تهیه و تنظیم: فرهاد قلیزاده
«موج احساسات وطنی در مجلس چهاردهم طوفان دیگری را به پا کرد و آن هم بیشتر از خودخواهی سیدمهدی فرخ ناشی گردید که احساسات وکلای دست راستی را تحریک نمود. این موضوع عبارت بود از ردّ اعتبارنامه
سیدجعفر پیشهوری که یکی از نمایندگانی بود که روسها در تبریز او را از صندوق انتخابات درآورده و وکیل اول تبریز نموده بودند. مجلس چهاردهم اعتبارنامه او را نگاه داشته بود تا درباره آن یک نمایش سیاسی داده باشد؛ زیرا هیچیک از اعتبارنامههای نمایندگان را رد نکرده بود درحالیکه وکلای
حزب توده نیز با همان شرایطی به مجلس راه یافته بودند که پیشهوری هم آمده بود. ولی سیدمهدی فرخ، که مرد لجوج و مقاومی است، تحت عنوان دلسوزی برای مردم آذربایجان به فعالیت نزد وکلا دست زد و دکتر طاهری، لیدر دست راستی مجلس، نیز به تصور اینکه با رد اعتبارنامه او ضربتی به حزب توده میزند رفقایش را موافق با این امر نمود در حالتی که بین فراکسیون حزب توده و جعفر پیشهوری نه تنها همکاری نبود، بلکه بر اساس رقابتی که داشتند اختلاف نظر بود و هر یک شکست دیگری را مایل بود و من از این موضوع گرچه بااطلاع بودم، ولی وقتی پیشهوری مرا ملاقات نموده و از کار خود نگران شد او را نزد دکتر طاهری، که تازه برادرش مرده بود، به عنوان تسلیت بردم و به دکتر طاهری گفتم: اگر شما مخالف حزب توده هستید صالح است [اعتبارنامه] پیشهوری را در مجلس تصویب کنید. او وقتی از این راز بااطلاع شد که پیشهوری رقیب حزب توده بوده با هم خوب نیستند تعجب کرد و به من گفت: افسوس که از این امر قبلا باخبر نبودم و فعلا بینمان قول و قرار شد که اعتبارنامهاش را رد کنیم. معهذا من به بعضی از رفقای خصوصی خود میگویم به او کمک شود.
همچنین وقتی من با علی دشتی در مجلس ملاقات نموده راجع به پیشهوری مذاکره نمودم او نیز با کمال صراحت، ابراز موافقت با اعتبارنامهاش میکرد و حتی فرخ را صدا کرد و در حضور خودم به او گفت این چه لجاجتی است با پیشهوری به خرج میدهید. اگر شما مدعی هستید او کمونیست است که بیشتر باید کوشش کنید او را در مجلس نگاه دارید؛ زیرا همچه کسی با هر حقهای که بود فعلا خود را به دستگاه اشرافی مجلس شورای ملی رسانیده است که از نظر عدد و فعالیت در اینجا وجودش بیاثر است. بنابراین اگر ما بتوانیم با اکثریتی که داریم او را در اینجا نگاه داشته تحلیلش ببریم بهتر است یا اینکه این کمونیست را از دستگاه خود طرد نماییم که او بیشتر در خارج از پارلمان به کار و فعالیت پردازد؟ اما فرخ لجوج گفت: خیر خیر، آذربایجان نمیتواند تحمل کند که سیدجعفر پیشهوری کمونیست وکیل اول تبریز باشد. باید اعتبارنامهاش رد شود.
نتیجه این لجاجت فرخ از یک طرف، اشتباه دکتر طاهری از طرف دیگر و رقابت باطنی حزب توده که حتی در روز اخذ رأی برای اعتبارنامه پیشهوری، دو نفر از اعضایش (
ایرج اسکندری و رحمانقلی خلعتبری) از حضور در جلسه علنی مجلس خودداری کردند بدین جا رسید که اعتبارنامه پیشهوری فقط به اکثریت یک رأی اضافه بر موافقین او رد گردید در حالی که پیشهوری هنگام رأی از تالار جلسه علنی خارج شده نزد رفقای مطبوعاتیاش در لژ روزنامهنگاران آمده بود و از آنجا فریاد زد که اعتبارنامه مرا اگر رد کنید، باز هم من در مجلس خواهم بود منتها به جای اینکه در تالار باشم در لژ مطبوعات ناظر اعمالتان هستم.
من آن روز او را از مجلس با اتومبیل خود به سوی منزلش که تا آن روز نمیدانستم بالای خیابان پهلوی نزدیک بولوار فعلی کرج است، بردم و بعد به منزلم رفتم و عقیده دارم اگر این اشتباه در مجلس چهاردهم نشده بود واقعه آذربایجان و یک سال تشنج عجیب هم پیش نمیآمد؛ زیرا کسی به جای پیشهوری نبود که بتواند پهلوان و بازیگر سیاست شوروی در آذربایجان شود.»1