنیای غرب بیش از پیش احساس می‌شد.
 
حتی برخی از افراد صاحب نظر بر این باور هستند که تأسیس چنین انجمنی در ایران با هدایت دولت انگلستان انجام شده است. به عبارت صریح‌تر به‌زعم برخی، دولت انگلستان برای آنکه بر سپهر سیاسی ایران سلطه داشته باشد و بازیگر اصلی در صحنه سیاسی ایران باشد به طور خاص بعد از قتل امیرکبیر کوشید افرادی به صدارت‌اعظمی ایران دست یابند که در چنین انجمنی فعالیت دارند تا به نحوی بتواند کنترل امور ایران را در دست داشته باشد.[7]
 
البته در میان کارشناسان کسانی هستند که باور دارند آنچه در ایران اتفاق افتاد هیچ ارتباطی با وقایع اروپا ندارد و در واقع فراموشخانه در ایران با آنچه در غرب به عنوان لژ فراماسونری مشهور است به‌کل تفاوت دارد؛ برای نمونه فریدون آدمیت با نفی و رد هرگونه ارتباط میان انجمن‌های فراماسونری در اروپا و ایران چنین می‌نویسد: چون در آن زمان احزاب سیاسی در ایران چندان معنا و مفهومی نداشت،‌ جمعیت‌های مخفی همچون فراموشخانه تنها افکار جدید اجتماعی را مطرح می‌کردند و در اصل هیچ ارتباطی میان آنها و فراماسون‌‌ها در اروپا وجود نداشت.[8] این در حالی است که خود ملکم‌خان غربی بودن را زیر سؤال نمی‌برد و به نظر او هیچ منافاتی میان غربی بودن و مفید واقع‌شدن انجمن فراموشخانه وجود نداشت: «درصورتی‌که این مطلب واقعا از فرنگستان آمده باشد به ‌هیچ ‌وجه موجب نقض مطلب نمی‌شود؛ زیرا عینک را هم حکیم فرنگی اختراع کرده است و امروز در چشم مقدسین اسلام و ایران است».[9]
 
در مجموع باید گفت که آنچه میرزا ملکم‌خان به دنبال آن بود در پی مشاهده توسعه و پیشرفت به سبک غربی آن در ایران مد نظر قرار گرفت. در واقع او بر آن بود تا با ایجاد یک دورهمی سیاسی و طرح مسائل اساسی کشور راه حل برون‌رفت از مسائل و مشکلات کشور را به شیوه غربی فراهم کند؛ موضوعی که مانند بسیاری از مواردی که ایران از غرب اقتباس کرد عقیم ماند و به شکلی از مسیر خود منحرف شد. در حقیقت آنچه برای پیشرفت کشور در ابتدا مطرح شده بود به ضد آن تبدیل شد و حتی باعث شد در بسیاری از موارد نیز خیانت صورت گیرد. بدین‌ترتیب تأسیس فراموشخانه و تقلید از غرب بار دیگر به شکست منتهی شد و نشان داد که برای توسعه باید بیش از خارج به ظرفیت‌های درونی کشور توجه کرد.
 
پی‌نوشت‌ها:
 
[1]  حجت الله اصیل، زندگی و اندیشه میرزاملکم خان ناظم الدوله، تهران، نشر نی، 1376، ص12.
[2]  محمود کتیرایی، فراماسونری در ایران از آغاز لژ بیداری، تهران، انتشارات اقبال، 1347، ص59.
[3]  مرتضی راوندی، تاریخ اجتماعی ایران، تهران، انتشارات امیرکبیر، 1354، ج 2، ص566.
[4]  اسماییل رائین، فراماسونری و فراموشخانه در ایران، تهران، انتشارات امیرکبیر، 1357، 529.
[5]  سکوت اسرارآمیز یک محفل، https://www.iichs.ir/fa/news/8018
[6]  اسماییل رائین، پیشین، ص 494-505.
[7]  همان، ص21-22.
[8]  فریدون آدمیت، فکر آزادی و مقدمه نهضت مشروطیت، تهران، انتشارات خوارزمی، 1394، ص54.
[9]    محمد محیط طباطبایی، مجموعه آثار میرزاملکم خان، تهران، انتشارات علمی، 1363، ص 225. 
https://iichs.ir/vdchi6ni.23nkidftt2.html
iichs.ir/vdchi6ni.23nkidftt2.html
نام شما
آدرس ايميل شما