در برخی شهرها نظامیان با فشار سرنیزه و پرداخت پول به مطبوعات و برخی از افراد وابسته، تظاهرات و میتینگهایی برگزار کردند. نیروهای نظامی وابسته به رضاخان، با تظاهرکنندگان موافق و مخالف جمهوری یکسان برخورد نمیکردند، بلکه موافقان جمهوری در ابراز موافقت خود آزاد بودند، اما مخالفان توسط نیروهای نظمیه سرکوب میشدند
پایگاه اطلاعرسانیپژوهشکده تاریخ معاصر؛ پس از خروج احمدشاه از کشور، رضاخان طرح جمهوریخواهی را مد نظر قرارداد. احمدشاه به درستی متوجه شده بود که کشور انگلستان دیگر از او حمایتی نخواهد کرد؛ در نتیجه به بهانه درمان، از کشور خارج شد. در قضیه جمهوریخواهی، عدهای موافق و عدهای مخالف آن بودند. اکثریت مجلس، مراکز و سازمانهای دولتی، ارتش و شهربانی در اختیار جمهوریخواهان بود و به لحاظ کمّی، شمار بیشتری از محافل مطبوعاتی برای طرح جمهوری تبلیغ میکردند. روحانیان، بازار، توده مردم، دربار و... در گروه مخالفان جمهوری قرار داشتند.
نظامیان و جمهوریخواهی
ارتش و نیروهای نظامی وابسته به رضاخان نیز در جریان جمهوریخواهی نقش چشمگیری داشتند و با هماهنگی کامل، از جمهوریخواهی حمایت کردند.1 رضاخان با ایجاد یک حلقه ارتباطی بین دو وزارتخانه پست و تلگراف و وزارت جنگ، فضای تبلیغ به نفع جمهوری را هدایت میکرد؛ به این ترتیب که به امرای لشکرهای پنجگانه و فرماندهان ارشد نظامی دستور داد از شیوههایی مانند برگزاری اجتماعات، تظاهرات، کنفرانسها، همچنین تبانی با مدیران جراید و اصحاب مطبوعات برای تبلیغ جمهوری بهره گیرند. قسم مهمی از این دستورالعملها درمورد تلگرامهایی بود که باید با امضای گروههای مختلف مردمی در مذمت قاجار و ذکر معایب و مفاسد این خاندان و ضرورت تغییر رژیم از مشروطه به جمهوری، خطاب به مجلس شورای ملی مخابره میشد.2
پلوخورهای جمهوریخواه
(سینیهای نهار برای جمهوریخواهان اجتماعکننده در مدرسه نظام)
شماره آرشیو: 130683-275م
نظامیان با تهدید و تطمیع برخی از افراد، تلگرافها و پیامهای بسیاری در تأیید جمهوریخواهی به دولت، مجلس شورای ملی و مطبوعات مخابره میکردند؛ همچنین برخی از نظامیان تلگرافهایی را خود مینوشتند و به اسم فرماندار و دیگر عوامل اجرایی به مجلس و مطبوعات میفرستادند.
در برخی شهرها نظامیان با فشار سرنیزه و پرداخت پول به مطبوعات و برخی از افراد وابسته، تظاهرات و میتینگهایی برگزار کردند. نیروهای نظامی وابسته به رضاخان، با تظاهرکنندگان موافق و مخالف جمهوری یکسان برخورد نمیکردند، بلکه موافقان جمهوری در ابراز موافقت خود آزاد بودند، اما مخالفان توسط نیروهای نظمیه سرکوب میشدند.
