«بررسی امتیاز کاپیتولاسیون در ایران، ریشه‌ها و اهداف» در گفت‌وشنود با دکتر سیدمجید تفرشی

در پی مخالفت‌ها با کاپیتولاسیون بیست عضو حزب ایران نوین اخراج شدند

تصویب قانون کاپیتولاسیون در مورد مستشاران آمریکایی حاضر در ایران در دولت حسنعلی منصور را باید نقطه عطفی در تاریخ معاصر ایران قلمداد کرد. واگذاری این امتیاز با مخالفت گسترده در جامعه ایرانی به‌ویژه در میان علما با رهبری امام خمینی(ره) مواجه شد، اما رژیم پهلوی به اجرای این امتیاز ادامه داد تا سرانجام پس از پیروزی انقلاب اسلامی برای همیشه به عمر امتیاز کاپیتولاسیون در ایران خاتمه داده شد. در این زمینه گفت‌وگویی با دکتر مجید تفرشی، پژوهشگر تاریخ معاصر ایران، انجام شده است که در ادامه به آن می‌پردازیم.
در پی مخالفت‌ها با کاپیتولاسیون بیست عضو حزب ایران نوین اخراج شدند
لطفا در ابتدای بحث مختصری درباره کاپیتولاسیون، معنا و مفهوم آن و همچنین سابقه تاریخی این مفهوم بفرمایید.
مقوله کاپیتولاسیون یا حق قضاوت کنسولی یا اعطای مصونیت ویژه به مقام‌های خارجی سابقه طولانی دارد و به پیش از قرون وسطی برمی‌گردد و از مدت‌ها پیش در کشورهای مختلف وجود داشته است. طبیعت این رابطه، رابطه میان دو کشور دوست است، اما دو کشور با قدرت نامتوازن؛ یعنی یک قدرت برتر و یک قدرت ضعیف‌تر. از سده‌های شانزدهم میلادی به بعد در عثمانی شاهد این مناسبات و اعطای کاپیتولاسیون بودیم. در مراحل مختلف به خصوص در دوران ضعف امپراتوری عثمانی، از جمله در دوره سلیمان قانونی، این امتیاز به کشورهای اروپایی مانند پرتغال و اسپانیا و انگلیس اعطا شد و عثمانی محاکم خودش را لایق محاکمه اتباع اروپایی ندانست.
 
سیدمجید تفرشی
 
سابقه تاریخی اعطای کاپیتولاسیون در ایران به چه زمانی برمی‌گردد؟
در اوایل قرن نوزدهم میلادی این مسئله به صورت رسمی در ایران مطرح می‌شود. البته پیش از این هم موضوع کاپیتولاسیون در ایران مطرح بود، اما نه به صورت رسمی. در قرن نوزدهم، بعد از جنگ‌های ایران و روس و با انعقاد معاهده ترکمانچای، در این معاهده امتیازی گنجانده شد که براساس آن، برای اولین‌بار اتباع روسیه از مصونیت قضایی در ایران برخوردار شدند. این مسئله ضمن اینکه خلاف حاکمیت ملی ایران بود باعث شد تا دولت رقیب، یعنی انگلستان، هم تقاضای امتیاز مشابهی کند و این امتیاز را به‌دست آورد. تا زمان انقلاب روسیه هر دو کشور از این امتیاز برخوردار بودند و اتباعشان چه دیپلماتیک چه نظامی و چه اتباع عادی در ایران با وجود هر جرمی مجازات نمی‌شدند. بعد از انقلاب مشروطه، به دلیل اعمال مجرمانه روس‌ها و انگلیسی‌ها در ایران اعتراضات زیادی به این امتیاز شد اما عملا بعد از انقلاب بلشویکی روسیه در ۱۹۱۷م بود که دولت لنین امتیاز کاپیتولاسیون را لغو کرد و در سال ۱۳۰۶ش به بعد مسئله کاپیتولاسیون به صورت کلی ملغی شد. البته در عمل هر از گاهی از این حق نانوشته و ویژه با اینکه وجود خارجی نداشت استفاده می‌شد. این موضوع تا کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ ادامه پیدا کرد. بعد از کودتا با گسترش و تعمیق مناسبات سیاسی و نظامی ایران و آمریکا مسئله مصونیت قضایی آمریکایی‌ها در ایران به صورت جدی مطرح شد.
 
