نخستوزیری علی امینی از معماهای دهه 1340 است؛ زیرا این بازمانده قاجاریه در دورهای به نخستوزیری رسید که محمدرضا پهلوی حاکمیت و اقتدار را به سلطنت و دربار بازگردانده بود
نخستوزیری علی امینی در دهه 1340 (اردیبهشت ۱۳۴۰ تا تیرماه ۱۳۴۱ش) را میبایست یکی از اتفاقات شگفت زمامداری پهلوی دوم ارزیابی کرد؛ چرا که در این سالها، محمدرضا پهلوی بر اثر حادثه مشهور به کودتای ۲۸ مرداد ۱۳3۲ش و در سایه تضعیف قانون اساسی و نیز نظارت بر انتخابات، کسب اختیار انحلال مجلسین و نیز عقبنشینی و کنار رفتن رجال ملی و همراهی نظامیان، قدرت حاکمیت و اقتدار را مجددا به سلطنت و دربار بازگردانده بود و بر سر کار آمدن علی امینی که از یکسو از آخرین بازماندگان قاجار بود و از سویی دیگر به قانون اساسی مشروطه وفادار بود و از جمله معدود نخستوزیران پهلوی دوم بهویژه پس از ۲۸ مرداد بود که باور داشت که شاه باید سلطنت نماید و امور اجرایی را بر اساس قانون اساسی به نخستوزیر و پارلمان واگذارکند، امری شگفت و غیر طبیعی به نظر میآید.
از سویی دیگر دکتر علی امینی نیز مانند مصدق از نوادگان قاجار، یعنی نوه دختری مظفرالدینشاه و نوه علیخان امینالدوله، صدر اعظم مظفرالدینشاه بود و محمدرضا پهلوی نیز ذاتا نسبت به نخبگانی که منتسب به خاندان قاجار بودند، احساس خوبی نداشت و تجربه مصدق برای این ناخوشایندی وی کافی بود. از سویی دیگر امینی داماد حسن وثوقالدوله ــ برادر قوامالسلطنه ــ بود که برای شاه یادآور روزگاری بود که زیر سایه مردان خودساخته دوران قاجار قرار داشت. بنابراین میبایست اهرم فشار داخلی و خارجی مهمی در کار بوده باشد که محمدرضا پهلوی در زمان اقتدار سلطنت خود به نخستوزیری دکتر علی امینی تن داده باشد.1
نقش و دلایل آمریکا در بر کشیدن علی امینی به نخستوزیری
دکتر علی امینی، برکشیده شخصی همچون قوامالسلطنه بود و با حمایت وی، پلههای ترقی را طی کرده بود و مانند خود قوام ورود آمریکا را به سیاست و امور داخلی ایران، برای کشور مفید ارزیابی میکرد. به علاوه وی یک بار از سوی قوام به عنوان معاون نخستوزیر و رئیس هیئت نمایندگی ایران به آمریکا رفته بود.2
دکتر امینی همچنین در کابینه زاهدی نیز به عنوان وزیر دارایی با عقد و امضای قراداد کنسرسیوم و باز شدن پای آمریکا در بخش مهمی از نفت ایران و نیز در دو سال حضورش به عنوان سفیر کبیر ایران در آمریکا دوستی خود با آمریکاییها را مستحکم و نظر آمریکاییها بهویژه جان اف کندی را به خود جلب کرده بود.3
انتخاب کندی به عنوان رئیسجمهور آمریکا در سال ۱۳۵۹ش را باید نقطه عطف مانور قدرت امینی در ایران دانست. کندی ظاهرا نگران سلطه کمونیسم بر ایران بود و یا این مسئله از سوی امینی در دوران تصدی سفارت در واشنگتن برای آمریکاییها بزرگنمایی شده بود. بر این اساس کندی علیرغم حمایت از محمدرضا پهلوی به دنبال به راه انداختن موج اصلاحات در ایران بود تا از منافع خود در ایران که نفت و حوزه نفوذ سیاسی در برابر شوروی بود حمایت نماید؛ بنابراین به شاه فشار میآورد تا از «طریق کاهش بودجه نظامی، تعدیل جو اختناق و مبارزه با زمینداران بزرگ از طریق اصلاحات ارضی»4 از خطر سلطه کمونیسم در ایران کاسته و منافع نفتی را که از طریق کنسرسیوم بهدست آورده بود برای آمریکا تثبیت نماید؛ عامل اجرای این اصلاحات نیز از سوی آمریکا علی امینی بود که شاه قلبا با این انتصاب مخالف بود.
