بررسی تطبیقی مقاومت بوئرها و ایرانی‌ها در برابر انگلستان؛

شباهت‌ها و تفاوت‌های بوئرها و ایرانی‌ها در یک مصاف

بوئرها و ایران هر دو داستانی مشابه دارند. کنش‌های استعماری انگلیس در مناطق تحت نفوذ بوئرها و ایران بی‌شباهت به هم نیست؛ بوئرها شکست خوردند و ایران نیز در شهریور 1320 اشغال شد، با وجود ایان، میان آنها تفاوت‌هایی مشاهده می‌شود
شباهت‌ها و تفاوت‌های بوئرها و ایرانی‌ها در یک مصاف
 
برای آشکارتر شدن زوایای برخی از حوادث تاریخی می‌توان به بررسی تطبیقی اقدام کرد. شهریور 1320، حمله متفقین به ایران و میزان مقاومت نیروهای نظامی ایران از جمله حوادث مهم تاریخ معاصر ایران محسوب می‌شود. انگلیس پیش از این نیز سابقه دخالت استعماری داشت و جنگ با بوئرها در بین سال‌های 1889 تا 1902م از نمونه‌های بارز آن به شمار می‌آید. این جنگ را انگلیس برای تصرف مناطق ترانسوال و قسمت‌های جنوبی آفریقا برپا نمود. این نوشتار نگاهی مقایسه‌ای به جنگ بوئرها با انگلیسی‌ها و اشغال ایران به دست متفقین در شهریور 1320 دارد تا میزانِ مقاومت آنها در مقابل انگلیس را به بحث بگذارد.
 
داستان دراز استعمار
استعمار انگلیس در قرن نوزدهم تا حد امکان به سرزمین‌هایی که منافع مادی برای آن داشت دست‌اندازی می‌کرد. بوئرها و ایران هر دو داستانی مشابه دارند. در سال 1795م، نیروی کوچک بریتانیایی، مستعمره کیپ (واقع در دماغه آفریقای جنوبی) را که به هلندی‌ها تعلق داشت تصرف کرد. اگرچه این منطقه در سال 1802م به‌موجب پیمان آمینز مجددا تحت کنترل هلندی‌ها درآمد، اما در سال 1814م دوباره مستعمره کیپ اشغال و به بریتانیا اعطا شد. بوئرها بین سال‌های 1835 تا 1837م از مستعمره کیپ سمت شمال مهاجرت کردند تا ایالت‌های مستقلی در غرب ناتال به‌وجود آوردند. کشف الماس (1868م) و طلا (1888م) باعث شد تا بریتانیایی‌ها منطقه ترانسوال را در سال 1877م مجددا به سرزمین‌های تحت کنترل خود ملحق کنند.1
 
از دیرباز انگلیسی چنین نقشه‌ای را برای ایران نیز در سر داشتند و در میان دولتمردان آن بودند افرادی که خواهان مستعمره شدنِ ایران بودند، اما در مجموع موفق به اعمال استعمار همانند آنچه بر بوئرها گذشت نشدند. با وجود این از تمامی فرصت‌ها استفاده کردند تا در کمینه‌ترین حالت کنترل سیاست و اقتصاد ایران را از دست ندهند. در جنگ جهانی دوم و زمانی که از پیشروی آلمان نازی سخت به هراس افتاده بودند به ایران حمله و آن را اشغال کردند. دلایل این اشغال را باید در اهمیت جغرافیایی ایران و ضرورت دفاع انگلیس از هند، ضرورت دستیابی به خطوط ارتباطی ایران، ضرورت تأمین امنیت حوزه‌های نفتی و دستیابی مجدد به بازارهای ایران دانست.2 اگرچه داستان استعمار انگلیس در مستعمره ساختن مناطق بوئرنشین و تلاش برای کنترل سیاست و اقتصاد ایران شباهت فراوان به هم دارد اما مقاومت بوئرها و ارتش ایران در مقابل انگلیس شباهتی به هم ندارد.
 
