او، که به «خمینی عراق» مشهور بود، در 25 ذیالقعده سال 1353ق (1312ش) در شهر کاظمین و در خانوادهای مذهبی و دارای سابقه علمی قابل توجه متولد شد
شهید آیتالله سیدمحمدباقر صدر در 25 ذیالقعده سال 1353ق (1312ش) در شهر کاظمین و در خانوادهای مذهبی و دارای سابقه علمی قابل توجه متولد شد. پدرش، آیتالله سیدحیدر صدر، از علمای شناختهشده عراق بود. محمدباقر خیلی زود و در چهارسالگی از نعمت داشتن پدر محروم شد و تحت سرپرستی برادر بزرگترش آیتالله سیداسماعیل صدر قرار گرفت.
سیدمحمدباقر در دوازدهسالگی برای تحصیل علوم دینی همراه برادرش عازم نجف شد. فقه و اصول را نزد آیتالله خویی و شیخ محمدرضا آل یاسین آموخت و از درس فلسفه اسلامی شیخ صدرا بادکوبهای بهره برد. هوش، قدرت استدلال و پشتکار او در مطالعه و یادگیری سبب شد از بیستسالگی با تدریس کتاب «کفایه الاصول» تدریس خارج اصول را در نجف آغاز کند؛ از 28 سالگی نیز به تدریس دوره خارج فقه بر اساس کتاب «عروه الوثقی» پرداخت.
دو بال تدبّر علمی و تفکر سیاسی
این شهید بزرگوار در زمان حیات دو جنبه علمی و مبارزه سیاسی را به صورت همزمان و همچون دو بال یک پرنده داشت؛ وی در طول بیش از سی سال حضور پربرکت در شهر نجف، شاگردان متفکر و متعهدی را در عرصه علم و عمل تربیت کرد.
شهید صدر از همان ابتدا یک فقیه سیاسی بود که مبارزه علیه استبداد و استعمار را در دستور کار خود قرار داده است. ایشان در کنار این ویژگی و حمایت از نهضت اسلامی امام خمینی(ره)، در حوزه نظریهپردازی دینی در عرصههای مختلف سیاسی، اجتماعی و اقتصادی نیز درخشید. آثار ماندگاری همچون «فلسفتنا»، «الاسلام یقود الاحیا»، «بانک بدون ربا در اسلام»، «الاسس المنطقیه للاستقراء» و «فدک فی التاریخ» بیانگر مجاهدت علمی این فقیه مبارز است.
آیتالله سیدمحمدباقر صدر از دوران حضور امام خمینی(ره) در نجف از حامیان تفکر انقلابی ایشان و نهضت اسلامی بود. وی پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران هم با وجود فشار روزافزون رژیم بعثی صدام به حمایتهای خود از امام خمینی(ره) و تلاش برای اجرای الگوی انقلاب اسلامی ایران در عراق ادامه داد. این اقدامات از سوی صدام قابل تحمل نبود و ازهمینرو سرانجام پس از چند نوبت هشدار و تهدید و تطمیع، به دستگیری و شهادت آیتالله سیدمحمدباقر صدر در کنار خواهر مجاهدش بنتالهدی صدر در 19 فروردینماه سال 1359 انجامید.
حزب الدعوه؛ هسته مبارزه علیه رژیم بعث
پیروزی انقلاب اسلامی ایران برای حزب بعث و صدام تهدید بزرگی محسوب میشد. در آن زمان سیدمحمدباقر صدر روحانی 45 سالهای بود که در سابقه خود علاوه بر سالها تدریس فقه و اصول در حوزه علمیه نجف، تأسیس و عضویت در شورای رهبری «حزب الدعوه الاسلامی» دیده میشد. این حزب سیاسی در فاصله سالهای 1336 تا 1338ش با تلاش روحانیانی همچون سیدمحمدباقر صدر، سیدمرتضی عسگری و سیدمحمد باقر حکیم تأسیس شده بود.
سیدمحمدباقر صدر نقش مهمی در تبیین اصول فکری و مبارزاتی حزب داشت؛ هرچند در همان سالهای ابتدایی دهه 1340ش به درخواست آیتالله سیدمحسن حکیم و با توجه به حساسیتهای حکومت برای مدتی از حضور مستقیم و فعالانه در امور حزبی کناره گرفت، اما همچنان رهبر معنوی و پشتوانه فکری حزب الدعوه شناخته میشد. پس از پیروی انقلاب اسلامی، حزب الدعوه با دو دهه سابقه فعالیت، پیشروترین گروه انقلابی و هسته محوری مقاومت گروههای شیعی در داخل عراق بود.
