در روز بررسی اعتبارنامه وی در مجلس، سد محکمی به نام آیتالله سیدحسن مدرس در برابر این جریان قد علم کرد. ماجرا از این قرار بود که در 12 خرداد 1303، اعتبارنامه دشتی در مجلس مطرح شد، اما با مخالفت آیتالله مدرس و سایر اعضای فراکسیون اقلیت، بـرخـلاف اعـتبارنامه دیـگران، بـرای رسـیدگی به آن رأیگیری مخفی به عمل آمد و براساس این رأیگیری، اعتبارنامه دشتی با 66 رأی مخالف در مقابل 35 رأی موافق، رد شد
پایگاه اطلاعرسانیپژوهشکده تاریخ معاصر؛ پس از استعفای مستوفی از ریاستالوزرایی در خرداد 1302، مشیرالدوله مجددا برای بار دوم به نخستوزیری رسید و در 26 خرداد 1302 وزرای کابینهاش را به مجلس چهارم معرفی کرد. مشیرالدوله در دوره کوتاهمدت نخستوزیریاش برنامههایی را مد نظر داشت.1
یکی از برنامههای مشیرالدوله برگزاری انتخابات مجلس پنجم بود. مطابق اصل 53 قانون انتخابات، دولت موظف بود سه ماه پیش از پایان کار مجلس شورای ملی در هر دوره تقنینیه، انتخابات دوره بعد را اعلان کند. بر این اساس در اسفند 1301 مجلس چهارم پیش از فرارسیدن موعد یادشده، اعتباری بالغ بر یکصدهزار تومان برای برپایی انتخابات به تصویب رساند که بر اساس آن میبایست انتخابات در 1 فروردین 1302 برگزار میشد، اما دولت مستوفی تعلل ورزید و اعلان انتخابات را به تعویق انداخت. این مسئله به نگرانی جریانهای سیاسی، بهویژه ملّیون دامن زد و انتقادات شدید آنها علیه دولت مستوفی را در پی داشت. اقلیت از این مسئله بیمناک بود که امر انتخابات آنقدر به تعویق بیفتد که عمر مجلس چهارم بهسر آید و کار به دست وزیر جنگ بیفتد.
سرانجام دولت در 15 فروردین 1302 «فرمان همایونی مبنی بر اعلان انتخابات» را به وزارت داخله و حکام ایالات و ولایات صادر کرد.2 در پی دستور دولت دایر بر تشکیل انجمن نظارت مرکزی، در 22 فروردین اولین جلسه انجمن برگزار و طی آن، مشیرالدوله به عنوان رئیس برگزیده شد.3
انتخابات تهران در مدتی که هنوز عمر مجلس چهارم به پایان نرسیده و دولت در دست مستوفی بود، در موعد مقرر و در وضعیت مناسبتری نسبت به انتخابات سایر شهرها برگزار شد. علت اصلی این وضعیت تا حدودی به اقدامات مشیرالدوله ــ که ریاست انجمن نظارت مرکز را به عهده داشت ــ مربوط میشد. مشیرالدوله برای جلوگیری از اعمال نفوذ امرای نظامی، حکام و احزاب سیاسی از ساعات پخش تعرفه کاست و برای پیشگیری از تکرار اخذ تعرفه، قید تازهای بر شرایط انتخابکنندگان افزود و آن داشتن ورقه هویت یا سجل احوال (شناسنامه) بود.4