برخی این موضوع را مطرح می‌کنند که سیاست اعلامی و اعمالی آمریکا در دولت کندی با هم مغایرت داشت؛ زیرا کندی درحالی‌که شعار گسترش دموکراسی را سر می‌داد عملا به فکر دریافت امتیازاتی مانند کاپیتولاسیون بود. از نظر شما تأکید دولت آمریکا در برخورداری از امتیاز کاپیتولاسیون در ایران در مقطع زمانی 1340 تا 1343 چه دلایلی داشت؟
در مسئله تقاضا یا فشار و اصرار آمریکایی‌ها برای اعطای امتیاز کاپیتولاسیون چند نکته را باید توجه کرد: نخست اینکه با روی کار آمدن دولت دموکرات کندی وقتی اصرار می‌شود که دولت ایران برای بقای دوستی خود با آمریکا و برای بقای خودش نیازمند اصلاحات اساسی است دولت ایران به این موضوع تمکین می‌کند. در این مسیر دولت آمریکا تأکید داشت که اگر ایران می‌خواهد از امتیازات اقتصادی و خدمات فنی و مستشاری آمریکایی‌ها برخوردار و به قطب متحدین آمریکا در منطقه تبدیل شود باید امتیاز کاپیتولاسیون را به اتباع آمریکایی بدهد. در آن سال‌ها تعداد آمریکایی‌ها در ایران مداوم در حال افزایش بود. زمانی که این پیشنهاد مطرح شد هشت‌هزار آمریکایی در ایران بودند، اما تا زمان انقلاب این رقم به حدود پنجاه‌هزار نفر و حتی بیشتر افزایش پیدا می‌کند. پیشنهاد آمریکایی‌ها عملا این بود که دقیقا مساوی با مصونیت دیپلماتیک مقام‌های سیاسی آمریکایی این امتیاز به تمام اتباع آمریکایی در ایران تسری پیدا کند که بی‌سابقه بود و در واقع برخلاف کنوانسیون وین هم بود برای اینکه این افراد دیپلمات نبودند. این خواسته در زمان دولت علم در ایران از سال 1341 دنبال شد، اما عملا شرایط برای اعطای کاپیتولاسیون به آمریکایی‌ها فراهم نبود. این موضوع قبل از ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ برای اولین‌بار مطرح شد، ولی جو ایران آماده نبود. جو پلیسی و خفقانی که بعد از کشتار ۱۵ خرداد پیش آمد موجب شد دولت علم تصور کند شرایط برای اعطای این امتیاز مهیاست. در واقع اگر بخواهیم مقایسه تاریخی بکنیم می‌توانیم بگوییم درست مانند حادثه گوهرشاد در تیرماه ۱۳۱۴ که بعد از کشتار گوهرشاد و جو پلیسی و خفقانی ایجادشده، کشف حجاب به جلو انداخته شد و رضاخان تصمیم گرفت به جای فروردین ۱۳۱۵ کشف حجاب را در دی‌ماه ۱۳۱۴ اجرا کند، دولت علم هم بعد از کشتار 15 خرداد تصمیم گرفته بود کاپیتولاسیون را اجرایی کند، اما فراهم کردن فضای این کار کمی طولانی شد و سرانجام شرایط سیاسی تغییر کرد. جان اف کندی ترور شد و دولت علم سقوط کرد. در آمریکا لیندون جانسون، معاون کندی، به قدرت رسید و در ایران هم حسنعلی منصور قدرت را در دست گرفت. تقریبا از آغاز مجلس بیست‌ویکم در ایران مسئله لایحه مصونیت آمریکایی‌ها در ایران مطرح شد. تصور دولت منصور این بود که این لایحه به سادگی و بدون سر و صدا و دردسر به تصویب می‌رسد، اما ابعاد ماجرا آن‌قدر گسترده بود که حتی در مجلس فرمایشی بیست‌ویکم هم مخالفت‌هایی با تصویب این لایحه صورت گرفت. با وجود اینکه بسیاری از نمایندگان از حامیان حزب ایران نوین و منصور بودند مخالفت مجلس تعجب دولت را در پی داشت و موجب شد بیست نماینده مخالف که اتفاقا عضو حزب ایران نوین هم بودند از حزب اخراج شوند اما در نهایت این لایحه به تصویب رسید. در مجلس سنا که مجلسی کاملا فرمایشی بود هیچ اعتراضی صورت نگرفت. جدی‌ترین مخالفت با این لایحه مسئله مخالفت مرجعیت شیعه به رهبری امام خمینی(ره) بود که به صورت جدی با این لایحه مخالفت کردند و این مخالفت به سخنرانی معروف 4 آبان 1343 در مسجد اعظم قم ختم شد و موجب گردید ایشان را از ایران تبعید کنند. با تبعید امام به ترکیه شرایط برای اجرای کاپیتولاسیون فراهم شد.
 
