حجتالاسلام رضا اکبری آهنگر، تدوینگر کتاب «80 سال تکاپوی فرهنگی؛ خاطرات فرهنگی سیاسی حاج آقا مرتضی آخوندی» در گفتوگو با خبرنگار پژوهشکده تاریخ معاصر گفت: متأسفانه در این سالها که در زمینه تاریخ انقلاب کار شده، اغلب کتب تاریخ شفاهی ما مربوط به مبارزان و فعالان سیاسی بوده و کمتر به ثبت خاطرات افرادی که در عرصه فرهنگی کشور هم جهاد و مبارزه داشتهاند توجه شده است
به گزارش روابط عمومیپژوهشکدهتاریخ معاصر؛ درمیان ناشران ایرانی دوره پهلوی، «دارالکتب الاسلامیه» از سرآمدان نشر آثار اسلامی بهشمار میآید. چاپ و نشر مجموعههای ارزشمندی چون بحارالانوار، تفسیر المیزان، تفسیر نمونه، صحیفه سجادیه، عیون اخبارالرضا، الغدیر و اصول کافی و همچنین باز نشر و احیاء آثار بزرگان دین از برگهای زرین این انتشارات است. دارالکتب الاسلامیه، که شیخ محمد آخوندی آن را در سال 1317ش تأسیس کرد، علاوه بر نشر آثار اسلامی در زمینه توزیع کتب مذهبی در سطح بینالمللی و همچنین ارتباط با علما و نویسندگان مسلمان و... بسیار فعال بود. اهمیت این موضوع سبب شد حجتالاسلام رضا اکبری آهنگر با ضبط خاطرات مرتضی آخوندی، فرزند شیخ، به تلاش برای بازآفرینی اقدامات و فعالیتهای فرهنگی انجامشده در دارالکتب الاسلامیه دست زند که ماحصل آن، تدوین کتاب «80 سال تکاپوی فرهنگی؛ خاطرات فرهنگی سیاسی مرتضی آخوندی» است. این کتاب، که به همّت پژوهشکده تاریخ معاصر در سال 1400 چاپ شده است، در سومین دوره جایزه کتاب تاریخ انقلاب اسلامی ــ که در دیماه 1402 برگزار شد ــ عنوان «اثر شایسته تقدیر بخش تاریخ شفاهی» را بهدست آورد؛ ازهمینرو پس از گفتوگو با حجتالاسلام سعید فخرزاده، دبیر بخش تاریخ شفاهی این دوره از جایزه کتاب تاریخ انقلاب اسلامی، به سراغ حجتالاسلام والمسلمین رضا اکبری آهنگر رفتهایم تا با او درباره این کتاب و چگونگی ثبت و ضبط خاطرات مرتضی آخوندی صحبت کنیم.
در تاریخ معاصر ایران، خاطرات سیاسی بسیار بیشتر از خاطرات فرهنگی به جامعه کتابخوان کشور عرضه شده است. درباره اهمیت کتابتان، «80 سال تکاپوی فرهنگی؛ خاطرات فرهنگی سیاسی حاج آقا مرتضی آخوندی» که به عنوان کتاب شایسته تقدیر در سومین دوره کتاب تاریخ انقلاب اسلامی انتخاب شده است توضیح بفرمایید.
بسم الله الرحمن الرحیم. بنده از بزرگواران و مسئولانی که محبت کردند و این کتاب را شایسته تقدیر دانستند تشکر میکنم. البته طبیعیاش این است که اینها زحماتی بوده که حاج آقای آخوندی کشیدهاند و ما این وسط کارهای نبودهایم. ما خیلی هنر کردیم این بود که اینها را جمعآوری کردیم و به صورت کتاب درآوردیم. اصل زحمات را این بزرگان کشیدهاند و ای کاش که شبیه این کار در مورد برخی دیگر از بزرگانی که در عرصه فرهنگ کشور سابقه طولانیمدت دارند هم انجام شود.
