پایگاه اطلاعرسانیپژوهشکدهتاریخ معاصر؛ در تاریخ کشورهای مختلفی به استعمار درآمدهاند. دلایل این موارد هم متعدد است و مانند هر موضوع بینالمللی دیگر، از زوایای مختلف به آن نگریسته شده است: برخی کارشناسان بر عوامل ژئوپلیتیک و سیاسی تأکید کردهاند، برخی عوامل اقتصادی را مسبب این وضعیت دانستهاند و برخی دیگر حتی جاهطلبیها و بلندپروازیهای شخصی را موجب بروز چنین رویدادهایی قلمداد کردهاند. در این میان عدهای نیز بر کسب پرستیژ تأکید کردهاند؛ همانگونه که مورگنتا میگوید و آن را یکی از اهداف دولتها در سیاست خارجی قلمداد میکند.[1]
در این میان، یکی از کشورهایی که در درباره آن مباحث بسیاری مطرح شده هند است. هند ابتدا با هجوم هلندیها و سپس انگلیسیها روبهرو شد و برای مدتی طولانی زیر سلطه استعمار قرار گرفت. در واقع، استعمارگر پیر در مقطعی از تاریخ، هند را به یک مستعمره تبدیل و تلاش کرد حداکثر استفاده را از موقعیت و منابع این سرزمین برد. در مورد هند نیز این پرسش مطرح است که کدام عامل را میتوان به عنوان عامل اصلی در استعمار هند برشمرد. برخی مانند بری بوزان، بر عامل موقعیت استراتژیکی هند بیشتر تأکید میکنند[2] و برخی نیز عامل اقتصادی را عامل اصلی استعمار این سرزمین بهشمار میآورند. بر این اساس، در ادامه تلاش شده است دلایل رقابتهای استعماری و منافع انگلستان از تصاحب هند برشمرده و ابعاد و زوایای آن بیش از پیش بررسی شود.
منابع عظیم و گسترده هند
اگر بخواهیم از دورهای که اروپا بازیگر اصلی نظام بینالملل شد صحبت کنیم باید به دوران گذار در قرن پانزدهم نظر افکنیم. این دوران همزمان بود با قدرت گرفتن تدریجی کشورهای اروپایی و تغییر موازنه قدرت از آسیا به اروپا، که ابتدا پرتغال و اسپانیا در این مسیر گام برداشتند و بعد نوبت به انگلستان رسید. در واقع از همین قرن بود که انگلیسیها توانستند به هندوستان راه پیدا کنند و استعمارگری را در این کشور نهادینه سازند.
آنچه به لحاظ تاریخی آغازگر این روند بود دست یافتن بسیاری از کشورهایی اروپایی به برتری در زمینه علم، تکنولوژی و موضوعات نظامی بود. در واقع وجود رقابت میان قدرتهای اروپایی سبب شد که هر یک تلاش کنند در زمینههای پیشگفته برتری یابند تا گوی سبقت را از دیگری بربایند و همین روند سبب چیرگی آنان بر نقاط مختلف دنیا شد. این پیشرفت به خصوص در زمینه نیروی دریای به کمک آنها آمد و سبب شد این کشورها قارههای مختلف را درنوردند. هند یکی از مناطقی بود که اروپاییها در پی تسخیر آن بودند. ابتدا کشور پرتغال بود که مسیر دریایی به سوی هندوستان را در پیش گرفت. آنها تقریبا مصادف با کشف قاره آمریکا از راه دریایی به این سرزمین رسیدند و حتی برخی از بنادر کوچک اطراف هند را به تصرف خود درآوردند. بااینحال، مسلمانان که از توان دریایی چندانی برخوردار نبودند و همچنین درک درستی از پدیده استعمار نداشتند به مقابله با آنان برنخاستند.[3]
باری در میان مورخان مؤثق، برخی بر این باورند مزیت اقتصادی سبب شد هند استعمار شود. پل کندی، استاد تاریخ بینالملل در دانشگاه یل، در کتاب «ظهور و سقوط قدرتهای بزرگ» میگوید: هر یک از مستعمرات انگلستان برای این کشور دارای امتیازی بودند. هند نیز از این قاعده مستثنا نبود؛ بهویژه که این کشور به صورت خاص چای، شکر، قهوه و گیاهان تند دارویی را تأمین میکرد و به همین دلیل از جایگاه خاصی برخوردار بود.[4]
