ضربه نفتی انقلاب اسلامی به آمریکا؛

اثر پروانه‌ای اعتصاب کارکنان شرکت نفت

در شهریور سال 1357ش ایران دومین تولیدکنننده نفت در جهان شناخته می‌شد و سهم مهمی در تأمین منابع نفتی دنیای غرب و آمریکا داشت. در حقیقت، درحالی‌که جهان صنعتی نیاز مبرمی به نفت داشت ایران با عرضه نفت خود در این بازار ثبات به‌وجود آورده بود و این امر برای آمریکا بسیار مطلوب بود
اثر پروانه‌ای اعتصاب کارکنان شرکت نفت
 
پایگاه اطلاع‌رسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ عوامل و دلایلی که بر سیاست خارجی کشورها تأثیر می‌گذارند بسیارند و در واقع متغییرهای تعریف‌کننده سیاست خارجی دامنه گسترده‌ای دارند و دست پیدا کردن به یک نقطه مشترک بر سر آنها دشوار است. بااین‌حال، یکی از عواملی که در چند سده گذشته بر سیاست خارجی بسیاری از کشورها به‌ویژه ابرقدرت‌ها تأثیر گذاشته نفت است. بی‌شک، نفت نه تنها به دلیل منبع تأمین‌کننده انرژی از اهمیت خاصی برخوردار بوده، بلکه در عرصه سیاست نیز ابزار و وسیله‌ای شده برای پیش بردن اهداف. افزون بر این، نباید از اهمیت آن در عرصه نظامی غفلت کرد؛ چون نفت مهم‌ترین منبع تأمین‌کننده سوخت ماشین جنگی کشورهاست. روی‌هم‌رفته نفت عامل بسیار مهمی در تحولات سیاسی یکی دو قرن گذشته بوده است. یکی از رویدادهایی که در چند دهه گذشته جهان را تکان داد انقلاب اسلامی ایران بود، اما با وجود اهمیت بسیار آن، این رویداد از دریچه مسائل نفتی کمتر بررسی شده است.
 
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، مسیر عادی عرضه نفت در جهان دچار شوکی بزرگ شد که از آن با عنوان شوک سوم نفتی یاد می‌شود، اما این شوک نفتی چگونه رخ داد و سهم انقلاب اسلامی در آن و تأثیر آن بر مسائل جهانی به‌ویژه منافع ایالات متحده آمریکا چگونه بود؟
 
وضعیت نفت پیش از وقوع انقلاب اسلامی
تا پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، نفت در ایران از جمله عواملی بود که قدرت‌های بزرگ بر سر آن رقابت می‌کردند. تا مقطعی این رقابت میان روسیه و انگلستان شکل گرفته بود و این دو کشور تلاش می‌کردند حداکثر بهره را از منابع عظیم نفتی ایران ببرند. این مسئله به‌ویژه در دوران قاجاریه مشهود است. با روی کار آمدن پهلوی و به‌ویژه در دوره پهلوی دوم بازیگر دیگری نیز به این عرصه پا گذاشت و آن هم ایالات متحده آمریکا بود. در واقع از مقطعی مداخله روسیه در ایران کمرنگ‌تر شد و دو کشور آمریکا و انگلستان تنها بازیگران عرصه نفت ایران شدند.
 
این وضعیت در مقطعی دچار اختلال شد و آن زمانی بود که مردم ایران با رهبری محمد مصدق و آیت‌الله کاشانی تلاش کردند نفت را ملی کنند. در این دوره بیشترین ضرر متوجه این دو ابرقدرت دنیای غرب شد. به تعبیری، بهترین نمود تحت تأثیر قرار گرفتن منافع نفتی واشنگتن در ایران پیش از انقلاب به جنبش ملی شدن صنعت نفت برگردد که دو کشور انگلستان و ایالات متحده آمریکا تمام تلاش خود را برای به شکست کشاندن آن به خرج دادند.
 
این دو کشور به همراهی عوامل داخلی و با طراحی و اجرای کودتا، برنامه مردم ایران برای استقلال در عرصه نفت و تأمین منافع ملی خود را به شکست کشاندند و عوامل خود را دوباره در ایران به قدرت رساندند. اهمیت این مسئله هنگامی بیشتر روشن می‌شود که توجه کنیم در زمان شوک نفتی سال 1973م، یعنی هنگامی که اعراب نفت را حربه‌ای سیاسی قرار دادند و فروش نفت را ممنوع کردند، ایران به جمع کشورهای تحریم‌کننده نفت نپیوست و اثرات شوک بزرگ نفتی را برای جهان غرب و در رأس آن آمریکا کمتر کرد. با وجود این، به دلیل اتحاد کشورهای عربی در تحریم نفتی غرب و آمریکا، قیمت نفت در مدت بسیار کوتاهی چهار برابر شد.[1]
 
