آیتالله حیدرعلی جلالی خمینی از شاگردان پرسابقه و مراودان دیرین امام خمینی است. وی در گفتوشنودی که پیش روی شماست، به پارهای از خصال نظری و عملی آن بزرگ اشاره و درباره آنها، خاطراتی را نقل کرده است.
حضرت امام خمینی همواره مسئولان را به رسیدگی به ضعفا و از بین بردن فقر و تعمیم عدالت توصیه میکردند. به نظر شما دلیل اصرار امام بر این وجه چه بود؟
بسمالله الرحمن الرحیم. حضرت امام از هر جهت یک شخصیت کمنظیر و استثنائی بودند و توانستند مسئله سیاست و ولایت را در جامعه عملی کنند. قبل از ایشان هم بزرگانی در میان فقهای ما، موضوع ولایت فقیه را مطرح کرده بودند، اما تنها امام خمینی بودند که توانستند پس از 1400 سال اسلام را از غربت بیرون بیاورند و ولایت فقیه را به صورت حکومت پیاده کنند. پس از ائمه اطهار(ع)، علما و مبارزان زیادی در راه استقرار یک حکومت الهی به زندان رفتند، شکنجه شدند و به شهادت رسیدند، اما خداوند این توفیق را نصیب حضرت امام کرد. ایشان همواره میفرمودند: برای دو چیز قیام کردهاند: اسلام و مستضعفین. ایشان در دورانی پایههای انقلاب را روی این دو محور قرار دادند که دو ابرقدرت سرمایهداری و کمونیستی ــ که ماهیت هر دو بر ظلم و بهرهکشی است ــ دنیا را در اختیار داشتند. امام خمینی در چنین وضعیتی شعار «نه شرقی، نه غربی» را مطرح و جمهوری اسلامی را مستقر کردند؛ لذا از همان ابتدا توجه به طبقه ضعیف در پرتو احکام اسلامی، هدف امام بود. امام خمینی خود نیز مانند ضعیفترین طبقات اجتماعی زندگی میکردند و زندگی ایشان در آغاز نهضت، در تبعید و بعد که ده سال و چهار ماه حکومت کشور را در اختیار داشتند، کمترین فرقی نکرد و چه بسا که سادهتر هم شد! ایشان به من مأموریت دادند که ارثیه پدری ایشان را ــ که حدود 4500 متر زمین در خمین بود ــ به قطعات 100 تا 150 متری تقسیم و بین خانواده شهدا، مفقودین و جانبازان تقسیم کنم! این کل ارثیه رهبر جهان اسلام بود. به نظر من وصف چنین شخصیتی بسیار دشوار است، مضافا بر اینکه خود ایشان به هیچوجه از اینکه کسی مدح ایشان را بگوید، خوششان نمیآمد و موضعگیری میکردند. یکبار ائمه جمعه در جماران خدمت امام خمینی آمده بودند و آیتالله مشکینی از امام تعریف کردند؛ امام بسیار ناراحت شدند و به ایشان فرمودند: من از شما انتظار نداشتم!
دلیل این همه توجه حضرت امام به محرومان چه بود؟
به دلیل اینکه اسلام به محرومان و مستضعفان توجه دارد. ایشان همواره تأکید میکردند که باید به تمام طبقات اجتماعی، اعم از کارگر و کشاورز و پزشک و معلم و... احترام گذاشت و به امور مسلمین، از هر قشر و طبقهای رسیدگی کرد. امام عمیقا معتقد بودند که انقلاب متعلق به طبقه مستضعف است؛ زیرا آنها هستند که در سختترین شرایط، حکومت را یاری میکنند و حتی از دادن خون خود نیز دریغ ندارند. خدا و رسول(ص) و ائمه اطهار(ع) هم از ما همین را میخواهند که دستگیر محرومان و مستضعفان باشیم. ثروت در جامعه حکم خون در بدن را دارد و باید عادلانه تقسیم شود، وگرنه بخشی از بدن از کار میافتد! به همین دلیل هم بود که پیامبر(ص) فرمودند: هر کسی که ندای مسلمانی را بشنود و به یاری او نشتابد، مسلمان نیست! معمولا جنبه اقتصادی این روایت نادیده گرفته میشود.
حضرتعالی سالها ملازم حضرت امام بودید. آیا در شروع نهضت تصور میکردید که این نهضت به پیروزی برسد؟
من به درس حضرت امام خمینی میرفتم و به خانه ایشان هم آمد و شد داشتم. راستش را بخواهید وقتی امام از نهضت و قیام حرف میزدند، پیش خودم میگفتم: امام خمینی با کدام سپاه و امکانات میخواهند در برابر استکبار جهانی بایستند؟ رژیم شاه کاملا توسط غرب، بهویژه آمریکا، حمایت میشد و یکی از قویترین ارتشهای دنیا را در اختیار داشت، درحالیکه کل امکانات امام خمینی یک عبا بود و یک عمامه و یک جفت نعلین! البته ما قدرت معجزهگر ایمان و توکل امام را درک نکرده بودیم. خداوند میفرماید: اگر خدا را یاری کنید، خدا هم شما را یاری و قدمهایتان را استوار میکند. امام خمینی از چنین پشتوانه عظیمی برخوردار بودند؛ به خدا توکل کردند و توانستند نظامی مبتنی بر احکام اسلامی تأسیس کنند.