اما علی امینی نیز برای رسیدن به نخستوزیری، بسیار فعال بود. او میکوشید ضمن همسونشان دادن خود با اصلاحات مورد نظر آمریکاییها از جمله حمایت از اصلاحات ارضی، دفاع از پیمان سنتو و... نظر بازاریان، برخی از روحانیون و مطبوعات را نیز با خود همراه سازد5 و خود را بیش از پیش بر سر زبانها بیندازد. برخی از منابع، نقش فشارهای آمریکا را تا حد تهدید به سقوط سلطنت و نیز ریاستجمهوری امینی افزایش میدهند که قابل تأمل و شگفت به نظر میآید.6
اما آنچه مسلم است حقیقی بودن فشارهای آمریکا بر شاه برای اصلاحات و نخستوزیری دکتر امینی است. محمدرضا پهلوی خود در خصوص نقش کندی و فشارهای آمریکا در پذیرش نخستوزیری امینی مینویسد: «... آمریکا هم نفت خود را در اختیار گرفت و هم عامل داخلی خود را در مقام نخستوزیری میدید. این فرد کسی جز علی امینی نبود... فشار بر من به قدری افزایش یافت که چارهای جز تسلیم نداشتم».7
محمدرضا پهلوی امیدوار بود که علی امینی در سفارت خود در آمریکا، آمریکاییها را به اعطای وام به ایران و نیز افزایش تولید نفت و در نتیجه افزایش درآمد نفتی ایران ترغیب کند، اما امینی در نزدیکتر شدن به سناتور کندی مقدمات حمایت کندی را پس از رسیدن به ریاستجمهوری آمریکا فراهم آورده بود؛8 تا جایی که کندی حاضر شده بود برای به نخستوزیری رساندن علی امینی به تهدید شاه نیز بپردازد.
دستگیری عدهای از امرای ارتش به بهانه سوء استفاده از اموال عمومی، تحت تعقیب قراردادن برخی از رجال مشهور همچون ابوالحسن ابتهاج، رئیس سازمان برنامه و بودجه، سپهبد حسین آزموده، قاضی دادگاه مصدق، و نیز تعقیب قضایی دکتر اقبال، از وفادارترین نخبگان سیاسی به دربار، عملا بر هراس محمدرضا پهلوی افزود
سالهای نخستوزیری امینی و تلاشهای شاه
محمدرضا پهلوی با توجه به فضای ایجادشده در داخل و فشارهای آمریکا، سرانجام امینی را برای پذیرش مسئولیت نخستوزیری به دربار فرا خواند، و در حالی که او را به پذیرش نخستوزیری دعوت میکرد در همان حال چگونگی برکناری وی را در دل میپروراند. علی امینی میدانست که محمدرضا پهلوی قلبا با نخستوزیری وی مخالف است و از تبدیل وی به مصدقی دیگر میهراسد؛ بنابراین به گفته خود وی میکوشید علیرغم تأکید بر استقلال رأی، پیشبرد اصلاحات مورد نظر آمریکا و نیز ارتباط گرفتن با روحانیون و نیز پیشبرد اصلاحات ارضی، از ترس شاه نیز بکاهد،9 اما امینی با اقدامات اصلاحی از جمله اصلاحات ارضی، وادار کردن شاه به انحلال مجلسین، اعلام آزادی تشکیل اجتماعات، آزادی عمل دادن به جبهه ملی برای فعالیت مجدد و نیز تشکیل میتینگ در میدان جلالیه، دستگیری عدهای از امرای ارتش به بهانه سوء استفاده از اموال عمومی، تحت تعقیب قراردادن برخی از رجال مشهور همچون ابوالحسن ابتهاج، رئیس سازمان برنامه و بودجه، سپهبد حسین آزموده، قاضی دادگاه مصدق، و نیز تعقیب قضایی دکتر اقبال، از وفادارترین نخبگان سیاسی به دربار، عملا بر هراس محمدرضا پهلوی افزود.
اصلاحات ارضی نیز که توسط حسن ارسنجانی، وزیر کشاورزی دولت دکتر امینی، با شدت و حدت بسیار دنبال میشد و طبیعتا، نارضایتی زمینداران بزرگ را نیز به همراه داشت، علیرغم حمایتهای جدی آمریکا از جمله افزایش تولید نفت ایران توسط کنسرسیوم برای تأمین مخارج اصلاحات ارضی و محدود کردن فروش اسلحه به ایران برای هموار کردن هزینههای اصلاحات امینی، حساسیت شاه را بر انگیخت.10 محمدرضا پهلوی بهتدریج دریافت که برای برکناری دکتر امینی باید به همان منبع قدرت امینی، یعنی آمریکاییها، متوسل گردد.
از سوی دیگر علی امینی برای پیشبرد اهداف و برنامههای اصلاحی خود نیاز به وامهای خارجی و درآمدهای دیگر داشت که علیرغم سفر به اروپا و تلاشهای بسیار جز در موارد اندکی در تأمین وامهای خارجی ناموفق بود و این مشکل برنامههای اصلاحی وی را به چالش جدی کشید و بهانههای لازم را برای دربار به منظور زمینهسازی جهت برکناری وی فراهم آورد.
