فعالیت‌های حزب توده در دوران مهاجرت به آلمان شرقی؛

زندگی زیر سایه برادر بزرگ‌تر

بعد از کودتای 28 مرداد 1332 بیشتر اعضای حزب توده ایران به شوروی فرار کردند، اما در اوایل دهه 1340، آلمان شرقی محل فعالیت این حزب گردید. در آلمان شرقی، اتفاقاتی برای حزب توده رخ داد که باعث شد این حزب به جای جذب نیرو دچار ریزش نیرو به‌ویژه اعضای بلندپایه آن گردد
زندگی زیر سایه برادر بزرگ‌تر
 
بیشتر اعضای حزب توده ایران بعد از کودتای 28 مرداد 1332 به شوروی فرار کرده و در آنجا مشغول فعالیت شدند، بااین‌حال در اوایل دهه 1340 بهبود روابط سیاسی شوروی با ایران سبب گردید این کشور درصدد برآید با انتقال اعضای حزب توده به یکی از اقمار خود، موانع توسعه روابط خود با حکومت پهلوی را برطرف کند. در آن زمان شوروی کشور آلمان شرقی را برای این هدف انتخاب کرد. بااین‌حال نورالدین کیانوری در خاطرات خود نوشته است که انتقال حزب توده به آلمان شرقی از سال 1335 آغاز و به ‌منظور دسترسی به امکانات بهتر و ارتباط بیشتر با دانشجویان ایرانی مستقر در اروپای غربی صورت گرفته است. براین اساس در این نوشتار درصدد هستیم تا فعالیت‌های حزب توده در آلمان شرقی از دهه 1340 تا پیروزی انقلاب اسلامی را مورد بررسی قرار دهیم.
 
بررسی آمار دانشجویان ایرانی مستقر در آلمان غربی نشان می‌دهد یکی از دلایل استقرار حزب توده در آلمان شرقی  ارتباط با آنها بوده است. بر اساس گزارش وابسته نظامی ایران در آلمان غربی در سال 1334، بیش از دوهزار ایرانی در دانشگاه‌های آلمان غربی مشغول به تحصیل بودند. بیشتر این افراد از نظر فکری وابسته به حزب توده بودند.1
 
بر اساس روایت کیانوری یکی از مشکلات حزب توده در زمان استقرار در آلمان شرقی تلاش ساواک و سرویس‌های امنیتی غرب برای نفوذ در حزب توده بوده است. این هدف معمولا سعی می‌شد از طریق دانشجویان صورت گیرد. کیانوری دراین‌باره می‌گوید: «اسکندری تعدادی دانشجو برای تحصیل به آلمان دموکراتیک فرستاد. یکی از آنها منوچهر آزمون بود. آزمون در یکی از شهرهای جنوب آلمان دموکراتیک تحصیل می‌کرد. بعد از باز‌داشت و اعتراف حسین یزدی مشخص می‌شود که او هم مأمور سازمان امنیت آلمان غربی است و اخراج می‌شود».2
 
در این دوران ساواک سعی می‌کرد تا با نفوذ به درون حزب توده، نه‌تنها تحرکات آنها را تحت نظر بگیرد، بلکه اقدامات آنها را تحت کنترل خود درآورد. بر این اساس هنگام استقرار حزب توده در آلمان شرقی ساواک به‌طور گسترده در تشکیلات این حزب نفوذ کرده و از طریق منابعی چون شهریاری که در تهران تشکیلات حزب توده را اداره می‌کرد، ضربات سنگینی را به حزب وارد کرد.3
 
در این زمان اوج حساسیت ساواک و اشتازی (سازمان امنیت آلمان شرقی) بر سر سوژه‌ای به نام حزب توده در ماجرای جاسوسی برادران یزدی بود. بعد از ماجرای لو رفتن جاسوسی برادران یزدی، اشتازی به ظن فعالیت‌های جاسوسی اعضای حزب توده حتی رفتارهای آنها در حوزه زندگی اجتماعی و خصوصی و حتی مکنونات قلبی‌شان را هم مورد توجه قرار می‌دهد و در این راستا از گزارش‌های ویژه اعضای حزب توده و آلمانی‌های مرتبط با حزب توده بهره می‌گرفته است.4
 
کیانوری اشاره می‌کند که در ماه‌های اولیه استقرار در آلمان شرقی زمینه راه‌اندازی رادیو پیک ایران از سوی حزب توده فراهم می‌شود و بعد از آن در سال 1336 نشریه‌ای به نام «صبح امید» منتشر می‌شود. هرچند در ابتدا حزب اصرار داشت تا وابستگی نشریه با حزب توده مخفی بماند. بااین‌حال از سال 1338 نشریه حزب با عنوان «مردم ارگان کمیته مرکزی حزب توده ایران» آغاز به کارکرد. از سال 1339 نیز فصلنامه «دنیا» به‌عنوان نشریه تئوریک و سیاسی حزب شروع به فعالیت کرد.5
 
