جواد حقگو، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران، گفت: به نظر من بیطرف و خالیالذهن بودن آنطور که پوزیتیویستها میگویند حرف چندان دقیقی نیست و لااقل در حوزه علوم انسانی و اجتماعی امکان تحقق ندارد.
پایگاه اطلاعرسانیپژوهشکده تاریخ معاصر؛به نقل از خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): جایزه کتاب تاریخ انقلاب اسلامی با هدف ارتقای فرهنگ و حافظه تاریخی جامعه اسلامی ایران و حفظ استقلال و هویت فرهنگی، شناسایی و معرفی کتابهای برتر در حوزه تاریخ انقلاب اسلامی (ریشهها و پیامدها)، کمک به اعتلای سطح دانش تاریخی و فرهنگ مکتوب، مقابله با تحریف تاریخ انقلاب اسلامی، حمایت و تشویق مؤلفان و پدیدآورندگان متعهد و متخصص سراسر کشور در این حوزه در بهمن 1400 برگزار میشود؛ به همین دلیل با جواد حقگو، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران و از اعضای شورای علمی دومین جایزه کتاب تاریخ انقلاب اسلامی و دبیر بخش کلیات و مقالات تاریخی با رویکرد نقد دوران پهلوی (منتشره در سال 1398-1399)، درباره اهداف دومین جشنواره کتاب تاریخ انقلاب اسلامی و همچنین پرسشهای حاشیهای که شاید متن را تحت تأثیر قرار دهند گفتوگو کردیم که در ادامه میخوانید.
برگزاری جشنواره کتاب تاریخ انقلاب اسلامی با چه اهدافی انجام میشود و چه کارکردی برای جامعه هدف مورد نظر جشنواره دارد؟
بسمالله الرحمنالرحیم. امسال دومین دوره جشنواره کتاب انقلاب اسلامی برگزار میشود و بنده توفیق دارم که امسال هم به عنوان دبیر نقشی در برگزاری این رویداد علمی داشته باشم. جشنواره کتاب تاریخ انقلاب، که دو سالانه برگزار میشود، از دو منظر میتواند تأثیرگذاری مثبتی در فضای علمی کشور داشته باشد. یکی بحث کمّی و دیگری کیفی است. به لحاظ کمّی، جشنوارههایی از این دست میتوانند مشوّقی برای محققین، ناشران و مجموعه عوامل تولید و نشر آثار مرتبط با انقلاب و تاریخ انقلاب اسلامی باشد. به هر صورت فضایی ایجاد میشود که آثار بیشتر از قبل دیده شود. منتها مهمتر از جنبه کمّی، محور کیفی بحث است؛ چون بههرحال برگزاری جشنواره حتما میتواند تأثیر مثبتی بر افزایش کیفیت آثار داشته باشد.
با توجه به اینکه برخی از آثاری که در حوزه انقلاب و تاریخ انقلاب اسلامی منتشر شدهاند، آثار دولتی هستند، بعضا کیفیت مطلوبی ندارند. وقتی که ناشر دولتی در کنار ناشرین غیر دولتی و خصوصی مشاهده کنند که فضایی برای بررسی آثار بهوجود آمده و سره از ناسره تشخیص داده میشود و اثر قوی میتواند با آثار دیگر رقابت کند، حتما این جریان میتواند در برنامهریزی ناشران و محققان و پژوهشگران تأثیر بگذارد. به نظر من مهمترین تأثیر برگزاری این جشنواره این بحث است. همین که یک محقق یا یک ناشر بداند که کتاب یا مقالهاش در جایی خارج از مجموعه خود ارزیابی میشود حتما در تلاش او برای تقویت آثار بعدی مؤثر خواهد بود.
