رضاخان از روز 2 محرم سال 1300 در تکیه قزاقخانه شروع به روضهخوانی و عزاداری و ذکر مصیبت کرد. دستهبندیهای سینهزن محلی و صنفی به آنجا میرفتند و به هر یک از سران و مؤسسان آن یک طاقه شال داده میشد و پذیرایی گرمی به عمل میآمد
پایگاه اطلاعرسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ عزاداری در ماه محرم و ایام عاشورا یکی از رسوم مهم در فرهنگ و تاریخ ایران است. مردم ایران به دلیل ارزش ویژهای که برای این مراسم قائلاند، در آن شرکت و از این فرصت برای زنده نگاه داشتن یاد اهل بیت(ع) استفاده میکنند. در حقیقت عزاداری به مناسبت ماه محرم و عاشورا در ایران از دیرباز تاکنون به عنوان یکی از رسوم و سنّتهای مهم شناخته میشود. با توجه به همین اهمیت، بررسی سیاستهای حکومت رضاشاه در قبال عزاداری از اهمیت بسیاری برخوردار است. چرا که میتواند بازگوکننده رویکرد حکومت پهلوی اول به مذهب و مراسم مذهبی جامعه ایران باشد.
پرده اول: حضور در مراسم عزاداری و مشروعیتسازی
رضاشاه پیش از به دست گرفتن قدرت، با حضور در مراسم عزاداری به عنوان یکی از رجال مهم جامعه، اهمیت این رسم را به خوبی به نمایش میگذاشت. وی حتی به مردم توصیه میکرد که در مراسم عزاداری حضور یابند و از این رسم مذهبی و اجتماعی حمایت کنند. او در ابتدای دوره قدرتنمایی خود، به زیرکی در مجالس عزاداری شرکت میکرد و در کنار روحانیت بنام تهران قرار میگرفت تا خود را دینمدار نشان دهد؛ همچنین در دورهای که وزارت جنگ را بهدست داشت، برنامههای مفصلی برای مراسم عزاداری برگزار میکرد.
رضاخان سردارسپه رئیسالوزرا و فرمانده کل قوا به اتفاق جمعی از فرماندهان نظامی و مقامات مملکتی در حرم امام حسین(ع) در کربلا پس از سرکوبی شورش شیخ خزعل
شماره آرشیو: 3117-۱ع
رضاخان از روز 2 محرم سال 1300 در تکیه قزاقخانه شروع به روضهخوانی و عزاداری و ذکر مصیبت کرد. دستهبندیهای سینهزن محلی و صنفی به آنجا میرفتند و به هر یک از سران و مؤسسان آن یک طاقه شال داده میشد و پذیرایی گرمی به عمل میآمد.[1] سردار سپه برای نفوذ در تمام طبقات، تمام ذاکرین و روضهخوانان را بدون استثنا دعوت کرده بود و پس از اتمام روضه از آنان تشکر میکرد. در روز دهم محرم، دسته قزاقها با یک هیئت و نظم و تشکیلات مخصوصی به بازار آمدند و چند دسته موزیک درحالیکه آهنگ نوا و عزا مینواختند، اسب و یدک همراه داشتند. خود سردار سپه نیز درحالیکه سر خود را برهنه کرده بود و کاه روی سر خود میپاشید، در جلوی دسته دیده میشد. دستههایی از قزاقها به سروصورت خود گل و لجن میزدند و عزاداری میکردند؛ همچنین شب یازدهم، قزاقها شام غریبان گرفتند و خود سردار سپه پابرهنه، در جلوی آنان قرار گرفت.[2]
مراسم عزاداری قزاقها به مناسبت عاشورای حسینی در ابتدای دوره پهلوی
شماره آرشیو: 5386-۱ع
رضاشاه تلاش میکرد با حضور در مراسم عزاداری، چهره مثبتی از خود در جامعه بازنمایی کند. وی در تلاش بود تا نشان دهد که مراسم عزاداری برای او که هنوز به قدرت نرسیده است، اهمیت و ارزش جدی دارد و با این ترفند نگاههای منفی را نسبت به قدرتگیری خود خنثی کند. در نتیجه بر اهمیت فرهنگ و هنر در جامعه تأکید داشت و حضور در مراسمهای عزاداری را پشتوانه فرهنگی خود برای بهدست گرفتن قدرت میدانست. با وجود اینکه رضاشاه حضور در این مراسم را حامل تأثیرات مثبت بر جامعه میپنداشت، اما منتقدان بهخوبی میدانستند که حضور وی در مراسم عزاداری، به حفظ قدرت و نفوذ حکومت کمک میکند و از طرفی، او نه دلنگران محرم بلکه عاشق قدرت است، اما این انتقادات، بهطور کلی تأثیر زیادی بر حضور رضاشاه در مراسمهای عزاداری نداشت و او همچنان به عنوان یکی از شخصیتهای مهم در این مراسم حضور مییافت.[3]
پرده دوم: از ممنوعیت عزاداری تا برپایی کارناوال شادی
رضاشاه تا پیش از سلطنت، خود را حامی مراسم عزاداری میدانست، اما با تحکیم پایههای حکومت خود، تغییر روش داد و به محدودیتها و در نهایت ممنوعیت سوگواری و عزاداری حسینی اقدام کرد. این مسئله سبب شد از گستردگی مراسم عزاداری کاسته و عزاداری به امری مخفی تبدیل شود. رضاشاه در اولین اقدام و در سال 1304 و چند ماه قبل از رسیدن به سلطنت به تبریز سفر کرد. در این هنگام شبنامههایی به صورت نامشخص در شهر پخش شد که از وی میخواست تا مراسم عزاداری را محدود کند، اما ازآنجاکه این خواسته دقیقا در نقطه مقابل شور و هیجان جامعه مذهبی ایران برای برپایی مراسم عزاداری بود، مراسم عزاداری باشکوهی برگزار شد.[4] با وجود این، رضاشاه همه تلاش خود را در راستای اینکه مراسم عزاداری بهتدریج به صورت رسمی و دستوری ممنوع شود به کار گرفت. او در اولین اقدام رسم تعزیه و شبیهخوانی، قمهزنی و زنجیرزنی را ممنوع کرد.[5]