در این زمان اوج حساسیت ساواک و اشتازی (سازمان امنیت آلمان شرقی) بر سر سوژه‌ای به نام حزب توده در ماجرای جاسوسی برادران یزدی بود. بعد از ماجرای لو رفتن جاسوسی برادران یزدی، اشتازی به ظن فعالیت‌های جاسوسی اعضای حزب توده حتی رفتارهای آنها در حوزه زندگی اجتماعی و خصوصی و حتی مکنونات قلبی‌شان را هم مورد توجه قرار می‌دهد  
در زمان استقرار حزب توده در آلمان شرقی برای دانشجویان چپی که نسبت به عملکرد شوروی دچار تردید شده بود، فرصتی دست می‌دهد که به وسیله ارتباط با حزب توده این تردیدها را با آنها درمیان بگذارند. در این رابطه محسن رضوانی به دیدار خودش و مهرداد بهار با کیانوری در آلمان شرقی اشاره ‌کرده و می‌گوید در این دیدار با او از مواضع حزب توده ایران و بی‌توجهی به عمل انتقاد کردیم. هرچند در این دیدار کیانوری ضمن پذیرش برخی از انتقادات سعی کرد تا آنها را به تداوم فعالیت در حزب قانع کند، اما بعد از مذاکرات زمانی که در بازی شطرنجی که مشغول آن بود می‌بازد با عصبانیت می‌گوید: شما کی هستید؟ ما خلیل ملکی را داغان کردیم؛ شما که در برابر او چیزی نیستید. در آنجا مهرداد بهار و رضوانی تصمیم می‌گیرند به‌ظاهر نشان دهند که بر اثر حرف‌های کیانوری قانع شده‌اند تا بتوانند از آلمان شرقی خارج شوند، اما این دیدار سبب شد رضوانی از حزب توده ایران  جدا شود.6 خانبابا تهرانی نیز به دیدار خودش همراه با لاشایی، ثریاپور و پارسانژاد با مسئولان حزب توده ایران مانند کیانوری و اسکندری در شهر لایپزیک آلمان شرقی اشاره می‌کند؛ دیداری که هرچند با نیّت مطرح کردن مشکلات آنها با حزب توده ایران برگزار می‌شود، اما درنهایت، نتیجه‌ای نداشته و به مصمم شدن آنها به جدایی از حزب توده ایران منجر می‌شود.7
 
البته در آن زمان نه‌تنها حزب توده در جذب دانشجویان موفق نشد، بلکه مواضع‌اش در دفاع بی‌چون‌وچرا از شوروی سبب شد برخی از اعضای آن که در آلمان شرقی مستقر بودند از این حزب جدا شوند. در این راستا سه عضو مهم حزب توده به نام‌های غلامحسین فروتن، احمد قاسمی و عباس سغایی به دلیل تعلقاتی که به انقلاب چین داشتند و همچنین انتقاد از نزدیکی حزب توده به شوروی از این حزب جدا شده و برای پیوستن به حزب توده انقلابی ایران، که توسط دانشجویان ایرانی در اروپا ایجاد شده بود، آلمان شرقی را ترک کردند.8
 
در آن زمان فضای حاکم بر تشکل‌های دانشجویی ایران در اروپا نسبت به حزب توده منفی بود. بر این اساس حزب توده برای رویارویی با رشد روزافزون جریان‌های مخالف خود در کنفدراسیون جهانی محصلین و دانشجویان ایرانی، طی مقاله‌ای با عنوان «مسائلی که جنبش دانشجویی با آنها روبه‌روست» به انتقاد از سیاست‌های کنفدراسیون پرداخت. این مقاله که در آذر 1344 در ماهنامه مردم، ارگان مرکزی حزب به چاپ رسید، به کنفدراسیون هشدار می‌دهد که از اتخاذ سیاست‌هایی که به اتحاد دانشجویان صدمه زده و یگانگی و وحدت میان آنان را به خطر می‌اندازد، خودداری کند. همچنین یک سال بعد در آستانه ششمین کنگره کنفدراسیون، حزب توده به انتشار مقاله دیگری در همین زمینه دست زد. در این مقاله بی‌توجهی به مسائل صنفی و پرداختن بی‌رویه به مسائل سیاسی و ایدئولوژیک به‌عنوان یکی از اشکالات اساسی کنفدراسیون مورد انتقاد قرار گرفته بود.9
 
