در کنار اسناد تاریخی، خاطرات شخصیتهای سیاسی نیز کمک زیادی به روشن کردن افکار عمومی از تاریخ معاصر کرده است. چهبسا که بازخوانی خاطرات شخصیتها سبب شده تا زوایای پنهان تاریخ معاصر بیشتر روشن شود. یکی از مقاطع مهم تاریخ معاصر ایران، دوران روی کار آمدن رضاخان است که تاکنون درباره این دوران کتابهای مختلفی نگاشته شده است. بااینحال این دوران در خاطرات رجال سیاسی و فرهنگی چه مخالف و چه موافق رضاخان، هم بازتاب یافته است. براین اساس در این نوشتار درصدد هستیم تا با مروری بر خاطرات برخی از شخصیتهای آن زمان از زاویه آنها دوران پهلوی اول را مرور کنیم.
مهدی حائری یزدی، فرزند آیتالله حائری یزدی، بنیانگذار حوزه علمیه قم، از افرادی است که هرچند در اوایل روی کار آمدن پهلوی اول کودک بوده، اما از طریق برادر خود به تلاشهای رضاخان به منظور جلب رضایت مراجع تقلید برای ایجاد حکومت جمهوری اشاره میکند. به روایت حائری یزدی رضاخان به خانه آنها میآید تا با پدرش و آیتالله نائینی و آیتالله اصفهانی مذاکره کند. حائری روایت میکند که هر سه نفر تصمیم گرفتند که به رضاخان بگویند که اگر میخواهی دیکتاتوری کنی از ابتدا ما به شما میگوییم که ما با هر شیوه زمامداری که به دیکتاتوری منجر شود، مخالف هستیم. به روایت حائری در جلسه همین مطالب به رضاخان گفته شود.1 براین اساس او در جلب رضایت مراجع تقلید برای ایجاد جمهوری ناکام ماند.
بهغیر از این بخشی از خاطرات باقیمانده از دوران پهلوی اول مربوط به افرادی است که با وجود همکاری و مساعدت در روی کار آمدن رضاخان بعد از مدتی مورد غضب او قرار گرفته و روانه زندان شده و حتی مورد شکنجه قرار گرفتند. یکی از این افراد علی دشتی است. او نویسنده، مترجم، روزنامهنگار، دیپلمات ایرانی و از اعضای مجلس شورای ملی و مجلس سنای ایران در دوره پهلوی بود. دشتی دلیل مغضوب شدنش را کمتر تعریف کردن از رضاشاه و تملق نگفتن وی در کنفرانس استانبول عنوان کرده است.
او درباره دلیل حبس خود میگوید: «مجلس دور نهم روز 22 فروردین تمام شد. روز 23 مرا گرفتند و بردند توی حبس. من یک نفر وکیل مردم نه خیانت کرده بودم و نه جرم کردم بودم. چه تقصیری کرده بودم؟ برای این بود که کمتر تملق گفته بودم. برای اینکه در موقعی که من به کنفرانس بینالمجالس رفته بودم استامبول، من آنجا تعریف رضاشاه نکردم».2
محمدتقی بهار ملقب به ملکالشعرای بهار از ادبا و شاعران و نویسندگان بنام زمان رضاخان بود. هرچند او در ابتدا از مدافعان رضاخان بود، اما بعد از مدتی مورد غضب او قرار گرفت و سه بار به زندان افتاد. گفته میشود هیچ زندانیای نتوانسته همانند او وضع زندانهای دوران رضاخان را توصیف کند. او رفتار خشن مأموران رضاخان را در اشعاری که در دیوان اشعارش آمده است بهخوبی نشان میدهد. او معتقد بود که مأموران خشن حکومتهای استبدادی بویی از انسانیت نبردهاند.