البته غارت منابع هند تنها از این طریق انجام نمیشد. در این میان، یکی از راههای آسان دستیابی به منابع اقتصادی، غارت خزانههای این کشور بود؛ زیرا هند تا پیش از آن یک قدرت بینالمللی بهشمار میآمد؛ برای نمونه میتوان از خزانه مرشدآباد نام برد که فقط یکی از خزانههای هندوستان بود که انگلیسیها آن را غارت کردند. این ثروتهای بادآورده هنگامی که به اقتصاد انگلستان سرازیر شد به کلیدزدن انقلاب صنعتی در این کشور کمک بزرگی کرد.[5]
اینکه انقلاب صنعتی با وجود چندین قدرت بینالمللی در انگلیس رخ میدهد و نه در کشوری دیگر، آن هم درست در همان زمانی که خزانههای هند غارت میشود، امری تصادفی و اتفاقی به نظر نمیرسد. در مجموع از نیمه دوم قرن هجدهم است که غارت منابع هند شروع میشود و در نیمه اول قرن نوزدهم انقلاب صنعتی پدید میآید. به نوعی یک رابطه مستقیم میان این دو متغییر وجود داشت. البته باید توجه کرد که تنها عامل انقلاب صنعتی استفاده از منابع سرشار هند نبود و بیشک پیشرفت و توسعه علم عامل اصلی در این روند بود. بااینحال، این غارتها به سرعت گرفتن انقلاب صنعتی کمک شایانی کرد.[6]
در این میان توجه به این نکته ضروری است که دلیل اهمیت هند برای دولتهای استعمارگر و بهویژه انگلستان تنها منابع مادی آن نبود و این کشور در بین کشورهای استعمارشده از موقعیت و جایگاه خاصی برخوردار بود. در حقیقت هرچند غارت منابع و ثروت مردم هند در دستور کار استعمارگران بود، این تنها دلیل حمله و هجوم به هند و به زیر سلطه درآوردن این کشور نبود.
هند، دروازه سلطه بر دیگر جوامع اسلامی
ثروت هنگفت و دانش بسیاری که انگلیسیها از استعمار و سلطه بر هند بهدست آورد موجب شد آنان با شناخت هر چه بهتر و بیشتر مناطق دیگر جهان، بهویژه جهان اسلام، را به زیر سلطه خود درآورند. در واقع در هندوستان بود که انگلیسیها مطالعات خود درباره اسلام برای شناخت راههای سلطه بر مسلمین را به طور گسترده و سازمانیافته آغاز کردند. سیدحسین نصر در مقدمه خویش بر کتاب مرحوم علامه طباطبائی(ره) به نام «شیعه در اسلام» نوشته است: انگلیسیها در هندوستان با اسلام ایرانی آشنا شدند؛ سپس این آشنایی و شناخت را برای نفوذ و بهرهبرداری در جوامع مسلمان و توسعه و گسترش متصرفات خود بهکار بردند.[7] لذا میبینیم وقتی بنادر خلیج فارس به اشغال نیروهای نظامی انگلستان درآمد، کمپانی هند شرقی مستقر در هند شروع به بهرهبرداری از آنها کرد؛ در نتیجه استعمار هند به پایه و اساسی تبدیل شد که براساس آن بخش بزرگی از جهان توسط انگلیسیها به چالش کشیده شد و فجایع و تلفات بسیاری را با خود به همراه آورد. بیدلیل نیست که انگلیسیها هند را نگین تاج امپراتوری و گل سرسبد مستعمرات خود توصیف میکنند.[8]
عدهای از سربازان هندی ـ انگلیسی در ایران دوره قاجار
شماره آرشیو: 1116-121خ
علاوه بر این، انگلستان برای فتح و حفظ سایر سرزمینها بهویژه جوامع اسلامی، از نیروهای نظامی هندی استفاده میکردند. در حقیقت یکی از منافع انگلستان از استعمار هند، استفاده از نیروی نظامی و انسانی این کشور در جنگ علیه دشمنان بود تا به این وسیله نیروهای نظامی انگلستان در نبردها کمتر آسیب ببینند. در واقع جمعیت هند، که یکی از عوامل اصلی قدرت بهشمار میآمد، به کمک انگلستان آمد و این کشور را در راه رسیدن به اهدافش یاری رساند؛ برای مثال، هنگامی که نیروهای نظامی انگلستان عراق را در جنگ جهانی اول اشغال کردند از ارتش و نیروی انسانی هند کمک گرفتند و بدینترتیب نیروهای خودشان دچار تلفات کمتری شدند.
