بررسی جنبش دانشجویی خارج از کشور در دوره پهلوی دوم؛

جنبش دانشجویی خارج از کشور، قبل و بعد از 1342

جنبش دانشجویی خارج از کشور از زمان شکل‌گیری فعالیت‌هایی در جهت انتقاد از رژیم و مبارزه با آن داشته است، اما مقایسه مصوبات اولین کنگره کنفدراسیون دانشجویان ایرانی در سال 1342 در پاریس با مصوبات کنگره فرانکفورت در دی سال 1353 نکته مهمی را در سیر فعالیت‌های این جنبش آشکار می‌سازد
جنبش دانشجویی خارج از کشور، قبل و بعد از 1342
 
مخالفت و مبارزه با رژیم پهلوی همان‌طور که ابعاد مختلفی داشت، قشرها و صنف‌های مختلف نیز در میدانِ مبارزه حضور داشتند. یکی از مهم‌ترین این اقشار، دانشجویان حاضر در داخل و خارج از کشور بودند. این نوشتار به مبارزات دانشجویان ایرانی حاضر در اروپا با حکومت پهلوی اختصاص یافته است تا چرایی و چگونگی مبارزه آنها با رژیم شاه را بررسی کند.
 
همگام با جامعه
فعالیت سیاسی و صنفی دانشجویان ایرانی سابقه‌ای طولانی در خارج از کشور دارد. هنگام مبارزات ملی شدن صنعت نفت، انجمن کوچک دانشجویی با نام سداما (سازمان دانشجویان ایرانی مقیم آلمان) تشکیل شد که به دنبال براندازی دکتر مصدق سفارت ایران را به‌عنوان اعتراض به اشغال خود درآورد.1 در سال‌های خفقان و سرکوب بعد از کودتای 28 مرداد 1332، ایرانیان خارج از کشور، به‌خصوص دانشجویان، از هر فرصت و امکانی برای ابراز همدردی با مبارزات ملت ایران و رساندن پیام ملت به دنیا با تظاهرات اعتراضی و یا نوشتن نامه به سازمان‌های بین‌المللی و یا انتشار بیانیه‌ها استفاده کردند.2
 
طیف چپ جنبش دانشجویی بعد از کودتای 28 مرداد 1332 و به‌تدریج با سرکوب شدید حزب توده دچار افت و به لحاظ فکری این جریان دچار تعارض درونی شد و رهبران به خارج رفته و پناهنده شدند. در سال 1344 دانشجویان حاضر در آلمان سازمانی دانشجویی تشکیل دادند که فعالیت‌هایش بیشتر صنفی بود، اما رفته‌رفته به سیاست نیز وارد شد. مجله «پیوند» در این زمان منتشر می‌شد و به‌صورت غیرمستقیم حکومت شاه را در زمینه عمل نکردن به قانون اساسی مورد انتقاد قرار می‌داد. در این مجله به مسائلی چون اصلاحات ارضی در ایران و مسائل گوناگون اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و فلسفی پرداخته می‌شد. دانشجویان منتقدِ بها ندادن و بی‌توجهی حکومت پهلوی به دموکراسی بودند. این انتقادها باعث شد گذرنامه برخی از آنان تمدید نشود.3 بدین ترتیب فضای سیاسی در ایران ناشی از اقدامات رژیم پهلوی و واکنش جامعه نسبت به آن بر نوع جهت‌گیری دانشجویان خارج از کشور تأثیرگذار و نشان‌دهنده همگامی مبارزات دانشجویان خارج از کشور با جامعه ایران بود.
 
تلاش برای بی‌اعتباری شاه
تقریبا تا انقلاب اسلامی شمار دانشجویان خارج از کشور به یک‌صدهزار تن رسید. بیش از نیمی از دانشجویان در مؤسسات دانشگاهی آمریکا تحصیل می‌کردند. اتحادیه بسیار سیاسی‌کار دانشجویی موسوم به اتحادیه دانشجویان ایرانی از سال 1340 از ادغام چندین انجمن دانشجویی داخل کشور تشکیل ‌شده و به سیاست روی آورده بود. رهبری آن اساسا متشکل از ملی‌گرایان طرفدار مصدق و نیز مارکسیست‌هایی با گرایش‌های گوناگون بود. انجمن به‌ویژه مشغول دامن زدن به رویدادهایی در اروپا و آمریکا بود تا چهره واقعی شاه را که تا آن زمان به‌عنوان شاهی پیشرو معروف شده بود، به جهانیان بشناسد. دیدار فرح و محمدرضا پهلوی از برلن غربی در خرداد 1346 زمانی به کابوس تبدیل شد که پلیس ضد شورش کوشید به درگیری خشن فعالان دانشجویی ایرانی با هواداران شاه در مقابل اپرای برلن پایان دهد.4 با خشونت پلیس یک دانشجوی آلمانی به قتل رسید. این واقعه در مطبوعات و نیز محافل سیاسی این کشور جنجال بزرگی به‌وجود آورد و در نتیجه آن چند مقام محلی شهر برلن مجبور به استعفا گردیدند.5 در تحولی جداگانه، شاخه‌هایی از نهضت آزادی ایران را علی شریعتی، صادق قطب‌زاده و پرویز امین در خرداد 1342 در اروپا تشکیل دادند. تلاش‌های دانشجویان خارجی برای آشنایی‌زدایی از چهره شاه و معرفی حقیقت او تا حدود زیادی موفق بود. دانشجویان در این برهه زمانی مبارزه‌ای اطلاعاتی را شکل دادند تا گروه‌های حقوق بشر را به تحرک وادارند، رسانه‌ها را برانگیزانند و به بزرگانی مانند برتراند راسل، ژان پل سارتر، آرتور میلر و انبوهی دیگر از روشنفکران غربی نسبت به نقض حقوق بشر در ایران هشدار دهند.6
 