بهار با چنین اشعاری وضع زندان دوران رضاخان را توصیف میکند:
تنگ و تاریک و سهمناک و قعیر در و دیوارها سیاه چو قیر
کلبهها بیدریچه و روزن تنگ و تاریک چون دل دشمن
روز و شب هم در آن سیاه مغاک آب پاشند تا شود نمناک
هست دهلیزی اندرین جا نیز کلبهها هست در بن دهلیز
که هوا نیز اندر آن حبس است نفس آنجا به حبس چون نفس است3
تقیزاده یکی دیگر از افرادی است که بهرغم تمام خوشخدمتیهایی که برای رضاخان و بهخصوص در جریان امضای قرارداد نفتی 1933 کرده بود، مورد غضب او قرار گرفت. بااینحال مروری بر خاطرات او بهخوبی نشان میدهد که چگونه رضاخان ارکان دموکراسی را در ایران در اوایل روی کارآمدش از بین برد. تقیزاده دراینباره مینویسد: «وقتیکه دوره آن مجلس (مجلس ششم) به اتمام رسید و اعلان انتخابات جدید کردند، مداخلات دربار از حد تجاوز کرد. در حقیقت رضاشاه تصمیم قطعی گرفته بود که یک نفر هم از اشخاصی که مطیع او نباشند، انتخاب نشود».4
او [: علی دشتی] نویسنده، مترجم، روزنامهنگار، دیپلمات ایرانی و از اعضای مجلس شورای ملی و مجلس سنای ایران در دوره پهلوی بود. دشتی دلیل مغضوب شدنش را کمتر تعریف کردن از رضاشاه و تملق نگفتن وی در کنفرانس استانبول عنوان کرده است مصدق نیز که در اواخر دوران پهلوی اول مورد غضب او قرار گرفت درباره روی کارآمدن رضاخان نوشته است: «به خاطر دارم که سردار سپه رضاخان، رئیس وزرای وقت، در منزل من با حضور مرحوم مشیرالدوله، مستوفیالممالک، دولتآبادی، مخبرالسلطنه، تقیزاده و حسین علاء اظهار کرد که مرا انگلیس آورد، ولی ندانسته با چه کسی سروکار دارد... آنوقت نمیشد در این باب حرفی زد، ولی روزگار آن را تکذیب کرد و بهخوبی معلوم شد که همان کس که او را آورد چون دیگر مفید نبود، او را برد».5
بااینحال نقدهایی که درباره دوران رضاشاه وجود دارد، فقط منحصر به افرادی نیست که مورد غضب او قرار گرفتهاند، بلکه افرادی که در دوران پسرش مسئولیت داشتند، نیز کماوبیش دوران رضاخان را مورد نقد قرار دادهاند؛ برای مثال دکتر کاظم ودیعی، که سابقه وزارت کار و آموزشوپرورش و ریاست دانشکده حقوق دانشگاه تهران در دوران پهلوی دوم را دارد، میگوید: «تجدد با اخذ ابزار تمدن است. تجدد در ایران با تکنولوژی شروع شد نه با فکر تجدد؛ یعنی کافی بود چاپخانهای به شهری وارد میشد و فرهنگ چاپخانه و طرز کار فنی بهوجود میآمد، اما معنیاش این نبود که فکر سازنده چاپخانه و نظام و برنامهای که در اروپای غربی به سمتش رفته بود نیز همراه با این ابزار تکنولوژی وارد ایران شود».6
سیدحسین نصر هم در خاطراتش کشف حجاب را نقد کرده و میگوید: «پدرم فهمیده بود که کشف حجاب اجتنابناپذیر است؛ یعنی میدانست که رضاشاه از ترکیه برگشته و تصمیم گرفته بود همان کاری را بکند که آتاتورک کرده است و کاریاش نمیشود کرد... آن موقع پدرم موافق اینکه به زور کشف حجاب شود، نبود...».7