به نظر جنابعالی، دغدغه اصلی حضرت امام چه بود؟
حضرت امام همیشه از اینکه اهدافشان درباره محرومان، آنگونه که شایسته یک حکومت اسلامی است محقق نشده بود، ناراحت بودند! عدالت و اجرای قوانین اسلام، دغدغه اصلی امام خمینی بود و میفرمودند: «اگر اسلام اینبار سیلی بخورد، به این زودیها نخواهد توانست سربلند کند!» ایشان محرومان را ولینعمتهای انقلاب میدانستند و میفرمودند: به واسطه اینها انقلاب شد و اینها بودند که فرزندان خود را به جبههها فرستادند و لذا استمرار انقلاب هم در گرو سربلندی و توانمندسازی این قشر است. همیشه بخش زیادی از افرادی که مشتاقانه به ملاقات امام خمینی میشتافتند، طبقات محروم و پابرهنهها بودند. خود ایشان هم نه مسکنی داشتند و نه پولی؛ لذا همیشه درد و محرومیت طبقه فرودست جامعه را احساس میکردند. امام خمینی با چنین عزم و اراده و روحیهای بود که تاریخ کشور و بلکه اسلام را عوض کردند.
مهمترین ویژگی یک مسئول از نظر حضرت امام چه بود؟
مهمترین ویژگی لازم برای تمام افراد جامعه بهویژه مسئولان، تقواست؛ زیرا تنها در سایه تقواست که میتوان عدالت را برقرار کرد؛ لذا بهترین مسئول در یک حکومت اسلامی، متقیترین فرد است. تمام مشکلاتی که برای جامعه ما چه در بعد فردی و چه در بعد اقتصادی پیش آمده، ناشی از بیتقوایی است.
اشارهای هم به سادهزیستی امام خمینی داشته باشید. دراینباره چه خاطراتی دارید؟
امام خمینی در همه چیز از جمله زندگی روزمرهشان، به پیامبر(ص) اقتدا میکردند. هرگز اجازه نمیدادند سفره پرزرق و برقی گسترده شود. غذایشان بسیار ساده بود و چون به نان محلی خمین علاقه داشتند، من هر بار که به خمین میرفتم، برای ایشان نان محلی میآوردم. امام هر وقت یک لیوان آب میخوردند و نیمی از آن باقی میماند، روی لیوان کاغذ میگذاشتند که هر وقت تشنه شدند نیمه دیگر را بخورند؛ یعنی از اسراف در این حد هم پرهیز داشتند. این همه زهد و تقوا در کنار شجاعت مثالزدنی امام خمینی، جز در معصومین(ع) سابقه ندارد.
از نظم حضرت امام هم بسیار گفتهاند. به این ویژگی امام هم اشارهای داشته باشید.
تمام کارهای امام خمینی دقیق بود و روی برنامه و ساعت انجام میشد. یکبار من مسئولیت بعثه حضرت امام را به عهده داشتم و خانم مصطفوی، دختر امام، میهمان ما بودند. ایشان گاهی به ساعتشان نگاه میکردند و میگفتند: الان دقیقا میدانم که پدرم دارند چه کار میکنند! امام خمینی در ساعات خاصی در طول روز قرآن میخواندند و در آن ساعت، هیچ کسی را به حضور نمیپذیرفتند. نظم در کارها به قدری امر مهمی است که مولای متقیان علی(ع)، در آخرین لحظات عمر پربرکتشان فرزندانشان را به نظم در امور توصیه میکنند. امام به قدری منظم بودند که واقعا میشد ساعتتان را با کارهای ایشان تنظیم کنید.
امام خمینی در برابر خانوادههای شهدا و نیز مجروحین تواضع زیادی به خرج میدادند. در عین حال در برابر مستکبران با قدرت و صلابت تمام صحبت میکردند. ترکیب این دو ویژگی هم حیرتانگیز است. دراینباره چه دیدگاهی دارید؟
همینطور است. امام خمینی به بسیجیهای نوجوان و جوان میفرمایند: من بر دست و بازوی شما بوسه میزنم و به این بوسه افتخار میکنم و از آن سو بر سر آمریکا فریاد میکشند و به مسئولانی که از غرب و آمریکا میترسیدند، با کمال شجاعت میفرمودند: آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند! از یاد نبردهایم که وقتی صدام به ایران حمله کرد و همه غافلگیر شدند و ترسیدند، امام خمینی با کمال خونسردی فرمودند: «دیوانهای آمده و سنگی انداخته و رفته!». در واقع تهور امام ــ که ریشه در توکل و اخلاص ایشان داشت ــ روح شجاعت را در ملت خموده ایران دمید و پیروزی در انقلاب و جنگ را رقم زد؛ زیرا مردمان همانگونه زیست و رفتار میکنند که حاکمان و ملوک آنها رفتار میکنند. توکل و شجاعت امام خمینی، جوانان ما را احیا و مرگ را در نظر آنها حقیر کرد.