مقاومت گسترده و فروپاشی لحظه‌ای
از آغاز سلطه بریتانیا بر مناطق بوئرنشین، اصطکاکی بین اداره‌کنندگان بریتانیایی و مستعمره‌نشینان هلندی (بوئرها) به‌وجود آمد. نخستین جنگ بوئرها با بریتانیا در بین سال‌های 1880-1881م رخ داد، اما نتوانستند از اشغال مجدد ترانسوال توسط بریتانیا جلوگیری کنند. تنش و اصطکاک بین بریتانیا و بوئرها ادامه یافت تا در سال‌های 1899-1902م به‌واسطه ورود سپاهیان بریتانیا به ناتال جنگی گسترده میان بوئرها و بریتانیا درگرفت.3 در نبردهای مختلف بوئرها مقاومت گسترده‌ای از خود نشان دادند. پس از نبردهای بلمونت، انسلین و رودخانه مودر، 10 درصد از فوج کیمبرلی ارتش انگلستان منهدم شد. توپ‌های دریایی موسوم به «جو چمبرلین» به سنگرهای بوئرها در تپه‌های ماگرس فونتاین شلیک می‌شد. با غریو گلوله‌ها و ایجاد آتش‌فشانی از خاک قرمز و تخته‌سنگ‌های بزرگ که به اطراف پرتاب می‌شدند، به نظر می‌رسید همه تپه زیرورو و به جهنمی از آتش تبدیل‌ شده است، اما این بمباران از قضا نتیجه‌ درخشانی برای انگلیسی‌ها نداشت. بوئرها سنگرهای مستحکم و عمیقی کنده بودند و حمله‌های نیروهای انگلیس به شکست انجامید، تلفات سنگینی به بار آمد و سپاهیان عقب نشستند. با توجه به شکست‌های دیگر انگلیسی‌ها در جبهه‌های دیگر، استوموربرگ و کلنسو هفته دهم تا هفدهم دسامبر 1899م برای آنان هفته شومی بود و به «هفته سیاه» معروف شد.4
 
لشکر ژنرال فرنچ در 15 فوریه 1900م به سمت کیمبرلی پیشروی کرد. بوئرها به پاردبرگ عقب نشستند که بیست مایل با رودخانه مو در فاصله داشت. در این منطقه نیروهای انگلیسی آنها را محاصره کردند. افراد گروهان برای اینکه شناخته نشوند و هدف تیر بوئرها قرار نگیرند پشت تخته‌سنگ‌ها سنگر می‌گرفتند. حتی افسرها به هیئت سربازها درآمده و درجه‌ها و نشان‌هایشان را کنده بودند. با وجود اینکه سربازها به تفنگ‌های «لی انفیلد» مجهز بودند که از سال 1895م به‌کار می‌رفت و به صورت کامل‌تر در جنگ جهانی اول و اوایل جنگ جهانی دوم هم معمول بود، تلفات انگلیسی‌ها در پادربرگ بیشتر از همه مواضع دیگر در تمام طول این جنگ بود. پیروزی نهایی انگلیسی‌ها در پاردبرگ به تسخیر کیمبرلی انجامید که از اکتبر 1899م در محاصره بود. البته انگلیس تلفاتی در این نبرد داشت.5
 
نبرد اسپیون از دیگر نبردهای مهم و مظهر مقاومت بوئرها در مقابل نیروهای انگلیس بود. عملیات اسپیون کوپ جزئی از تلاش انگلیسی‌ها برای تسخیر لیدی اسمیت بود. آنان امیدوار بودند که با تسخیر اسپیون کوپ که مرتفع‌ترین تپه از تپه‌های مشرف به جاده‌های تریکهارت ـ لیدی اسمیت بود موضع حساسی را به‌دست آورند. این تپه برای نیروهای انگلیسی به‌صورت تله مرگ درآمد؛ چون نمی‌توانستند روی این تپه سنگرهای عمیق بکنند و از همه سو زیر آتش بودند. تلفات انگلیسی‌ها به 1200 نفر می‌رسید. برای جمع‌آوری زخمی‌ها و دفن کشته‌ها 24 ساعت آتش‌بس داده شد.6
 
