آغازین روزهای ماه محرم در هرسال، یادآور خاطره مرجع والامقام، زندهیاد آیتالله العظمی سیدعبدالله شیرازی است. هم از این روی و در بزرگداشت مجاهدات آن بزرگ با عوامل استعمار در ایران و عراق، گفتوشنود پیآمده را به شما تقدیم میکنیم.
مرحوم آیتالله العظمی سیدعبدالله شیرازی پس از سالها حضور در عراق، تصمیم گرفتند که به ایران بازگردند. علت این تصمیمگیری چه بود و ابتدا در کجا وارد شدند و واکنش مردم چه بود؟
بسمالله الرحمن الرحیم. همانطور که اشاره کردید، مرحوم والد پس از سالها مواجهه با ظالمان حاکم بر عراق، در حالی که از آنچه بر مردم ستمدیده این کشور میگذشت و نیز از رنجی که توسط رژیم پهلوی در ایران بر مردم روا داشته میشد، بسیار متألم بودند، سرانجام در تاریخ 10 آذر سال 1354، تصمیم گرفتند که به ایران برگردند و در راستای گسترش حوزه علمیه و اقتداربخشی بیش از پیش به مرجعیت، رسالت خود را انجام دهند. در حالی که دستگاههای امنیتی عراق و ایران، بهشدت ایشان را تحت نظر داشتند، به سوی ایران حرکت کردند و ابتدا وارد قصر شیرین شدند. با اینکه ساواک محدودیتهای شدیدی را برای جلوگیری از ملاقات علما و روحانیون و مردم با مرحوم والد ایجاد کرده بود، اما مردم مشتاق از اقصی نقاط استان کرمانشاه، به دیدن ایشان آمدند و استقبال باشکوهی از ایشان به عمل آوردند. این استقبال مردمی، رژیم را بهشدت به وحشت انداخت! مرحوم والد پس از سه روز اقامت در قصر شیرین، تصمیم گرفتند با هواپیما به تهران عزیمت کنند، اما ساواک که از حضور ایشان در پایتخت بیم داشت، به بهانه برف و باران و بسته بودن فرودگاه، از فرود هواپیما به فرودگاه کرمانشاه جلوگیری کرد! اما معظمله تصمیم قاطع گرفته بودند که به تهران بروند و پس از پنج روز، با اتومبیل راهی تهران شدند و در پایتخت، با استقبال فراوان علما و روحانیون و مردم تهران روبهرو گشتند. ایشان در تهران، در منزل مرحوم آیتالله سیدهدایتالله تقوی شیرازی اقامت کردند و روحانیون و اقشار مختلف مردم، هر روز به ملاقات ایشان میآمدند. مأموران ساواک، بلافاصله پس از سکونت ایشان، منزل آیتالله تقوی را محاصره کردند و تمام رفتوآمدها را زیرنظر گرفتند! یکبار خبرنگار یکی از روزنامههای معروف تهران، با ایشان دیدار کرد و گفتوگویی را انجام داد، اما پس از دو روز، آمد و عذرخواهی کرد و گفت: هنگامی که میخواستیم خبر ورود آقا را چاپ کنیم، مأمورِ ساواک مستقر در روزنامه، فریاد زد: چگونه خبر ورود کسی را میخواهید چاپ کنید که با شاه مخالف است و در 15 خرداد سال 1342، در اعلامیه خود صراحتا درباره شاه اعلام کرده بود: «عاقبت گرگزاده گرگ شود/ گرچه با آدمی بزرگ شود!»
ظاهرا ایشان پس از مدتی اقامت در تهران، تصمیم گرفتند به شهر قم هم سفری داشته باشند. این مسافرت، چگونه برنامهریزی شد؟
نمایندگان مراجع تقلید قم، از سوی آن بزرگان آمدند و ضمن تبریک ورود مرحوم والد به ایران، از ایشان دعوت کردند که به قم مشرف شوند. مرحوم والد هم این دعوت را پذیرفتند و به قم رفتند و در آنجا نیز، با استقبال بینظیری مواجه شدند. ایشان طی اقامت چندروزه در قم، با مراجع معظم تقلید، ملاقاتهای متعددی داشتند و پیرامون نهضت اسلامی ایران و اوضاع عراق، گفتوگو و بر لزوم مبارزه با رژیم پهلوی و سازماندهی و انسجام هر چه بیشتر اقشار مردم و آگاهیبخشی به جامعه توسط روحانیون و نیز نقش برجسته و تعیینکننده مرجعیت در تقویت و پیشتازی نهضت، تأکید کردند.