با تلاشهای مستوفیالممالک و مشیرالدوله، انتخابات تهران در 30 ثور (اردیبهشت) ۱۳۰۲ آغاز و تا 3 جوزا (خرداد) به اتمام رسید.5 در انتخابات تهران افرادی چون آیتالله سیدحسن مدرس، قوامالسلطنه، آشتیانی، سلیمانمیرزا، بهبهانی، مستوفیالممالک، مشیرالدوله و مصدقالسلطنه انتخاب شدند.6 هنوز انتخابات سایر شهرها و ولایات شروع نشده بود که دولت مستوفی سقوط کرد. مشیرالدوله تلاش بسیاری کرد تا با اعزام بازرس وضعیت انتخابات را به سامان آورد و حکومت نظامی برخی مناطق را لغو کند که به نتیجه نرسید. در واقع مشیرالدوله نتوانست در غیاب مجلس و در برابر رضاخان که قوای نظامی را در دست داشت، از تقلب در انتخابات جلوگیری کند. فرماندهان لشکرها و نیروهای نظامی تحت امر آنها در ولایت برای اشخاص موافق با سردار سپه تبلیغ میکردند و موانع را از جلوی راه آنان برای رسیدن به نمایندگی مجلس پنجم برمیداشتند.7
حسن مستوفیالممالک، نخستوزیر، و عدهای از رجال و نمایندگان
شماره آرشیو: 294-6ع
توقیف مطبوعات، تقلب در انتخابات مجلس و دستگیری قوام توسط رضاخان از جمله اقداماتی بود که باعث استعفای مشیرالدوله در 29 مهر 1302 شد.8 در بحبوحه استعفای مشیرالدوله، علی دشتی در سرمقاله روزنامه «شفق سرخ» به نقد مشیرالدوله و حمایت از رضاخان به عنوان «بازوی توانا» برای نجات ایران پرداخت. وی در حمایت از نخستوزیری رضاخان نوشت: «چند روزی است زمزمه سقوط کابینه در افواه است... مشیرالدوله خوب است، ولی مملکت محتاج چیزهای دیگری است. مملکت محتاج یک قلب قوی و یک بازوی توانایی است که بدون ملاحظه و هراس و بدون رعایت نزاکتهای معموله رجال طهران و بدون حفظ بیطرفی کامل(!) و بدون این فورمالیتهبازیهایی که هجده سال است مملکت را فلج و سیر تکامل را متوقف و بالاخره ایران را ضعیف و زبون سر پنجه اجانب نموده است آن را نجات دهد. تقریبا همه متفکرین و اصلاحطلبان به این اصل معتقد شدهاند که ایران محتاج یک تکان سختی است؛ باید یک حکومت پیپروا و جسوری زمام امر را در دست گرفته و با قدمهای ثابت و غیرمتزلزل به طرف اصلاحات برود... آیا غیر از سردار سپه کسی مطمح نظر هست؟».9
دخالت و تقلب رضاخان در انتخابات مجلس پنجم
با استعفای مستوفیالممالک و مشیرالدوله از نخستوزیری و به اتمام رسیدن مجلس چهارم، رضاخان با درس گرفتن از حوادث گذشته بهویژه رویارویی مجلس چهارم با خودسریهایش، متوجه شده بود که در کشور مشروطه همه چیز باید به موجب قانون باشد و هر گونه تغییری که بخواهند در اوضاع کشور بدهند به قانون نیاز دارد. رضاخان به دنبال آن بود تا اکثریت مطیع و حرفشنویی را وارد مجلس کند تا بتواند به اهداف خود در قدرت برسد.10 در همین راستا وی همه امکانات و توان خود و هوادارانش را به منظور مداخله در انتخابات بهکار برد.
