نگاهی به دفتر ویژه اطلاعات در دوره پهلوی دوم؛

مغز اطلاعات کشور

تعدد مراکز اطلاعاتی و ضد اطلاعاتی در ارتش، شهربانی، ژاندارمری، ساواک و دیگر شبکه‌های مخفی و پنهان اشراف و تسلط کافی محمدرضا پهلوی بر آنها را ناممکن می‌کرد؛ بنابراین دفتری نیاز بود تا بولتن‌ها و گزارش‌های واصله از آنها را بررسی و تلخیص کند و خیلی فشرده به اطلاع شاه برساند. جرقه تأسیس این مغز اطلاعاتی در پی سفر محمدرضا پهلوی به لندن زده شد
مغز اطلاعات کشور

پایگاه اطلاع‌رسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ ساختار نظامی دولت پهلوی دوم در دهه‌های واپسین حاکمیتش با تأثیرپذیری از مجموعه عوامل داخلی و خارجی دگرگون شد و نظام سیاسی با هدف حفظ قدرت و افزایش سلطه، به‌سرعت تصویری امنیتی و اطلاعاتی به خود گرفت. در این دوره، یکی از ابزارهای مهم اعمال قدرت تأسیس نهادهای اطلاعاتی و امنیتی بود. محمدرضا پهلوی با الگوبرداری از سازمان‌های اطلاعاتی آمریکا (CIA) و انگلیس (MI6) درصدد بود در کوتاه‌ترین زمان از تحولات داخلی کشور اطلاع یابد و با این هدف، چندین سازمان به‌وجود آورد. از جمله این نهادها، «دفتر ویژه اطلاعات» بود که در سال 1338ش زیر نظر سپهبد حسین فردوست تشکیل شد. نوشتار حاضر به بررسی زمینه‌های شکل‌گیری دفتر ویژه اطلاعات، کارکردها و شخصیت‌های مؤثر این نهاد اطلاعاتی ـ امنیتی در دوره سلطنت محمدرضا پهلوی اختصاص یافته است.
 
حسین فردوست در کنار جلال آهنچیانحسین فردوست در کنار جلال آهنچیان
شماره آرشیو: ۱۴-۱۲۱-آ
 
زمینه‌های شکل‌گیری دفتر ویژه اطلاعات
بهره‌گیری از نهادهای خبرگیری و سازمان‌های اطلاعاتی به وسیله حکومت‌ها با هدف اعمال اقتدار، شناسایی و سرکوب نیروهای مخالف و رقیب، در تاریخ دولت‌های مختلف همواره در کانون توجه دولتمردان قرار داشته و این موضوع در کنار نهادهایی چون ارتش و دیوان‌سالاری، به تحکیم ساختار سیاسی و ارکان قدرت کمک بسیاری کرده است. در ایران دوره پهلوی نیز در کنار سایر برنامه‌های دولتی برای تمرکز قدرت، نهاد اطلاعات اهمیت بسیاری داشت؛ زیرا این نهاد عامل شناسایی مخالفان و مقابله با آنها بود.[1] محمدرضا پهلوی در سال‌های بعد از کودتای 28 مرداد 1332ش، یعنی زمانی که بر مسند مستبدانه خود تکیه زد، متأثر از عملکرد کشورهای آمریکا و انگلیس، تأسیس مجموعه‌ای از سازمان‌ها و نهادهای اطلاعاتی و امنیتی را در دستور کار قرار داد و «ساواک»، «سازمان کوک»، «سازمان بازرسی شاهنشاهی» و «دفتر ویژه اطلاعات» را تشکیل داد.
 