موقعیت راهبردی و ژئوپلیتیک هند
اما آنچه نباید بهسادگی از کنار آن گذشت موقعیت ژئوپلیتیک هند است که به واسطه دسترسی به دریا در میان رهبران سیاسی و تصمیمسازان سیاست خارجی در جهان از جایگاه خاصی برخوردار بود. در واقع اگر بخواهیم به صریحتر بگوییم، هند به عنوان بخشی از امپراتوری انگلستان و کشوری که زیر سلطه این قدرت استعمارگر قرار داشت، امکان دسترسی این قدرت اروپایی را به آبهای گرم منطقه آسیا فراهم کرده بود و هرگاه که سایر قدرتهای استعمارگر رقیب قصد داشتند به لندن ضربه بزنند فکر تصرف هند را در سر میپروراندند و تلاش میکردند با عملی کردن و تحقق این سیاست، نفوذ انگلستان را در آسیا کاهش و موازنه قوا را در سطح بینالمللی به سود خود تغییر دهند. این موضوع به صورت خاص در مورد روسیه مصداق پیدا میکند که با توسعه و گسترش مرزهای خود به سمت آسیای مرکزی و نزدیک شدن به خطوط مواصلاتی و مرزی هند، خطر و رقیب بسیار بزرگی برای منافع انگلستان بهشمار میآمد و تلاش میکرد با ضربه زدن به انگلستان در هند دست بالا را در تحولات جهانی و بینالمللی پیدا کند.[9]
در مجموع باید گفت که علل و عوامل مختلفی بود که باعث شد هند به گل سرسبد مستعمرات انگلستان بدل شود و در کانون توجه قدرتهای بزرگ قرار گیرد. در مرتبه اول، به یغما بردن منابع عظیم و سرشار کشوری وسیع بود که انگلستان را به زیر سلطه درآوردن هند تشویق کرد. همانگونه که پیشتر مطرح شد، انگلستان از این منابع برای انقلاب صنعتی و جهش بزرگ اقتصادی ـ نظامی بهره برد، اما مزایا و مواهب هند برای لندن تنها محدود به منابع سرشار این کشور نمیشد. در حقیقت هند به دلیل جمعیت بالای مسلمانان در آن، دروازه ورود انگلستان به کشورهای اسلامی و نفوذ در این مناطق بود. به تعبیر دقیق کلمه، هند پل ورود انگلیس به سرزمینهای اسلامی و توسعه متصرفات این قدرت اروپایی بهشمار میآمد. در پایان، باید به موقعیت ژئوپلیتیک و استراتژیک هند اشاره کرد که این فرصت را برای انگلستان بهوجود آورد تا به آبهای گرم خلیج فارس و دریای عمان راه پیدا کند و به لحاظ دسترسی به گستره آبی و خاکی دچار تنگنای ژئوپلیتیک نگردد. همه عوامل نامبرده باعث میشد هند تاجی بر تارک امپراتوری انگلیس در سراسر دنیا قلمداد شود.