زهرا کولیوند
درالفنون چه بود؟
در ظاهر دارالفنون، محل آموزش فنون یا بهعبارتی «پلیتکنیک» (polytechnic) بود، اما باید دانست که میرزا تقیخان امیرکبیر، موسس این مرکز، بههیچ وجه چنین نامی را برای آن بهکار نبرد. گویا او در نظر داشت این نهاد آموزشی را «مدرسه نظامیه» بنامد.1 عنوان دیگری که در آن زمان برای دارالفنون بهکار رفته «مکتبخانه پادشاهی» است. بهکار بردن نام «مکتبخانه» برای این مرکز، این تصور را به ذهن میرساند که دارالفنون نیز نهادی آموزشی مانند مکتبخانهها بوده، اما از آن سو، نام «نظامیه» یادآور اقدامات خواجه نظامالملک طوسی، وزیر مشهور سلسله سلجوقیان ــ که به تأسیس مدارسی با عنوان نظامیه همت گماشت ــ است. اما آیا دارالفنونی که در 5 ربیعالاول 1268ق بدون حضور بانی آن (امیرکبیر در این تاریخ از وزارت عزل و چند روزی پس از آن به قتل رسید) افتتاح شد، دنباله کار نظامیهها بود یا آنکه مکتبخانهای مشابه مکتبخانههای دیگر؟
بنای مربع مستطیل این مرکز آموزشی در شمال شرقی ارگ شاهی قرار داشت. نقشه این بنا را میرزارضا مهندسباشی تهیه کرده و اجرای آن را محمدتقی معمارباشی برعهده گرفته بود. این بنا با حجرههایی 4*4متر احاطه شده بود. دیوارهای این حجرهها به گچبریها و نقشها و تذهیبات بدیع آراسته بود. در جلوی این حجرهها ایوانی سرپوشیده قرار داشت که حد فاصل حجرهها با حیاط بود. میان حیاط دارالفنون حوض بزرگی قرار داشت. افزون بر اینها، دارالفنون از کتابخانه، چاپخانه، اتاق نقاشی و تالار دارالمعلمین برخوردار بود. در این تالار گاه نمایشهایی اجرا میشد.2
با توجه به معماری دارالفنون، این مرکز از نظر بنا شباهتی به مکتبخانهها نداشت. مکتبخانهها اغلب اتاقی کوچک بودند که در آن، شاگردان روی زمین کنار هم مینشستند و از تدریس «ملا» بهرهمند میشدند. در این مراکز آموزشی خبری از کتابخانه، چاپخانه و... نبود. نظامیهها گرچه فضای بزرگی را در برمیگرفتند، با برخی از اجزای دارالفنون مانند تالار دارالمعلمین که تالار نمایش نیز بود و اتاق نقاشی بیگانه بودند.
مهمتر از معماری، آنچه باید در ردیابی ریشههای دارالفنون در کانون توجه قرار داد رشتههایی است که در این مرکز تدریس میشد. طب و جراحی، معدن، پیادهنظام، سوارهنظام، توپخانه، داروسازی، شیمی، فیزیک، هندسه، زبان فرانسوی، روسی و... از جمله مباحثی بودند که شاگردان دارالفنون از آنها بهرهمند میشدند.3 تدریس چنین دروسی که در اوان تاسیس این نهاد، بیشتر نیز بر جنبه نظامی آنها تاکید میشد، نه در مکتبخانه سابقه داشت و نه در نظامیه. در مکتبخانه دروس مقدماتی آموزش داده میشد و در نظامیه علوم قدیم که فقه و اصول و... جزء آن بودند.
با توجه به تفاوتهای دارالفنون با این دو نهاد آموزشی تاریخی در ایران، این پرسش مطرح میشود که چه نسبتی میان آنها و دارالفنون وجود داشت؟ آیا این مراکز هریک مستقل از هم و در عرض هم فعالیت میکردند یا نسبتی طولی میانشان برقرار بود؟ این پرسش را از دو منظر میتوان در نظر گرفت: یکی آنکه آیا دارالفنون نهادی برآمده از این دو مرکز آموزشی بود؟ دیگر اینکه آیا شاگردان هریک از این مراکز میتوانستند برای ادامه تحصیل وارد مرکز دیگر شوند؟ برای پاسخ به این پرسشها، نگاهی به قوانین دارالفنون راهگشا خواهد بود.