در 31 مه 1902م به‌موجب معاهده ورینیگینگ، بوئرها حاکمیت بریتانیا را پذیرفتند. بریتانیا به‌عنوان بخشی از شرایط سهل‌گیرانه عهدنامه، مبلغ سه‌میلیون پوند به خاطر مزارع ویران‌شده به بوئرها غرامت پرداخت کرد  
برخلاف این مقاومت‌ها، در شهریور 1320 و پس از حمله متفقین به ایران نشانی از مقاومت نیروهای نظامی همانند بوئرها در مقابل بریتانیا دیده نمی‌شود. رضاشاه و دولت ایران که پیشاپیش از حمله قریب‌الوقوع نیروهای متفقین از شمال و جنوب آگاهی داشتند، دست روی دست گذاشته، منفعلانه به تماشای اوضاع نشستند. این در حالی بود که در پایین‌ترین سطح مقاومت ایران می‌توانست اعضای انگلیسی شرکت نفت (حدود 1000 تکنسین انگلیسی در شرکت نفت بوده‌اند) بازداشت و به‌عنوان گروگان نگه دارد.7 متفقین از شمال و جنوب به ایران حمله کردند. نیروی دریایی و هوایی ایران نیز مورد حمله قرار گرفت و مقاومت چندانی از خود نشان نداد. در برابر هجوم متفقین، ارتش ایران جز چند مورد کوچک کاملا بی‌اثر بود و پس از اینکه اولین مرحله هجوم سپری شد رضاشاه دریافت که حریف قوی‌تر از آن است که بتوان در مقام مقابله با آن درآمد. به این جهت دستور ترک مقاومت بعد از سه روز صادر شد، ولی در حقیقت قبل از صدور این دستور هرگونه مقاومتی پایان‌یافته بود.8
 
سرنوشتِ یکسان اما مقاومتی متفاوت
نبرد بوئرها در نهایت با پذیرش شکست آنان از بریتانیا به پایان رسید. در 31 مه 1902م به‌موجب معاهده ورینیگینگ، بوئرها حاکمیت بریتانیا را پذیرفتند. بریتانیا به‌عنوان بخشی از شرایط سهل‌گیرانه عهدنامه، مبلغ سه‌میلیون پوند به خاطر مزارع ویران‌شده به بوئرها غرامت پرداخت کرد. اگرچه بریتانیا در تحت سیطره قرار دادنِ بوئرها موفق شد، اما دو سال و هشت ماه، برای امپراتوری بریتانیا طول کشید تا دشمنی را مقهور خود سازد که نیروی انسانی بالقوه‌اش متشکل از 83 هزار نفر از افرادی بود که به سن جنگیدن رسیده بودند و هیچ‌گاه در میدان نبرد، در یک‌زمان بیش از تقریبا چهل‌هزار نفر در خدمت نداشت. در آغاز تعداد نیروهای بریتانیایی درگیر در مجموع بیش از 25 هزار نفر بود، اما پیش از پایان جنگ حدود پنجاه‌هزار نیروی بریتانیایی در آفریقای جنوبی حضور داشتند که از منابع امپراتوری در سرتاسر جهان بودند. چرا که ارتش بریتانیا با تیراندازان سوار متخاصم و آتش سلاح‌های کوچک روبه‌رو شده بود. تجربه‌ای در حدود 85 سال جنگ‌های رسمی و غیررسمی در اروپا و در سرتاسر جهان، استفاده اندکی برای بریتانیا داشت و می‌بایست یک سیستم کاملا جدید از تاکتیک‌ها در میدان نبرد تکامل پیدا می‌کرد. مجموع تلفات بریتانیایی‌ها در این جنگ عبارت بود از 5774 کشته و 22829 مجروح. طبق برآوردهای به‌عمل‌آمده، بوئری‌ها چهارهزار کشته دادند. رقم دقیقی از جمع کل مجروحان آنها در دست نیست، اما تعداد آنها احتمالا از صدهزار نفر تجاوز می‌کرد. حدود چهل‌هزار سرباز بوئری نیز به اسارت گرفته شدند.9
 