در 11 خرداد 1355 برخی از دانشجویان کنسولگری ایران در ژنو را اشغال و پیش از آنکه پلیس وارد صحنه شود مقدار زیادی از اسناد و پرونده‌های ساواک را از کنسولگری خارج کردند. سیزده تن از دانشجویان فعال بازداشت شدند، اما پس از آنکه انتشار اسناد کنسولگری در مطبوعات یک رسوایی سیاسی به‌وجود آورد، دانشجویان فوق آزاد شدند  
تغییر پارادایم؛ به‌سوی مبارزه جدی
جنبش دانشجویی خارج از کشور همراهی و پیوند عمیقی با جنبش مردمی در داخل داشت. این جنبش از سال 1342 تا انقلاب اسلامی در وضعیت اوج‌گیری فعالیت‌های انقلابی بوده است. مقایسه مصوبات اولین کنگره کنفدراسیون دانشجویان ایرانی در سال 1342 در پاریس با کنگره فرانکفورت در دی سال 1353 این سیر را نشان می‌دهد. در مصوبات کنگره و اساسنامه اولیه بر هماهنگ کردن تمام دانشجویان و محصلین ایرانی در خارج و ایران، انجمن‌ها، سازمان‌ها و اتحادیه‌های متحده به‌منظور ایجاد و حفظ و استواری روح همکاری بین آنها برای کسب حقوق و دفاع از منافع صنفی و ملی و فعالیت در راه برقراری آزادی‌های مصرح در قانون اساسی تأکید شده بود. هم‌زمان که در داخل ایران شاهد اوج‌گیری تدریجی مبارزه جدی با رژیم پهلوی هستیم، جنبش دانشجویی در خارج از کشور نیز به مقابله جدی با این رژیم روی آورد. در مصوبات کنگره فرانکفورت در دی‌ماه 1353 با عنوان منشور کنفدراسیون جهانی آمده بود که جنبش مردم ایران و به تبعیت از آن جنبش دانشجویی، در جهت سرنگونی حکومت مطلقه پهلوی، پایان دادن به سلطه طبقات ارتجاعی حاکم و قطع کامل نفوذ امپریالیسم، ایجاد جامعه‌ای مستقل، استقرار دموکراسی و آزادی به نفع مردم ایران و به‌ویژه به نفع توده‌های میلیونی زحمتکشان مبارزه می‌کند.7
 
کنش‌هایی متفاوت؛ افشای حکومت
در 11 خرداد 1355 برخی از دانشجویان کنسولگری ایران در ژنو را اشغال و پیش از آنکه پلیس وارد صحنه شود مقدار زیادی از اسناد و پرونده‌های ساواک را از کنسولگری خارج کردند. سیزده تن از دانشجویان فعال بازداشت شدند، اما پس از آنکه انتشار اسناد کنسولگری در مطبوعات یک رسوایی سیاسی به‌وجود آورد، دانشجویان فوق آزاد شدند. اسناد منتشرشده نشان می‌داد که احمد ملک مهدوی، دبیر اول هیئت دیپلماتیک ایران در سازمان ملل در ژنو، مسئولیت عملیات ساواک در اروپا را بر عهده داشت. این رسوایی باعث شد به‌تدریج از فعالیت‌های ساواک از جمله تعقیب مخفیانه دانشجویان خارج از کشور و اتباع خارجی گزارش‌های بیشتری در مطبوعات فرانسه، بریتانیا، هلند، ایتالیا، سوئد، اتریش، آلمان و ایالات متحده به چاپ برسد. افشاگری‌هایی که توسط دانشجویان صورت گرفت ابعاد گسترده‌ای پیدا کرد. روزنامه‌نگار سرشناس، جک اندرسون، در مقاله‌ای در واشنگتن‌پست گزارش داد که شاه حکومت خود را از طریق «شکنجه و وحشت» اداره می‌کند و ساواک نیز درباره فعالیت‌های ایرانیان مقیم آمریکا جاسوسی می‌کند. مجله «تایم» نیز گزارش ویژه‌ای درباره شکنجه به‌مثابه یک سیاست دولتی در ایران به چاپ رساند و کشورهای ایران و شیلی را در استفاده از شکنجه در مقام اول قرار داد.8 فعالیت دانشجویان مسلمان ایرانی در فرانسه با چند شخصیت سیاسی و مذهبی گره خورده بود. رهبری حرکت‌های اسلامی دانشجویی در فرانسه را افرادی مانند علی شریعتی، غلام عباس توسلی، ابوالحسن بنی‌صدر، صادق قطب‌زاده و حسن حبیبی بر عهده داشتند. آنها ضمن انتشار خبرنامه‌های مختلف، اعلامیه‌های امام خمینی و اخبار جنبش اسلامی را منتشر می‌ساختند و در پاره‌ای از موارد، تجمع و اعتراض و اعتصاب را در واکنش به شرایط نامساعد زندانیان سیاسی در ایران در دستور کار قرار می‌دادند.9
 
