واکنشها به قرائت بخشی از شعر «آی آراز» (ارس) توسط رئیسجمهور ترکیه در رژه پیروزی جمهوری آذربایجان (20 آذر 1399) ادامه دارد؛ شعری که توسط استاد زندهیاد یحیی شیدا، شاعر آذربایجانی، خطاب به رود ارس و در رثای از دست رفتن منطقه قفقاز از ایران سروده شده و به واقع خواستار بازگشت آذربایجان به آغوش پاک ایران است.
شعر فوق سبب بروز تنش در روابط دیپلماتیک و دوستانه ایران و ترکیه شده است و ایران تفسیر غلط اردوغان از مضمون این شعر را در تضاد با منافع ملی دو کشور ایران و جمهوری آذربایجان و ناقض تمامیت ارضی کشورمان میداند. با اینکه برخی معترض و نگران تندروی و افراط در برخورد با این ماجرا هستند، و به هیچ روی نمیتوان فحاشی و افراط در مسائل حساس دیپلماتیک را توجیه کرد، اما باید توجه شود نگرانیها جدی است و سبقه تاریخی نیز دارد.
کسانی که در روزگار ستم به واژگان، شعر ارس را ابزار تمایلات جداییطلبانه خود ساخته و آنها که نگران دیپلماسی و روابط دوستانه دو کشور هستند، سند زیر را بخوانند:
26 خرداد 1304
مقام منیع ریاستالوزراء و ریاست عالیه کل قواء دامت عظمه
البته خاطر اشرف مستحضر شده است که از چندی به این طرف، ترکها در آذربایجان به وسایل مختلفه شروع به تبلیغات نموده و نقشه عملیاتشان هم تشکیل یک مؤسسه (به نام ترک اوجاقی) در این مناطق میباشد که بدین وسیله میخواهند تدریجا اعمال نفوذ کرده به خیالات پوچ و دور و دراز خود (که استیلای آذربایجان و باز شدن راه سوقالجیشی از این منطقه به ترکستان روسیه و ممالک هند است) موفق شوند از جمله اخیرا پس از تنکیل اکراد و اسکات غائله کردستان که برای تبلیغ اکراد در اکثر نقاط کردستان مدارسی از طرف دولت ترکیه تشکیل و معلمین زیادی مخصوصا از اسلامبول به آن نقاط اعزام گردیده ترکیه از فرصت استفاده نموده بر دامنه تبلیغات و عملیات حقشکنانه خود در کردستان ایران و آذربایجان توسعه داده است که اگر اندکی تعمّق و دقّت شود بهخوبی مکشوف میگردد که ترکها بهوسیله بعضی ایرانیهای خائن و مخصوصا مهاجرین قفقاز که بدون استثنا تمامی سرسلسله و متنفذین آنها ترک فیل هستند علنا در این نقاط مشغول تبلیغات و عملیات مضره میباشند. عمده تأسف فدوی از این است که ایران مهماندوست و این مملکت بلادیده همیشه دشمنان خود را در داخله خویش نوازش و پذیرایی مینماید؛ زیرا این قفقازیهای خائن با آن حال شدت و سختی که آخرین رمقهای زندگانی خود را به تحلیل داده و رو به اضمحلال میرفتند ایران دست رأفت و نوازش به طرف آنها دراز و آنان را از آن همه بینوایی و فلاکت نجات داده فرجی بعد از شدت را نایل آمدند و بالاخره دولت ایران با وجود ضیق مالیه خود و زیادی عده بیکاران هزارها نفوس ایرانی که محتاج شام شب و دچار کمال بدبختی و فلاکت میباشند با این حال حاضره تمامی آنها را از روی شفقت در دوایر خودش استخدام و معاششان را مرتبا تأمین نموده ولی مهاجرین مزبور از این همه رأفت و مهماننوازی دولت سوء استفاده کرده با پول دولت و ملتی که حیات و زندگانی خود و عائلهشان تأمین میگردد به آن دولت و ملت نجیب علنا خیانت را روا داشته در داخله مملکت آلت اجرائیه مقاصد دشمنان این آب و خاک شدهاند. اینک برای اصلاح این احوال و اوضاع بر خلاف انتظار جسارتا پیشنهادات ذیل را تقدیم آستان آن یگانه سرپرست حقیقی ایرانیان مینماید.
1. امر و مقرر شود حتیالامکان مهاجرین قفقاز را به وسایل مقتضیه از دوایر رسمی که تدریجا با سواد دولت آشنا و آگاه شدهاند خارج و در صورت امکان از نقاط آذربایجان اخراجشان نمایند. و الا تدابیری اتخاذ شود که دایره عملیاتشان محدود و کاملا در تحت نظر باشد.
2. از طرف وزارت جلیله معارف در تمامی نقاط کردستان مدارس ابتدایی تأسیس و معلمین مخصوص اعزام و زبان مادری ایران را در میان اکراد ترویج و معمول نموده و از جراید مرکز هم ولو به طور مجانی باشد (چنانچه از طرف دولت ترکیه اخیرا این نظریه کاملا ملحوظ و در تمام نقاط کردستان و اغلب نقاط آذربایجان جراید ترک را منتشر و تبلیغات مینمایند) تا اقصی نقاط کردستان ارسال و بدین وسیله در میان اکراد تبلیغات شود.
در خاتمه برای مزید استحضار خاطر اشرف یک نسخه مجله ینگی قفقاز در تحت نمره 16 تقدیم آستان مبارک گردید. یک فقره مقاله آن که در تحت عنوان (بالشویک و ایران) از لحاظ انور مبارک خواهد گذشت. نگارنده مقاله میخواسته است به یک تیر دو نشان نمایند؛ یعنی با مشوب نمودن اذهان ملت و ساویت از یکدیگر آب را گلآلود کرده برای خود ماهی بگیرد و از طرف دیگر دولت ترک را دوست و حامی دولت ایران و سایر دول اسلامی به قلم بدهد ملت ایران را از تشبث و عملیات حقشکنانه خود اغفال و انظار توجه را به طرف روسیه متوجه سازد. مدیر مهمانخانه رشت حسین یونسزاده»