امام این سیاست رضاشاهی را اینگونه توصیف کردهاند: «امروز هفدهم دی است. من یادم هست (هر کس سنش به سن ماهاست یادش هست) که 17 دی چه شرارتی کرد این آدم! چقدر به این ملت فشار آورد، چه اختناقی ایجاد کرد، چه محرماتی را هتک کرد، چقدر سقط جنین شد. در 17 دی، چقدر مأموران و دژخیمان به مردم تعدی کردند و به زنها تجاوز کردند و زنها را از توی خانهها بیرون کشیدند»
پایگاه اطلاعرسانیپژوهشکده تاریخ معاصر؛ دوره پهلوی اول نخستین مرحله از تاریخ معاصر است که برای اولین بار حاکمیت درباره نوع پوشش زنان اعمال قدرت مینماید. مهمترین ویژگی اعمال قدرت در این دوره، استفاده از اجبار در حذف چادر و پوشش در مورد زنان است. این مسئله، واکنشهای مختلفی را در میان زنان، و بعدها در میان پژوهشگران از هر دو گروه موافق و مخالف برانگیخت. ازجمله مهمترین بررسیها و تحلیلهای انجامشده از سوی امام خمینی(ره) و رهبری است که در فرصتهای مختلف به تبیین و بازخوانی ماجرای کشف حجاب پرداختهاند. واکاوی پدیده کشف حجاب بهعنوان یک فعل سیاسی هدف عمده این مقاله است. به نظر میرسد بیحجابی با زن مسلمان، بهعنوان زن انسانساز، مغایرت دارد و پیامدهای آن در پهلوی اول و دوم اختناق، هتک حرمت، ضربه به کرامت انسان و انزواییگرایی اکثر زنان بود؛ آنچه مغایر با هدف غایی اسلام، منابع اسلامی و رهبران دینی ما بوده است.
تجددگرایی و کشف حجاب
کشف حجاب بهعنوان یک گرایش تجددطلبانه ارمغانی است که از دنیای غرب به دنیای شرق راه یافت و موجب تزلزل ارزشهای مذهبی و سنتی شد. حجاب بهعنوان یک ارزش اصیل و مقدس صرفا محدود به دوران معاصر نبود، بلکه از دو بُعد «تاریخی» و «اعتقادی»، ایرانیهای قبل از اسلام نیز آن را پذیرفته بودند و رعایت آن را ارزش تلقی میکردند.[1] به سخن دیگر، نوع پوشش و لباس، یک «نماد» و «سنّت» ایرانی و یک ضرورت «مذهبی» تلقی میشد و هرگونه تحول یا تغییر بهمثابه تحول فرهنگی و مداخله مدرن شناخته میشد و زیربنا و روبنای جامعه را تحت تأثیر خود قرار میداد.[2] در امر حجاب بهصورت یک امر فقهی و تکلیف شرعی، اظهار تردیدی نشده و همواره مورد تأیید اکثریت جامعه بوده است، اما با به قدرت رسیدن رضاخان و تحمیل اجباری نوع پوشش، بهویژه در دیماه 1314، یک نوع بههمریختگی طبقاتی رخ داد.
گیوی نوشته است: «در کشف حجاب نهتنها الگوی طبقاتی به هم ریخت، بلکه فاصله بین زن و مرد، یا امر "بیرونی" و "اندرونی" از بین رفت. در ساخت طبقاتی گذشته و قشر اعیان جامعه این فاصلهگذاری سفت و سختتر بود، اما کشف حجاب این سلسلهمراتب را از میان برچید و مفهوم مدرن معادل غربی شدن شد».[3] این دگرگونی، حریمهای مردانه و زنانه را هم در حوزه خصوصی و هم حوزه عمومی، بهویژه مدارس و مراکز تربیت و تعلیمی تحت تأثیر قرار داد. «کشف حجاب در مدیرههای دبستانها و محصلات»[4] و مراسم فارغالتحصیلی دختران، تلویحا این پیام را داشت که آموزش عالی دختران مستلزم نپوشاندن رو است. بدیهی است این مسئله برای بسیاری از دختران و زنان خانوادههای مذهبی گران تمام شد. بسیاری از آنها که مایل بودند دخترانشان به مدرسه و دانشگاه بروند، ناچار شدند از آن صرفنظر کنند.[5] امام خمینی نیز کشف حجاب رضاخانی را یکی از سیاستهای «منفی» آزادی تلقی و اشاره کردند که این واقعه بهنوعی پاره کردن حجاب انسانیت است.
