تولد شوم؛ صهیونیسم چیست؟ (صفحه 3)

این موضوع، پنجاه سال قبل از تشکیل دولت یهود در فلسطین اشغالی اتفاق افتاد. همچنین «بن یهودا» پدر «هیبروی مدرن»، وقتی به فلسطین رفت، نگران و حیرت‌زده احساس خود را چنین بیان کرد: «... به عنوان یک تازه مذهب، یک غریبه، فرزند یک کشور بیگانه و یک فرد بیگانه، در این سرزمین پدرانم، من نه حق سیاسی و نه حقوقی دارم. ... من یک بیگانه‌ام... ناگهان خرد شدم. چیزی مثل پشیمانی در اعماق وجودم درخشید... پای من روی زمین مقدس قرار داشت؛ سرزمین اجدادم. ]لکن[ در قلب من شادی نبود ... من سنگها را در آغوش نگرفتم... حیرت‌زده ایستادم. وحشت، نگرانی و...» 43
 
به هر تقدیر، جنبش صهیونیستها کشور اسرائیل را به وجود آورد و یهودیان را در سرزمینی که گمان می‌کنند مال خودشان است، جمع کرد. آنها با غرور و افتخار در محدوده‌ای که هر روز مرزهایش تغییر می‌یابد، زندگی می‌کنند. زبان، اعیاد و فرهنگ خاص خود را دارند؛ لکن با وحشت و نگرانی. در این زمینه، دکتر ناهیوم گلدمن 44 رئیس سابق آژانس یهود چه هوشیارانه اظهار عقیده کرده است. او در مقاله‌ای تحت عنوان «چشم‌انداز نو» در سال 1974 به یک نکته بسیار حساس اشاره کرده می‌نویسد: «... بدون جلب رضایت دنیای عرب، هیچ آینده‌ای برای تحقق اندیشه صهیونیسم وجود ندارد.» 45
 
عده‌ای بر این عقیده‌اند که صهیونیسم مروج و زنده‌کننده خصوصیات استعمارگری است. یا به عبارتی، «میراث خوار استعمار است.» از جمله یوسف زیق نوشته است: «طرح استعماریی که صهیونیستها ارائه داده‌اند، متضمن مطالب زیر است:
 
1. استعمار فلسطین، با خصوصیات ذاتی مشخص مبنی بر ادعای مالکیت بر فلسطین.
2. از بیخ و بن بر کندن ریشه اعراب بر اساس تعالیم هرتزل و ویرانسازی خانه و کاشانه آنها برای ساختن جا و مکان جهت سکنی دادن یهودیان.
3. ایجاد کشوری بر پایه اصول نژادپرستی و قوم‌گرایی.
4. و بالاخره، توسعه‌طلبی مداوم و بی‌رحمانه.» 46
 
وقتی مهاجرین یهودی به سرزمین فلسطین وارد می‌شدند، چنان بود که گویی صاحبخانه‌ای پس از یک سفر طولانی به خانه خود باز گردد. آنها بدون توجه به حقوق صاحبخانه و خواستهای آنان، بساط زندگی خود را می‌گستردند و آرزوهای مردم واقعی آنجا را فدای هوسهای خود می‌کردند.
 
نکته قابل ذکر این است که لازم نیست کسی یهودی باشد تا صهیونیست باشد. همه صهیونیستها یهودی نیستند. چرچیل عیسوی بارها اعتراف کرده بود  که «یک صهیونیست است»؛ گرچه بعدآ، پس از کشته شدن لردموین، فرمانده انگلیسی در مصر به دست دو جوان یهود، انگشت تأسف از حمایت آنها به دندان گزید و «آنان را گانگسترهای» جدید نامید. در حقیقت، بسیاری از مسیحیان، صهیونیست هستند.
 