چه شد که ایشان به جای اقامت در قم، تصمیم گرفتند به مشهد بروند؟
اتفاقا در مدتی که ایشان در قم حضور داشتند، علما و مدرسان حوزه علمیه قم، در دیدارهای مختلفی که با ایشان داشتند، ضمن مطرح کردن مسائل و مشکلات گوناگون، از ایشان درخواست میکردند که در قم بمانند؛ چون حضور ایشان در حوزه علمیه قم میتوانست در تقویت این حوزه و پیشبرد اهداف نهضت اسلامی مؤثر باشد. از آن سو، علما و مدرسین حوزه علمیه مشهد و نیز طلاب علوم دینی آن شهر نیز، با تلگرامهای پیاپی و طومارهای فراوان، مبنی بر دعوت از ایشان برای اقامت در مشهد مقدس، مصرّانه خواستار آن بودند که معظمله زعامت حوزه علمیه مشهد را به عهده بگیرند و موجب رونق و ارتقای علمی آنجا شوند. در همین فاصله علما و روحانیون و اقشار مختلف شیراز هم، طی تلگرامها و نامههای متعدد، از ایشان تقاضا میکردند که با اقامت در شیراز، مردم زادگاه خود را از فیض وجود خود بهرهمند کنند. ایشان نخست برای دیدار با اقوام و آشنایان به شیراز رفتند و در آنجا هم با استقبال بسیار باشکوه و پرشوری مواجه شدند، درحالیکه ساواک قبل از ورود ایشان، فرودگاه شیراز را تحت کنترل گرفته بود! بااینهمه مردم با شوری زایدالوصف، به سوی فرودگاه روان شدند و استقبالی بیسابقه را به رغم حضور مأموران امنیتی رقم زدند. ایشان چند روزی در شیراز ماندند و ضمن رایزنیهایی برای توسعه حوزه علمیه این شهر و لزوم هماهنگی و مقاومت روحانیت و مردم در برابر مظالم رژیم پهلوی، شیراز را به سمت مشهد مقدس ترک کردند تا در جوار بارگاه مقدس حضرت رضا(ع) و به برکت انفاس قدسی آن حضرت، به مبارزات خود علیه ظلم و استبداد ادامه بدهند.
ایشان این سفر را به قصد اقامت دائم انجام دادند؟
البته ایشان در بادی امر، برنامهای برای اقامت دائمی در مشهد نداشتند، بلکه تنها به قصد زیارت مرقد مطهر حضرت رضا(ع) به مشهد رفته بودند، اما هنگامی که اختناق و سیطره رژیم شاه را بر این شهر مقدس دیدند ــ که امکان فعالیتهای حوزه عملیه را از بین برده و روحانیت آن شهر را زیر فشار قرار داده و مخصوصا پس از رحلت مرحوم آیتالله العظمی میلانی، بر رفتارهای ضددینی و ستمگرانه خود افزوده بود ــ تصمیم گرفتند در مشهد اقامت کنند و ضمن انجام وظیفه مرجعیت، در جهت ارتقا و تقویت حوزه مشهد و تربیت طلاب دینی و ادامه مبارزات خود علیه برنامههای ضداسلامی رژیم بکوشند.
برنامههای ایشان برای تحقق این اهداف چه بود؟
در ابتدا از سوی علما و مردم متدین، پیشنهاد شد که ایشان نماز جماعت و تدریس فقه و اصول را در مسجد گوهرشاد انجام دهند تا مردم بیشتری بتوانند از برکات وجود ایشان بهرهمند شوند، ولی با توجه به اینکه رژیم کنترل شدیدی روی مسجد گوهرشاد داشت و از هر نوع برنامهای در این مسجد، در جهت اهداف خود و مخالف با نهضت اسلامی استفاده میکرد، ایشان ترجیح دادند از منزل مسکونی خود برای این امور استفاده کنند. روزها فضلا و طلاب، برای استفاده از درس فقه و اصول معظم له، به منزلشان میرفتند و ظهر و شب هم نمازجماعت باشکوهی در آنجا برگزار میشد.