تلقی امام خمینی(ره) از کشف حجاب و ابژه شدن ذهن و بدن زنان در دوران پهلوی
کشف حجاب رضاخان، بهعنوان یک سیاست ضددینی، نوعی تنزل کرامت زن ایرانی و پاره کردن حجاب انسانیت بود. امام این سیاست رضاشاهی را اینگونه توصیف کردهاند: «امروز هفدهم دی است. من یادم هست (هر کس سنش به سن ماهاست یادش هست) که 17 دی چه شرارتی کرد این آدم! چقدر به این ملت فشار آورد، چه اختناقی ایجاد کرد، چه محرماتی را هتک کرد، چقدر سقط جنین شد. در 17 دی، چقدر مأموران و دژخیمان به مردم تعدی کردند و به زنها تجاوز کردند و زنها را از توی خانهها بیرون کشیدند».[6] بدین ترتیب، تنزل جایگاه زن، بیعفتی و ترویج فساد و لاابالیگری، از تبعات مستقیم رویکرد یادشده است.
امام خمینی درباره 17 دی و در سالروز کشف حجاب فرمودهاند: «نمیتوانیم تلخیهای آن روز را برای شما تشریح کنیم. به تقلید از آتاتورک قضیه کشف حجاب با آن فضاحت بود. خدا میداند چه زنانی را اینها هتک کردند و چه اشخاصی را هتک کردند. علما را وادار کردند با سرنیزه که با زنهایشان در مجالس جشن، یک همچو جشنی که با خون دل مردم با گریه تمام میشد، شرکت کنند».[7] امام با انتقاد از کشف حجاب به بهانه آزادی زن فرمودهاند: «دستهدسته اینها را دعوت میکردند و الزام میکردند که با زنهایتان باید جشن بگیرید. آزادی زن این بود که با سرنیزه اجبار میکردند و در بعضی از این مجالس آنقدر گریه میکردند که اگر حیایی برای مأمورین باشد، پشیمان شوند».[8] در نظر امام، تقلید کورکورانه از غرب و پیش بردن جامعه به سمت «غربی شدن»، مؤید برهنگی و پایمال شدن عزت و شرافت زنان بود. در دوره رضاشاه، بدن و ذهن زنان اُبژه حاکمیت قرار گرفت و این امر به حذف نیمی از جمعیت زنان در حوزه عمومی انجامید.
اما حتی اعمال قدرت در امر کشف حجاب، چه در دوره رضاشاه و چه پهلوی دوم، نتوانست بهصورت مطلق آنان را به انقیاد درآورد، بلکه «مقاومت»هایی بهویژه از طرف زنان مشهد صورت گرفت.
مقام معظم رهبری و کلیدواژه مقاومت؛ زنان محور اصلی حفظ حجاب
مقاومتهای جزئی و گاه اعتراضهای بزرگی مثل مسجد گوهرشاد مشهد، همگی مؤید گزارشهایی است که مفهوم «مقاومت» را در برابر زور عریان نشان میدهد. مقام معظم رهبری فرمودهاند: «زنهای مسلمان ما با وجود سختگیریها در طول زمان، در مقابل این فشار سرکوبگر مقاومت کردند؛ بعد از رفتن رضاخان به نحوی، در زمان خود او به نحوی، در طول دوران بقیه طاغوت هم به نحوی. لذا در همان دیماه ۱۳۵۶، روز 17 دیماه در مشهد، یک اجتماع عظیمی، تظاهراتی از زنان مسلمان با شعار "حفظ حجاب" راه افتاد».[9] مقاومت زنان مشهدی و راهپیمایی آنان الگویی شد برای سازماندهی فعالیتهای زنان در سالهای منتهی به انقلاب اسلامی؛ یعنی در اواخر دهه 1350. به عقیده صاحبنظران، این قیام علنی و دلیرانه بانوان مسلمان مشهد در ایام اختناق، اولین ضربهای بود که در این شهر، به دستگاه استبداد و نظام حاکم وارد و به بیداری و حرکت مردم مسلمان ایران منتهی شد.