باید توجه کرد که در ابتدای دوره حکومت رضاشاه، ممنوعیت عزاداری به صورت رسمی و کلی صادر نشده بود. بااینحال، در برخی موارد، حکومت تلاش کرد این رسم را محدود کند و به کنترل آن بپردازد. علاوه بر این تلاش کرد با راهاندازی مراسمهای دیگر مانع از پیوستن مردم به مراسم عزاداری شود. یکی از مواردی که در دوره حکومت رضاشاه برای محدود کردن عزاداری انجام شد، تغییر جایگاه برخی از ضریحهای مربوط به اهل بیت(ع) در ایران بود. این حرکت وی تلاش جدی برای از بین بردن شکوه و جلال مراسم عزاداری بود. در این مسیر محل روضه قزاقخانه را به تکیه دولت منتقل کرد و از شکوه و جلال و مدت آن کاست و پس از چند سال به کلّی متروک گردانید.[6] علاوه بر این، برخی از این ضریحها را به جایگاههایی که دور از شهر و دشوار بودند منتقل کرد. این امر باعث شد تعداد زیادی از مردم که قصد عزاداری در این مناطق را داشتند، نتوانند به سادگی این کار را انجام دهند. در برخی از موارد، مأموران حکومتی تلاش کردند مراسم عزاداری را به شکلی که قابل تحمل باشد، محدود کنند؛ برای مثال، در برخی شهرها، حکومت رضاشاه تلاش کرد برگزاری مراسم عزاداری به مساجد محدود شود و از برگزاری آن در خیابانها و مکانهای عمومی جلوگیری کند.[7]
رضاشاه حرمتشکنیهای متعددی در مسیر مبارزه با عزاداری حسینی انجام داد. برخی از این حرمتشکنیها در مسافرتهای وی رخ داد؛ برای نمونه در یکی از سفرهای وی به مشهد که مصادف با ایام محرم بود، شهر را جهت ورود او تزیین و چراغانی کردند. اعتراضهای گستردهای نسبت به این اقدام وی شد. پیشگام این اعتراضها آیتالله قمی، از مراجع بزرگ آن زمان، بود.[8]
رضاشاه به محدودیتهای رسمی بسنده نکرد. برخی از مقامات حکومتی به راهاندازی کارناوالهای شادی در این ماه برای مقابله با مراسم عزاداری اقدام کردند. این کارناوالها شامل نمایشهای موسیقیایی و رقصهای شاد بودند و در مقابل رسوم و سنّتهای محرم و عاشورا قرار داشتند. در ماه محرم سالهای 1315 و 1316 دولت از سران و اصناف و بنگاهها اجبارا خواست کارناوال شادی به راه بیندازند و سال 1319 روز کارناوال مصادف با دهه اول محرم (عاشورا) بود و شب قتل، که مصادف با روز تولد رضاشاه بود، کارناوال مفصلی به راه انداختند. در این کارناوال، عدهای عمله طرب و فواحش را جمع کرده بودند که در کامیونها به پایکوبی و رقص میپرداختند. رفتهرفته رضاشاه پس از فراهم شدن زمینههایی نظیر درگذشت آیتالله حائری، رئیس حوزه علمیه قم، در سال 1315، کلیه مراسم سوگواری و عزاداری را غدغن و ممنوع اعلام کرد. وضعیت بهگونهای شد که هر کسی که مجالس روضهخوانی برپا میکرد توسط نیروهای شهربانی جلب و توقیف میشد.[9]
فشرده سخن
در دوره حکومت رضاشاه، عزاداری در ماه محرم و ایام عاشورا به عنوان یکی از رسوم مهم جامعه شناخته شده و ممنوع نشده بود. ممنوعیت عزاداری در دوره حکومت رضاشاه به صورت رسمی صادر نشد، اما حکومت تلاش کرد این رسم را محدود کند و به کنترل آن بپردازد. بهتدریج حاکمیت برای مبارزه با مراسم عزاداری تلاش جدی از خود نشان داد و به دلیل بروز اعتراضات، به فکر راهاندازی کارناوالهای شادی در این ماه افتاد. بااینحال، عزاداری همچنان یکی از رسوم مهم جامعه ایران شناخته میشد و بسیاری از مردم در برابر تلاشهای حکومتی برای محدود کردن آن مقاومت کردند. رضاشاه نیک میدانست که جدیترین محیط فرهنگی که باعث مخالفت جوانان و فعالان مذهبی با سیاستهای او خواهد شد، ماه محرم و ایام عاشوراست. در این شرایط، به تلاشهایی برای محدود کردن عزاداری و افزایش کنترل بر فعالیتهای مردم در این مراسم دست زد، اما در نهایت جامعه ایران بود که با مقاومت، ریشههای مذهبی و فرهنگی خود را حفظ کرد.
پینوشتها:
[1]. حسن اعظام قدسی، خاطرات من (یا تاریخ صدساله ایران)، ج 2، تهران، کارنگ، 1379، صص 693-698.
[2]. حسین مکی، تاریخ بیستساله ایران، ج 1، تهران، نشر ناشر، 1363، صص 450-453.