در اواخر فروردینماه 1322 بود که سهیلی به فرمانداری نظامی دستور توقیف دستهجمعی بیش از هفت روزنامه را داد که یکی از آنها روزنامه "داد" بود که من آن را مینوشتم. من پس از یک روز توقیف روزنامه، نزد مرحوم سهیلی رفته از او علت این دستور را جویا شدم...
تهیه و تنظیم: فرهاد قلیزاده
«...وضع خواربار کشور خوب نبود و اطلاعاتی میرسید که خواربار ایران را انگلیسها میبرند و قسمتی از گندم ایران را هم میسوزانند و با مردم بدرفتاری مینمایند؛ چنانکه چند نفر ایرانی را هم به بهانه اینکه به سیم تلگراف بعضی از مراکز ارتشی آنها دست بردهاند بهوسیله سربازان هندی خود به قتل رساندهاند که این موضوعات نیز بیش از پیش افکار عمومی و مطبوعات را علیه انگلیسها تحریک نموده دستهجمعی به انگلیسها تاختند و بیش از پیش سفارت انگلیس را در تهران عصبانی نمودند.
عبور نیروهای متفقین از خیابانهای تهران در شهریور 1320
شماره آرشیو: 342-ع8
به نحوی که به خاطر دارم در اواخر فروردینماه 1322 بود که سهیلی به فرمانداری نظامی دستور توقیف دستهجمعی بیش از هفت روزنامه را داد که یکی از آنها روزنامه "داد" بود که من آن را مینوشتم. من پس از یک روز توقیف روزنامه، نزد مرحوم سهیلی رفته از او علت این دستور را جویا شدم؛ جواب داد که باید شکرگزار باشید که با این اقدام خودم مملکت را از یک مخمصه نجات دادم. گفتم: چطور؟ گفت: سر ریدر بولارد، سفیرکبیر انگلیس، دو روز پیش آمد نزدم و از روزنامههای داد، اقدام، ستاره، باختر و چند روزنامه دیگر نسخهای روی میز من گذارده با عصبانیت اعتراض کرده... من که دیدم سفیرکبیر خیلی سفت گرفته است او را دلداری داده امیدوار به قدرت دولت نموده گفتم: ... این روزنامهها ناشر افکار اشخاص معینی هستند که از حق آزادی عقیده استفاده مینمایند، بههیچوجه ناشر عقاید ملت ایران که نیستند؛ زیرا نه نشریه حزبی هستند و نه دولتی. بنابراین من الان دستور میدهم فرماندار نظامی جلوی نشر همه آنها را بگیرند که دیگر از فردا منتشر نگردند تا خیال شما راحت و آسوده باشد. سر ریدر بولارد با شنیدن این حرفم آرام گرفته راضی از نزدم برگشت. من هم به وعده خود وفا نموده صلاح مملکت را در این دانستم که عجالتا با این اقدام آبی روی آتش ریخته باشم تا بعد که آب از آسیاب افتاد در فرصت مناسب از روزنامههایتان رفع توقیف به عمل آورم.»1
ناو جنگی ببر در روزهای ورود نیروهای متفقین و اسارت جمع کثیری از نظامیان
شماره آرشیو: 338-8ع
پی نوشت:
1. ابوالحسن عمیدی نوری، یادداشتهای یک روزنامهنگار (تحولات نیمقرن اخیر تاریخ معاصر ایران از نگاه ابوالحسن عمیدی نوری)، به کوشش: مختار حدیدی ـ جلال فرهمند، ج 2، تهران، مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، 1384، صص 200ـ201. https://iichs.ir/vdcfecdy.w6dxxagiiw.html