در ابتدا مردم فقط جهت اقامه نماز جماعت به بیت ایشان میرفتند، ولی بهتدریج با دعوت از سخنرانان مبارز در روزهای جمعه و تعطیل و ایام سوگواری یا میلاد ائمه معصومین(ع) و سایر اعیاد اسلامی، بهویژه مراسم محرم و صفر و ماه مبارک رمضان، بیت ایشان تبدیل به پایگاه مبارزاتی علیه رژیم شاه شد و اقشار مختلف مردم، نه تنها از اقصی نقاط مشهد، که از سایر نقاط استان خراسان و نیز زوّار حضرت رضا(ع) را به خود جلب کرد و مرکزی برای همایشهای عمومی، آموزش معارف و احکام اسلامی شد. حضور معظمله موجب دلگرمی چهرههایی بود که زیر فشار خفقان و اختناق شدید رژیم توان دم زدن را از دست داده و یا به زندان و تبعید محکوم شده بودند؛ مخصوصا کسانی که از سوابق مبارزاتی ایشان در عراق و نیز علیه رژیم پهلوی، از دوره رضاشاه تا 15 خرداد 1342 و پس از آن خبر داشتند، اینک حامی و پشتوانه معنوی و الهامبخشی را برای ادامه فعالیتهای مبارزاتی خود پیدا کرده و نیروی تازهای یافته بودند.
تأثیرات تدریجی حضور آیتالله العظمی شیرازی در مشهد چه بود؟
بهتدریج با همت والا و روحیه خستگیناپذیر مرحوم والد و همراهی روحانیت آگاه و مبارز مشهد، فضای سیاسی شهر تغییر کرد و مردم محرومی که سالها از ترس ساواک دم برنیاورده بودند، وارد صحنه شدند و مسیر حرکت مردم سراسر خراسان، به سوی انقلاب و مبارزات علیه رژیم و ساواک و نهایتا آمریکا و صهیونیسم برگردانده شد. امام راحل (رضوانالله تعالی علیه) در این روزها، با خوشحالی زایدالوصفی در اعلامیههایشان، از مشهد به عنوان «مشهد بیدارشده» نام بردند.
اعلامیهها، پیامها، سخنان قاطع و مؤثر مرحوم والد، امید و جان تازهای در دل تودههای مردمی پدید آورد و مردم ستمدیده، جرئت پیدا کردند تا درباره جنایات رژیم ستمشاهی، سخن بگویند و با گرد آمدن در اطراف بیت ایشان و تقویت انسجام بین خود، به تکلیف شرعی خود ــ که همانا پایداری در برابر کفر و ظلم بود ــ آگاهی پیدا کنند و شهادتطلبانه وارد میدان مبارزه شوند.
مناسب است اشارهای هم به علمای مبارزی که در طول سالها مبارزه، نهال انقلاب را در شهر مشهد بارور کردند داشته باشید.
افرادی از جامعه روحانیت مشهد بودند که تهدید و ارعاب رژیم بر آنها تأثیری نداشت و در هر موقعیتی، حقایق را بازگو میکردند و به همین دلیل هم، دائم در تبعید و زندان و زیر شکنجه بودند. از جمله: رهبر معظم انقلاب حضرت آیتالله خامنهای(دام ظله)، مرحوم آیتالله واعظ طبسی، شهید بزرگوار حجتالاسلام والمسلمین هاشمینژاد که در این رهگذر، متحمل شدیدترین دشواریها و محدودیتها شدند؛ همچنین حضرات آیات: حاج شیخ میرزا جوادآقا تهرانی، حاج شیخ حسنعلی مروارید، حاج سیدکاظم مرعشی، حاج سیدعزالدین حسینی زنجانی، حاج شیخ ابوالحسن شیرازی، حاج شیخ میرزا علیآقا فلسفی، حاج سیدابراهیم علمالهدی، حاج آقا حسین شاهرودی و روحانیون آگاه و مبارز حوزه علمیه مشهد که در سازماندهی اجتماعات و تظاهرات عظیم مردم مشهد، نقش برجستهای داشتند.
مردم مشهد در دوران مبارزات علیه رژیم ستمشاهی، بیت آیتالله العظمی شیرازی را پناهگاه خود و پایگاه مبارزاتی میدانستند. اعلامیهها و بیانیههای حضرت امام خمینی، از این بیت پخش میشد و با برگزاری سخنرانیهای پرشور، آگاهیبخش و تکاندهنده روحانیون مبارز، حرکتهای هماهنگ و یکپارچه مردمی، از این بیت شکل میگرفت. به همین جهت دژخیمان رژیم پهلوی، چندین بار بیت این مرجع مجاهد را مورد حمله قرار دادند و عدهای از مردم را به شهادت رساندند، اما پس از هر تهاجم، عزم مردم برای مبارزه با رژیم ستمشاهی جزمتر و آهنگ پیروزی سریعتر میشد. والحمدلله رب العالمین. https://iichs.ir/vdcevz8z.jh8n7i9bbj.html