شوک بزرگ انقلاب اسلامی
این وضعیت چندان به درازا نکشید و وقوع انقلاب اسلامی ماجرا را به طور کلی تغییر داد. در واقع فقط پنج سال از شوک بزرگ نفتی و تحریم نفتی اعراب می‌گذشت که انقلاب اسلامی در ایران رخ داد و بار دیگر شرایط را برای غرب و در رأس آن آمریکا سخت کرد. وقوع انقلاب اسلامی چنان تکان‌دهنده بود که تولید نفت در جهان را حتی به کمتر از زمان تحریم سال 1973م کاهش داد. وقوع انقلاب اسلامی در ایران نشان داد که وقفه در صدور نفت را می‌توان ابزار و اهرم سیاسی برای فشار بر دیگری یا دیگران قرار داد.[2]
 
در شهریور سال 1357ش ایران دومین تولیدکنننده نفت در جهان شناخته می‌شد و پس از عربستان قرار داشت. دولت ایران در حدود شش‌میلیون بشکه نفت صادر و درواقع 10 درصد نفت جهان را تولید می‌کرد. ایران در این مقطع زمانی فقط نزدیک به سه‌میلیون بشکه نفت به شرکت‌های عضو کنسرسیوم می‌فروخت و سهم مهمی در تأمین منابع نفتی دنیای غرب و آمریکا داشت. در حقیقت، درحالی‌که جهان صنعتی نیاز مبرمی به نفت داشت ایران با عرضه نفت خود در این بازار ثبات به‌وجود آورده بود و این امر برای آمریکا بسیار مطلوب بود.[3]
 
اولین شوک نفتی ناشی از حوادث انقلابی در ایران در 21 مهرماه سال 1357ش و به دنبال گسترش نارضایتی عمومی
و به‌ویژه کارکنان شرکت نفت آغاز شد. اگر در ابتدای کار شاهد کم‌کاری بودیم، به‌تدریج این مسئله اوج گرفت و به اعتصاب کارگران صنعت نفت منجر شد. این وضعیت باعث کاهش تدریجی تولید و عرضه نفت ایران شد. بااین‌حال، چون چنین حوادثی در نیمه دوم پاییز و در فصلی اتفاق می‌افتاد که شرکت‌های نفتی معمولا به دلیل افزایش مصرف نفت در زمستان، انبارهای خود را از ذخیره نفتی انباشته می‌کردند، بازار نفت چندان متأثر نشد، اما با اوج‌گیری انقلاب اسلامی و انعکاس وسیع تحولات انقلابی در سطح بین‌المللی، به‌ویژه پس از سفر امام خمینی به فرانسه، که دسترسی نیروهای انقلابی به رسانه‌ها را بسیار ساده‌تر می‌کرد، موضوع نفت جنبه روانی و رسانه‌ای نیز پیدا کرد.[4]
 
راه‌پیمایی انجمن اسلامی کارکنان صنعت نفت در انقلاب اسلامی (سال 1357)راه‌پیمایی انجمن اسلامی کارکنان صنعت نفت در انقلاب اسلامی (سال 1357)
شماره آرشیو: 237-141ق
 
این کاهش تدریجی هم‌زمان چه در تولید و چه در صادرات نفت ایران رخ داد؛ به‌گونه‌ای که میزان تولید نفت ایران در مهرماه 1357ش به پنج‌ونیم میلیون بشکه و در آبان‌ماه این سال به سه‌ونیم میلیون بشکه و در آذرماه همان سال به دومیلیون و سیصدهزار بشکه رسید. البته این کاهش تدریجی با افزایش تولید عربستان سعودی، عراق و کشورهای غیرعضو اوپک، مانند نروژ و مکزیک جبران شد و در نتیجه تا اوایل دی‌ماه 1357ش کمبود چشمگیری در بازار نفت جهانی احساس نشد.[5] برای مثال، عربستان که تا قبل از وقوع حوادث انقلابی در ایران بیش از هفت‌میلیون بشکه نفت صادر می‌کرد، پس از کاهش شدید صادرات نفت ایران تولید خود را تا روزانه ده‌میلیون بشکه افزایش داد. بااین‌حال، قیمت نفت در برخی از موارد تا حدودی افزایش پیدا کرد؛ برای مثال، در اواخر آبان‌ماه تک‌محموله نفت 20 درصد بیشتر از قیمت رسمی اعلام‌شده توسط اوپک خرید و فروش می‌شد؛ همچنین فروش نفت به صورت نقد بیش از گذشته رونق گرفت.[6]
 
