سیاست اتحاد برای پیشرفت بین سالهای 1961 تا 1969 مطرح شد. این طرح را باید نسخهای دیگر از طرح مارشال برای آمریکای لاتین دانست. در این دوره تحولاتی که در صحنه جهانی رخ داد آمریکا را به اتخاذ این سیاست برانگیخت
پایگاه اطلاعرسانیپژوهشکده تاریخ معاصر؛ شاخصها و نحوه اجرای سیاست خارجی آمریکا که عمده اهداف آن توسعهطلبی و ترویج ارزشهای مورد نظر است از بطن دکترینهای مختلف جاری میشود. یکی از این دکترینها «اتحاد برای پیشرفت» بود که در آبانماه 1339، جان فیتزجرالد کندی آن را اعلام کرد. این نوشتار به بررسی زمینه و شاخصهای طرح اتحاد برای پیشرفت اختصاص یافته است.
زمینه و زمانه طرح اتحاد برای پیشرفت
سیاست اتحاد برای پیشرفت بین سالهای 1961 تا 1969 برای مهار نفوذ شوروی و کوبا در آمریکای لاتین مطرح شد. این طرح را باید نسخهای دیگر از طرح مارشال برای آمریکای لاتین دانست.[1] در دورانی که این طرح اجرا میشد تحولاتی مانند انقلاب کوبا، انقلاب الجزایر و مبارزات مردم فلسطین در صحنه جهانی رخ داد که تأثیرات شگرفی بر کشورهای آمریکای لاتین و خاورمیانه، از جمله ایران بر جای گذاشت. آمریکا مجبور بود برای جلوگیری از گسترش و نفوذ انقلاب و خیزشهای مردمی و جلوگیری از گسترش کمونیسم در جهان به اصلاحاتی در کشورهای اقماری دست زند. بسیاری از این کشورها در همسایگی آمریکا و در آمریکای لاتین بودند و از طرف دیگر کانون (مترو پلیس) کمونیسم، که بر اساس آموزههای سوسیالیسم، شعار خود را عدالت اجتماعی و مبارزه با امپریالیسم در جهان قرار داده بود، در شمال ایران قرار داشت.[2]
علاقه کندی به انجام اصلاحات در جهان سوم از این درک او ناشی میشد که جهان بهسرعت در حال تغییر است. در اواخر دهه 1950 و اوایل دهه 1960، دهها کشور در حال کسب استقلال از امپریالیسم اروپای غربی بودند و بسیاری در برابر تسلیم شدن مقابل نظم جهانی دوقطبی مقاومت میکردند. ناسیونالیستهای آسیایی و آفریقایی ــ که بهزودی به همتایان آمریکای لاتین خود پیوستند ــ با اصرار بر اینکه راه سوم بین سرمایهداری و سوسیالیسم را دنبال خواهند کرد، بحث بینالمللی را از جنگ سرد به مبارزه برای استقلال اقتصادی و سیاسی تغییر دادند. در این فرآیند، ناسیونالیستهای «راه سوم» خواستار توجه بیشتر به خواسته جامعه برای مدرنسازی سریع شدند و ایالاتمتحده و اتحاد جماهیر شوروی را وادار کردند سیاست خارجی خود را در جهت توسعه همدلانه جهان سوم تغییر دهند.[3]
در این طرح ایالات متحده متعهد شد بیستمیلیارد دلار کمک مالی و وام به دولتهای آمریکای لاتین دهد و از آنان خواست تا هشتادمیلیارد دلار در صندوقهای سرمایهگذاری برای بهبود اقتصاد خود فراهم کنند. این بزرگترین برنامه کمکی آمریکا به کشورهای در حال توسعه تا آن زمان بود که اصلاحات اساسی در نهادهای کشورهای آمریکای لاتین را مورد توجه قرار میداد. سیاستگذاران آمریکایی، اتحاد برای پیشرفت را وسیلهای برای تقویت و رشد اقتصادی سرمایهداری، تأمین مالی اصلاحات اجتماعی برای کمک به فقیرترین مردم آمریکای لاتین، ترویج دموکراسی و تقویت روابط بین آمریکا و همسایگانش میدانستند. یکی از اصول کلیدی اتحاد، کمک نظامی آمریکا به رژیمهای دستنشانده در منطقه بود؛ جنبهای که با به قدرت رسیدن لیندون بی. جانسون در اواخر سال 1963 اهمیت پیدا کرد.[4]
اتحاد برای پیشرفت؛ حمایت از مستبد
سیاست اتحاد برای پیشرفت اهداف دیگری غیر از اهداف سیاسی و اقتصادیِ ساده را دنبال میکرد. هدف عمده کندی برقراری همکاری اقتصادی بین آمریکا و کشورهای آمریکای لاتین و جلوگیری از نفوذ کمونیسم در منطقه بود. اگرچه در این طرح دهساله افزایش 5/ 2 برابری درآمد سالانه در نظر گرفته شده بود، اما اصلاحات ارضی و تلاش برای حفظ قدرتهای دستنشانده از ویژگیهای بارز این طرح بود. آمریکا در قالب اتحاد برای پیشرفت تلاش کرد با بهرهگیری از کمکهای اقتصادی نسبت به این مسئله اطمینان حاصل کند که توسعه آمریکای لاتین باعث افزایش طرفداران ایدئولوژی ایالاتمتحده میشود و همزمان با آن، سیاستمدارانی بر سر قدرت باقی میمانند که اقدامات ضد ایالاتمتحده را در این مناطق محدود میکنند.[5]
جان. اف. کندی در مراسم توزیع مجدد زمین در ونزوئلا (16 دسامبر 1961م)
اصلاحات ارضی بخش مهمی از طرح «اتحاد برای پیشرفت» برای تغییر ساختار اجتماعی ـ اقتصادی آمریکای لاتین بود.