اما درباره سؤالی که فرمودید؛ خب بهنوعی پاسخ در سؤال خود حضرتعالی وجود داشت و آن اینکه متأسفانه در این سالها که در زمینه تاریخ انقلاب کار شده، اغلب کتب تاریخ شفاهی ما مربوط به شخصیتهایی بوده که فعالیتهای مبارزاتی و سیاسی داشتهاند و کمتر به این مسئله توجه شده است که ما باید خاطرات افرادی را که در عرصه فرهنگی کشور هم جهاد و مبارزه داشتهاند ثبت کنیم و در واقع این دو با هم همپوشانی دارند. همان طور که اتفاقا ما در این کتاب، وقتی اول کار میخواستیم وارد این موضوع بشویم و خدمت ایشان برسیم، هیچ ذهنیتی از مباحث سیاسی نداشتیم؛ یعنی فقط و فقط هدفمان همین بود که ما از شخصیتها و تاریخ فرهنگی کشورمان غافل شدهایم و لازم است که سراغ ضبط خاطرات فرهنگیانمان برویم. و گفتیم خب، این هم باز خودش عرصههای مختلف دارد. در مباحث فرهنگی ما استادان را داریم، معلمان را داریم، بخشهای مختلف فرهنگی داریم. گفتیم یکیاش ناشران ما هستند و وقتی بررسی کردیم دیدیم از بین ناشران هم یکی از قدیمیترین ناشران کشور ما که آثار بسیار مهمی را چاپ کردهاند، «انتشارات دارالکتب الاسلامیه» است که مرحوم حاج محمد آقای آخوندی پدر این مرتضی آخوندی مؤسس آن بودهاند و بهواسطه اینکه خود حاج آقا مرتضی آخوندی هم از دوران نوجوانیشان همراه پدر بودهاند، کاملا در جریان روند و سیر رشد این انتشارات بودهاند.
در همین جا این را عرض کنم که اگر کسی زودتر به این مسئله توجه میکرد، مثلا ده سال پیش، بیست سال پیش میرفت تا زمانی که خود مرحوم حاج آقا محمد آخوندی که روحانی بودند، خاطرات ایشان را ضبط میکرد، چقدر مهم بود و با سوابقی که ما از ایشان میشناسیم، دنیا و کوهی از خاطرت بودند، اما متأسفانه ایشان از دست رفت و ما مجبور شدیم که سراغ فرزندشان برویم.
وقتی خدمت فرزندشان هم رفتیم، باز بههیچوجه نگاه به مباحث سیاسی نداشتیم؛ البته اگر ایشان مباحث سیاسی هم میفرمودند، ما با کمال میل ضبط میکردیم، ولی غرض اینکه هدفمان این نبود؛ یعنی اگر راستش را بخواهید، فکر نمیکردیم که ایشان خاطرات سیاسی زیادی داشته باشند. اما وقتی وارد بحث شدیم، دیدیم اولا که پرونده ساواک این بزرگواران که حالا انشاءالله به آن مفصلتر خواهیم پرداخت، در دستشان هست و الان به این مسئله چندان نمیپردازم؛ ثانیا به اقتضای فعالیتهایی که هم مرحوم پدرشان داشتند، هم خودشان داشتند و هم در خانوادهشان افرادی بودند که فعال سیاسی بودند؛ مثلا اخوی کوچک ایشان عضو سازمان مجاهدین خلق بودند و آخرین فردی که در رژیم پهلوی اعدام شده، اخوی ایشان بوده. خب این خودش باعث میشد که ایشان طبیعتا خاطرات سیاسی بسیار مهم و جالبی هم داشته باشند و ما این خاطرات را هم ضبط کردیم. این را بهعنوان مثال عرض کردم که بگویم خاطرات فرهنگی و سیاسی همپوشانی دارد و نمیتواند از هم جدا باشد و در این کتاب، بهرغم اینکه ما با هدف ضبط خاطرات فرهنگی رفتیم، اما با خاطرات سیاسی بسیار جالبی هم روبهرو شدیم. این کلیتی بود که لازم دانستم عرض کنم.