مخبرالسلطنه هدایت نیز که در زمان پهلوی اول شش سال نخستوزیر بوده است، به بیاختیاری مسئولان و مطیع بودن آنها اشاره کرده و میگوید: «در دوره پهلوی هیچکس اختیاری نداشت. تمام امور میبایست به عرض برسد و به آنچه فرمایش شود، عمل کنند. یکی از مسائلی که من به پهلوی خاطرنشان کردم این بود که عمال دولت در مسئولیت خود اختیار ندارند و مسئولیت بیاختیار معنا ندارد... تصدیقمانندی فرمودند لیکن ترتیب اثری داده نشد».8
احمد متیندفتری، از نخستوزیران رضاخان، نیز با اشاره به بیاختیار بودن وزیران در آن دوران مینویسد: در آن زمان مأذون نبود برخلاف اصول اساسی و ثابت رژیمی که شاه برای سیاست، اقتصاد و عمران کشور اختیار نموده بود نظری اظهار شود و هر کس چنین بیاحتیاطی قولا و عملا مینمود، مغضوب میشد و غضب شاه شوخی نبود.9
ابوالحسن ابتهاج، از مسئولان اقتصادی دوران پهلوی اول و دوم، در خاطرات خود به برخی از طرحهای اقتصادی انجامشده در زمان رضاخان انتقاد میکند. او مینویسد: «اغلب کارهای بزرگی که در زمان او انجام میشد، معایب بزرگی هم داشت که در برخی موارد طرح را غیرقابل استفاده کرده بود؛ از آن جمله میتوان سد کرخه را نام برد که پس از اتمام آن هنگامیکه میخواستند مخزن سد را پر کنند، معلوم شد باید از همان آبی استفاده کنند که قرنها به مصرف شروب مزارع اطراف سد رسیده است و چنانچه بخواهند آن را به مصرف سد برسانند، زمینهایی که از قرنها پیش، از این آب مشروب میشدند خشک خواهند شد؛ ازاینرو سد کرخه بهعنوان مجسمهای از کار ناصحیح در جای خود باقی ماند». همچنین میگوید: «نمونه دیگر کارخانه چغندر قند بود که در شاهی نصب شد، اما پس از احداث معلوم شد که آنجا محل مناسبی برای کشت چغندر قند ندارد و کارخانه را بعد از تحمل خرج زیاد برچیدند».10
مروری بر خاطرات افراد و شخصیتهای مختلف در دوران رضاخان ضمن نشان دادن زوایای کمتر دیدهشده دوران حکومت او این مسئله را بهخوبی نشان میدهد که سبک نوسازی او نهتنها مورد انتقاد مخالفش بوده است، بلکه حتی افرادی که جزء کارگزاران حکومتی نیز بودهاند، نسبت به شیوه نوسازی او نقدهای جدی داشتهاند؛ بااینحال فضای اختناق در آن زمان مانع از این مسئله میشد تا آنها بتوانند نقدهای خود را مطرح کنند.
رضاخان سردار سپه، وزیر جنگ، به اتفاق عدهای از نظامیان در بازدید از اداره خالصجات و مالیاتهای مستقیم
شماره آرشیو: 1803-1ع
پی نوشت:
1. مهدی حائری یزدی، خاطرات دکتر مهدی حائری یزدی، تهران، کتاب نادر، چ سوم، 1387، صص 19-20.
2. عبدالله شهبازی، زندگی و زمانه علی دشتی، تهران، دانشنامه فارس، 1385، ص 66.
3. شرح زندانهای رضاشاه از زبان ملکالشعرای بهار؛ به نقل از:
tarikhirani.ir/fa/news/559
4. محمود طلوعی، بازیگران عصر پهلوی، ج 1، تهران، چ چهارم، 1376، ص 144.
5. همان، ص 68.
6. کاظم ودیعی، ملت و حاکمیت، تهران، انتشارات سازمان اسناد و کتابخانه ملی، 1397، ص 8.
7. سیدحسین نصر، حکمت و سیاست، تهران، انتشارات سازمان اسناد و کتابخانه ملی، 1394، ص 16.
8. مخبرالسلطنه هدایت، خاطرات و خطرات، تهران، کتابفروشی زوار، چ دوم، 1344، ص 402.
9. محمود طلوعی، همان، ص 245.
10. ابوالحسن ابتهاج، خاطرات ابوالحسن ابتهاج، ج 1،تهران، انتشارات علمی، 1371،ص304. https://iichs.ir/vdcf1jdy.w6dcjagiiw.html