سیاست اتحاد برای پیشرفت به خودی خود و با محوریت قرار دادنِ مهار کمونیسم و حمایت از طرفداران آمریکا نمیتوانست برای جوامع در حال توسعه جذابیت داشته باشد؛ بنابراین سیاستگذاران آمریکایی مجبور بودند برخی اهداف مانند افزایش جنبه دموکراتیک دولتها را وعده دهند؛ چرا که باید در مقابل نفوذ شوروی جذابیتهایی ایجاد میکردند. وعدههایی مانند حذف بیسوادی بزرگسالان، تثبیت قیمتها و کاهش تورم از جمله آنها بود. آمریکاییها برای مهار دهقانان و ایجاد امید در میان جوامع در حال توسعه سیاست اصلاحات ارضی را نیز ترویج کردند. در حقیقت نیّت اصلی آمریکاییها مقابله با کمونیسم بود و تغییرات دموکراتیک مدنظر آنان نبود؛ چرا که این برنامه کمکهای نظامی و پلیسی را نیز دربرمیگرفت که در بسیاری از موارد برای حمایت از دولتهای مستبد و رژیمهای نظامی استفاده میشد.[6]
سیاست اتحاد برای پیشرفت به اهداف طرحشده خود نرسید؛ به گونهای که فقط 2 درصد از رشد اقتصادی آمریکای لاتین در دهه 1960 مستقیما به نفع فقرا بود. علاوه بر این، در پایان دهه 1960 روابط ایالاتمتحده و کشورهای آمریکای لاتین بدتر شد. سپاه صلح یکی از ارکان کلیدی سیاست اتحاد برای پیشرفت بود. این سپاه به یک نهاد مهم سیاستگذاری خارجی تبدیل شد. سپاه صلح با فرستادن جوانان آمریکایی برای انجام کارهای توسعه اقتصادی و اجتماعی (در تورهای دوساله) در مناطقی که بیشترین نیاز را در جهان سوم داشتند، ابزاری را فراهم کرد که به وسیله آن جوانان آمریکایی میتوانستند شناخت لازم را نسبت به کشورهای در حال توسعه بهدست آورند. ازآنجاکه تعداد چشمگیری از این جوانان پس از این مأموریت، در دولت ایالات متحده مشغول به کار شدند، این فرایند را میتوان منطبق بر سیاست گسترش نفوذ آمریکا دانست.[7]
نمونه شکست طرح اتحاد برای پیشرفت
سیاست اتحاد برای پیشرفت با طرح انقلاب سفید به ایران نیز رسید. انقلاب سفید و پروژه اصلی آن، یعنی اصلاحات ارضی در دهه 1340، با علل، فرآیندها و نتایجش، مشاجرات فزایندهای را میان قائلان به لزوم اصلاحات عدالتجویانه از طرف شاه و مخالفان آن (چپها و مذهبیها) در تلقی از اصلاحات بهعنوان طرح آمریکایی برای وابستگی به غرب، ایجاد کرد.[8] حقیقت آن است که انقلاب سفید را باید تجویز اصلاحگرایانه دولت کندی برای جلوگیری از وقوع انقلاب سرخ در ایران دانست. وقوع انقلابهای روستایی در کشورهای غربی و غیر غربی، دولت کندی را به چنین تصمیمی رسانده بود.[9] در دوران جنگ سرد موقعیت ژئوپلیتیکی ایران باعث شده بود هر دو ابرقدرت وقت، یعنی آمریکا و شوروی، برای گسترش نفوذ خود در ایران تلاش کنند. علاوه بر این، جنگ سرد نیابتی در میان نیروهای سیاسی در ایران همزمان با جنگ سرد در صحنه بینالمللی آغاز شده بود. محمدرضا پهلوی مهمترین دستاورد سیاست داخلی خویش را همواره «انقلاب شاه و ملت» میدانست که مهمترین اصلِ آن، اصلاحات ارضی با هدفِ تغییرات اساسی در میزان و نحوه مالکیت اراضی بهویژه اراضی کشاورزی و مراتع بهمنظور افزایش بهرهوری عمومی جامعه بود. البته شاه در دهه 1330 به فروش بخشی از زمینهای سلطنتی به دهقانان اقدام کرده بود، اما در دهه 1340 با توجه به فشار دولت کندی، تجدید حیات جبهه ملی و این محاسبه که اصلاحات ارضی قدرت زمیندار را به نفع قدرت دولتی در روستاها از بین خواهد برد و روستاییان صاحب زمین را به رژیم وفادار خواهد کرد، برنامه یادشده را بهصورت جامع گسترش داد. به عبارتی دیگر شاه تلاش میکرد در عرصه داخلی و خارجی حمایت از نظام سیاسی را برای خود کسب کند.[10]
