«رضاشاه دید آن همه ادعاها و غرور و تکبرهایی که برای این ارتش ظفرنمون! از خود نشان داده بود ظرف چند ساعت به شکست منجر گردیده و ظرف یکی دو روز از هم پاشید و آنچه اسلحه و وسایل هم در مدت چهارده سال تهیه نموده بود در روزی که باید از آن استفاده شود» به استفاده دیگری درآمد
تهیه و تنظیم: سیده لیلا موسوی
«وسایل نظامی موجود در ایران در چنین اوضاعی [: پس از 3 شهریور ١٣٢٠] به درد انگلیس و روس میخورد، چنانکه در مناطق اشغالیِ روسها که شمال ایران بود روسها تا توانستند وسایل نظامی و حمل و نقل ایران را به خارج از ایران، یعنی به کشور خود بردند، حتی کامیونهای مردم را هم آنچه دستشان رسید به ترکستانِ روسیه که جای امنی بود بردند، همچنان که در جنوب نیز انگلیسها حتی کشتیهای چندی که نیروی دریایی ایرانی به نام ببر و پلنگ و... داشتند به سوی هندوستان و نیروی جنگی خود بردند تا از آنها استفاده کنند! خلاصه آنکه رضاشاه دید آن همه ادعاها و غرور و تکبرهایی که برای این ارتش ظفرنمون! از خود نشان داده بود ظرف چند ساعت به شکست منجر گردیده و ظرف یکی دو روز از هم پاشید و آنچه اسلحه و وسایل هم در مدت چهارده سال تهیه نموده بود در روزی که باید از آن استفاده شود به دست انگلیس و روس افتاد.»1
حرکت نیروهای شوروی در خیابانهای تبریز در شهریور 1320
پی نوشت:
1. ابوالحسن عمیدی نوری، یادداشتهای یک روزنامهنگار (تحولات نیم قرن اخیر تاریخ معاصر ایران از نگاه ابوالحسن عمیدی نوری)، به کوشش: مختاری حدیدی ـ جلال فرهمند، یادداشتهای یک روزنامهنگار (تحولات نیمقرن اخیر تاریخ معاصر ایران از نگاه ابوالحسن عمیدی نوری)، تهران، موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، ج 1، 1381، ص 332. https://iichs.ir/vdchiznz.23nkvdftt2.html