وزارت جنگ به دنبال جمهوریخواهی
بهترین گواه فعالیتهای نظامیان در قضیه جمهوریخواهی، اسناد وزارت جنگ است. رضاخان در دستورالعملی که به امیرلشکر جنوب فرستاد، با اشاره به آهنگ جهتگیری محافل هوادار تغییر نظام سیاسی نوشت: برای اینکه این قضایا به یک انقلاب خونین و از دست رفتن امنیت ملی منتهی نشود، من پیشنهادهای آنها را پذیرفتهام تا افتخار دیگری برای عموم نظامیان تحصیل شود؛ «این است که در ضمن این مختصر شما را متوجه میسازم که ملتفت امر بوده بلافاصله شروع به اقدام نمایید و ضمنا بدانید که موضوع جمهوریت یک امری است ملی و باید با دست مردم و صدای خود ملت انجام یابد». رضاخان در این دستورالعمل به سه طبقه اجتماعی که میتوانند در پیشبرد این جریان فعالانه مشارکت کنند، اشاره کرده است: نخست تجار و اصناف که هنگام ضرورت به بستن بازار اقدام میکنند؛ دوم روزنامهنگاران، احزاب و جمعیتهای سیاسی که علیه قاجاریه و سلطنت و نیز در ستایش از جمهوری بدون واهمه به منظور بیداری افکار عمومی تلاش میکنند و سوم علما و روحانیان که با صدور فتاوی مقتضی تمام طبقات ملت را در مسیر تغییر رژیم سیاسی بسیج میکنند. پس از این مقدمات، سردارسپه وظایف نظامیان را این گونه شرح داده است: «شما باید بدون آنکه کسی بفهمد از طرف نظامیان مداخله مستقیمی میشود، خیلی محرمانه اما با کمال جدیت سه طبقه فوق را در تمام خطه جنوب، اعم از شیراز و اصفهان و بوشهر و نواحی و توابع و غیره تشویق و حاضر کار نموده؛ بهطوری که همه متحدالکلمه باشند تا به مجرد آنکه تلگراف رمز من به شما رسید فوری یک، صدای هماهنگ از تمام صفحه جنوب بلند شده پس از دادن میتینگ و غیره به وسیله نمایندگان خود به مجلس شورای ملی فشار آورده و به وکلای همین مجلس اختیار تام و تمام بدهند که قانون اساسی را تغییر داده و رژیم مملکت را از مشروطیت به جمهوریت تبدیل نمایند. در این صورت به شما تأکید میکنم که این امر باید طوری عاقلانه و ماهرانه و ملی باید صورت بگیرد که کمترین توهمی از طرف من و شما در انظار عامه در کار نباشد و باشد؛ ضمنا خیلی فوری و جدی و بلافاصله با تمام معنی زمینه کار را حاضر داشته باشید که عنقریب دستور تلگرافی من به شما خواهد رسید».3
رضاخان، نخستوزیر و وزیر جنگ، در حال تبلیغ برای ریاستجمهوری خود
شماره آرشیو: 5656-1ع
رضاخان دستورالعملهای مشابهای برای همه امیران لشکرهای پنجگانه فرستاد و بر ضرورت اجرای آن تأکید کرد. عبداللهخان طهماسبی، امیرلشکر شمال غرب، اعلام کرد که دستورالعمل وزیر جنگ برای تبلیغ جمهوریت را که همزمان برای سایر امیرلشکران ارسال شده بود، دریافت کرده است. در این دستورالعمل تأکید شده بود که باید آهنگ مطبوعات مرکز درباره جمهوریت، در آذربایجان انعکاس یابد:
«اولا فوری و محرمانه تمام مدیران جراید را ببینید و دستور بدهید که آزادانه شروع به ذکر معایب قاجاریه و محاسن جمهوریت کرده، مردم را تهییج به خلع شاه و به قرار جمهوریت نمایند؛ ثانیا بلافاصله تمام طبقات علما و تجار و اصناف و احزاب سیاسی و غیره هر یک را جداگانه ببینید که تبعیت از جراید کرده شروع به دادن میتینگ و غیره بنمایند و با فرستادن مکاتیب زیاد و تلگرافاتی که دارای چندین هزار مهر و امضا باشد توسط نمایندگان خود به همین مجلس شورای ملی اختیارات تام و تمام بدهند که در خلع شاه و برقراری رژیم جمهوریت و تغییر قانون اساسی اقدام قطعی حتمی کرده، نه تنها این اختیار را به وکلا بدهند، بلکه باید تمام نمایندگان را تهدید نمایند که در صورت تعلل دچار عقوبت ملی خواهند شد. این اقدام ولو به بستن بازار و تعطیل عمومی منجر گردد باید در تمام آذربایجان به صورت ملی شروع گشته و در همه جا هم مواظبت نمایید که توسلی به مبادی خارجی نشود».4
پیرو همین دستورالعمل و در تلگرام دیگری، تأکید شد که مراقبت کنند صورت مکاتیب، تلگرامها و قطعنامهها متفاوت باشد و چهره ملی به آن داده شود. مداخله نظامیان در این کار نباید آشکار شود و به مبادی خارجی هم متوسل نشوند. در این تلگرام آمده بود که مجلس روز ۲۲ اسفند باز میشود و «مقارن با افتتاح مجلس که زیاده از ده روز باقی نیست این قیام اثرات» خود را بگذارد.5
