«نظری بر سیر تطور انجمن‌های دینی مشهد در دهه‌های اخیر» در گفت‌وشنود با حیدر رحیم‌پور ازغدی

با فرار رضاخان از ایران، مردم جشن گرفتند!

حیدر رحیم‌پور ازغدی، از فعالان دیرین سیاسی مذهبی استان خراسان و شهر مشهد به شمار می‌رود. وی در گفت‌وشنودی که پیش روی شماست، به شمه‌ای از تاریخچه و عوامل تحول انجمن‌های دینی شهر مشهد پرداخته است.
با فرار رضاخان از ایران، مردم جشن گرفتند!
از نظر شما تفاوت‌های فعالیت‌های انجمن‌های دینی مشهد در دهه‌های 1320 و 1330، با دهه‌های 1350 تا 1380، چه بودند و سیر تحول انجمن‌های دینی در این دوران‌ها چگونه بود؟
بسم‌الله الرحمن الرحیم. تفاوت‌ها بسیارند، اما قضاوت‌ها باید منصفانه و دقیق و تفصیلی باشند، نه عوامانه و عوام‌فریبانه و لذا مهدیه‌ها و انجمن‌ها را بدون درنظر گرفتن تحولات و تغییراتی که افراد آن پیدا کرده‌اند، نمی‌توان تحلیل کرد. حال و هوای انجمن‌هایی که جز با مؤمنان همکاری نمی‌کردند، کجا و انجمن‌هایی که پس از دستمالی ساواک با هرگونه فسادی سازش می‌کردند و با استبداد و استعمار در صلح کل بودند و کاری به کار دیگران نداشتند، کجا؟ وضعیت رانت‌خواران مقدس‌نمایی که آنها را انجمنی برمی‌شمارید کجا؟ و کسانی که در نقطه مقابل آنها قرار داشتند، کجا؟ همه اینها به جو حاکم و فضای محیطی که می‌سازیم و فرهنگ شبه‌مذهبی‌ای که مقدس‌مآب‌ها ساخته‌اند و تفاوتش با فرهنگی که حضرت امام خمینی برای امت ساخت، برمی‌گردد.
 
حیدر رحیم‌پور ازغدی
 
بنابراین نمی‌توان قضاوتی کلی درباره همه انجمن‌ها و محافل دینی، در طول دهه‌های مختلف داشت؛ این‌طور نیست؟
همین‌طور است. انجمنی‌ها و خادمان مهدیه‌ها در امور عبادی و آداب توضیح‌المسائلی، همیشه مسلمانانی سنتی بوده و هرگز مثل بعضی از احزاب، اهل بدعت نبودند. باورهای انجمن‌های دینی از قبیل مهدیه‌ها از سال 1322 تا 1336، قرآنی و علوی بود، ولی از 1336 تا 1357 با فتنه‌های ساواک، ابن‌الوقتی شد! بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1357، اینها دو دسته شدند. اکثرشان به شکلی غیرقابل باور به جبهه انقلاب اسلامی پیوستند، اما اندکی هم گرفتار لقمه‌های حرام و گستاخ و رانت‌خوار شدند که غرب برای ایجاد انواع مفاسد و براندازی تدریجی و خاموش انقلاب تدارک دیده بود.
 