مرتضی آخوندی در آیین پایانی «سومین دوره جایزه کتاب تاریخ انقلاب اسلامی»
در مقدمه کتابتان اشاره میکنید که مصاحبههای مفصلی با آقای آخوندی داشتید، اما در این کتاب تنها به حوادث سالهای پیش از پیروزی انقلاب پرداختهاید. علت این امر چه بود؟
بله؛ ما دیدیم که طبیعتا مناسب نیست اگر بخواهیم کلش را در یک جلد بیاوریم؛ چون خیلی حجیم میشد. البته این به این معنا نیست که نخواهیم بقیهاش را چاپ کنیم. تصمیم گرفتیم کتاب را به دو جلد تقسیم کنیم: خاطرات قبل از انقلاب ایشان و خاطرات بعد از انقلاب ایشان. انشاءالله در آینده خاطرات بعد از انقلاب ایشان هم در دست تدوین قرار خواهد گرفت و منتشر خواهد شد.
نسبت به بحث گویاسازی و راستیآزمایی خاطرات چقدر حساسیت داشتید؟ اشاره فرمودید که اسناد ساواک را هم در دسترس داشتید و میتوانستید نسبت به این خاطرات راستیآزمایی داشته باشید. درباره این موضوع هم توضیح بفرمایید.
بله؛ ما وقتی متوجه شدیم که ایشان الحمدلله خودشان اقدام کردهاند و پرونده ساواکشان را از مرکز بررسی اسناد تاریخی گرفتهاند، خیلی خوشحال شدیم و پرونده را از ایشان گرفتیم و همزمان وقتی روند تاریخی مصاحبه را سال به سال جلو میآمدیم، بنده اسناد ساواک مربوط به آن وقایع و سال را هم یکی یکی، آنهایی که قابل توجه بود با ایشان میخواندم و خود این باعث میشد که یک سری خاطرات برای ایشان یادآوری شود.
اما شما در پاورقیها و ضمایم به آن اسناد اشاره نکردهاید؛ چرا؟
دلیل خاصی نداشته؛ یعنی محدودیت و محذوریتی نداشتیم برای اینکه مخصوصا بخواهیم نیاوریم؛ البته تا آنجایی که یادم هست، بعضیهایش آمده. الان چون کتاب جلوی دستم نیست و خیلی وقت است گذشته یادم نیست، ولی فکر میکنم بعضیهایش بهعنوان نمونه آمده باشد.
اسناد ارائهشده در بخش ضمائم بیشتر شخصی، خانوادگی و یکی دو سند شهربانی هم در آن هست.
بله؛ اینها را بهعنوان نمونه آوردهایم. شاید بله، طبیعتا اگر بیشتر میبود، کاملتر بود و این را میشود جزء نقدهای وارد به کتاب دانست و کوتاهی ما، اما طبیعیاش این است که ما از نظر حجم کتاب محدودیت داشتیم؛ یعنی نمیخواستیم خیلی هم قطور شود و در پاسخ قبلی هم عرض کردم که یکی از دلایلی که تصمیم گرفتیم این کتاب دو جلدی بشود همین بود که نمیخواستیم حجم این کتاب زیاد شود. اما در این شکی نیست که شما بدانید که بسیاری از این خاطرات بر اساس اسناد، بازخوانی و خدمت ایشان یادآوری شده. ما با هم نشستهایم اسناد را خواندهایم و ایشان هم مطالبی را بر اساس آن سند فرمودهاند.
یعنی با این کار میخواستید خاطرات مستند باشد.
بله؛ نهتنها فقط به این شکل، بلکه بر اساس خاطرات دیگران هم همین کار را کردیم؛ مثلا ایشان یک مدتی هم عضو انجمن حجتیه بودند. بعد من در مورد انجمن یک نکتهای را به ایشان گفتم که مثلا مرحوم استاد حمید سبزواری در کتاب خاطرات خودشان در مورد انجمن چنین مطلبی را فرمودهاند. آیا چنین چیزی درست است یا نیست؟ بعد ایشان برای ما توضیحات لازم را دادهاند؛ یعنی فقط این نبوده که این راستیآزمایی فقط بر اساس اسناد ساواک خودشان باشد؛ چون همان طور که مستحضرید، همه اسناد ساواک هم درست نیست. بعضی از گزارشها دارای نقصهایی است؛ لذا بحث راستیآزمایی فقط بر اساس پرونده ساواک نبوده. ما برخی از مباحث را با خاطرات دیگران هم تطبیق دادهایم.