همچون بسیاری از پدیدارها، تأسیس دفتر ویژه اطلاعات، معلول زمینه‌ها و علل و عوامل مختلفی بود. بخش عمده این زمینه‎‌ها به وضعیت سیاسی حاکم بر کشور بعد از ایام کودتای 28 مرداد باز می‌گشت؛ چرا که در پی براندازی دولت ملی دکتر مصدق، فضایی از خفقان سیاسی و سرکوب کنشگران از طرفی و احیای مقام سلطنت مستبدانه پهلوی از طرفی دیگر بر کشور سایه گستراند. حجیم شدن تشکیلات اداری و افزایش تعداد وزارتخانه‌ها و کارکنان دولتی، ناآرامی‌های داخلی، فعالیت‌های زیرزمینی احزاب و نیروهای سیاسی و نظامی و اقدامات براندازانه که بهترین نمونه آن کودتای منسوب به سپهبد ولی‌الله قرنی بود، ناکارآمدی دیوان‌سالاری، فساد و کژتابی‌های آن به‌ویژه در میان کارکنان عالی‌رتبه دولتی، افزایش مناسبات با کشورهای غربی و تمایل شاه برای کنترل و نظارت بر تمامی نهادها از جمله عوامل مهمی بودند که او را به گسترش دامنه نهادهای اطلاعاتی ترغیب کردند، اما افزون بر این عوامل، تعدد مراکز اطلاعاتی و ضد اطلاعاتی نیز در تأسیس دفتر ویژه اطلاعات سهم به‌سزایی داشت.
 
تعدد مراکز اطلاعاتی و ضد اطلاعاتی در ارتش، شهربانی، ژاندارمری، ساواک و دیگر شبکه‌های مخفی و پنهان اشراف و تسلط کافی محمدرضا پهلوی بر آنها را ناممکن می‌کرد.[2] بنابراین دفتری نیاز بود تا بولتن‌ها و گزارش‌های واصله از آنها را بررسی و تلخیص کند و خیلی فشرده به اطلاع شاه برساند.[3] ضرورت وجودی دفتر ویژه اطلاعات، که در واقع مغز اطلاعاتی کشور بود، از همین جا ناشی می‌شد و به فعلیت رساندن این ایده در سال 1338 و در پی سفر محمدرضا پهلوی به لندن رقم خورد.
 
در سال 1338ش محمدرضا پهلوی سفری به لندن داشت و در آنجا به توصیه ملکه انگلیس این واحد اطلاعاتی ایجاد شد. درواقع دفتر ویژه اطلاعات الگوبرداری از مدل انگلیسی آن بود و به توصیه ملکه انگلیس در ذهن شاه شکل گرفت[4] و با اعتمادی که وی به حسین فردوست داشت، او مأمور تشکیل این دفتر شد و بلافاصله برای تأسیس این نهاد اقدامات لازم به عمل آمد. فردوست در مدتی کوتاه موفق شد آموزش‌های لازم را نزد مأموران ام.آی.سیکس (MI6) فرا گیرد و در بازگشت به کشور این آموزش‌ها را برای اداره این دفتر به‌کار برد.[5] بدین‌ترتیب، دفتر ویژه اطلاعات با هدایت و طراحی ام.آی.سیکس و با مدیریت حسین فردوست پایه‌گذاری شد.
 
حسین فردوستحسین فردوست
 
سازمان‌دهی و اعضای عالی‌رتبه
دفتر ویژه اطلاعات، که فعالیت آن با روش ام.آی.سیکس همخوانی داشت، دارای پنج‌ شعبه مختلف بود که به ترتیب امور اداری، کشوری، سیاسی، نظامی و اقتصادی و تحقیق را برعهده داشتند. با تشکیل این دفتر تمام گزارش‌های اطلاعاتی ـ امنیتی که از سازمان‌های اطلاعاتی موازی ارسال می‌شد توسط شعبات مربوطه و تحت نظارت و مراقبت عالیه شخص حسین فردوست جمع‌بندی و تلخیص و به شاه تسلیم می‌شد.[6] فردوست تا پایان دوره سلطنت محمدرضا بر این دفتر ریاست می‌کرد و جز شخص شاه از هیچ سازمان یا مقامی فرمانبری نداشت. در واقع دفتر ویژه اطلاعات تشکیلاتی
کاملا مستقل بود و جز شاه هیچ مرجعی بر آن نظارت نمی‌‎کرد. سازمان دفتر عبارت بود از: رئیس و یک معاون، و امور دفتر که توسط پنج شعبه اداره می‌شد.[7] در سال‌های نخستین، این دفتر به لحاظ تشکیلاتی و نیروی انسانی بسیار محدود بود، اما با گذشت زمان دامنه‌ فعالیت و بالتبع تشکیلات آن گسترش یافت.
 