پس از سقوط رضاخان، نیروهای مذهبی برای احیای فرهنگ دینی و جبران دوران دین‌ستیزی رضاخانی، فعالیت گسترده‌ای را آغاز کردند و درباره نحوه فعالیت خود، ابتکاراتی را به خرج دادند. آیا می‌توان این حرکت را تحول فرهنگی دینی دانست؟
قطعا؛ لابد می‌دانید که غرب، رنسانس خود را مدیون روشنگری‌های مسلمانان بود و همین که توانست جهان را ببیند و بشناسد، به همه جا سرک کشید و جامعه‌شناسی ملت‌ها را در دستور کار خود قرار داد و متوجه شد که اگر به شرق اجازه پرواز کردن بدهد، کارکردهای خفاش‌گونه غرب را زیر سؤال خواهد برد! غرب در کشورهایی که مایه‌های دینی قوی داشتند، نمی‌توانست براندازی دینی کند؛ به همین دلیل به ایجاد فرقه‌های بهائیت برای شیعیان و وهابیت برای اهل تسنن پرداخت. البته شیعیان، عمدتا بهائیت را به سخره گرفتند، به همین دلیل غرب تحت عنوان اصلاحات اندیشه و روشنفکری و نواندیشی و مبارزه با خرافات، به دین‌زدایی پرداخت و افراد نخبه را از بین برد و مشتی عروسک خیمه‌شب‌بازی را به جای آنها گمارد! بقایای این فتنه، پس از انقلاب هم گریبان ما را رها نکرده و همواره در برابر روش‌های انقلابی اصیل، مقاومت کرده است. استعمار هر انسان مستقلِ صاحب قوه تشخیص و با اراده‌ای را که مانع او بود، از سر راه برداشت، اما به روشنفکران شیفته غرب میدان داد تا به‌تدریج دین را از عرصه فرهنگ، اقتصاد و زندگی مردم بیرون کنند! این روشنفکران ناقص‌الخلقه، از طرفی دینداران را مردمی بدوی معرفی کردند و از طرف دیگر علوم روز را چنان به پلیدی‌ها آلوده کردند که متدینین، عطای علم را به لقای آن بخشیدند! این روشنفکران، دین اسلام را مثل مسیحیت قرون وسطی و گذشته‌گرا معرفی کردند و با میدان دادن به قلدر بی‌سوادی چون رضاخان ــ که شیفته غربی‌ها بود ــ اهداف کثیف خود را پیاده کردند. رضاخان در اندک زمانی، چنان مردم متدین را از خود متنفر کرد که در شهریور 1320 هنگامی که اشغالگران به کشور حمله آوردند، مردم از شوق اخراج رضاشاه از ایران جشن گرفتند!
انگلستان بعد از عزل رضاخان ــ که به دستور خود او به دین‌ستیزی پرداخته بود ــ ناگهان گربه عابد و طرفدار هیئت‌های مذهبی شد! تا با حربه دین به دین‌ستیزی بپردازد و با یاری مسلمانان به جنگ با کمونیست‌ها برود!
 
درباره شیوه انگلیسی‌ها پس از اخراج رضاخان، بیشتر توضیح دهید.
استعمار نوین با استفاده از شوق سرکوب‌شده مردمِ تشنه دین، گروهی از مردم عاشق اما ناآگاه را گرد هم آورد و به جان توده‌ای‌ها انداخت! خود من هنوز چهارده سال بیشتر نداشتم که از شانه مردم بالا رفتم و تابلوی حزب توده را از جا کندم! غافل از اینکه منِِ هیئتی بی‌آنکه خود بدانم، برای غرب علیه شرق جنگیده‌ام! در آن روزها نیت‌های ما پاک، اما شناختمان سطحی بود و به همین دلیل در خدمت اهداف دیگران درآمده بودیم! خدا را شکر که سه سال بعد در نهضت ملی شدن نفت، این خطا را جبران کردم و این‌بار برای به زیر کشیدن تابلوی نفت ایران و انگلیس، بر بام سفارت انگلیسی‌ها رفتم.
 
از نقش انجمن‌های دینی در دوران پس از رضاخان بگویید.
از شهریور 1320، شرق و غرب در کنار هم و هریک به گونه‌ای در پی نابودی اسلام بودند. اسلام‌شناسانی که با زیرکی و هوشیاری، ماهیت فریب‌های سیاسی دشمنان را تشخیص می‌دادند و می‌دانستند که جز احیای مراسم دینی و پاسداری از دین، راه و چاره‌ای برای نجات کشور وجود ندارد، بدون هماهنگی با یکدیگر، اما همگی در یک مسیر که همان خط اصلی اسلام و پرهیز از شیوه‌های انحرافی بود، شروع به فعالیت کردند. این انجمن‌ها، ابتدا کارشان را با قرائت قرآن، تعلیم مسائل دینی و پس از آن، با افتتاح مدارس جدید دینی و آموزش‌های اسلامی آغاز کردند. از جمله «انجمن پیروان قرآن» حاجی عابدزاده، «کانون نشر حقایق اسلامی» استاد محمدتقی شریعتی، که اگر نبودند، بسیاری از انجمن‌ها، در واقع جاده‌ صاف‌کن غرب می‌شدند!
 