هرایر دکمجیان در کتاب «جنبشهای اسلامی معاصر در جهان عرب» نوشته است: «الدعوه یک حزب بزرگ به رهبری روحانیون تحصیلکرده جوان بود که از پیشروترین مجتهد فرهمند عراق یعنی محمدباقر صدر الهام میگرفتند. اعضای آن غالبا از طبقه متوسط و متوسط پایین بودند که بیشتر در بغداد و شهرهای مقدس و جنوب عراق تمرکز داشتند. تبلیغات حزب از طریق مساجد و مدارس مذهبی تحت راهنمایی حوزه علمیه نجف صورت میگرفت. اعضای فعال حزب با استحکام تمام در حلقات سازماندهی میشدند که خود هستههایی تشکیل میشد که بر اساس اصل تشکیلات سازمانی فعالیت میکردند و شناخت هر عضو از همکاران سازمانی خودش محدود بود».1
سیدمحمدباقر صدر در ابتدای شکلگیری این تشکیلات سیاسی در «صوتالدعوه»، ارگان رسمی حزب، مأموریت این حزب را دعوت مردم به اسلام و راهنمایی بیشترین تعداد ممکن از مسلمانان به اسلام دانست. وی محافل تحقیقاتی را بخشی از مرحله اول دعوت به اسلام توصیف کرد که دو هدف اول در این مرحله عبارت بودند از: آمادهسازی مؤمنین و بسیج علما از نظر روحی و فکری.2
پایههای ایدئولوژیک حزب الدعوه را میتوان این گونه برشمرد:
1. رسالت اسلام بدون در نظر گرفتن مرزهای سیاسی منطقهای و نژادی است و باید اسلام را به دنیا معرفی کرد؛
2. منابع شناخت اسلام عبارتاند از: قرآن مجید، سنت مطهره و رفتار اهل بیت(ع).
3. هدف حزب، دعوت به اسلام، گسترش مکتب اسلام و اجرای شریعت اسلام به طور کامل است. راه رسیدن به هدف یادشده عبارت است از دگرگونی محتوای فکری و روانی مسلمانان طبق آیه شریفه «ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیرو ما بانفسهم»؛
4. اعضای حزب، نخست کسانی هستند که باید خود دگرگونی درونی پیدا کرده باشند و هر عضو باید خود بهمنزله یک شخصیت اسلامی باشد تا بتواند برای دیگران بهمنزله یک الگوی اخلاق عملی باشد؛
5. حزب نخست باید اعضا و طرفداران خود را در جامعه تربیت اسلامی دهد، سپس به کشمکش سیاسی و درگیری نظامی با رژیم کافر بپردازد و نظام اسلامی برقرار کند و سرانجام گسترش اسلام در جهان را برعهده گیرد.3
انقلاب اسلامی ایران و پویایی مبارزه در عراق
مرور اصول راهبردی حزب الدعوه بیش از هرچیز نشاندهنده همخوانی آن با راهبردهای انقلابی امام خمینی(ره) در دوران مبارزه است؛ ازهمینرو در سالهای تبعید امام خمینی در نجف که ایشان مباحث مربوط به ولایت فقیه را آغاز کردند، رابطه آیتالله صدر و اطرافیانش با ایشان پررنگ شد؛ هرچند این تعاملات فکری زیر فشار و تحت نظر حکومت بعثی عراق روزبهروز محدودتر میشد.
در سالهای پایانی دهه 1970م، حزب الدعوه و جامعه شیعه تحت تأثیر انقلاب اسلامی در ایران فعالتر شد. پیروزی انقلاب اسلامی فعالیتهای حزب الدعوه را تشدید کرد و توسعه بخشید. روشن بود که عراق ظرفیت بالقوه فراوانی برای وقوع یک انقلاب مشابه ایران دارد. قرابت فرهنگی و مذهبی دو ملت، حاکمیت یک نظام سیاسی تا حدودی مشابه نظام پهلوی در عراق (از حیث دیکتاتوری نظامی و ضدیت با دین) و ارتباط روحانیان انقلابی ایران با روحانیون مبارز و سیاسی عراق و از همه مهمتر، حضور سیزدهساله امام خمینی در نجف این گمانه را تقویت میکرد.