این وضعیت ادامه پیدا کرد تا اینکه کارکنان صنعت نفت ایران صادرات نفت را از روز 6 دی‌ماه سال 1357ش قطع و تولید داخلی را به چندصدهزار بشکه در روز، آن هم برای رفع نیاز داخل، محدود کردند. این محدودیت به این دلیل اعمال می‌شد که ارتش ایران قدرت تحرک خود را از دست بدهد و نیروی سرکوب، توان کمتری برای سرکوب داشته باشد. در این اوضاع بود که مجموع تولید اوپک در یک ماه مانده به پیروزی انقلاب اسلامی نسبت به شهریور سه‌میلیون و هفتصدهزار بشکه کاهش یافت و حتی عربستان با وجود حداکثر بهره‌برداری از چاه‌های نفت خود نتوانست این کمبود را جبران و تعادل عرضه و تقاضا را حفظ کند؛ به‌ویژه که هر لحظه گمان این نیز می‌رفت که کارکنان صنایع نفت دیگر کشورهای خلیج فارس نیز به این اعتصاب بپیوندند.[7]
 
در آن زمان آمریکا 10 درصد و رژیم غاصب اسرائیل نزدیک به 70 درصد از نیاز نفتی‌اش را از ایران وارد می‌کرد و اروپا و ژاپن نیز به نفت ایران بسیار وابسته بودند. هرچند آمریکا خود وابستگی چندانی به نفت ایران نداشت، ازآنجاکه در دوران جنگ سرد به‌سر می‌بردیم و منافع غرب از این تحول انقلابی در ایران بسیار آسیب می‌دید، مسئله نفت ایران برای آمریکا اهمیت بسیاری داشت. این اهمیت زمانی بیشتر درک می‌شود که دریابیم اتحاد جماهیر شوروی از اوایل دهه 1350ش بزرگ‌‎ترین تولیدکننده نفت شده بود و بیش از یازده‌میلیون بشکه نفت تولید می‌کرد.[8]  
 
در نهایت، اعتصاب کارکنان شرکت نفت ایران تا یک هفته پس از پیروزی انقلاب اسلامی ادامه پیدا کرد و سرانجام در 30 بهمن‌ماه با صدور اطلاعیه‌ای که خواسته‌های انقلابی کارکنان شرکت نفت را مطرح می‌کرد به پایان رسید. در این اطلاعیه، خواسته شده بود که کلیه قراردادهای استعماری لغو شود، شرکت ملی نفت ایران اعمال حاکمیت تمام مراحل عملیاتی نفتی را برعهده بگیرد، شرکت نفت از عوامل بیگانه و نیروهای ضدانقلابی پاک و نفت بر اساس محاسبات فنی و اقتصادی صادر شود.[9]
 
اعتصابات و راه‌پیمایی‌های انقلاب اسلامی ایراناعتصابات و راه‌پیمایی‌های انقلاب اسلامی ایران
 
به این ترتیب با پیروزی انقلاب اسلامی یکی از منابعی که منافع دنیای غرب و در رأس آن آمریکا را تأمین می‌کرد استقلال پیدا کرد و از کنترل این کشور خارج شد. با درک این نکته شاید بهتر بتوان دریافت که چرا آمریکا در چند دهه گذشته این حجم از خصومت را علیه انقلاب اسلامی روا داشته و از هیچ اقدامی علیه آن دریغ نورزیده است.    
 
پی‌نوشت‌ها:
 
[1]. ژان ژاک سروان ــ شرایبر، تکاپوی جهانی، ترجمه عبدالحسین نیک گهر، تهران، نشر نو، 1361، ص 66.
[2] . بهرام نوازنی، «شوک نفتی سوم»، زمانه، ش 43 (1385).
[3] . همان.
[4] . روح‌الله موسوی خمینی، مجموعه آثار، ج 3، موسسه تنظیم و نشر آثار امام، 1368، ص 73.
[5] . میرطیب موسوی و علیرضا امینی، نفت: سیاست و اقتصاد، تهران، انتشارات خط سوم، 1379، ص 245.
[6] . پییر ترزیان، داستان اوپک، ترجمه عبدالرضا غفرانی، تهران، انتشارات فراندیش، 1367، صص 350ــ351.
[7] . عباس قره‌باغی، اعترافات ژنرال، تهران، نشر نی، 1364، ص 142.
[8] . ژان ژاک سروان ــ شرایبر، همان، ص 105.
[9] . بهرام نوازنی، همان.
https://iichs.ir/vdcgww9x.ak9nt4prra.html
iichs.ir/vdcgww9x.ak9nt4prra.html
نام شما
آدرس ايميل شما