مهم‌ترین جریانات فعال در آن دوره، در چه کانون‌هایی متمرکز بودند؟
مهم‌ترین و بنیادی‌ترین جریان، حوزه‌های علمیه ما بودند که در آن، فقها و علمای باتجربه و سرد و گرم چشیده نهضت تنباکو و مشروطه ــ که به خوبی با حیله‌های انگلستان در دهه‌های اخیر آشنایی داشتند ــ بسیار زیرکانه و بی‌سر و صدا، به تربیت طلاب پرداختند و مدت زیادی نگذشت که همین طلاب آموزش‌دیده، به عنوان بهترین پشتوانه‌های نهضت نفت و بعدها انقلاب اسلامی به میدان آمدند و غرب تا بیاید متوجه شود که چه اتفاقی افتاده است، انقلابی شکوهمند به رهبری فقیهی آگاه، بساط سلطنت 2500 ساله و استعمار را از ایران برچید!
گروه دوم برخی روشنفکران مذهبی از قبیل استاد محمدتقی شریعتی، مؤسس کانون نشر حقایق اسلامی در خراسان، آیت‌الله طالقانی، آیت‌الله زنجانی و... بودند که توانستند پرچم روشنفکری را ــ که در دست مارکسیست‌ها و کسروی‌ها و لائیک‌ها بود ــ از آنها بگیرند.
 
شما از نزدیک با برخی شخصیت‌های مهمِ روشنفکر دینی، سروکار داشته‌اید. تحلیل شما از نقاط قوت و ضعف آنها چیست؟
برای داوری درباره عملکرد این گروه، باید قطعا شرایط زمانی را درنظر گرفت؛ زیرا امام خمینی کلا معیارها و استانداردها را در زمینه اندیشه سیاسی و مذهبی، تغییر و ارتقا داد؛ لذا نباید با ملاک‌های امروز درباره آن روز قضاوت کرد. در آن شرایط رکودِ سیاسی ـ مذهبی جامعه، کارکرد روشنفکران دینی در دوره پیش از حرکت امام را نباید دست کم گرفت و ضعف‌های پس از انقلاب آنها، نباید ما را از قدردانی از خدمات آنها در دوره قبل از انقلاب غافل کند. ارزش خدمات این طیف در آن سال‌ها، قابل انکار نیست. خود من می‌توانم خاطرات زیادی را از مباحثات انتقادی خود با برخی از آنها نقل کنم، اما به هیچ‌وجه نمی‌توانم خدمات آنها را تا سال 1357 نادیده بگیرم.
 
حیدر رحیم‌پور ازغدی
 
در پاسخ به نقدهای فراوانی که به روشنفکران دینی می‌شود چه تحلیلی دارید؟
برخی از نقدها، قطعا وارد است و خود من هم با آنها همدلی دارم. گفتم که با این طیف، زیاد بحث انتقادی داشته‌ام. اما بعضی از کسانی که این عیب‌جویی‌ها را می‌کنند، شرایط زمانی را درنظر نمی‌گیرند و از آن مهم‌تر اینکه فراموش می‌کنند که ما فقط چهارده معصوم داریم! اینها معتقدند هر کس اشتباه کند، بی‌دین است و با عیب‌جویی‌های جزئی، فضای قضاوت را پر از غبار می‌کنند. برخی از آنها هم سیاست‌باز هستند و می‌خواهند با ایجاد پراکندگی در بین نیروهای انقلاب، از تفرقه مردم استفاده کنند و منافع خود را به دست آورند.
 
مهدیه مشهد و انجمن پیروان قرآن، با چه هدفی شکل گرفت؟
بنیان‌گذار این مهدیه یعنی مرحوم حاج علی‌اصغر عابدزاده، به اندازه فقها دانش دینی نداشت، ولی به اندازه صد فقیه، به فقه و اسلام و ایمان مردم خدمت کرد! مهدیه، فعال‌ترین و جاذب‌ترین مجتمع دینی مشهد بود و مقبولیت عام و خاص داشت. مهدیه محل آموزش قرائت قرآن بود و در شب‌های جمعه، دعای کمیل و در صبح‌های جمعه دعای ندبه در آن برگزار می‌شد. از آنجا که این انجمن پس از یک دوره طولانی مذهب‌ستیزی به احیای مذهب برخاسته بود، استقبال از ادعیه کمیل و ندبه آن به قدری زیاد شد که مرحوم عابدزاده برخلاف میل حاکمان وقت، برگزاری این مراسم را به مسجد گوهرشاد منتقل کرد! مهدیه محل خودسازی جوانان خراسان و بزرگ‌ترین مرکز مذهبی مقبولِ متدینین کشور بود و به زودی از طرف شهرهای دیگر هم مورد تقلید قرار گرفت. تأسیس این کانون، پیامدهای مثبت فراوانی داشت.
https://iichs.ir/vdchqvnz.23nk-dftt2.html
iichs.ir/vdchqvnz.23nk-dftt2.html
نام شما
آدرس ايميل شما