امسال روند بررسی آثار به چه شکلی صورت خواهد گرفت؟ امسال بخشی به نام بررسی مقالات هست که شما دبیر آن بخش هم هستید. در مورد بخش مقالات برایمان بفرمایید. مقالات باید چه ویژگیهایی داشته باشند که بتوانند حائز رتبه بشوند؟
نزدیک به دو ماه است که فراخوانی از طریق رسانهها داده شده که ناشران و پژوهشگران آثارشان را بفرستند. آثاری که به دبیرخانه ارسال میشوند، بعد از وجین اولیه توسط گروههای تخصصی هر بخش، اگر دارای استانداردهای لازم و حداقلهای اولیه باشند، وارد مرحله داوری شده و توسط دو داور ارزیابی میشوند. روال کار مثل سال گذشته است که آثار باید حد نصابی را بیاورند تا بتوانند به عنوان آثار برگزیده انتخاب شوند. منتها در بخش مقالات، که به عنوان بخش ویژه امسال در نظر گرفته شده است، طبیعتا با توجه به اینکه بخش وسیعی از پژوهشها و آثار حوزه انقلاب اسلامی در فرم و قالب مقالات علمی کار شدهاند، این بخش هم امسال به جشنواره اضافه شده است و با توجه به اینکه دیگر نیازی به ارسال فیزیکی کتاب نیست، نویسندگان مقالات میتوانند از طریق سامانه تاریخ سال (www.tarikhsal.ir) خیلی راحت فایل مقالات خودشان را بارگذاری کنند. قرار است امسال به حداقل چهار، پنج مقاله برگزیده که حداقل استانداردهای لازم را داشته و در سالهای 1398 و 1399 منتشر شده باشند، جایزه داده بشود.
پرسشی که مطرح میشود این است که آیا مقالات باید حتما در مجلات علمی مورد تأیید وزارت علوم که عمدتا با عنوان مجلات علمی ـ پژوهشی یا مجلات علمی ـ ترویجی شناخته میشوند منتشر شده باشند؟
در پاسخ باید گفت خیر. با توجه به اینکه بسیاری از مقالات در نشریاتی که لزوما تحت عنوان علمی ـ پژوهشی طبقهبندی نشدهاند، منتشر میشوند و ارزش علمی ـ پژوهشی آنها بعضا از مقالاتی هم که در نشریات علمی ـ پژوهشی منتشر میشوند، بیشتر است، ما در این زمینه محدودیتی قائل نشدهایم و هر مقالهای را که به لحاظ فرم و محتوا کیفیت و استانداردهای لازم را داشته باشد و به دبیرخانه ارسال شود، ارزیابی خواهیم کرد و از این منظر فضا را باز گذاشتهایم و آن را فقط به مقالات دانشگاهی و علمی ـ پژوهشی محدود نکردهایم و همه کسانی که در این زمینه صاحب نظر و صاحب آثاری هستند که در سالهای 1398 و 1399 منتشر شدهاند میتوانند مقالات خودشان را به سامانه تاریخ سال، به بخشی که در آنجا تعبیه شده است ارسال کنند تا در فرآیند ارزیابی و داوری قرار بگیرد.
معمولا گفته میشود که در بررسی آثار تاریخی نمیتوان بیطرف بود. آیا شما این انگاره را قبول دارید؟ به نظر میرسد اگر این بیطرفی وجود نداشته باشد جشنوارهها اهمیتشان را از دست میدهند. نظر شما چیست؟
به نظر من بیطرف و خالیالذهن بودن آنطور که پوزیتیویستها میگویند حرف چندان دقیقی نیست و لااقل در حوزه علوم انسانی و اجتماعی امکان تحقق ندارد. بههرحال وقتی دارید جشنوارهای را برگزار میکنید یکسری اهداف مشخص را دنبال میکنید؛ برای مثال در این جشنواره یکی از بحثهای محوری نقد عالمانه و دقیق دوره پهلوی است. اینکه انسان، بیطرف باشد و چندان تحت تأثیر آرا و افکار و مطالعات خودش نباشد، به نظرم چندان حرف دقیقی نیست و میتوانم بگویم که شدنی نیست. اینها حرفهایی است که ذیل رویکردهای معرفتشناسانه علمگرایانه افراطی و پوزیتیویستی مطرح میشوند که به نظرم چندان امکان وقوع ندارند؛ برای مثال ما در جشنواره قرار است بر اساس یک سری از اولویتها آثاری که به شکلی دقیقتر و با رعایت چهارچوبها و استانداردهای علمی توانستهاند مشکلات و آسیبهای دوره پهلوی را بررسی کنند، مورد ارزیابی قرار دهیم. حتی برای تکمیل فرم داوری هم این نکته در نظر گرفته شده است و اینکه بگوییم در این مسئله سمت و سویی وجود ندارد مسئله دقیقی نیست و اصلا امکان تحقق هم ندارد. بر همین اساس اینکه مثلا اثری تاریخی باشد منتها نگاه انتقادی نداشته باشد و بیشتر توصیفی باشد طبیعتا در اولویت جشنواره نیست. البته این را باید اشاره کنم که در بررسی و داوری آثاری که استانداردهای حداقلی جشنواره را دارند حتما بیطرفی و پرهیز از قضاوتها و سوگیریهای شخصی و غیرعلمی رعایت خواهد شد. البته باز در این موارد هم، چون ما با داوران انسانی مواجه هستیم نمیتوانیم مثلا از داوران بخواهیم خالی از ذهن، آثار را داوری کنند. طبیعی است که این موضوع اصلا شدنی نیست. بااینحال با در نظر گرفتن فرایند دقیق داوری تلاش شده تا این آسیبها به حداقل برسد.