در مراسم عزاداری محرم سال 1400ق (آذرماه 1358) تظاهرات گستردهای در سراسر عراق شکل گرفت. معترضان خواستار اصلاحات اجتماعی و استقرار یک حکومت اسلامی شدند
مردم مظلوم و زجرکشیده عراق پس از سالها سلطه بعثیها به رهایی از این فشار امیدوار شدند. این روحیه انقلابی، جوانانی را که متأثر از مبارزات مردم ایران بودند و آمادگی فداکاری داشتند بهسوی رهبری میکشاند که آنان را در مسیر ایجاد جمهوری اسلامی هدایت کند؛ در نتیجه، گروهگروه از مسلمانان متعهد به نجف رفتند و ضمن در اختیار قراردادن همه امکانات خود، به آیتالله سیدمحمدباقر صدر برای انجام هر نوع کاری اعلام آمادگی کردند.4
در مراسم عزاداری محرم سال 1400ق (آذرماه 1358) تظاهرات گستردهای در سراسر عراق شکل گرفت. «معترضان خواستار اصلاحات اجتماعی و استقرار یک حکومت اسلامی شدند. دولت عراق با توجه به تشویق علنی مبارزان شیعه از سوی آیتالله خمینی، حزب الدعوه را همچون "ستون پنجم" میدانست که هدفش ادغام ایران و عراق است. حمایت مطلق از انقلاب اسلامی ایران از سوی آیتالله صدر و تشویق مبارزه مسلحانه علیه بعث از سوی او، رژیم را واداشت تا او را به خاطر طرحریزی در جهت تشکیل یک حکومت شیعه در عراق به خیانت متهم کند».5
تلاش برای ایجاد جمهوری اسلامی دوم در منطقه
تلاش آیتالله صدر و حزب الدعوه در این مرحله از قیام مردم عراق، سرنگونی رژیم و برقراری حکومت اسلامی مشابه حکومت ایران یعنی جمهوری اسلامی بر پایه ولایت فقیه بود.6 از نگاه آیتالله صدر، شرع اسلام منبع قانونگذاری و قانون اساسی است؛ در نتیجه مرجعیت بیان و تجلی قانون اسلام و بزرگترین مرجع نایب عام یا نماینده امام غایب است. در این مقام تمامی وظایف مهم به مرجع محول شده است.7
دولت عراق در پی مبارزات و تظاهرات شیعیان، تعداد زیادی از روحانیان و مبارزان شیعه را اعدام یا اخراج کرد. در پاسخ به این عمل دولت، آیتالله صدر اعلامیهای برای «صوتالدعوه» ارسال کرد مبنی بر اینکه «در حال حاضر اسلام به انقلاب احتیاج دارد و نه رفرم ... نبرد اصلی هماکنون اعلام آن به خود دشمنان اسلام است ... تنها راه اقدام توفیقآمیز در تغییر حکام نهفته است. بنابراین دعوت ما ازاینپس انقلابی است و خواهان خیزش برای نجات امت از این وضعیت منحط است».8
آیتالله صدر در عراق نقشی را برعهده گرفت که امام خمینی در ایران عهدهدار بود. «ذوبوا فی الخمینی کما هو ذاب فی السلام» (در خمینی ذوب شوید همانطور که او در اسلام ذوب شده است.) توصیه معروف و ماندگار شهید صدر به اطرافیان و پیروانش بود که نشاندهنده میزان تأثیرپذیری وی از رهبر انقلاب اسلامی و ارادتش به ایشان است.
قیام شیعیان در عراق همچون ایران با تأکیدهای فراوان بر عناصر انقلابی و پویای تفکر شیعه همانند شهادت همراه بود. آیتالله سیدمحمدباقر صدر اعلام کرد هر عراقی باید حداکثر تلاش خود را حتی با نثار جانش برای رهایی از شر صدام بهکار گیرد و اظهار کرد من خودم را برای شهادت آماده کردهاند و ممکن است این آخرین چیزی باشد که از من میشنوید.9
پیام انقلابی امام خمینی(ره) در فقدان «خمینی عراق»
هر دو شخصیت روحانی (امام خمینی و آیتالله صدر) الگوهای مخالف سازشناپذیر شیعه با حزب بعث بهشمار میآمدند. محمدباقر صدر بهعنوان یک انقلابی مذهبی و متعهد، خواستههای صدام حسین را رد میکرد؛ چون همکاری با رژیم را به دلیل ماهیت غیرمذهبی و سرکوبگرانهاش بر طبق شرع اسلام حرام میدانست.10 همین رویکرد باعث شد که هم رسانههای داخلی ایران و هم محافل سیاسی در عراق از آیتالله صدر به عنوان «خمینی عراق» یاد کنند. امام خمینی(ره) نیز در پیام تسلیتی که پس از تأیید خبر شهادت این مجاهد نستوه منتشر شد، وی را از «مفاخر حوزههاى علمیه و از مراجع دینى و متفکران اسلامى» دانست و از خواهر شهید وی نیز به عنوان «یکی از معلمین دانش و اخلاق و مفاخر علم و ادب» یاد کرد.