پرفسور اینشتین بزرگمرد عالم ریاضیات، تأسیس دولت یهود را خلاف رسالت اسرائیل می‌دانست. او کرارآ گفته بود که: «تشکیل دولت اسرائیل منطبق با خواست من نیست. من نمی‌توانم بفهمم ]این کار[ چه لزومی دارد. این کار مربوط به مغزهای معلول و مسائل اقتصادی است. من معتقدم که این کار صحیحی نبوده است و همیشه هم علیه آن بوده‌ام.» او کامنولث یهودیان را «به عنوان تقلیدی از اروپا که سرانجام به ناسیونالیسم ختم شد، مسخره می‌کرد.» 47
 
اینشتین معتقد بود که در فلسطین باید دولتی مرکب از اعراب و یهودیان تشکیل شود. او شدیدآ رفتار تروریستی صهیونیستها را که با کشتار دسته جمعی اهالی دهکده‌ها و شهرها در سال 1945 آغاز شد، محکوم می‌کرد، و خواهان همزیستی مسالمت‌آمیز با اعراب فلسطین بود.
 
آلفرد لی‌لی ینتال نویسنده کتاب «اسرائیل به چه قیمت؟» متذکر شده است که اینشتین همیشه نگران بود از اینکه «دبیر اجرایی سازمان بین‌الملل یهود، اولیویا ترل 48 این قسمت از نظرات او را برای چاپ در روزنامه‌ها سانسور کند.» او خود، برای اینکه شخصآ از عقاید و نظرات اینشتین در این باره آگاه شود، به دانشگاه «پرینستن» رفت؛ به جایی که اینشتین تدریس می‌کرد. پرفسور اینشتین در این ملاقات به آلفرد لی لی ینتال گفته بود: «خیلی عجیب است. من هرگز صهیونیست نبوده و هرگز علاقه‌ای هم به تشکیل کشور اسرائیل نداشته‌ام.»
 
نامبرده از صحبتهایی که وقتی وایزمن به ملاقات او رفته بود، سخن به میان آورده و گفته است: من از وایزمن سئوال کردم: «اگر فلسطین به یهودیان داده شود، اعراب چه؟»
وایزمن گفت: «چه عربی؟ آنها محلی از اعراب ندارند. 49»
 
در آن جلسه، وایزمن از اینشتین خواسته بود که عنوان «رئیس جمهور افتخاری» اسرائیل را بپذیرد؛ ولی او قبول نکرد؛ لکن صهیونیستها برای کسب افتخار، همیشه نام او را در سرلوحه اسامی دولت خود قرار می‌دادند.
 
اینشتین از جمله یهودیانی بود که به زبان و ادبیات هیبرو یا عبری علاقمند بود و آرزو داشت که یهودیان آن را زنده نگه دارند. او علاقمند بود که دانشگاه هیبرو، عبری، در فلسطین تشکیل شود. این نکته را صهیونیستها به عنوان تائید نظر اینشتین نسبت به صهیونیسم و تشکیل دولت یهود می‌دانستند؛ در حالی که او کرارآ به تروریسم صهیونیسم حمله کرده و گفته بود: «صهیونیسم بیش از همیشه، عمیقآ با اعتقادات یهودیت منافات دارد.» 50
 
به اعتقاد اینشتین، «نظر آنان درباره ملت یهود، نوعی نژادپرستی است. از نظر صهیونیستها چیزی که یک شخص یهودی را می‌سازد، اعمال او بر اصول مذهب یهود نیست. بسیاری از آنان در حقیقت ملحد ناموافق هستند». 51 کافی است که «یهودی» به دنیا آمده باشد.  «یک بار یهودی، همیشه یهودی»؛ همین و دیگر هیچ. در این میان، اعتقاد به قوانین الهی مطرح نیست.
 

منبع: برگرفته از کتاب یک پیمانه آب یک پیمانه خون نوشته عذرا خطیبی

صفحه 1
صفحه 2
____________________________________
 
43.همان کتاب و صفحه.
44. Nahum Goldman
45. A. M. LiLienthal, The Zionist Connection, P. 147.
46. Middle East News letter, American for Justice in the Middle East. Vol. IV. NO. 495 - JuneJuly. 1970.
برای اطلاع بیشتر به مجله فوق‌الذکر مراجعه شود.
47. A. M. Lilienthal, What price Israel? P. 172.
48. Olivia Terrell *
49. They are hardly of any consequence
50. A.M. Lilienthal. What Price Israel? P. 168.
51. Ibid. P. 171.
https://iichs.ir/vdcdoz0x.yt0ks6a22y.html
iichs.ir/vdcdoz0x.yt0ks6a22y.html
نام شما
آدرس ايميل شما