به دنبال دستورالعمل رضاخان، طهماسبی، ۱۴ اسفند 1302 به وزیر جنگ خبر داد که به همه نقاط )اردبیل، ماکو، ساوجبلاغ، ارومیه و زنجان (دستور داده است سواد مخابرات و مکاتبات خود را آماده کنند تا با دستور بعدی، به مرکز ارسال شوند. وی به فرماندهان نظامی این مناطق تأکید کرد: «طوری اقدام کنند که دخالت غیر معلوم باشد و الا شدیدا مسئول» خواهند بود. او افزود: مخبرین روزنامههای محلی هم شروع به نوشتن و چاپ مقالهها کردهاند.6
پلویی که برای جمهوریخواه کردن مردم پخته شده بود
(سینیهای نهار برای جمهوریخواهان اجتماعکننده در مدرسه نظام)
شماره آرشیو: 130684-275م
تهدید مجلس برای جمهوریخواهی
یکی دیگر از اقدامات نیروهای نظامی برای به ثمر رساندن جمهوریخواهی، ارسال تلگرافات متعدد به مجلس شورای ملی بود. امیران نظامی با ارسال تلگرافهای تهدیدآمیز به مجلس عدم تصویب نظام جمهوری را باعث شورش ملی عنوان میکردند. براساس یکی از اسناد بهجامانده از آن دوره، تلگرافی به دستور امیرلشکر شمال غرب به منظور درخواست الغای سلطنت و برقراری جمهوریت در 19 اسفند تنظیم و به فرماندهان شهرهای آذربایجان دستور داده شد آن را به تهران بفرستند. متن کامل آن تلگراف بدین شرح است:
«به تاریخ 19 برج حوت 1302
محضر حضرات آقایان حجج اسلام ادام الله برکاتهم؛ کپیه هیئت محترم وزرای عظام؛ کپیه ساحت مقدس مجلس شورای ملی شیدالله ارکانه؛ کپیه ستاره ایران. در این موقع که نهضت ملی در آذربایجان و اغلب بلاد ایران بر علیه اصول سلطنت و تبدیل آن به حکومت جمهوری شروع، ما نیز خود را در تشریک مساعی با برادران ایرانی مکلف دانسته نمایندگان خود را در تبدیل رژیم سلطنت ایران به جمهوریت و تغییر قانون اساسی و خاتمه دادن به سلطنت می شوم {مشئوم} آل قاجار که در مدت یکصد و سی و چند سال سلطنت خودشان جز تضعیف دولت و ریختن آبروی ملت ایران هیچگونه فایده به ملک و ملت ایران عاید نداشتهاند و هکذا در خلع سلطان حالیه اختیار تام و تمام داده و صریحا به عرض میرسانیم چنانچه این آمال و مقاصد ملی و حقه ما عاجلا موقع اجری {اجرا} نیافته و جواب مساعد فوری صادر نشود، ناچار شورش ملی، که نتیجه آن بسیار وخیم خواهد بود، شروع خواهد شد».7
از اقدامات دیگر نظامیان در قضیه جمهوریخواهی، برگزاری تظاهرات بود. در یکی از این تظاهرات، طرفداران رضاخان با پیراهنهای قرمز و بیرقهای سرخ، که بر آنها شعار زندهباد جمهوری نوشته شده بود، به سمت مجلس راهپیمایی کردند و طی قطعنامهای در مقابل مجلس، از نمایندگان خواستند که هر چه سریعتر مواد قانون اساسی را در راستای تغییر رژیم سیاسی تغییر دهند.8 در واقع تظاهرات نظامیان با کفن سرخ در مقابل مجلس نشان از تهدید نظامی نیز داشت.
پی نوشت:
1. پروژه جمهوریت زمانی به اجرا گذاشته شد که ساختار ارتش تغییر یافته بود و ارتش جدید ایران از پنج لشکر زیر تشکیل شده بود: لشکر مرکز با مرکزیت تهران و به فرماندهی رضاخان، لشکر جنوب با مرکزیت اصفهان و به فرماندهی محمودخان آیرم، لشکر غرب با مرکزیت همدان و به فرماندهی احمدآقاخان امیراحمدی، لشکر شرق با مرکزیت مشهد، لشکر شمال غرب با مرکزیت تبریز و به فرماندهی عبداللهخان طهماسبی. در کنار این پنج لشکر، به تیپ مستقل شمال نیز باید اشاره کرد که فرماندهی آن با محمدحسینخان آیرمبود.
2. نیلگون دریایی، «جمهوریخواهی؛ گذرگاه بازگشت از مشروطه به دیکتاتوری»، مطالعاتتاریخی، ش 49 و 50 (تابستان و پاییز 1394)، ص 84.
3. آرشیو اسناد موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، سند شماره 1/6707. فرهاد رستمی، پهلویها (خاندان پهلوی به روایت اسناد)، ج ۱، رضاشاه، تهران، موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، 1378، صص 103-104.
4. مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، س ۱۳۰۲، پرونده 88، صص ۴۳-۵۳.
5. مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، س 1302، پرونده 88 ، صص ۳1-۳2.
6. مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، س ۱۳۰۲، پرونده 88، ص ۴۷.
7. مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، س 1303، پرونده ۷، ص ۷۴۴.
8. حسین مکی، تاریخ بیستساله ایران، ج 2، تهران، نشر کتاب، 1359، ص 471؛ عبدالله مستوفی، شرح زندگانی من: تاریخ اجتماعی و اداری دوره قاجاریه، ج ۳، تهران، نشر زوار، ۱۳۷۷، ص 588. https://iichs.ir/vdchzwnz.23nw6dftt2.html