تلاشهای شاه برای برکناری امینی چگونه نتیجه داد؟
محمدرضا پهلوی به درستی میدانست که موفقیت اصلاحات دکتر علی امینی، روند کاهش قدرت وی و تثبیت قدرت دکتر امینی و طرفداران تقویت قانون اساسی را به زیان اقتدار وی به همراه خواهد داشت. از سوی دیگر شاه بر آن بود هرگونه اتفاق مثبتی که در مملکت رخ میدهد به نام پادشاه کشور باشد درحالیکه دکتر علی امینی با عدم دعوت از محمدرضا پهلوی در مراسم و افتتاح طرحهای جدید، در مقام عمل، شاه را بیکار کرده بود. محمدرضا پهلوی علنا از این بیمحلی و از اینکه نامش در بازگشایی طرحها و سخنرانیها برده نمیشد همواره از دکتر امینی گله میکرد.11
محمدرضا پهلوی در موضوع ترمیم کابینه، از جمله ورود علم به دولت، بودجه وزارت جنگ و... با دکتر علی امینی به مشکل جدی برخورد، بااینحال وی برای کنار گذاشتن امینی به جلب نظر آمریکا نیز نیاز داشت. به همین دلیل توانست نظر نماینده کندی را که برای حل اختلافات وی و امینی به تهران آمده بود برای سفر به آمریکا و ملاقات با کندی جلب نماید. در ملاقات با کندی، محمدرضا پهلوی خود پرچم اصلاحطلبی را بهدست گرفت و به آمریکاییها قبولاند که خود تمام خواستههای اصلاحی مد نظر آمریکا را در ایران رهبری کند؛ بعدها نیز شاه عملا با گنجاندن نظرات کندی در اصول ششگانه انقلاب سفید، وفاداری خود را به توافق انجامشده با آمریکاییها به ثبوت رساند. در این میان شکستهای اقتصادی و سیاسی دکتر امینی نیز در تغییر نظر کندی و گرایش به محمدرضا پهلوی مؤثر واقع شد؛ شاه حتی کوشید با گروههای مخالف نیز ارتباط برقرار نماید و خود را با یکی از انتقادات مهم مخالفین، یعنی انحلال مجلس که نماد برقراری مردمسالاری بود و با نظر و فشار علی امینی اتفاق افتاده بود، موافق نشان دهد.
کم کم با بازگشت نظر آمریکاییها از امینی که در پی شکستهای اقتصادی و سیاسیاش حاصل شده بود، محمدرضا پهلوی فضا را برای برکناری وی مناسب دید؛ علی امینی نیز سر انجام در ۲۵ تیر ۱۳۴۱ش استعفا کرد تا از میزان حمایت آمریکاییها از مواضعاش نیز آگاه شود، اما آمریکا با حمایت از شاه هیچ واکنش منفیای از خود نشان نداد و حتی جانسون نیز که برای حل اختلافات از سوی کندی به تهران آمده بود، به نفع محمدرضا پهلوی رأی داد و به این ترتیب علی امینی پس از چهارده ماه نخستوزیری برای همیشه از صحنه سیاسی ایران کنار رفت.
علی امینی در کنار محمدرضا پهلوی در حاشیه یکی از بازدیدها (سال 1340)
پی نوشت:
1. باقر عاقلی، شرح حال رجال سیاسی و نظامی ایران، تهران، علمی،1380، ج 1، ص 219.
2. یوسف متولی حقیقی، «دولت امینی و اصلاحات پیشنهادی آمریکا»، پژوهشنامه تاریخ، سال سوم، ش 9.
۳. یرواند آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ترجمه احمد گلمحمدی، تهران، نشر نی، ۱۳۷۷ش، ص ۵۱۹.
۴. محسن میلانی، شکلگیری انقلاب اسلامی از سلنطت پهلوی تا جمهوری اسلامی، ترجمه مجتبی عطارزاده، تهران، گام نو، ۱۳۸۱، صص ۹۸-۹۹.
۵. یوسف متولی حقیقی، همان.
۶. حسین فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج ۲، تهران، مؤسسه مطالعات سیاسی، ۱۳۶۹ش، ص ۳۰۶.
۷. محسن میلانی، همان، ص ۹۹.
8. یرواند آبراهامیان، همان، ص 519.
9. علی امینی، خاطرات علی امینی، به کوشش حبیب لاجوردی، نشر اصالت تنشیر، ۱۳۷۷، ص ۱۹.
۱۰. همان، صص ۱۰۷-۱۱۴.
۱1. علی امینی، همان، ص ۱۴۱. https://iichs.ir/vdcfv1dy.w6dmeagiiw.html