البته در اواسط دهه 1340 بهبود روابط ایران و آلمان شرقی نیز بر موقعیت حزب توده در آلمان شرقی تأثیر زیادی گذاشت. بر اساس گزارش یک نفوذی ساواک در آن زمان حقوق کادرهای حزبی 40 درصد کاهش یافته بود و آلمان شرقی از آنها خواسته بود در مخارج خود صرفه‌جویی کنند. همچنین به نامه‌های حزب توده بعضا تا شش ماه جواب داده نمی‌شد. آلمانی‌ها به آنها فهمانده بودند که دیگر مانند گذشته به تقاضاهای آنها جواب نمی‌دهند.10
 
در همین زمان موج رادیکالیسم در ایران سبب شده بود تا جو عمومی مبارزان سیاسی علیه حزب توده باشد و این حزب نتواند در داخل ایران عملکرد مؤثری داشته باشد. بااین‌حال در سال 1354، گروهی با عنوان «نوید» که عقاید چپی داشتند، توسط مهدی پرتوی و رحمان هاتفی در ایران شکل گرفت. این گروه در سال 1354 با مرکز حزب در برلین شرقی تماس گرفت و در دی‌ماه 1354 نخستین شماره نشریه «نوید» را در 22 صفحه به‌صورت پلی‌کپی منتشر کرد. به‌تدریج نشریه نوید در محافل توده‌‌ای و شوروی‌گرا شهرت یافت و «سازمان نوید» به مهم‌ترین سازمان مخفی حزب توده در داخل کشور تبدیل شد. بااین‌حال همین سازمان چندان در جذب نیرو موفق عمل نکرد و در آستانه انقلاب اسلامی توانسته بود فقط دویست نیرو جذب کند.11
 
درنهایت حزب توده در آستانه انقلاب سعی کرد دوباره فعالیت‌های خود را در ایران ساماندهی کند. در عصر تحول انقلابی و احیای حزب طراح اصلی استراتژی حزب کیانوری بود که در سال 1357 وارث حزبی شده بود که هیچ پایگاه اجتماعی در ایران نداشت. در این زمان حزب در میان بخش وسیعی از مردم و به‌ویژه روشنفکران انقلابی چهره منفی داشت و به‌عنوان ابزار سیاست شوروی در ایران شهرت یافته بود.12 براین اساس در عمل تکاپوی حزب توده در آستانه انقلاب اسلامی برای سهم‌خواهی از قیام مردمی به‌جایی نرسید و درنهایت آنها بیش از گذشته به دامان برادر بزرگ‌تر در غلتیدند.
 
مرتضی یزدی و نورالدین کیانوری، دو تن از سران حزب توده، هنگام حضور در دادگاه  نظامی در اواسط دهه 1320
مرتضی یزدی و نورالدین کیانوری، دو تن از سران حزب توده، هنگام حضور در دادگاه  نظامی در اواسط دهه 1320
شماره آرشیو:‌ 1969-۴ع
 
پی نوشت:
 
1. قاسم نورمحمدی، حزب توده در مهاجرت، تهران، نشر اختران، 1385، ص 27.
2. نورالدین کیانوری، خاطرات نورالدین کیانوری، تهران، انتشارات اطلاعات، 1371، ص 380.
3. تشکیلات حزب توده به روایت اسناد ساواک، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1392، صص 56-60.
4. انوش صالحی، «توده‌ای‌ها و رفقای آلمان شرقی»، اندیشه پویا، ش 69 (1399)، ص 134.
5. نورالدین کیانوری، همان، صص 380-381.
6. علی بزرگیان، «فرار از توده به آغوش اسطوره: زندگی سیاسی و فکری مهرداد بهار»، اندیشه پویا، ش 40 (1395)، ص 72.
7. مهدی خانباباتهرانی، نگاهی از درون به جنبش چپ ایران: گفت‌وگوی حمید شوکت با مهدی خانباباتهرانی، تهران، شرکت سهامی انتشار، چ دوم، 1380، صص 122-124.
8. محمود نادری، مائوئیسم در ایران، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، 1397، ص 50.
9. حمید شوکت، جنبش دانشجویی: کنفدراسیون جهانی محصلین و دانشجویان ایرانی، تهران، نشر نامک، 1391، صص 201-202.
10. رضا مختار اصفهانی، «روایت یک نفوذی: توده‌ای‌ها در تنگنا»، اندیشه پویا، ش 38 (1395)، ص 64.
11. علی ملیحی، «گفتگو با مهدی پرتوی»، اندیشه پویا، ش 38 (1395)، ص 78.
12. مازیار بهروز، شورشیان آرمان‌خواه، تهران، انتشارات ققنوس، 1392، ص 211.
 
  https://iichs.ir/vdciupaz.t1ayv2bcct.html
iichs.ir/vdciupaz.t1ayv2bcct.html
نام شما
آدرس ايميل شما