محمدرضا پهلوی و جان. اف. کندی
شماره آرشیو: 58-11ع
اصلاحات مورد نظر آمریکا با مخالفت نیروهای مردمی در آمریکای لاتین و ایران روبهرو شد. در آمریکای لاتین مردم این اصلاحات را برحسب «امپریالیسم یانکی» نقد میکردند. در ایران امام خمینی معتقد بود که اصول انقلاب سفید به وسیله آمریکا طراحی و بدون در نظر گرفتن شرایط خاص سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ایران برنامهریزی شده است. نقدهای امام خمینی درست و دقیق بود و چندین سال بعد سیاست ایران را تحت تأثیر قرار داد.[11] در نتیجه اجرای این برنامه و بروز کاستیهای اساسی، بسیاری از روستاییان به شهرها مهاجرت کردند و به پیادهنظام انقلاب اسلامی تبدیل شدند و برای همیشه سلطنت از ایران رخت بر بست.
فشرده سخن
سیاست اتحاد برای پیشرفت به دلیل اقدام تدافعی در مقابل شوروی، از ماهیت دموکراتیک برخوردار نبود. در حقیقت هدف اصلی این طرح حفظ نظامهای سیاسی همراستا و حتی دستنشانده آمریکا در مناطق مورد هجوم شوری بود. شتابزدگی این طرح برای اصلاحات و حمایت از مستبد باعث شد پیامدهای آن برای جوامع هدف خوشایند نباشد. رؤسای جمهور جانسون و نیکسون متعاقبا پس از ترور کندی از اهداف برنامه فاصله گرفتند.
پینوشتها:
[1]. Jeffrey F. Taffet, Foreign aid as foreign policy: The alliance for progress in Latin America, Routledge, 2012, pp 2-3.
[2]. سیدصدرالدین موسوی جشنی، «دکترین کندی از نظریه تا عمل: بررسی پیامدها برای آمریکای لاتین و ایران»، متین، ش 84 (پاییز 1398)، ص 50.
[3]. Mark Philip Bradley, David C. Engerman, and Paul A. Kramer, The United States in the world, London: Cornell University Press, 2014, pp 2-4.
[4]. Lincoln Gordon, A New Deal for Latin America: The Alliance for Progress, Harvard University Press, 1963, pp 45-50.
[6]. Raynard M. Sommerfeld, Tax reform and the Alliance for Progress, University of Texas Press, 1966, pp 33-40.
[7]. Office of the Historian, Foreign Service Institute, Alliance for Progress and Peace Corps, 1961–1969, Available at:
https://history.state.gov/milestones/1961-1968/alliance-for-progress
[8]. احمد اشرف، «از انقلاب سفید تا انقلاب اسلامی»، فصلنامه علمى پژوهشى متین، ش 22 (1383)، ص 110.
[9]. محمد سمیعی، نبرد قدرت در ایران، تهران، نشر نی، چ سوم، 1397، صص 527-528.
[10]. جان فوران، مقاومت شکننده: از صفویه تا سالهای پس از انقلاب اسلامی، ترجمه احمد تدین، تهران، مؤسسه خدمات فرهنگی رسا، چ هشتم، 1387، صص 472-473.