با توجه به اینکه رشته تحصیلی شما علوم سیاسی بوده چه شد که به مسائل تاریخی علاقهمند شدید و بهطور تخصصی وارد حوزه تاریخ شدید؟
بله؛ رشته تحصیلی من علوم سیاسی و روابط بینالملل بوده است. غیر از علائق شخصی به مباحث تاریخی، با توجه به اینکه بعد بیرونی مطالعات تاریخی یکی از مسائلی است که در تمام این سالها عمدتا مغفول واقع شده ورود به این فضا برایم جذاب بود. اگر پژوهشهای تاریخی موجود را نگاه کنید، عمدتا تمرکز روی متغیرهای داخلی بوده است. از همین منظر با توجه به مطالعات و علایق شخصی وارد حوزه مسائل تاریخی با ابعاد بینالمللی شدم. حتی آخرین کتابی که از بنده توسط پژوهشکده تاریخ معاصر با عنوان «تکاپوی انگلستان برای تجزیه ایران» منتشر شده، کاری است در پیوند روابط بینالملل و تاریخ معاصر درباره تلاشهای انگلستان برای تجزیه ایران طی سالهای واپسین جنگ جهانی دوم. میدانیم که یکی از اصلیترین بازیگران عرصه سیاست ایران قبل از انقلاب تا همین امروز که در تحولات داخلی کشور ما نقش منفی ایفا کرده دولت انگلستان بوده و اثری هم که از بنده منتشر شده ناظر به همین بحث است. بدیهی است که بررسی این موضوعات میتواند آموزههای خوبی برای پژوهشگران و سیاستمداران به ارمغان بیاورد.
به نظر من یکی از بحثهایی که در حوزه مطالعات تاریخی کمتر به آن پرداخته شده بحثهای بینالمللی است. طبیعتا نگاه به عرصه بینالملل و نوع نقشآفرینی قدرتهای بزرگ در تاریخ معاصر میتواند درسها و آموزههای قابل توجهی را برای شرایط امروز ایجاد کند. این مسئله چندان مورد توجه پژوهشگران قرار نگرفته و پژوهشها عمدتا به سمت حوزه داخلی و بحثهای صرفا درونی رفته است.
بنابراین در حوزه بررسی تأثیر روابط بینالملل بر اوضاع داخلی ایران خلأ بزرگی وجود دارد؟
قطعا.
و برای فهم بهتر مسائل تاریخی باید به این بخش بینالملل توجه کنیم؟
قطعا.
جذابترین کتابهای تاریخی که اخیرا خواندهاید و تأثیر آن در ذهن شما ماندگار بوده کدام است؟
اخیرا کتابی با عنوان «تالیران» نوشته یوگنی ویکتوریاویچ تارله (1874-1955) (Yevgeny Viktorovich Tarle) از نویسندگان مشهور روس را مطاله کردم. غیر از این کتاب جذاب رمان سیاسی جذابی با عنوان «شوروی ضد شوروی»، نوشته ولادیمیر واینوویچ(Vladimir Nikolayevich Voinovich)(1932-2018) از منتقدان حکومت شوروی را مطالعه کردم که البته صرفا رمان نیست. به نظر من این، کتابی است که مباحث خوبی را مطرح میکند. کتاب دیگری که در سالهای اخیر بسیار مطرح شد و از منظری تاریخی درباره روابط بینالملل بحث میکند، کتاب معروف «صلحی که همه صلحها را بر باد داد» نوشته دیوید فرامکین(David Henry Fromkin) (1932-2017) است درباره تجزیه امپراتوری عثمانی و تحولات جنگ جهانی اول و اینکه چگونه بعد از جنگ با دنیای جدیدی روبهرو شدیم و سرنوشت کشورهای اسلامی به کدام سمت رفت. اخیرا این سه کتاب را مطالعه کردهام و به نظرم جزء موارد خوبی است که میشود به آنها اشاره کرد. کتابی که آن هم مباحث خیلی خوبی دارد و البته از منظرهای دیگری به این موضوع میپردازد کتابی است با عنوان «تاریخچه خصوصی خانه» نوشته ویل برایسون (William McGuire Bryson)(1951-) که اگر کسی بخواهد با نگاهی تاریخی غرب را بشناسد و حتی نقد کند، کتاب مفیدی است. برایسون قبل از این کتاب کتابی با عنوان «تاریخچه تقریبا همه چیز» دارد که ترجمه شدهاند و میتواند چشمانداز مناسبی در اختیار محققان قرار بدهند. من این چند کتاب را در چند ماه گذشته مطالعه کردهام و فکر میکنم آثاری هستند که ارزش وقت گذاشتن حتما دارد.