همچنین دفتر ویژه علاوه بر کارکردهای اطلاعاتی و امنیتی، کانالی برای تربیت و آموزش افرادی به‌شمار می‌آمد که به مشاغل حساس نظامی و امنیتی دست می‌یافتند. کارمندان این مجموعه تابع مقررات سازمانی ـ اداری و سلسله‌مراتب ارتش بودند. در واقع، به نظر می‌رسد که دفتر ویژه یک نهاد نظامی به‌شمار می‌آمد و بیشتر اعضای آن از نظامی‌ها انتخاب می‌شدند. معمولا افسرانی در دفتر ویژه اطلاعات به کار گمارده می‌شدند که از شاخص‌ترین چهره‌های ارتش بودند. این اعضا از سربازان درجه گرفته تا افسران رده بالا، همگی مسلح به تپانچه کالیبر و اسلحه کمری بودند.[8] بسیاری از کسانی که در دفتر ویژه اطلاعات خدمت می‌کردند پس از پایان فعالیتشان، به سمت‌های نظامی بالا منصوب شدند. ناصر مقدم، سرتیپ خاتمی، نصرت‌الله فردوست، سپهبد ناصر فیروزمند، سپهبد برومند جری، سرلشکر محمودی، سرلشکر ناجی، سرلشکر عشقی‌پور، سرتیپ نجاتی، سرلشکر صفاپور، سرلشکر شاکر، سپهبد افشانی، سرلشکر امینی افشار، سرتیپ زندی‌پور و سرتیپ پرنیافر از جمله افرادی بودند که در دفتر ویژه اطلاعات خدمت کرده بودند.[9]
 
شاه و آخرین صافی کانال‌های کنترل‌کننده
دفتر ویژه اطلاعات اگرچه خود سازمان کوچک و واحدی در ارتش شاهنشاهی بود، وظایف گسترده و مهمی برعهده داشت که مهم‌ترین آن عبارت بود از دریافت گزارش‌های روزانه و بررسی و تلخیص آن برای اطلاع به شاه؛ تشکیل و اداره‌ شورای امنیت کشور، که بعدا به دو شورا به نام‌های شورای عالی هماهنگی و شورای هماهنگی رده‌ 2 تبدیل شد، و ایجاد شبکه‌های پنهانی در ارتش و ساواک و نیروهای انتظامی و جامعه.[10] این شبکه‌ها کاملا مخفی بودند و بودجه‌ وظایف پنهانی با عنوان بودجه‌ سری دریافت می‌کردند. درباره این شبکه‌ها، فردوست، رئیس تمام مدت حیات دفتر، گفته است:
 
«یکی از آموزش‌هایی که در انگلستان داده شد، آموزش شبکه‌های پنهانی بود. استاد مربوطه گفت که به شاه بگویید به علت اهمیت ارتش در درجه‌ اول و نیروهای انتظامی و امنیتی در درجه‌ دوم، علاوه بر ضد اطلاعات مربوطه و کنترل اداره‌ دوم، باید دفتر ویژه‌ اطلاعات نیز این نیروها را به‌طور پنهانی کنترل کند و به شخص او گزارش دهد و به‌ویژه مراقب نفوذ عناصر مخالف رژیم باشد. این مطلب را در همان شروع تشکیل دفتر به محمدرضا گفتم و او با علاقه تصویب کرد».[11]
 