رهبر انقلاب اسلامی در پیام خود ضمن اعلام سه روز عزای عمومی و یک روز تعطیل عمومی به مناسبت این رویداد تلخ، این مسئله را که «ملتهاى اسلامى و خصوصا ملت شریف عراق و عشایر دجله و فرات و جوانان غیور دانشگاهها و سایر جوانان عزیز عراق از کنار این مصایب بزرگ که به اسلام و اهل بیت رسولاللَّه(ص) وارد مىشود بىتفاوت بگذرند و به حزب ملعون بعث فرصت دهند که مفاخر آنان را یکى پس از دیگرى مظلومانه شهید کنند» مایه تعجب دانست.
امام خمینی در ادامه پیام خود، این موضوع را که «ارتش عراق و سایر قواى انتظامى آلت دست این جنایتکاران واقع شوند و در هَدم اسلام و قرآن کریم به آنان کمک کنند» عجیبتر دانست و افزود: «من از رده بالاى قواى انتظامى عراق مأیوس هستم؛ لکن از افسران و درجهداران و سربازان مأیوس نیستم و از آنان چشمداشت آن دارم که یا دلاورانه قیام کنند و اساس ستمکارى را برچینند؛ همان سان که در ایران واقع شد، یا از پادگانها و سربازخانهها فرار کنند و ننگ ستمکارى حزب بعث را تحمل نکنند. من از کارگران و کارمندان دولت غاصب بعث مأیوس نیستم و امیدوارم که با ملت عراق دست به دست هم دهند و این لکه ننگ را از کشور عراق بزدایند. من امیدوارم که خداوند متعال بساط ستمگرى این جنایتکاران را درهم پیچد».11 این پیام شجاعانه و آتشین امام خمینی(ره) نشاندهنده قرابت فکری و سیاسی شهید صدر با اندیشه و عمل ایشان بود. بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران از شهید صدر به عنوان «مغز متفکر اسلامی» یاد میکرد.
شهادت آیتالله سیدمحمدباقر صدر اگرچه جهان اسلام را از داشتن اندیشمندی فرهیخته و ملت عراق را از رهبری انقلابی محروم کرد، باعث شد شعله مبارزه علیه رژیم سرکوبگر عراق همچنان روشن بماند. حزب الدعوه اسلامی به عنوان میراث تشکیلاتی شهید صدر و یک حزب سیاسی و انقلابی شیعی به فعالیتهای خود در خارج از مرزهای عراق ادامه داد و پس از سقوط رژیم بعثی عراق به شکل پررنگی در اداره عراق پس از صدام نقشآفرین شد.
شهید آیتالله سیدمحمدباقر صدر در کنار یاران و شاگردانش آیات و حجج اسلام: سیدمحمود هاشمی شاهرودی، سیدمحمد صدر، سیدعبدالعزیز حکیم، سیدمرتضی مستجابی، سیدمحمود خطیب و شیخ محمدرضا نعمانی
پی نوشت:
1. هرایر دکمجیان، جنبشهای اسلامی معاصر در جهان عرب (بررسی پدیده بنیادگرایی اسلامی)، ترجمه حمید احمدی، تهران، کیهان، 1383، ص 230.
2. حسین سیفزاده، عراق؛ ساختارها وفرآیند گرایش سیاسی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1379، ص 224.
3. محمدباقر حشمتزاده، تأثیر انقلاب اسلامی ایران بر کشورهای اسلامی، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، 1385، ص 85.
4. منوچهر محمدی، بازتاب جهانی انقلاب اسلامی، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، 1385، ص 148.
5. هرایر دکمجیان، همان، ص 231.
6. منوچهر محمدی، همان، ص 148.
7. هرایر دکمجیان، همان، ص 233.
8. حسین سیفزاده، همان، ص 228.
9. منوچهر محمدی، همان، ص 149.
10. هرایر دکمجیان، همان، ص 232.
11. روحالله الموسوی الخمینى، صحیفه امام، ج 12، ص 254. https://iichs.ir/vdcjiaev.uqeyazsffu.html