جذابترین شخصیت در تاریخ معاصر از نظر شما چه کسی است؟
داخلی یا خارجی؟
هم داخلی و هم خارجی.
شخصیتهای زیادی اخیرا ذهن مرا درگیر کردهاند. یکی از این شخصیتها که بسیار برای جالب است و توأمان نگاههای مثبت و منفی نسبت به او وجود دارد، فردی است به نام تالیران (Charles-Maurice de Talleyrand-Périgord)(1754-1838). او نماینده دولت فرانسه در کنگره وین، وزیر خارجه در دوره ناپلئون (1769-1821) (Napoleon Bonaparte) بود. او برایم شخصیت جذابی است و دوست دارم درباره او بیشتر مطالعه کنم که بالاخره خائن بود یا نبود. چقدر وطنپرست یا اهل بدهبستان بود؟ در همان بازه زمانی حیات تالیران صدراعظم اتریش، مترنیخ (Klemens von Metternich)(1773-1859) از کسانی است که او هم برایم شخصیت جالبی است.
از نظر داخلی شخصیتهای تاریخی زیادی برایم جذاب هستند که یکی از آنها سیدجمالالدین اسدآبادی است و هر مطلبی را در هر جایی که در مورد او پیدا کنم میخوانم. در باب ایشان دیدگاههای متناقضی مطرح میشود. شیخ فضلالله نوری هم برایم شخصیت جذابی دارد. قوامالسلطنه هم باز از نظر من شخصیت قابل جستوجو و کنکاشی است. شخصیت دیگری که در آخرین کتابم هم به ایشان اشاره کردهام، مرحوم شیخ حسین لنکرانی است که چند سال پیش فوت کردند و به نظر من میشود به عنوان یکی از شخصیتهای تأثیرگذار در تاریخ معاصر ایران روی ایشان خیلی بیشتر کار کرد.
در کنار اینها افراد دیگری چه در داخل، چه در خارج هستند که علامت سؤالهای زیادی را در ذهن آدم ایجاد میکنند. جلوتر که میآییم در قرن بیستم یکی از شخصیتهایی که دوست دارم دربارهاش بیشتر بدانم آنتونیو گرامشی (Antonio Francesco Gramsci)(1891-1937)، متفکر مارکسیست ایتالیایی است که عمر زیادی هم نمیکند و در زندان موسولینی کشته میشود. نگاه و نگرش انتقادی او به نظام سرمایهداری و کاپیتالیسم برایم جالب است. یکسری شخصیتهای منتقد نظام سیاسی آمریکایی مثل هربرت شیلر (2000-1919) (Herbert Irving Schiller) که بیست، سی سال پیش فوت کردند، هم برایم خیلی جذاب هستند. در فضای جهان اسلام هم در تداوم راه سیدجمالالدین اسدآبادی در حرکت جنبشهای اسلامی امثال حسن البنّا (Sheikh Hassan Ahmed Abdel Rahman Muhammed al- Banna-)(1906-1949)، مؤسس «اخوانالمسلمین» و رشید رضا (1865-1935) (Rashid Rida) برای جذاب هستند. به نظرم اینها شخصیتهای بسیار تحقیقپذیری هستند.
نقطه نظرات متفاوتی در موردشان وجود دارد.
بله؛ دیدگاهها و خوانشهای مختلفی در باره آنها وجود دارند.
که شاید خیلی هم ضد و نقیض باشند.
تمام این شخصیتهایی که اسم بردم یک ویژگی مشترک دارند و آن هم این است که بعضیها اینها را بهشدت و در حد قداست بالا میبرند و بعضیها اینها را بهشدت و در حد کفر و الحاد پایین میآورند و به زمین میکوبند. https://iichs.ir/vdcjxie8.uqevozsffu.html