هیئترئیسه دوره پنجم مجلس شورای ملی (سال 1304)
شماره آرشیو: 6825-1ع
پس از آنکه مشیرالدوله استعفا کرد، رضاخان وزیر جنگ به رئیسالوزرایی رسید. او از این پس، با شدت بیشتری از طریق عوامل نظامی خود در سراسر کشور در انتخابات مجلس پنجم شورای ملی مداخله کرد. در پاییز 1302 کمیته ویژهای در تهران به سرکردگی یکی از فرماندهان ارشد لشکر، موسوم به خدایارخان، شکل گرفت. رضاخان اختیارات مربوط به انتخابات را به وی سپرد. او مأموریت داشت نامزدهای نمایندگی مجلس را بر اساس فهرستی مشخصشده روانه مجلس کند.11
چگونگی انتخاب شدن دشتی به نمایندگی مجلس پنجم
همانگونه که گفته شد، رضاخان پس از رسیدن به ریاستالوزرایی، با هدف تسلط و در اختیار داشتن مجلس به دنبال ورود افرادی به آن بود که مطیع وی باشند. برای رسیدن به این هدف، رضاخان و یارانش در انتخابات تقلب کردند و توانستند اکثریت نیروهای وابسته به خود را وارد مجلس کنند. رضاخان تلاش میکرد قبل از پایان سال به مجلس پنجم رسمیت دهد تا بتواند با کمک افرادی که به مجلس راه یافتهاند طرح جمهوریخواهی را به سرانجام برساند؛ بنابراین تأکید داشت در تمامی مناطق، اعتبارنامه افراد در اسرع وقت صادر شود و خود آنها نیز بهسرعت در تهران حضور پیدا کنند.12
یکی از افرادی که با حمایت و توجه رضاخان به نمایندگی مجلس انتخاب شد علی دشتی بود. به گفته تیمورتاش «دشتی یکی از خاصان و مورد اعتماد حضرت اشرف است و ما همه در یک راه سیاسی میرویم».13 علی دشتی، به پاس خدمت در تبلیغ سردار سپه، به عنوان نماینده ساوه انتخاب شد؛ درحالیکه «نه هـوای سـاوه را اسـتشمام کرده و نه جرعهای آب آنجا را نوشیده و نه معروفیت محلی» داشت.14
در ۲8 دی ۱۳۰۲ فرجالله بهرامی با ارسال نامهای با قید «محرمانه است و فوری» دستور رضاخان مبنی بر انتخاب علی دشتی از ساوه را به مسئولان امر ابلاغ کرد. در این نامه چنین آمده است: «کفالت محترم ارکان حرب کل قشون. در موضوع وکالت دشتی در ساوه، شرحی حضور مبارک حضرت اشرف روحی فداه عرض شد. معلوم گردید به جنابعالی دستور شفاهی فرمودهاند و به بنده نیز امر فرمودند ابلاغا تصدیع دهم که در ظرف امروز از صدور تلگراف رمز و غیره و هر وسیلهای که تسریع آن را عقیده دارید، با کمال فوریت تصمیمی اتخاذ فرمایید که انتخاب ایشان در ساوه حتمی و دچار تردید نگردد. فرجالله بهرامی دبیر اعظم».15
علی دشتی
شماره آرشیو: 1498-1ع
این امر به صورت تلگرافی به حکومت ساوه نیز ابلاغ شد: «حکومت ساوه. چون حسبالامر بندگان حضرت اشرف دامت عظمته بایستی آقا شیخ علی دشتی، مدیر روزنامه شفق سرخ، از ساوه انتخاب شوند، اطلاعا مراتب را اشعار داشت که مساعدت و اهتمام کامل در انجام آن مقصود مرعی داشته و هر گونه اقدام لازم {است}، به فوریت به عمل آورید. مراسله را هم پس از مطالعه مهمورا عودت دهید».16 حکومت ساوه نیز با تهدید رقبای دشتی سعی کرد میدان را برای او خالی کند. در یک مورد حاجی سالار شجاع توسط حکومت احضار و حکم سردارسپه دایر بر لزوم انتخاب علی دشتی از ساوه به وی ابلاغ و تهدید شد اگر تسلیم انتخاب علی دشتی نشود، به تهران تبعید خواهد شد. مداخله آشکار حکومت و شکایت برخی افراد باعث شد برای حفظ ظاهر به او ابلاغ شود: «حسبالامر متذکر میشوم شما باید با تدابیر عاقلانه و در پرده کار کنید».17 دشتی در ۱۵ اسفند ۱۳۰۲ در روزنامه شفق سرخ نتیجه انتخابات کاندیداهای مجلس در ساوه و نفر اول شدنش را منتشر کرد. جالب این است که اعلام شد رقیب اصلی دشتی، یعنی سالار شجاع که معروفیت و مقبولیت محلی داشت، فقط پنج رأی کسب کرده است.18