برعکس بوئرها، نیروهای نظامی ایران در مقابل حمله متفقین مقاومت چندانی از خود نشان ندادند. متفقین تنها با مقاومت اندک ارتشی مواجه شدند که رضاشاه آن‌همه توجه و پول صرف آن کرده بود. قوای بریتانیا و اتحاد جماهیر شوروی در مرکز ایران به هم رسیدند و در 26 شهریور 1320 وارد تهران شدند و مقاومتی صورت نگرفته بود و تنها محمدرضا پهلوی به‌جای پدر بر تخت سلطنت نشست.10 فروپاشی لحظه‌ای نیروهای نظامی ایران در مقابل هجوم متفقین دقیقا در نقطه مقابل مقاومت دلاورانه بوئرها در ترانسوال، آفریقای جنوبی بر ضد انگلیس در جنگ‌های 1899- 1902م قرار می‌گیرد.11
 
فشرده سخن
داستان کنش‌های استعماری انگلیس در مناطق تحت نفوذ بوئرها و ایران بی‌شباهت به هم نیست؛ بوئرها شکست خوردند و ایران نیز در شهریور 1320 اشغال شد، اما در نوع و میزان مقاومت تفاوت عمیق میان بوئرها و ایرانیان در مقابل بریتانیا وجود دارد. بوئرها برخلاف ایرانیان با تعداد اندک نیرویی که در اختیار داشتند مقاومت سرسختانه‌ای از خود نشان دادند. مقایسه تطبیقی میانِ مقاومتِ بوئرها و نیروهای نظامی ایران در مقابل کنش‌های استعماری بریتانیا بار دیگر این فرضیه را تقویت می‌کند که نیروهای نظامی ایران دچار ضعف ساختاری و کارگزارانه بودند؛ چرا که اگر نیروی نظامی ایران در وضعیت مطلوب قرار داشت باید مقاومت بیشتری شبیه به آنچه بوئرها با کمترین امکانات رقم زدند، از خود نشان می‌دادند.
 
جنگ بوئرها با انگلستان - حضور نیروهای انگلیسی در ایران در شهریور 1320
 
پی نوشت:
1. دوپویی ترور نویت، «جنگ بوئرها»، ترجمه پیروز ایزدی، پرتال فرهنگی راسخون، قابل دسترس در:
https://b2n.ir/442587
2. علیرضا ازغندی، روابط خارجی ایران (دولت دست‌نشانده) 1320- 1357، تهران، ققنوس، چ هشتم، 1387، صص 61-76.
3. دوپویی ترور نویت، همان.
4. «واقعیت عریان جنگ از پس دوربین‌های بزرگ و ابتدایی: عکس‌های جنگ»، فصلنامه هنر، ش 9 (1364)، ص 254.
5. همان، صص 254-256.
6. همان، صص 257-258.
7. محمد سمیعی، نبرد قدرت در ایران: چرا و چگونه روحانیت برنده شد؟، تهران، نشر نی، چ سوم، 1397، ص 316.
8. عبدالرضا هوشنگ مهدوی، تاریخ روابط خارجی ایران: از ابتدای دوران صفویه تا پایان جنگ دوم جهانی (1945-1500)، تهران، موسسه انتشارات امیرکبیر، چ هجدهم، 1392، صص 405-407.
9. دوپویی ترور نویت، همان.
10. مایکل آکسورتی، امپراتوری ایران، ترجمه شهربانو صارمی، تهران، ققنوس، 1394، ص 278.
11. عبدالهادی حائری، تشیع و مشروطیت در ایران و نقش ایرانیان مقیم عراق، تهران، موسسه انتشارات امیرکبیر، چ پنجم، 1392، ص 55.
  https://iichs.ir/vdcgzq9q.ak9tq4prra.html
iichs.ir/vdcgzq9q.ak9tq4prra.html
نام شما
آدرس ايميل شما