مقام معظم رهبری مقاومت و اعتراض یادشده را اینگونه تبیین کردهاند: «طبق نقشه دشمنان اسلام و ایران، به کمک روشنفکران آن روزِ متصل به دربار پهلوی، تصمیم گرفتند که زن ایرانی را از دائره عفاف و حجاب خود بیرون کنند و این نیروی عظیم ایمانی را که به برکت عفاف زن همواره در جوامع مسلمان وجود داشته است، نابود کنند و بر باد بدهند؛ چراکه برداشتن حجاب، مقدمهای برای برداشتن عفت بود»،[10] اما با فرارسیدن نهضت انقلاب اسلامی نقش زن پررنگ و بهعنوان یک الگو در صف مبارزه مطرح شد. امام میفرمودند: «شما بانوان اثبات کردید که در صف جلو هستید. شما اثبات کردید که مقدم بر مردها هستید. مردها از شما الهام گرفتند. مردهای ایران از زنان ایران، از بانوان ایران عبرت گرفتند و تعلیم گرفتند و مردان قم هم از شما بانوان عزیز عبرت گرفتند و تعلیم گرفتند. شما در صف جلو نهضت هستید».[11]
آیتالله سیدعلی خامنهای
در حال ایراد خطبههای نماز جمعه در دانشگاه تهران (سال 1359)
دیدگاههای مشترک امام خمینی و مقام معظم رهبری نشان میدهد که نیّت رضاخان از کشف حجاب، جدا از مداخله مدرنیته و برهنگی اجباری، ملعبه کردن زنان و نقصان در امر تعلیم و تربیت آنها و منحرف کردن این قشر از اصول اسلام بوده است. اساسا سیاست کشف حجاب رضاخانی مقدمه سکولاریسم و جدایی دین از امر اجتماعی بود. بنا بر سندی که موجود است برای اقناع رفع حجاب بین عشایر بوکان، سقز و بانه اینگونه القا میکردند که این رخداد برخلاف امر پیغمبر اکرم(ص) نیست و خوانین هم برای اجرای دستورات حکومت چنین میگفتند که چون از طرف اولوالأمر (یعنی رضاشاه) صادر گردیده است، باید اطاعت کنیم.[12]
نتیجهگیری
امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری بهاتفاق کشف حجاب دوره رضاشاهی را ظلم به انسانیت، کرامت، حرمت و عزت زن قلمداد و بیان میکنند که کشف حجاب خدمت به زنان نبود، بلکه میخواستند این طبقه را با اعمال قدرت نابود کنند و زن را از مقام معنویت به شیء و کالایی مصرفی و اُبژه بدن تقلیل دهند.
پینوشتها:
[1]. مهدی صلاح، کشف حجاب؛ زمینهها، پیامدها، و واکنشها، تهران، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1384، ص 59.
[2]. رسول جعفریان، داستان حجاب در ایران پیش از انقلاب، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1383، ص 9.
[3]. فاطمه گیوی، کشف حجاب؛ بازخوانی یک مداخلهی مدرن، تهران، نگاه معاصر، 1392، ص 5.
[4]. اسناد منتشرنشده از واقعه کشف حجاب، به اهتمام مرتضی جعفری، صغری اسماعیلزاده، و معصومه فرشچی، تهران، سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، موسسه پژوهش و مطالعات فرهنگی، 1371، ص 96.
[9]. مقام معظم رهبری، «بیانات در دیدار مردم قم در سالروز قیام نوزدهم دیماه»، تهران، دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای، (دیماه 1386)، قابلدسترسی در:
https://khl.ink/f/3419