پایه تحصیل دانشآموزان در آغاز تاسیس دارالفنون متفاوت و معلومات بیشتر آنها به زبان فارسی و مقدمات صرف و نحو منحصر بود. این دانشآموزان که حدود ده یا یازده سال سن داشتند، به فراخور میل و استعداد خود در رشتههای پیادهنظام، توپخانه، سوارهنظام، مهندسی، طب، جراحی، داروسازی و معدنشناسی تحصیل میکردند. این دوره تحصیل حدود هفت سال طول میکشید. هر معلم یک مترجم داشت که مباحث او را برای دانشآموزان به فارسی ترجمه میکرد. شاگردان لباس مخصوصی میپوشیدند و مسئولان دارالفنون به آنها نهار و حقوقی مختصر میداد.4
شاگردان حدود ساعت 8 صبح به دارالفنون میرفتند و ساعت 15 از آن خارج میشدند.5 حضور و غیاب، رسمی متداول در این مرکز آموزشی بود. به گفته احتشامالسلطنه، هر سه سال یک مرتبه، برای رفتن به مرتبه بالاتر یا دوره بعدی از محصلان امتحان نهایی گرفته میشد.6 تا سال 1286ق، دارالفنون علاوه بر عیدهای ملی و مذهبی، ایام سوگواری، جمعهها و ماه رمضان، دوشنبهها نیز تعطیل بود، اما از این سال، به دلیل گرمای شدید تابستان، به مدت چهل روز در این فصل تعطیل گردید، اما به جای آن تعطیلی دوشنبهها برداشته شد. ازآنجاکه بیشتر شاگردان دارالفنون در آغاز تأسیس، اعیانزاده بودند و عادت به اطاعت از مقررات این مرکز نداشتند، اغلب به قوانین آن گردن نمینهادند؛ ازهمینرو به دستور ناصرالدینشاه7 هرروز در تمام مدتی که کلاسهای درس دایر بود، چندین فراش با چوب و فلک آماده بودند تا هر شاگردی گردنکشی کرد و نظم آنجا را برهم زد به فرمان رئیس یا ناظم، او را فلک کنند.8 افزون بر این، به دلیل آنکه پس از پایان تعطیلات، دانشآموزان به میل خود و در روز مشخصشده به دارالفنون بازنمیگشتند، جعفرقلیخان هدایت (نیرالملک)، رئیس این نهاد آموزشی، چاره را در آن دید که چند روز پیش از پایان یافتن تعطیلات، فراشان یادشده را به در خانه آنها راهی کند تا به آنها اطلاع دهند که بدون عذر و بهانه در روز تعیینشده در دارالفنون حضور یابند. این رسم تا زمان رواج روزنامهخوانی در میان مردم ادامه داشت، اما از آن زمان به بعد، زمان آغاز به کار این مرکز از راه روزنامهها به دانشآموزان اطلاع داده میشد. افزون بر این، به گفته اقبال یغمایی، زمان ثبت نام تازهواردها، ظرفیت دارالفنون برای این امر و شیوه پذیرش آنها، که براساس «نمره ترتیبی امتحان ششساله» بود، در روزنامهها اعلام میشد.9 اما منظور از «نمره ترتیبی امتحان ششساله» چیست؟
اشاره شد که دانشآموزان دارالفنون حدود ده، یازده سال داشتند و با معلوماتی هرچند مختصر وارد این مرکز میشدند؛ همچنین ورودیهای جدید را براساس «نمره ترتیبی امتحان ششساله» گزینش میکردند. با توجه به این مطالب شاید تصور شود که دارالفنون دبیرستانی بوده است که دانشآموزان با معلوماتی که در دوره ابتدایی کسب کرده بودند وارد آن میشدند، اما با نگاهی به تاریخ تاسیس مدارس جدید در ایران (حدود سالهای 1305ق به بعد) این مطلب روشن میشود که در زمان تاسیس دارالفنون تا حدود چهل سال بعد از آن، مدرسه ابتدایی در ایران وجود نداشته است. براین اساس، گفته یغمایی درباره شیوه گزینش ورودیهای جدید به دارالفنون که براساس «نمره ترتیبی امتحان ششساله» بود، به بعد از رواج مدارس ابتدایی در ایران بازمیگردد. با توجه به این مسئله، دانشآموزان دارالفنون با چه سطح معلوماتی وارد این مرکز آموزشی میشدند؟
تا پیش از تاسیس مدارس به سبک جدید در ایران، فقط مکتبخانهها کار آموزش و پرورش کودکان کمسنوسال را انجام میدادند؛ بنابراین کودکانی که در سطح مقدماتی سواد آموخته بودند برای ادامه تحصیل وارد دارالفنون میشدند. با توجه به همین موضوع، شاید در نگاه نخست چنین به نظر آید که دارالفنون در طول مکتبخانهها قرار داشت و مکتبخانهها دانشآموزان را با هدف ورود به مرکزی همچون دارالفنون وارد میکردند، اما نگاهی به محتوای درسی این دو مرکز آموزشی، گزاف بودن این دیدگاه را نشان میدهد.
در دارالفنون بر علوم عرفی تأکید میشد. این سخن به معنای آن نیست که علوم شرعی و دینی در این مرکز آموزشی جایی نداشتند، بلکه مراد، ماهیت علومی است که در آنجا تدریس میشد. در این علوم، که رویکردی ناسوتی داشتند، بر تجربه و شناخت تاکید میشد؛ این در حالی است که در نهادهای آموزشی سنتی در ایران، مثل مکتبخانهها، علوم رویکردی الهیاتی داشتند. شکاف میان آموختهها در دارالفنون و مکتبخانهها، حتی در درس حساب نیز نمود داشت؛ در مکتبخانهها حساب به شیوه سیاق آموزش داده میشد. این شکاف به اندازهای بود که تحصیلات مقدماتی دانشآموزان در مکتبخانه نهتنها در دارالفنون به کار آنها نمیآمد، بلکه گاه مانعی در راه یادگیریشان بود.
