علی بزرگ نیا ملقب به "صدرالتجار" و متخلص به "صدر" فرزند حاج عبدالحسین و برادر محمد دانش بزرگ نیا در سال 1273 در مشهد مقدس تولد یافت. در آغاز شباب به تحصیل مدارس جدیده پرداخت و سپس مدت 8 سال در مدرسه علوم دینی معروف به "مدرسه نو" مشهد در محضر شیخ محمدحسن شیرازی که از ادبا و فضلای معروف خراسان...
علی بزرگنیا ملقب به "صدرالتجار" و متخلص به "صدر" فرزند حاج عبدالحسین و برادر محمد دانش بزرگ نیا در سال 1273 در مشهد مقدس تولد یافت. در آغاز شباب به تحصیل مدارس جدیده پرداخت و سپس مدت 8 سال در مدرسه علوم دینی معروف به "مدرسه نو" مشهد در محضر شیخ محمدحسن شیرازی که از ادبا و فضلای معروف خراسان بود تلمذ نموده و زبانهای روسی و فرانسه را نزد معلمین خصوصی فرا گرفت و از محضر اساتیدی نظیر "اختر"، "جواهری"، "نصرت اصفهانی" و غیره استفاده نموده و شروع به سرودن اشعار کرده، در غزل و قصیده سرایی مهارت یافت به نحوی که اشعار او غالبا در جراید محلی و تهران درج گردید.
او یکی از اعضای برجسته انجمن ادبی خراسان بود که جلسات هفتگی این انجمن در کتابخانه معارف واقع در باغ نادری مشهد مجاور آرامگاه قدیم نادر تشکیل می شد. 1 سپس برای ادامه تحصیل به اروپا رفت و در انگستان و فرانسه در زمینه اقتصاد و تجارت تجربه اندوخت. پس از این که به کشور بازگشت وارد کارهای سیاسی شد و از بنیانگذاران حزب دموکرات خراسان گردید. 2
در سال 1307 در دوره هفتم با کسب 6313 رأی از بجنورد به نمایندگی مجلس شورای ملی انتخاب و منشی هیئت رئیسه شد. پس از پایان دوره هفتم، به واسطه عدم حمایت تیمورتاش وی نتوانست کرسی وکالت دوره رضا شاهی را برای خود نگه دارد و به کار ملکداری و تجارت ادامه داد. او در سال 1317 با برادر خود دانش بزرگ نیا مجبور به توقف در تهران گشت تا این که در فروردین ماه 1328 با اخذ 1248 راًی از سبزوار به عضویت مجلس موسسان دوم درآمد. او در همین سال نیز در دوره شانزدهم قانونگذاری با کسب 13809 رأی از سبزوار به نمایندگی مجلس شورای ملی هم انتخاب گردید.
وی همچنین در سال 1332 در دوره هجدهم با کسب 17404 رای، در سال 1335 در دوره نوزدهم با کسب 9680 رأی و در سال 1339 در دوره بیستم قانونگذاری با کسب 6405 رأی، کرسی وکالت سبزوار را تا سال 1340 در مجلس حفظ کرد. بعد از آن چون سنش از 70 تجاوز کرده بود به مجلس راه نیافت و به همراه اشراف شهر، مدتی ریاست اتاق بازرگانی را برعهده داشت. 3 در سال 1342 به وزارت کار رفت و به ریاست اداره بیمه کارگران منصوب شد.
او سرانجام در پنجم تیر ماه 1351 بر اثر سکته قلبی در تهران درگذشت و جنازه او را به مشهد آوردند و در این شهر دفن کردند. 4
نمونه ای از شعر وی از قرار ذیل است:
در بازی ما هیچ بجز باختنی نیست
شمشیر بر توپ گران آختنی نیست
خواهم شنوم نغمه آزادی ایران
هرچند که این زمزمه بنواختنی نیست
کوشید که بالا نرود پرده دیگر
کاین پرده افراشته انداختنی نیست
درهم شده آن گونه دگر نقشه اصلاح
کز خامه هر نابغه پرداختنی نیست
بایست گزینم یکی مرکب رهوار
کان توسن فرتوت دگر تاختنی نیست
گویند بسوزید و بسازید به ایام
افسوس که هر سوختنی ساختنی نیست
پی نوشت:
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. محمد اسحاق. سخنوران نامی ایران در تاریخ معاصر، ج2.، (تهران: نشر طلوع، 1371)، ص 334.
2. باقر عاقلی. شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران ،ج.1، (تهران: نشر گفتار؛ نشر علم، 1380)، ص 305.
3. منوچهر نظری. رجال پارلمانی ایران (از مشروطه تا انقلاب اسلامی) ، (تهران: فرهنگ معاصر، 1390)، ص 180.
4. ابراهیم زنگنه قاسم آبادی. مشاهیر مدفون در حرم ضوی، ج2، (مشهد: بنیاد پژوهشهای اسلامی، 1387)، ص 224. https://iichs.ir/vdcf.edyiw6dxvgiaw.html