برخی مدعی هستند که آمریکایی‌ها با وجود برخورداری از کاپیتولاسیون کمتر از آن استفاده کردند. این مدعا  با واقعیت‌های تاریخی انطباق دارد؟
این ادعا به هیچ عنوان صحت تاریخی ندارد. در سال‌های اجرای کاپیتولاسیون، یعنی سال 1343 تا 1357، مکررا شاهد بی‌قانونی آمریکایی‌ها به‌ویژه مستشاران نظامی آمریکایی در ایران بودیم و مقررات ایران مکررا نقض شد بدون اینکه ایران امکان پیگیری قضایی این افراد را داشته باشد. حتی خدمه جزء و کارگران آمریکایی که در ایران کار می‌کردند هم علیرغم همه اتهاماتی که از نظر قضایی به آنها وارد بود هیچ وقت محاکمه نشدند. شرایط به گونه‌ای بود که عملا یک گروهبان آمریکایی می‌توانست یک مقام بلندپایه ایرانی را بکشد و خیلی راحت از مجازات فرار کند.
 
آیا کاپیتولاسیون را باید امتیازی تمام‌شده تلقی کرد یا این امتیاز همچنان در سطح جهان وجود دارد و کشورهای قدرتمند به دنبال برخورداری از آن می‌باشند؟
کاپیتولاسیون هرچند بر روی کاغذ از میان رفته است، اما در عمل ما شاهدیم که همچنان کشورهایی مانند آمریکا به دنبال استفاده از این امتیاز هستند و مدعی دارا بودن آن می‌باشند. آمریکا علاوه بر کشورهای کمترپیشرفته حتی در مقابل کشورهای قدرتمند هم در مواردی از این امتیاز استفاده می‌کند. نمونه آخر بهره‌گیری از امتیاز کاپیتولاسیون را در روزهای گذشته در انگلستان شاهد بودیم که اتفاقا سر و صدای زیادی هم به پا کرد. همسر یک فرستاده آمریکایی در انگلیس با ماشین یک پسر جوان انگلیسی را کشت و با وجود حکم دادگاه که باید در انگلستان محاکمه شود این زن از انگلیس گریخت و آمریکا هم این زن را به انگلستان مسترد نمی‌کند. آنها حتی حاضر نیستند این زن را برای ادای شهادت به انگلستان بفرستند و مدعی هستند که او مصونیت دیپلماتیک دارد درحالی‌که مشخص شد نه این زن و نه همسرش در لیست رسمی دیپلمات‌های آمریکایی نیستند. همسر او در واقع یک فرد امنیتی است که آمریکایی‌ها می‌خواستند او را در پوشش دیپلمات در انگلستان نگه دارند. با وجود روشن شدن این قضیه آمریکایی‌ها به هیچ عنوان حاضر نیستند این زن را به لندن تحویل دهند و همچنان مدعی هستند که او از مصونیت برخوردار است. به این ترتیب به نظر می‌رسد که مسئله کاپیتولاسیون همچنان در جریان است و تا زمانی که نظام نابرابر میان کشورهای ظاهرا دوست ولی در عمل دارای نگاه بالا به پایین وجود دارد ادامه داشته باشد و به نظر نمی‌رسد بتوان پایانی برای آن متصور شد هرچند روی کاغذ و از نظر پروتکلی این امتیاز در حال منسوخ شدن است.
https://iichs.ir/vdcg.y97rak9ttpr4a.html
iichs.ir/vdcg.y97rak9ttpr4a.html
نام شما
آدرس ايميل شما