شبکه‌های پنهانی در واقع سازمان مخفی دفتر را تشکیل می‌دادند. این شبکه‌ها در ارتش، شهربانی و ژاندارمری تشکیل شدند و مأموران آن از درجه‌داران و افسران جز بودند که حتی پس از بازنشستگی یا انتقال درون سازمانی، ارتباط خود را با دفتر حفظ می‌کردند. مسئول شبکه، همواره یک نفر بود که اگر از دفتر نیز منتقل یا حتی بازنشسته می‌شد، این مسئولیت را ادامه می‌داد.[12] به گفته‌ فردوست، سری بودن و پنهان‌کاری فعالیت شبکه‌ها، در درجه‌ اول اهمیت قرار داشت و در عمل نیز تا زمان انقلاب حتی یک نفر از اعضای شبکه‌های دفتر نیز شناخته نشد و حتی افسران دفتر نیز از وجود چنین شبکه‌هایی بی‌اطلاع بودند. با وجود این، محمدرضا پهلوی به این شبکه‌ها اکتفا نکرد و دستور داد ساواک نیز کنترل شود و به علاوه ساواک، بر اداره‌ دوم و به همین­ترتیب شهربانی و ژاندارمری، کنترل پنهانی وجود داشته باشد.[13]
 
فرجام سخن
در دوره سلطنت محمدرضا پهلوی با وجود تأسیس سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک)، سازمان بازرسی شاهنشاهی و چندین نهاد کوچک دیگر، همچنان بر شمار این مراکز افزوده شد و این امر نشان‌دهنده بی‌اعتمادی شاه به وضعیت داخلی و تحولات کشور، رجال سیاسی و کارگزاران نظام اداری، ارتش و جریان‌های مخالف بود. نگرانی محمدرضا پهلوی از تکرار حوادث پیش از کودتای 28 مرداد از یک‌سو و تمایل شدید وی به تأسیس نهادهای موازی برای کنترل تمامی مراجع قدرت و نهادهای دولتی سهم به‌سزایی در شکل‌گیری دفتر ویژه اطلاعات در دو دهه پایانی سلطنت محمدرضا پهلوی داشت. بااین‌حال و به‌رغم اینکه دفتر در امور مختلف اداری و اطلاعاتی مداخله داشت، اما در نهایت نتوانست هدف اصلی رژیم، یعنی حفظ قدرت و تثبیت مقام سلطنت و سرکوب و تعقیب مخالفت‎‌ها و جریان‌های معترض، را محقق کند. فساد مالی و اداری گسترده، گزارش‌های متعدد، تعدد نهادهای امنیتی و اطلاعاتی مشابه و مداخله آنها در امور مختلف به پیچیدگی ساختار اطلاعاتی کشور منجر شد و این امر به سهم خود از شکل‌گیری و سرلوحه قرارداد یک برنامه واحد و مشخص در عرصه سیاست‌های اطلاعاتی و امنیتی در دفتر ویژه اطلاعات جلوگیری کرد.
 
پی‌نوشت‌ها:
 
[1] . مظفر شاهدی، ساواک، تهران، مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، 1386، صص 30-31.
[2] . محسن کاظمی، ساواک و امنیت ملی، تهران، موسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، 1384، صص 738- 739.
[3] . دانشجویان مسلمان پیرو خط امام، اسناد لانه‌ جاسوسی ایران، تهران، مرکز نشر اسناد لانه‌ جاسوسی امریکا، 1369، ص 29.
[4] . مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ش بازیابی35863، ص 44.
[5] . کریستین دلانوا، ساواک، ترجمه عبدالحسین نیک‌گهر، تهران، طرح نو، 1371، ص 67.
[6] . محسن کاظمی، ساواک و امنیت ملی، تهران، موسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، 1384، ص 745.
[7] . مظفر شاهدی، «پهلوی دوم و چالش امنیت ملی»، ماهنامه زمانه، ش 52 (دی‌ماه 1385)، ص 68.
[8] . مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ش بازیابی 2461، ص 3.
[9] . حسین فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج 1، تهران، اطلاعات، 1387، ص 399.
[10].  حمید شایسته‌پور، قدرت سرکوب رژیم پهلوی و انقلاب اسلامی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1385، ص 87.
[11]. حسین فردوست، همان، ص 403.
[12]. حمید شایسته‌پور، همان، ص 87.
[13]. حسین فردوست، همان، ص 402.
https://iichs.ir/vdcjmte8.uqeixzsffu.html
iichs.ir/vdcjmte8.uqeixzsffu.html
نام شما
آدرس ايميل شما