بنا بر آنچه گفته شد نباید شک داشت که فعالیت‌های سیاسی کنفدراسیون دانشجویان و همچنین انجمن‌های اسلامی دانشجویان در اروپا در رسوا کردن رژیم پهلوی و شناساندن چهره دژم و خوفناک آن نقش درجه اول داشته است.10
 
فشرده سخن
آموزش و به‌ویژه آموزش عالی که محصول دوران مدرن است، بزرگ‌ترین پارادوکس حکومت‌های غیر مردمی است. این در حالی است که در تحقیقات مربوط به تاریخ معاصر ایران معمولا از این پدیده صحبت زیادی نمی‌شود. دانشگاه یک مؤسسه صنعتی یا نهادی سیاسی نیست، بلکه محیط تتبع و کاوش و جست‌وجوست و همین توأمان بودن آموزش و آگاهی بود که دانشگاه و دانشجویان را در حکومت غیر مردمی پهلوی به یکی از عناصر اصلی اعتراض و مبارزه با این رژیم تبدیل کرد. سیر مبارزاتی دانشجویان خارج از کشور قطعه‌ای کوچک از حقیقتی بزرگ است که کمک شایانی به پیشبرد انقلاب اسلامی کرد. دانشجویان خارج از کشور همگام با تحولات داخلی نسبت به قانون‌شکنی‌های حکومت پهلوی واکنش نشان می‌دادند و در میان آنان دو استراتژی مهم‌تر به نظر می‌آمد: معرفی چهره واقعی شاه به‌عنوان سکان‌دار حکومتی که نقض‌کننده قانون اساسی و حقوق بشر بود و آشنایی‌زدایی از آن به‌عنوان پدر ملت که در کشورهای خارجی تبلیغ می‌شد. دومین استراتژی کنش‌های عملی نظیر جمع‌آوری و پخش اسناد در کشورهای اروپایی و همچنین اعتراضات گسترده‌ای بود که ماهیت رژیم پهلوی را آشکار می‌ساخت و می‌توانست نشان‌دهنده نفرت ایرانیان از حکومت شاه باشد.
 
تظاهرات دانشجویان خارج از کشور علیه رژیم پهلوی و در حمایت از امام خمینی
 
پی نوشت:
 
1. فریدون هژبری، بر آب‌وآتش (زندگی‌نامه و خاطرات دکتر فریدون هژبری، استاد و معاون دانشگاه صنعتی شریف)، تهران، انتشارات کویر، 1395، ص 127.
2. ابراهیم یزدی، جنبش دانشجویی در دو دهه: از 1320 تا 1340، تهران، شرکت انتشارات قلم، 1383، ص 128.
3. کورش لاشایی، نگاهی از درون به جنبش چپ ایران: گفتگو با کوروش لاشایی، تهران، اختران، 1382، صص 22-23.
4. داریوش بایندر، شاه، انقلاب اسلامی و ایالات‌متحده، ترجمه محمد آقاجری، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه، 1399، ص 155.
5. شهرام یوسفی‌فر و حمید کرمی‌پور، «مبارزات اتحادیه‌ی انجمن‌های اسلامی دانشجویان در اروپا و آمریکا»، دوفصلنامه تاریخ‌نامه ایران بعد از اسلام، ش 4 (بهار و تابستان 1391)، ص 198.
6. داریوش بایندر، همان، ص 155.
7. هادی نخعی، مرور توصیفی ـ تحلیلی تحولات پنجاه سال جنبش دانشجویی ایران: پیدایش، گسترش، افول (1309-1359)، تهران، پژوهشکده تاریخ اسلام، 1395، ص 339.
8. افشین متین، کنفدراسیون تاریخ جنبش دانشجویان ایرانی در خارج از کشور 1332-1357، ترجمه ارسطو آذری، تهران، مؤسسه نشر و پژوهش شیرازه، 1378، صص 383-385.
9. شهرام یوسفی‌فر و حمید کرمی‌پور، همان، ص 203.
10. ابوالحسن ضیاء ظریفی، سازمان دانشجویان دانشگاه تهران: نگاهی دیگر به پیشینه مبارزات دانشجویی در ایران 1320-1332، تهران، انتشارات شیرازه کتاب ما، 1395، صص 230-231.
 
  https://iichs.ir/vdcfvmdy.w6de1agiiw.html
iichs.ir/vdcfvmdy.w6de1agiiw.html
نام شما
آدرس ايميل شما