درالفنون نهادی بود که پس از مواجهه ایران با جهان مدرن و شکست آن در جنگ با روسیه و به منظور تقویت این کشور بهویژه در بعد نظامی تأسیس شد. در این نهاد، علوم مدرن اخذ شد و برای تدریس آنها معلمان خارجی به خدمت گرفته شدند. با توجه به آنچه گفته شد، این مرکز آموزشی بخشی از یک نظام آموزشی مدرن بود که بدون پایههایش در ایران برپا گردید و مدتها بعد و در دوره امینالدوله بود که دولتمردان فقدان نهادهای پیشادارالفنون و لزوم تاسیس آنها را احساس کردند،10 اما با وجود این، چون دارالفنون و مراکز مشابه آن برآمده از تحولات جامعه ایران نبود و مانند آنچه در غرب روی داده بود، از مکتبخانهها یا حوزههای علمیه سربرنیاورده بود، نتوانست با این جامعه و بهویژه نهادهای آموزشی آن نسبت معرفتی و فکری برقرار کند.11
--------------------------------------------
محمود حکیمی، داستانهایی از زندگانی امیرکبیر، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۲، ص 419.
اقبال یغمایی، «بنای دارالفنون»، قدرتالله روشنی، امیرکبیر و دارالفنون، مجموعه خطابههای ایرادشده در کتابخانه مرکزی و مرکز اسناد دانشگاه تهران، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۵۴، صص 72 ـ7؛ محمود احتشامالسلطنه، خاطرات احتشامالسلطنه، تهران، زوار، ۱۳۶۷، ص 25ـ26.
همان، ش 4 (1348)، صص 220ـ223؛ جورج ناتانیل کرزن، ایران و قضیه ایران، ترجمه غلامعلی وحید مازندرانی، ج 1، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۶۲، ص 639.
جورج ناتانیل کرزن، همان، ص 640؛ محمود احتشامالسلطنه، همان، ص 28.
محمود احتشامالسلطنه، همان، ص 28.
گفتنی است ناصرالدینشاه در اوایل تاسیس دارالفنون، توجه بسیاری به آن مبذول میکرد، اما به گفته اقبال یغمایی، انزجار شاه از همکاری عدهای از دانشآموزان دارالفنون با فراموشخانه ملکم سبب بیاعتنایی او به کار این مرکز آموزشی شد. رک: اقبال یغمایی، همان، ش 4 (1348)، ص 223؛ محمد محیط طباطبایی، «دارالفنون و امیرکبیر»، قدرتالله روشنی، همان.
برگرفته از سخنرانی مولایی توانی در نشست «چالش گذار از سنت به تجدد در نظام آموزشی دنیای اسلام»، برگزارشده در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی (23 آبان 1396).
-------------------------------------------- منابع عکسها:
احتشامالسلطنه، محمود، 1367. خاطرات احتشامالسلطنه، تهران، زوار.
بامداد، مهدی، 1347ـ1351. شرح حال رجال ایران در قرن ۱۲ و ۱۳ و ۱۴ هجری، تهران، زوار.
ثقفی، مریم، 1391. «کوششهای میرزا کاظم محلاتی در بنیانگذاری داروسازی نوین در ایران عهد ناصری»، فصلنامه تاریخ پزشکی، سال چهارم، ش 13 (زمستان).
«در پنجاهمین سال انتشار یک کتاب درسی یادی از محمد وحید تنکابنی معلم و دانشمندی نمونه»، 1350. ماهنامه آموزش و پرورش، ش 129 (اسفند).
روشنی، قدرتالله، 1354. امیرکبیر و دارالفنون (مجموعه خطابههای ایرادشده در کتابخانه مرکزی و مرکز اسناد دانشگاه تهران)، تهران، دانشگاه تهران.
سلیمانی، کریم، 1379. القاب رجال دوره قاجاریه، تهران، نشر نی.
صدر هاشمی، محمد، 1363. تاریخ جراید و مجلات ایران، اصفهان، کمال.
عاقلی، باقر، 1380. شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران، تهران، نشر گفتار و علم.
قریب، بدرالزمان، 1378. «به یاد استاد عبدالعظیم قریب»، نامه فرهنگستان، ش 514 (زمستان).
محدثزاده، حسین و حبیبالله عباسی، 1384. اثرآفرینان، تهران، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی.
ناصرالدین قاجار، شاه ایران، 1369. روزنامه خاطرات ناصرالدینشاه در سفر سوم فرنگستان، تهران، سازمان اسناد ملی ایران، دفتر پژوهش و تحقیقات.
یغمایی، اقبال، 1348، «مدرسه دارالفنون»، یغما، ش 6.
یغمایی، اقبال، 1349، «مدرسه دارالفنون»، یغما، ش 5 (مرداد).
یغمایی، اقبال، 1355. کارنامه رضاشاه کبیر بنیانگذار ایران نوین، تهران، وزارت فرهنگ و هنر.