پس از انتخاب دشتی به نمایندگی، در 20 اسفند ۱۳۰۲ جلسهای با حضور برخی از روحانیان در منزل سیدعلی شوشتری برگزار شد. در این جلسه برخی از علما انتخاب دشتی به نمایندگی ساوه را با تقلب و به اجبار قشون عنوان کردند.19 این اعتراضها ادامه داشت تا اینکه در روز بررسی اعتبارنامه وی در مجلس، سد محکمی به نام آیتالله سیدحسن مدرس در برابر این جریان قد علم کرد. ماجرا از این قرار بود که در 12 خرداد 1303، اعتبارنامه دشتی در مجلس مطرح شد، اما با مخالفت آیتالله مدرس و سایر اعضای فراکسیون اقلیت، بـرخـلاف اعـتبارنامه دیـگران، بـرای رسـیدگی به آن رأیگیری مخفی به عمل آمد و براساس این رأیگیری، اعتبارنامه دشتی با 66 رأی مخالف در مقابل 35 رأی موافق، رد شد.20 با رد اعتبارنامه دشتی، محمدتقیخان اسعد بختیار (امیرجنگ) از طرفداران رضاخان، جای او را در مجلس اشغال کرد.21
آیتالله سیدحسن مدرس و عدهای از نمایندگان گروه اقلیت دوره پنجم مجلس شورای ملی
شماره آرشیو: 643-8ع
دشتی پس از رد شدن اعتبارنامهاش توسط نمایندگان مجلس، در مقالهای با عنوان «اگر برای مملکت مفید باشند رد کردن اعتبارنامه من اهمیتی ندارد» به رد شدن اعتبارنامهاش واکنش نشان داد. او در این مقاله، مجلس پنجم را «مدفن آزادی و مقبره جمهوریت ایران و جولانگاه جغدهای دربـاری» خـواند.22
پی نوشت:
1. محمدتقی بهار، تاریخ مختصر احزاب سیاسی ایران، ج 1، تهران، امیرکبیر، 1357، ص 341.
2. همان، صص ۳03-304.
3. موسی فقیه حقانی، تقلب بزرگ (انتخابات مجلس پنجم شورای ملی)، تهران، انتشارات دفاع، ۱۳۹۷، ص ۲۵.
4. محمدتقی بهار، همان، ج ۱، ص 305.
5. روزنامه ایران، ش ۱۳۷۲، ۳ جوزا 1302، ص 1.
6. جهت اطلاع از اسامی نمایندگان راهیافته به مجلس و تعداد آرای اخذشده رک: شفق سرخ، ش 157، ۲۰ سرطان (تیر) 1302، ص 1.
7. یحیی دولتآبادی، حیات یحیی، ج 4، تهران، عطار، 1361، ص 305.
8. حسین مکی، تاریخ بیستساله ایران، ج 2، تهران، نشر کتاب، 1359، ص 384.
9. شفق سرخ، ش 185، س 2، 28 میزان (مهر) 1302، ص 1.
10. عبدالله مستوفی، شرح زندگانی من: تاریخ اجتماعی و اداری دوره قاجاریه، ج ۳، تهران، نشر زوار، ۱۳۷۷، صص 582-583.
11. محمدتقی بهار، همان، ج 1، ص 307.
12. اسناد موسسه مطالعات تاریخ معاصر، سند شماره 50-1528-145د.
13. علی دشتی، پنجاهوپنج، تهران، امیرکبیر، ۱۳۵۴، صص ۱۳6-۱۳7.
14. قهرمان میرزا سالور، روزنامه خاطرات عینالسلطنه، ج ۹، به کوشش مسعود سالور و ایرج افشار، تهران، اساطیر، ۱۳۷۹، ص 6733.
15. انتخاب مجلس پنجم به روایت اسناد، ج 1، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1383، ص 423.
16. آرشیو اسناد مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر، سند شماره 18-2212-145د.
17. انتخابات مجلس پنجم به روایت اسناد، همان، ج 1، صص 421-423 و 426-427؛ موسی فقیه حقانی، همان، ص 52.
18. شفق سرخ، ش ۲۲۱، ۱۶ حوت ۱۳۰۲، ص ۲.
19. حسن فراهانی، روزشمار تاریخ معاصر ایران، ج 3، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1389، ص ۶۱۲.
20. مشروح مذاکرات مجلس شورای ملى، دوره 5، جلسه 24، یکشنبه 12 جوزا 1303، صص 1-2.
21. انتخاب مجلس پنجم به روایت اسناد، همان، ج 1، صص 421-423 و 426-427.
22. شفق سرخ، ش 240، 14 جوزا (خرداد) 1303، ص ۱.