پایگاه اطلاعرسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ کشورمان در دوره معاصر تا پیش از جنگهای اول و دوم ایران و روس، که به عهدنامههای ننگین گلستان و ترکمانچای منجر شد، شناخت نسبتا محدودی از دنیای غرب و تحولات آن داشت. در واقع اولین برخورد جدی ایران با غرب به همین دو جنگ باز میگردد. تا پیش از این، مراودات ایران با قدرتهای خارجی بسیار محدود و شناخت آنها از نظام بینالملل بسیار سطحی بود، اما برخوردهای ایران با غرب به همین شکل باقی نماند و قدرتهای خارجی بهخصوص روس و انگلستان تلاش کردند در بعد اقتصادی نیز بر ایران سلطه پیدا کنند. بدینترتیب از نیمه دوم قرن نوزدهم بود که تجار ایرانی با ورود رقیب خارجی به صحنه اقتصادی ایران احساس خطر کردند. آنها خیلی زود دریافتند که علت آسیبپذیر بودنشان در شیوههای ناکارآمد مرسوم تجارت داخلی است و از همین روی درصدد ایجاد اصلاحات سیاسی و اقتصادی برآمدند؛ اصلاحاتی که به بهترین شکل در انقلاب مشروطه نمودار شد. در واقع تجار و بازرگانان ایرانی با حمایت از انقلاب مشروطه درصدد برآمدند مشکلات و موانع پیش روی را از سر راه بردارند؛ امری که بهتدریج با وجود مشکلات ساختاری و موانع خارجی بهوجودآمده به دلسردی تجار و بازرگانان منتهی شد. در نتیجه این بخش از جامعه که از انقلاب مشروطه سرخورده شده بودند به رضاخان روی آوردند و تلاش کردند مشکلات خود را در دوره پهلوی اول به سرانجام رسانند؛ روندی که بهتدریج سبب شد قوانین مختلفی در زمینه اقتصادی توسط رضاشاه تصویب شود. در این میان، یکی از قوانین وضعشده قانون انحصار تجارت خارجی بود که برای رفع مشکلات تجار ایرانی وضع شده بود؛ امری که در نهایت نه تنها از بار مشکلات اقتصادی این طبقه نکاست، بلکه بر مشکلاتشان افزود و تا حدود زیادی استقلال عملشان از میان رفت. بر این اساس، تلاش خواهیم کرد در سطور زیر نگاهی هرچند کوتاه به این قانون دوره پهلوی اول بیندازیم و ابعاد مختلف آن را ارزیابی کنیم.
قانون انحصار تجارت خارجی اسفند 1309
در سال 1308ش در نتیجه رکود اقتصادی و کاهش ارزش پول ملی در برابر ارزهای خارجی،
عبدالحسین تیمورتاش برای حل این بحران به کارشناسان امر رجوع کرد و نظرات آنان را جویا شد. بیشتر فعالان اقتصادی کاهش ارزش نقره در بازارهای جهانی و کاهش صادرات کشور را عامل این بحران تلقی کردند و همگی بر کنترل خرید و فروش ارز و تغییر پشتوانه پول کشور از نقره به طلا اتفاق نظر داشتند. در نهایت با تداوم این بحران دولت به این نتیجه رسید که باید منابع ارزی اقتصاد کشور، یعنی تجارت خارجی، را به انحصار خود درآورد؛ درنتیجه مدتی بعد، یعنی در اسفندماه سال 1309ش قانون انحصار تجارت خارجی به تصویب رسید. به موجب این قانون حق صادرات و واردات کلیه محصولات طبیعی و صنعتی و همچنین تعیین سهمیه صادرات و واردات بر عهده دولت گذاشته شد. واردات کالاهای خارجی به ایران مستلزم صدور محصولات کشاورزی و صنعتی ایران به خارج بود، اما دولت برای تأمین نیازهای خود میتوانست برخی اقلام را وارد نماید.1
اما اینکه این قانون تا چه اندازه توانست به وضع اقتصادی کشور سروسامان دهد موضوع اصلی است. در واقع آنچه اهمیت دارد این است که نتیجه، پیامد و عواقب وضع این قانون بر اقتصاد کشور تا چه اندازه بود و تا چه حد توانست وضع تجار و بازرگانان ایرانی را سروسامان دهد.
دولت بازیگری بیرقیب در اقتصاد
قانون انحصار تجارت خارجی که برای بهبود وضع اقتصادی طبقه بازرگان ایرانی وضع شده بود در نهایت به تمرکز بیش از پیش قدرت دولت انجامید. در واقع آنچه در عمل اتفاق افتاد تبدیل دولت به بازیگری بیرقیب در عرصه اقتصاد بود. هرچند وضع این قانون برای بخشی از تجار سودمند بود، در نهایت بیشتر بهره آن را آن بخش از تجار عمده میبردند که به حلقه قدرت در ایران نزدیک بودند. در واقع تجار عمده در تهران و شهرهای بزرگ برندگان اصلی این قانون بودند. مضاف بر این، هرچند تاجران و واسطهها نیز از سود آن بیبهره نبودند، به دلیل انحصار دولت، گروههایی بهره عمده نصیبشان میشد که به کانون و هسته اصلی قدرت نزدیک بودند.2
این روند کاملا مطلوب و دلخواه شخص رضاشاه نیز بود؛ ازآنرو که وی بیش از اندازه تمایل به تمرکز قدرت داشت و وضع قوانین اینچنینی میتوانست به او کمک شایانی کند؛ برای نمونه میتوان به اتاق اصناف تهران اشاره کرد. رضاشاه که با پیریزی یک دولت رانتی در پی انحصار و تمرکز قدرت بود، در سال 1314ش تعداد اتاقهای اصناف و تجارت تهران را به شانزده عدد کاهش داد و شدت و حدت نظارت را نیز بر آن افزود. مضاف بر این، حاکمیت برای اینکه نظارت بیشتری بر فعالیت این نهاد داشته باشد، انتخابات آن را دو مرحلهای کرد: در مرحله اول تجار هر شهر به تعداد سه برابر هیئت نمایندگی آن شهر افرادی را انتخاب میکردند و در مرحله بعد دولت یکسوم نامزدها را به عنوان اعضای اتاق برمیگزید. این امر در نهایت به تشدید کنترل بخش خصوصی منتهی میشد و فضا را بر تجار تنگ میساخت. در مجموع باید گفت از این مقطع زمانی به بعد شاهد این هستیم که تجار در برابر رقیب قدرتمند خود، یعنی دولت، به حاشیه رفتند.3
تجار خردهپا حتی برای اینکه از شهری به شهر دیگر سفر کنند به مجوز دولتی نیاز داشتند
شماره آرشیو: 1-60855-275م